سرویس سیاست مشرق- درست در آستانهی شروع محدودیتهای سختگیرانه و شدید کرونایی در کشور، در شامگاه روز جمعه (30 آبان)، نامههایی از دو مدیر وزارت بهداشت، یعنی رضا ملکزاده (معاون تحقیقات و فناوری) و علی نوبخت (دبیر شورای مشورتی بیماری کرونا) منتشر شد که در آن به بهانه اظهارات وزیر بهداشت در اصفهان استعفای خود را اعلام کردند.
سعید نمکی در جلسه ستاد دانشگاهی کووید 19 در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(29 آبان) به شدت به بخش تحقیقات پزشکی و سلامت کشور انتقاد کرده بود و گفت:
" معتقدم تحقیقات کاربردی در حوزه سلامت در کشور نداریم گفت: تا زمانی که تحقیقات کشور، مقالهمحور باشد، تحقیقات راهگشای مشکلات کشور نخواهد بود و هیچ وزیر بهداشتی نمیتواند برای آینده کشور از این تحقیقات بهرهای ببرد. "
وزیر بهداشت تاکید کرد:
"در تمام دنیا منابع را در بخش تحقیقاتی صرف میکنند که نتیجه آن، راهکاری برای گشودن گرهی از نظام ارائه خدمت باشد. نظام تحقیقاتی دانشگاهی کشور در این راستا چه کرده است؟...در مورد کووید- 19، یک مدل به بنده بدهید که پیشبینیها درست بوده باشد. حتی یکی از پیش بینیها هم درست نبوده است. 98 درصد از تحقیقات در نظام سلامت، صرف انتشار مقالات در فلان مجلات میشود که به کار نمیآید. "
این انتقادات تند وزیر بهداشت، صراحتا متوجه معاون تحقیقات وزارتخانه بود که عملکرد او دستکم در حوزه مقابله با کرونا، امروز دیگر بر مردم عادی هم آشکار است، چرا که بعد از گذشت حدود 9 ماه از اعلام رسمی ورود کرونا به کشور، همچنان عصاره و چکیده آنچه از بخش تحقیقات وزارت بهداشت برای مقابله با این بیماری بیرون آمده، صرفا توصیه به ماسک زدن و شستن دستها و رعایت «فاصله اجتماعی» است که با اسم «شیوهنامههای بهداشتی» امروز به گوش همه آشناست.
این در حالی است که وقتی شیوع ویروس به این درجه رسیده که همه کشور آلوده به ویروس است، دیگر منطقی نیست که همهی بار توصیهها به سمت مردم برای «آلوده نشدن» و رعایت مسایلی چون ماسک زدن باشد، بلکه از بخش تحقیقات تشکیلات بهداشت و درمان کشور انتظار میرود که بعد از 9 ماه، راهحلهای عملی برای درمان و کاستن از آثار بیماری در مبتلایان ارایه دهد، که در این زمینه عملکرد جناب ملکزاده و دوستان تقریبا «هیچ» بوده است.
مشرق در 30 مهرماه، در گزارشی به خبری که ملکزاده مفتخرانه اعلام کرده بود، واکنش نشان داد و سوالاتی را مطرح کرد که دامنه این سوالات به نمایندگان مجلس و مسوولان کشور هم رسید که ماهیت خبری که ملکزاده به عنوان «دستاورد» مطرح کرده بود، چیست.
ملکزاده اعلام کرد که دستکم 3000 بیمار کرونایی در ایران، در طرح «کارآزمایی بالینی» سازمان جهانی بهداشت شرکت داده شدند که در آن داروهایی با آثار نامشخص و تایید نشده روی بیماران امتحان می شود!
