سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
فتنه و تحریم انتخابات؛ پیشنهاد مرد هزار چهره برای سال 1400
سعید حجاریان، از تئوریسینهای اصلاحطلب به تازگی در یک یادداشت نوشت: "حضور مشروط" در انتخابات از جمله راهبردهایی بود که بخشی از جریان اصلاحات، یا به بیان دقیقتر، بخش پیشرو این جریان در انتخابات مجلس یازدهم به آن متوسل شد. البته که باید گفت، پیشتر نیز از آن غافل نبود! حضور مشروط بدین معناست که اصلاحطلبی زمانی دست به کنشگری انتخاباتی میزند که بتواند با نیروهای اصلی، که قادر به نمایندگی نگاههای مترقی و مطالبهگر جامعه و اصلاحطلبی باشند، پای به عرصه انتخابات بگذارد و از آن گذشته، توانایی پدید آوردن تغییراتی معنادار در خطمشیها و جهتگیری کشور را داشته باشد.
به گزارش عصر ایران، حجاریان میافزاید: روی این سخن از یکسو با بدنه اصلاحطلبی و احزاب منتسب به این جریان است تا براساس شاخصها و سنجههایی مترقی به انتخابات ورود کنند. از سوی دیگر، ساخت قدرت را خطاب قرار میدهد تا نسبت به واقعیتهای موجود آگاه شود و میل به اتخاذ تصمیم عقلانی کند. به هر تقدیر، در انتخابات ریاست جمهوری 1400 همچنان بخش نخست سخن پابرجاست؛ یعنی اصلاحطلبیِ پیشرو زمانی باید به انتخابات ورود کند که اولاً از معرفی نامزد اصلی خود محروم نباشد و ثانیاً بتواند در صحنه سیاست و جامعه و اقتصاد ایران تغییراتی معنادار برپایه برنامهای منسجم پدید آورد. [1]
*حجاریان پیش از این و قبل از انتخابات مجلس یازدهم نیز تئوری "مشارکت مشروط" را مطرح کرده بود.
تئوری اجرا شدهای که البته دست آخر منجر به تحریم انتخابات مجلس یازدهم از سوی اصلاحطلبان با گفتمان "رأی میدهیم اما لیست نمیدهیم" شد و همراه با بیاعتمادی مردم به مجلس دهم و دولت برآمده از اصلاحات، مشارکت در انتخابات را نیز کاهش داد.
برخی معتقدند با توجه ایما و اشارههای مجدد حجاریان و نیز بیانیه چندی قبل موسوی خوئینیها که تلویحا همین موضع را تأیید کرد [2]؛ اصلاحطلبان قصد دارند بازی شریرانه تحریم خاموش انتخابات را برای انتخابات سال 1400 نیز تکرار کنند و سپس به بهانه مشارکت نداشتن کسانی از مردم در انتخابات مدعی نامشروع بودن نظام اسلامی شوند. (کما اینکه پس از انتخابات مجلس یازدهم شدند!)
این تحلیل از آنجا قوت میگیرد که عقلای سیاسی و ایضا رجال حاضر در هسته سخت اصلاحات به وضوح هرچه تمامتر میدانند که جریان اصلاحات از آنجا که در طول دهههای گذشته خود را درگیر پیگیری اهداف سیاسی خاص کرده است؛ نتوانسته هیچ رجلی در سطح ریاستجمهوری را پرورش دهد و اکنون که زمستان تعیین کاندیدا رسیده است آقایان نظارهگر یک قحطالرجال بزرگ در اردوگاه چپ هستند.
به این معنی که آنها از یکسو مهرههای خود را در قضایایی مثل فتنه 88 سوزاندهاند و عمده رجال نامی این جریان خاص سیاسی حائز صلاحیتهای مد نظر شورای نگهبان نیستند و از سوی دیگر جوانان نیز در هسته سخت اصلاحات جایی ندارند و این هسته تمایلی به معرفی یک چهره جدید ندارد. (بحث حمایت از کاندیدای ائتلافی نیز حامیان قدرتمندی در اردوگاه اصلاحات ندارد)
در اینجا بیان این نکته نیز ضروریست که مشارکت بالای انتخاباتی اگرچه یک امتیاز است اما حیات و قوام یک انتخابات بسته به رعایت مُرّ قانون است و مادام که قانون در انتخابات رعایت شود؛ نتیجه آن انتخابات با هر میزان مشارکتی، قابل قبول و لازمالاتباع است.
در کنار تأکید حجاریان بر حضور مشروط در انتخابات یا همان تهدید به تحریم خاموش انتخابات؛ تکرار این نکته برای مخاطبان محترم ضروریست که او پیش از این درباره بروز اغتشاش در سال 1400 نیز سخنانی گفته بود. [3] و البته همچون همیشه در سکوتی تشویقآمیز به مردم نگفته بود که اعتراض خیابانی هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد!
مجموع این مسائل و اشارهها در کنار یکدیگر همچنین نشان میدهد که چپهای ستادی در کنار پروژه تحریم خاموش انتخابات (رأی میدهیم ولی کاندیدا نداریم) بصورت جدی به مسئله ایجاد "فتنه اقتصادی" میاندیشند و قضایایی مثل آبان 98 را نیز پیش لرزه وقوع طراحیهای ضد امنیتی خود میدانند.
***
جماران: حاکمیت ایران خودآزار است!
