آیا شما از آن دسته آدم هایی هستیدکه وقتی از نظر اوضاع مالی، کاری یا هر چیز دیگری ارتقاء می یابند، مسئولیت شرعی و اخلاقی خود را نزد خداوند و آفریده هایش وسعت می دهند؟
دوستی داشتم که هر روز از محل کار با او به خانه می آمدم، او عادت داشت هفته ای یکبار مبلغ مشخصی را به فرد مستمندی که سر راه ما قرار داشت کمک کند. بعد از مدتی متوجه شدم که او مبلغ اهدایی خود را به آن مستمند بیشتر کرده است. وقتی از روی کنجکاوی علت را جویا شدم گفت: “مدتی است که درآمدم افزایش یافته و احساس می کنم که وظیفه دارم مبلغ بیشتری را به تهی دستان کمک کنم.” خود او برایم تعریف کرد سابقا پدرش در شرکت یکی از دوستانش مشغول به کار بوده و مانند سایر کارمندان معمولی آن شرکت به زندگی عادی خود می پرداخت. اما بعد از مدتی پدرش از سوی هیئت مدیره به عنوان مدیر مالی شرکت منصوب می شود. پدر سعی می کند تا از آن به بعد مسئولیت های اخلاقی و شرعی خود را شناخته و به آن ها عمل کند. او از طریق ارتباط نزدیک با کارکنان شرکت و مشتریان سعی می کرد از مشکلات مالی آن ها با خبر شود و در راه رفع آن ها قدم بردارد.
برخی از افراد هستند که وقتی سطح زندگیشان به هر دلیل ارتقاء می یابد، این پیروزی را صرفا نتیجه توانمندی خود می دانند و در مقابل حاضر نیستند تا با شناخت وظایف و مسئولیت های خویش و تلاش در انجام آنها، اثر وجود خود را موجب بهره مندی سایرین و رفع مشکلات آن ها نمایند. آنها فراموش کرده اند که “هرکه بامش بیش، برفش بیشتر است.” و فکر می کنند که ارتقای موقعیت آنها ارتباطی به دلسوزی و کمک ایشان به دیگران ندارد.
رشد سطح زندگی ما تنها بهره برداری از ویژگیهای مثبت آن به نفع خود نیست. ما باید بپذیریم که در قبال موفقیت های مالی و شغلی خود، وظایف و مسئولیت های ما مجددا از نو تعریف می شود که عدم توجه ما به این مسایل نشان دهنده کم لطفی و کم کاری شخص ماست.
خداوند و کائنات از از انسان ها به قدری توقع و انتظار دارند که شرایط و امکانات در اختیار آن ها قرار گرفته است. این امکانات می تواند هرچیز و هرکسی باشد فقط کافی است که ما به آنها توجه کنیم و شکرانه وجود آنها را با کمک، رفع نیاز و مشکلات دیگران نزد خداوند به جا آوریم.
ثروت، موقعیت شغلی و اجتماعی، دانش بالا، فرزند سالم، همسر موفق و توانمند، خانواده با اصالت و معتمد، درآمد مکفی و هرچیز دیگر، از نمونه امکاناتی هست که ما دراختیار داریم و برای هرکدام از آنها وظایف و مسئولیت الهی از سوی خداوند مشخص شده است و ما باید با شناخت این مسئولیت ها، وظایف خود را نسبت میزان به برخورداری از آنها به انجام رسانیم.
بهتر است زمانی که با موفقیت جدیدی در زندگی مواجه می شویم و توان خود را از آن نظر بالاتر می بینیم، با اندکی تامل نسبت به شناخت وظایف جدید خود تلاش کنیم و سعی کنیم با برنامه ریزی دقیق در انجام آن ها سربلند فرود آییم. رسیدن به موقعیت بهتر ملاک موفقیت نیست، موفقیت واقعی آن است که ما بتوانیم به درستی از شرایط و امکانات جدید به نفع خود و دیگران بهره برداری کنیم. زمانی می توان به موفقیت خود یقین داشت که از رضایت اطرافیان و مخاطبان درخصوص نحوه عملکرد ما در آن زمینه برخوردار شده باشیم. برای اینکه بتوانیم وظایف خود را به درستی بشناسیم و درک کنیم باید خود را جای مخاطبانمان بگذاریم و ببینیم چه انتظاری از ما دارند یا این که اگر شخص دیگری به جای ما در آن موقعیت قرار داشت خودمان چه توقعی از او داشتیم.
نصیحتی از مشاوری به یاد دارم که می گفت:“در محیط خانواده شاید به دلایل مختلف همسر و فرزندانت که تحت پوشش و سرپرستی تو قرار دارند از موقعیتی که برایشان فراهم کردی ناراضی و دلسردباشند اما سخنی به میان نیاورند. به همین علت تو همیشه باید هوشیار و آگاه باشی که عدم اعتراض آن ها ملاک بررضایت کامل و قلبیشان نیست و سعی نکنی تا با غرور کاذب خود، بیش از پیش عرصه را بر آنها تنگ نمایی.
امیر دشتکیان