پرسش اصلی این بود که چرا دربارهی چنین طرحی، که در آن پای آزمایشهای حساس روی بیماران ایرانی مطرح بوده، پیش از شروع آن اطلاعرسانی نشده است؟ آیا به بیماران درباره این کارآزمایی و داروهایی که به ایشان تزریق می شده و نامعلوم بودن اثرات آن، اطلاعرسانی شده بود؟ روی چه حسابی به سازمان بهداشت جهانی که تحت سلطه شرکتهای صهیونیستی چون راکفلر است و یکی از بزرگترین اسپانسرهای مالی آن، یعنی بیل گیتس، چند نوبت گفته که جمعیت جهان بسیار زیاد شده و باید آن را کم کرد، اعتماد شده است؟ خروجی این آزمایشها در یافتن راهکار درمانی برای مردم ایران چه بوده است؟ چرا اعلام اجرای این طرح، همزمان شد با طغیان آمار ابتلا و قربانیان کرونا از نیمه دوم مهرماه؟
گزارش مشرق را اینجا بخوانید:
ایران شاگرد اول همکاری با سازمان جهانی بهداشت/ چرا کرونا در ایران روزانه صدها قربانی میگیرد!؟
واقعیت آن است که مقامات وزارت بهداشت، از جمله ملک زاده و شرکای او، همواره اصرار داشتهاند که تنها عامل طغیان کرونا و کشتار عجیب آن از جمعیت ایران (که با جمعیت 85 میلیونی و سیستم بهداشت و درمان بسیار پیشرفتهتر، تقریبا برابر با آمار کشتههای کشور هند با سیستم بهداشت بسیار عقبماندهتر و جمعیت یک میلیارد و سیصد و پنجاه میلیونی است) با شروع پاییز، صرفا «رعایت نکردن» مردم است.
این در حالی است که در اسفندماه سال گذشته که از اعلام رسمی ورود کوید 19 به ایران تازه چند هفته می گذشت، هنوز برای خود مقامات وزارت بهداشت اثربخش بودن «ماسک» برای مقابله با آلودگی کوید 19، ثابت نشده بود و حتی چندباری توصیه شد که مردم عادی اصلا ماسک نزنند و فقط پرسنل بخشهای قرنطینه کرونا در مراکز درمانی باید ماسک بزنند.
در اسفندماه، هوا از مهرماه هم سردتر بوده و مردم هنوز عمدتا ماسک نمی زدند و اتوبوسها و قطارهای مترو، پر از مسافرانی بود که بر اساس توصیههای مقامات بهداشتی، ماسک به صورت نمی زدند. با اینحال، میزان ابتلا و تعداد قربانیان اسفندماه اصلا قابل مقایسه با آمار حیرت آور پاییز نیست. منطق و محاسبه ساده ایجاب می کند که فکر کنیم در این جهش حیرتآور آمار، عوامل دیگری هم دخیل بوده است.
ماجرای تبدیل ایران به یک آزمایشگاه بزرگ برای سازمان بهداشت جهانی و تبدیل مردم به «کیس آزمایشگاهی»، توسط یک تیم ذیتفوذ و قدرتمند در تشکیلات درمانی کشور، به ناگهان به سوال و ابهام ذهنی بسیاری از فعالان سیاسی و اهل رسانه و مردم تبدیل شد و البته ملک زاده، به عنوان مسوول مستقیم تحقیقات پزشکی و درمانی کشور، اصولا مردم و مسوولان را قابل نمی دانست که توضیحی درباره آن پروژهی مبهم و مشکوک ارایه دهد. تا این که دکتر ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت، در یکی از جلسات توضیحی که در ایام اوجگیری تلفات کرونا در آبانماه در تلویزیون حاضر شد، در توضیح دلایل طغیان آماری کوید 19، به شیوع پدیده «پلی فارماسی» در بیمارستانها و مراکز درمانی کشور صحه گذاشت و ان را یکی از دلایل تلفات بالای بیماران کرونایی در ایران معرفی کرد.
تعریف علمی «پلی فارماسی» به شرح زیر است:
" مصرف همزمان بیش از یک دارو (پلی فارماسی) با واکنشهای نامطلوب دارویی، خطاهای درمانی، افزایش خطر بستری شدن و افزایش هزینه های درمانی همراه است. بخصوص وقتی تعداد اقلام دارو بیش از چهار باشد افزایش خطر قابل ملاحظه است. "
به عبارت دیگر، جانشین وزیر بهداشت تایید کرد که در مراکز درمانی ما، چندین دارو با آثار نامشخص روی بیماران آزمایش می شود که تبعات بسیار خطرناکی برای بیماران دارد.
کمی بعدتر، رییس جمهور پیشین، محمود احمدی نژاد، در مصاحبهای مدعی شد که در یک مورد، یک «مقام مسوول» با سازمان بهداشت جهانی قراردادی امضا کرده که داروهای با عوارض نامشخص را روی 3500 بیمار کرونایی ایرانی آزمایش کند و بابت این قرارداد، پول هم گرفته است!
این ادعای بزرگ دو حالت دارد: یا خبر اعلام شده توسط رییس جمهور پیشین کذب است، که ما تاکنون تکذیبیهای از مقامات مسوول و معاونت تحقیقات وزارت بهداشت نشنیدیم، یا این که ریشه در واقعیت دارد که این عین «خیانت» علیه ملت ایران است.