سایت جماران به تازگی در یادداشتی به قلم روزبه علمداری در اشاره به حواشی مربوط به عادل فردوسیپور و اتمام برنامه 90 نوشته است:
"اینکه عادل تاکنون از ایران مهاجرت نکرده است، صد البته از بزرگواری و اصالت و روحیه ی امیدوار اوست؛ اما قرار نیست و یا توقع نمی رود که همه چون او عمل کنند. و باز البته که یقینا او الان هم در دل آرزو می کند که ای کاش در همان صندلی برنامه نود نشسته بود و گزارشگری می کرد؛ ولی چه میشود که حاکمیت در ایران علاقه وافری به راندن آدمها و دردسر ساختن برای خودش دارد که اگر بخواهیم با نگاه روانشاختی به آن نگاه کنیم انگار یک «خودآزاری» بیپایان است که اگر مراقب نباشد به «خودکشی» هم میتواند ختم شود! "[4]
*مسئله اینجاست که افرادی که چنین حرفهایی میزنند اما در دوران حضور چندین ساله عادل فردوسیپور در رسانه ملی و معروفیت او با ابزار تلویزیون؛ هرگز حاضر به تمجید از رسانه ملی نبودند و فیالمثل بیان نمیکردند که حاکمیت ایران در مسیر جذب حداکثری است و چقدر خوب که برنامه 90 در حال پخش از تلویزیون است!
به دیگر سخن اینکه چنین افراد و قلمهایی، در قبال رخدادهای جامعه نگاهی صرفا سیاستبازانه دارند که اگر به نفع آنها باشد یک سخن میگویند و اگر ضرری در آن بیابند سخنی دیگر...
ضمن اینکه از رسالت این افراد برای "سیاهنمایی" هم نبایستی غافل شد.
در بحث حاکمیت ایران نیز باید دانست که اتمام برنامه 90 تصمیم مدیریتی یک شبکه و یک سازمان بوده است نه تصمیم حاکمیت! و درست و غلط این تصمیم را باید در گفتمان با مدیران همان سازمان سنجش کرد نه اینکه حاکمیت را خطاب قرار داد.
البته اینکه تریبونهای اصلاحطلب به هر بهانهای انتقادات خود را به سمت حاکمیت گسیل میدارند نیز به تربیت سیاسی آنها و هدفی که برای آنها دیکته شده است؛ بایستی جستجو کرد.
***
در لزوم عذرخواهی از مردم و اشاره به مثبتات رقیب
"روحانی توانمند نبود" به چه درد مردم میخورد!؟
حسین کمالی، از حامیان روحانی و رئیس کمیته سیاسی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به تازگی در بخشی از مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفته است:
"روحانی توانمند نبود و از ابتدا در بخشهای مختلف میتوانست بهتر از آنچه که عمل کرد، برنامهریزی و کار کند. "
او همچنین میگوید: نگرانیها و مشکلات به وجود آمده که بسیاری از آنها ناشی از تحریمهای ظالمانه غربی ها است میتواند هر دولتی را از پای در آورد. البته این به معنی نیست که دولت آقای روحانی دارای ضعف و ناتوانی نیست.
کمالی در بخش دیگری از این صحبتها به شورای نگهبان نیز اشاره و اظهار میکند: در مورد نظارت استصوابی و نقش شورای نگهبان در انتخابات در حقیقت اقداماتی که تا به حال در شورای نگهبان صورت پذیرفته است، غیر رقابتی کردن انتخابات و برگزاری انتخابات برای سلیقه ای خاص بوده است. حتی اگر کسانی را خارج از گروه محافظه کار و یا اصولگرایان مورد پذیرش قرار دادهاند، اصلاحطلبانی هستند که خود اصلاح طلبان چندان رغبتی برای حضور در پای صندوق ها و رای دادن به آنها ندارند. این سیاست در نهایت نمیتواند باعث افزایش مقبولیت و مطلوبیت اجتماعی و سیاسی نظام و افزایش مشارکت مردم و بهبود اوضاع جامعه شود. درصورت عدم مشارکت گسترده مردم در انتخابات نمیتوان با تکیه بر آرا و میزان گسترده آن با جهانیان صحبت کرد و دولت یا مجلس بر آمده از چنین انتخابی را نمیتوان منتخب مردم دانست. [5]
*ما قضاوت درباره اظهارات انتخاباتی کمالی، حرفهای عجیب او درباره شورای نگهبان و "اصلاحطلبانی که خودِ اصلاحطلبان رغبتی به حضور آنها ندارند! " را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم.
اما در بحث "کارآمد نبودن روحانی" بایستی تأکید کرد که این اعتراف دیرهنگام یک رجل ستادی اصلاحطلب مثل نوشدارو پس از مرگ سهراب است که دردی از مردم دوا نمیکند!
بگذریم از اینکه ناکارآمدی آقای روحانی و نبود همت جهادی در او از روز اول مشخص بود اما چیزی که عامل شرمندگی بیشتر اصلاحطلبان خواهد بود اینست که آنها چرا پس از تجربه دولت آقای روحانی اما در دولت دوم او هم از روحانی اعلام حمایت کردند!؟
بدیهیست که در این سؤال هرگز پاسخ "نمیدانستیم"! مسموع نیست و جواب را باید در انگیزههای سیاسی و مردمگریزی ژنتیکی چپها جستجو کرد.
لازم به توضیح است که در یک کنشگری سیاسی معقول و فرض بر اینکه چپها هماکنون قصد اعلام برائت از رئیسجمهور روحانی را دارند؛ اخلاق سیاسی ایجاب میکند که شاهد اقدامات همزمان اصلاحطلبان مبنی بر "عذرخواهی از مردم و اشاره به مثبتات رقیب" باشیم!
و تنها در این صورت است که گفتمان چپ میتواند مدعی عقلمداری باشد.
***
1_ asriran.com/003By6
2_ mshrgh.ir/1121882
3_ mshrgh.ir/1119442
4_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1487619
5_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1010341