نه خودش چیزی گفت، نه دراگان اسکوچیچ و نه فدراسیون فوتبال. با این همه گمانهزنیهای غیررسمی حاکی از آن بود که طارمی بهمنظور تلاش برای تثبیت موقعیت خودش در پورتو ترجیح داد در اردوی آبان ماه تیمملی غایب باشد و از اسکوچیچ مرخصی گرفته است. کم و کیف این مرخصی هم مشخص نیست و نمیدانیم که سرمربی کروات تیمملی با میل باطنی و از صمیم قلب با این موضوع موافقت کرده یا زورش نرسیده است که درخواست طارمی را رد کند. رسانههای پرتغالی هم در چند روز اخیر روی این شایعه مهر تایید زدند و نوشتند ستاره ایرانی به میل خودش با تیمملی ایران به بوسنی سفر نکرده؛ مخصوصا که خودش احساس میکرد حضورش در اردوی مهرماه این تیم، شرایطش در پورتو را به خطر خواهد انداخت. اینکه از نظر حرفهای و منطقی چقدر حق با طارمی است، جای بحث دارد و رویکرد او میتواند موافقانی هم داشته باشد. با این حال اگر از زاویه «دلی» و تعصبی به موضوع نگاه کنیم، ارزشهای اسطورهای مثل علی دایی اینجاست که روشن میشود. او در شرایطی که عضو بایرنمونیخ و هرتا بود و مخصوصا در تیم برلینی شرایط بسیار خوب و جایگاه کلیدی داشت، همیشه حتی برای حضور در سادهترین مسابقات دوستانه تیمملی هم دعوت سرمربیان را میپذیرفت. برای دایی تیمملی در عمل تیم «اول» بود و این همان چیزی است که موقعیت کاپیتان پیشین تیمملی را در تاریخ فوتبال ایران دستنیافتنی میکند.