از سوی دیگر، چندی پیش، در حالی که یکی از مسوولان ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) در توئیتی اعلام کرد که 3 پلتفرم واکسن ساخت مجموعههای این ستاد و در مجموع 8 پلتفرم ایرانی واکسن کرونا در سازمان بهداشت جهانی ثبت شدهاند و ایران جزو کشورهای پیشرو در ساخت واکسن خواهد بود و از سوی دیگر، کیانوش جهانپور، معاون وزارت بهداشت هم در توئیتی همین مساله را تایید کرد، اظهارات رضا ملکزاده، معاون تحقیقات وزارت بهداشت تلویحا این ادعاها را زیر سوال برد!
رضا ملکزاده، معاون فناوری و تحقیقات وزیر بهداشت ایران، گفته بود «برخی زیرساختهای لازم» برای ساخت واکسن کرونا را نداریم، ولی «دانش ساخت» این واکسن را داریم.
نکته بسیار مهم در اظهارات ملکزاده آنجا بود که او روز جمعه، 23 آبان، در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا با اشاره به ساخت واکسن کرونا توسط شرکت آمریکایی فایزر گفت که در صورت «تایید نهایی» این واکسن که از «تکنولوژی بسیار بالایی» برخوردار است، «انسان میتواند بر بیماری کووید 19 غلبه پیدا کند.»
آقای ملکزاده همچنین گفته است که در ایران روند تولید واکسن «هنوز وارد مرحله کارآزمایی بالینی انسانی» نشده است. این اظهارات ملکزاده مورد استقبال رسانههای ضدانقلاب قرار گرفت.
این تخطئه توان داخلی و «ایمان» عجیب ملکزاده (و همفکران و حامیان و همپیمانان او) به سازمان بهداشت جهانی و «واکسن آمریکایی»، البته در یک حوزه بسیار حساس و کاربردی دیگر هم خود را به رخ کشیده است.
در حالی کشور چین، به عنوان جایی که شیوع و ابتلای کوید 19 از آن شروع شد، با تکیه بر توان و ظرفیت «طب سنتی چینی»، توانست به نحوی عجیب این بیماری را در کشور یک میلیارد و نیمی کنترل کند، و در حالی که ایران در کنار چین و چند کشور محدود دیگر، دارای گنیجنهای دیرپا و قدیمی از حکمت و دانش طب سنتی است، آقای ملکزاده مهمترین و موثرترین نیروی تشکیلات درمانی در تقابل و حتی خصومت با کاربرد طب سنتی ایرانی در کنترل و مهار ویروس کوید 19 بوده است.
در حالی که دستکم چندین نمونه از داروهای حاصل از طب سنتی با پایه گیاهی، در کشور آثار مثبت و موثر خود را در افزایش مقاومت بدن و کاهش آثار بیماری و کاهش طول درمان کرونا در آزمایشهای متعدد ثابت کردهاند و حتی کد اخلاقی از همین وزرات بهداشت گرفتهاند و دهها و صدها هزار نفر از مردم از این محصولات استفاده کرده و جواب گرفتهاند، ملک زاده در خصومتی عیان و آشکار حاضر نبود هیچکدام از این داروهای گیاهی را در معاونت تحقیقات تایید کند تا دستکم به صورت بالینی(به صورت همان پروژههای سازمان بهداشت جهانی که ایشان بی مهابا می پذیرفت و به اجرا درمی آورد) مورد آزمایش قرار گیرد.
البته وقتی از رضا ملک زاده» سخن می گوییم، از یک فرد حرف نمی زنیم. ملکزادهها، نماد و اصصلاحا پیشانی یک تفکر و یک شبکه ذینفوذ و قدرتمند در حوزه بهداشت و درمان هستند که به نمایندگی از آن شبکه، به نحوی عجیب باید همواره در وزارت بهداشت مسوولیت داشته باشند و اصطلاحا «خوش نشین» همیشگی معاونتهای مهم هستند. این «معاونان» ذینفوذ که معمولا با تغییر دولتها تغییر نمی کنند و نفوذ و قدرتی ظاهرا مهار نشدنی دارند و وزارتخانهها و تشکیلات دولتی را از پشتپرده اداره می کنند.
در دیرپایی و قدمت رضا ملکزاده باید بگوییم او از دوران دولت میرحسین موسوی در دهه 60 در تشکیلات درمانی کشور مسوولیت داشت. او از سال 1366 با مشارکت دانشگاههای علوم پزشکی و تخصیص صدها میلیارد بودجه بر روی جمعیت 200 هزار نفری از همه نژادهای ایرانی، مطالعهای تحت عنوان کوهورت پرشین پیریزی کرده است.
بر این اساس، مجموعهای از 4 مطالعه در سنین مختلف با اهداف متفاوت شامل کوهورت نوزادان، نوجوانان، سالمندان و بالغین انجام شده و در هر یک، تأثیر عوامل مختلف بر بیماریهای آن گروه سنی اطلاعات جمعآوری، طبقهبندی و در اختیار بیگانگان قرار داده شده است.
بنابراین اگر در ویروس کرونایی که در ایران شیوع پیدا کرده جهشی پیدا شود یا ایرانیان نسبت به این بیماری و دیگر بیماریها آسیبپذیرتر باشند، جای تعجب نیست، عجیبتر این که ایشان در طول سالیان گذشته ثابت کرده عملاً مخالف سرسخت اجرایی شدن بندهای 12 و 14 ابلاغیه سیاستهای کلی نظام بهداشت از سوی مقام معظم رهبری میباشد، یعنی بندهایی که مقام معظم رهبری خواستار توجه به طب ایرانی اسلامی و خروج از سلطه سازمان بهداشت جهانی شدهاند!
اما آقای ملک زاده «افتخارات» دیگری هم در کارنامه دیرپای خود دارد. او وزیر بهداشت دولت اول هاشمی رفسنجانی(69 تا 72) بوده است. این مقطع، شروع احیای برنامه «تحدید نسل» زیر پرچم «تنظیم خانواده» در جمهوری اسلامی بود که امروز منحر به فاجعهای در حوزه جمعیتی ایران شده و ایران را در رتبه اول کاهش نرخ رشد در جهان قرار داده است! بنا بر تخمینها، تا 20 سال آینده، با این روند فعلی، نرخ رشد جمعیت کشور، صفر می شود و ایران تبدیل به یکی از سالخوردهترین کشورهای دنیا می گردد.
بذر این درخت مسموم، در همان سالهایی کاشته شد که آقای ملک زاده وزیر بهداشت بود و یکی از پیگیرترین افراد در اجرای این سیاست نادرست و ویرانگر. درباره این مساله، در گزارشی دیگر حرف خواهیم زد.
آقای ملکزاده، که پزشک مورد تایید شخص آقای روحانی است و مشورتهای اشتباه درباره کرونا (از جمله نظریه مضحک «ایمنی گلهای» ) هم مستقیما توسط شخص او به رییس جمهور منتقل شده، مستظهر به حمایتهای همیشگی شبکه حامیان، از این نفوذ دیرپا و ریشهدار خود سوء استفاده علمی و مادی زیادی صورت داده است.
او که از سوی جبهه رسانهای حامیان دولت، به عنوان «نخبه» و «نابغه» پزشکی تبلیغ می شود، همواره میل وافری به رزومهسازی برای خود داشته و به جای آن که از امکانات و تشکیلات مهم تحت اختیار خود، استفاده کاربردی جهت کاستن از آلام مردم بزرگ و صبور ایران داشته باشد، مجموعه تحت امر خود را به خط تولید «مقاله» تبدیل کرده که هیچ، تاکید می کنیم هیچ، خروجی جهت مقابله درمانی با کرونا نداشته است.
طبق دادههای سامانه علمسنجی اعضای هیاتعلمی وزارتبهداشت، نام دکتر رضا ملکزاده در 5سال اخیر به ترتیب در 80، 98، 91، 77 و 86 مقاله به عنوان یکی از نویسندگان درج شده؛ یعنی بین سالهای 93 تا 98 و درست در زمانیکه معاون وزارتخانه بوده هر 4روز یک مقاله علمی منتشر کرده است!
شاید در زمینه سوء عملکرد و سوء مدیریت و پیجویی منافع شخصی در کارنامه ملکزاده در معاونت تحقیقات، اظهارات چهرهای از بدنه بهداشت و درمان کشور و یکی از اساتید مبرز علوم پزشکی، به خوبی گویای امر باشد. دکتر سیدموید علویان، استاد دانشگاه و دانشمند برتر منتخب فرهنگستان علوم پزشکی کشور، در نامه به دکتر سعید نمکی، ابعادی تکاندهنده از کارنامه آقای ملکزاده را فاش کرد. علویان نوشت:
" اینجانب به عنوان یک عضو کوچک علمی و فعال در حوزه سلامت مهمترین چالشهای موجود را در عرصه پژوهش خدمت حضرتعالی قبلا مکاتبه کرده بودم ولی متاسفانه به دلایلی پیگیری نشد. از جمله مهمترین مواردی که قبلا به نمایندگی از محققین کشور به استحضار جنابعالی رسانیده بودیم موارد زیر حایز اهمیت میباشند:
١. بحث شفاف نبودن بودجه های تحقیقاتی نیماد و عدم توزیع عادلانه بودجه های پژوهشی در کشور و
٢. بحث تصدی همزمان دو شغل از سوی برخی مسوولین و تضاد منافع و تاسیس شرکت های دارویی و رانت در فروش داروی مایجتاج مردم
٣. بحث اعلام ایمنی گله ای به عنوان یک سیاست اشتباه در کنترل کرونا که منجر به مرگ بسیاری از ایرانیان تا امروز شده است
4. عدم مشخص بودن جهت گیری تحقیقات کرونا و عدم پیگیری اولویتهای مهم در پاسخ به سوالات مهم اپیدمیولوژیک و تمرکز بر کارازمایی های بالینی و عدم توجه به لزوم ملحق شدن به طرحهای تحقیقاتی در زمینه واکسن با کشورهای اروپایی و امریکایی و چین و روسیه. این کوتاهی در عدم ملحق شدن به طرحهای تحقیقاتی جهانی در واکسن کرونا و تمرکز بر افزایش مطالعات کازمایی بالینی یک اشتباه تاریخی است و باید پیگیری حقوقی شود.
5.بحث عدم توجه به اخلاق در پژوهش های صورت گرفته در مراکز وابسته به معاونت تحقیقات و ایجاد الگوی نامناسب مبارزه با تقلب در بین پژوهشگران کشور به ویژه معضلاتی مانند فضاحت علمی خروج 67 مقاله از نیچر
6. ایجاد شرایط نامتعارف و بسیار پیچیده برای ارزشیابی اعضا هیات علمی و دانشجویان کشور و توجه به کمیت علم و H index بجای تحقیقات کاربردی..."
دکتر علویان در انتهای نامه به بحث «تضاد منافع در شرکت های دارویی وابسته» اشاره می کند و از دارویی به نام «سووداک» و آسیبهایی که تحت نام داروی موثر در درمان کوید 19 به مردم زده است، نام می برد. داروی سووداک، محصول شرکتی به نام «روژان دارو» است. متاسفانه طبق بررسی بعمل آمده آقای دکتر رضا ملکزاده معاون تحقیقات و فناوری (از 1392 تاکنون) همزمان با مسوولیت خطیر خود در این سمت کلیدی، و طبق روزنامه رسمی ذیل از سال 1392 تا سال 1397 به عنوان سهامدار و رییس هیات مدیره شرکت روژان دارو (سهامی خاص) مشغول به فعالیت همزمان بوده اند!
شاید تشکیل کمیتهای برای بررسی دقیق عملکرد «معاونت تحقیقات و فناوری» وزارت بهداشت با دستور دکتر نمکی، جزییات بیشتر و دقیقتری که به سلامت و اعتماد مردم ایران صورت گرفته است، روشن سازد.
اما نکتهای که به عنوان نکته پایانی این مقال باید به آن اشاره کنیم، بسیار مهم و آشکارکننده بسیاری از مسایل پشتپرده است.
همزمان با انتشار نامه استعفای ملکزاده، به ناگهان توپخانه تبلیغاتی جریانهای حامی دولت و اصلاح طلبان در تخریب شخص وزیر بهداشت و مدح و تحسین ملکزاده به راه افتاده است.
در این کارزار تبلیغاتی، به چهرههایی آشنا برمیخوریم که سوابق طولانی در فتنهگری ضدامنیتی و محکومیت بابت سوابق ضدامنیتی خود دارند. از عباس عبدی (که از سوابق درخشان او جاسوسی و انتقال اطلاعات نظامی حساس به بیگانگان در دهه 80 است) تا عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت اصلاحات و عضو ستاد مدیریت فتنه 88، دیده میشود.
همچنان که ظرفیت دار و دستههای سایبری نزدیک به فلان نهاد دولتی و بهمان وزارتخانه نیز پای کار آمدهاند. همه این قراین، نشان از ان دارد که با یک «شبکه» گسترده، ذینفوذ و قدرتمند مواجهیم که برای مطامع سیاسی خود حاضرند با جان مردم ایران هم معامله کنند و کار آن از عناد با جریان رقیبف به عناد با ملت ایران و دشمنی با منافع ملی رسیده است.