فرادید؛ منظور ما از واژهی غیرمنطقی در اینجا به معنای «فراتر از منطق و انصاف» است. مسلما این کاملا به دیدگاه شما بستگی دارد و چیزی که برای فردی منطقی است، ممکن است برای فرد دیگر غیر منطقی باشد. پس یک «درخواست غیر منطقی» در واقع چه نوع درخواستی است؟
اجازه دهید موقعیتهای زیر را مرور کنیم:
در نظر گرفتن زمان کوتاه
فرجهی زمانی کوتاه میتواند باعث شود که درخواست غیر منطقی شود. به عنوان مثال، تصور کنید که رئیستان در پایان روزِ کاری وارد دفترتان میشود و از شما میخواهد کاری که خیلی هم اضطراری نیست را قبل از اینکه بروید، تمام کنید. برای اینکه به خواستهاش عمل کنید، مجبور هستید تا دیروقت سر کار بمانید.
اگر دلیل مهمتری در این موقعیت وجود نداشته باشد، پس این درخواست غیر منطقی است.
اشتباه، بیاطلاعی و سوءِتفاهم
درخواستها میتوانند به خاطر یک اشتباه یا سوءِتفاهمِ ساده، غیر منطقی باشند. مثلا، تصور کنید همکارتان به شما فشار میآورد که پروژهای را هر چه زودتر تمام کنید، چون فکر میکند فرجهی زمانی را نمیتوان تغییر داد. با این حال، به نظر میرسد این تصور او به دلیل سوءِتفاهم ناشی از تأکید بیش از حد رئیس بر اهمیت فرجهی زمانی به وجود آمده است. همچنین درخواستها میتوانند به این علت غیر منطقی باشند که فرد نمیداند کاری که تقاضا کرده تا چه حد زمان و انرژی نیاز دارد. مثلا، مشتری جدیدی ممکن است درخواست کند که وبسایتش دو روزه آماده شود. به احتمال زیاد او چیزی از طراحی وبسایت نمیداند و هیچ تصوری نسبت به زمان و تلاش لازم برای انجام این کار ندارد.
درخواستهای غیر اخلاقی
درخواستی که ارزشهای اخلاقی عمومی و یا ارزشهای شما را زیر سؤال میبرد، غیر منطقی هستند. مثلا، تصور کنید رئیستان مجبور است هفتهی آینده برای ملاقات با مشتریان جدید به سفر برود. به خاطر اینکه سرش خیلی شلوغ است، از شما میخواهد تا زمانی که نیست، کارهایش را انجام دهید تا از آنها عقب نماند و این کار به احتمال زیاد با ارزشهای شما در تضاد است. با این حال، باید بدانید ارزشهای شما تا چه حد با ارزشهای سازمانتان هماهنگ هستند. چیزی که ممکن است برای شما غیر منطقی باشد، شاید برای خیلی از افراد منطقی است و این می تواند شما را در موقعیت دشواری قرار بدهد.
وظایفی که خارج از مسئولیتهای معمولی شما هستند
درخواستهایی که خارج از مسئولیتهای عادی شما هستند نیز میتوانند درخواستهای غیر منطقی به حساب بیایند. به عنوان مثال، تصور کنید که رئیستان از شما خواسته تا در فرودگاه به استقبال یکی از مشتریان بروید، کاری که جزو وظایف روزانهی شما نیست. این باعث میشود بازی فوتبال پسرتان را که قول داده بودید ببینید از دست بدهید.
تغییر اولویتها
درخواستها میتوانند به دلیل تغییر اولویتها غیر منطقی باشند. تصور کنید که مشتری شما هدف پروژهاش را به وضوح مشخص کرده و شما در مورد هزینهی آن به توافق رسیدهاید، ولی بعد از اینکه نیمی از پروژه را تمام کردید، تصمیم میگیرد هدفش را تغییر دهد و از شما میخواهد تا کار را دوباره انجام دهید، بدون اینکه بخواهد هزینهی بیشتری به شما بپردازد.
شناسایی درخواست غیر منطقی
وقتی فردی درخواستی از شما دارد که به نظرتان غیر منطقی میرسد، به احتمال زیاد بدون فکر کردن آن را میپذیرید، چون حس میکنید تحت فشار قرار گرفتهاید. یا ممکن است به درخواستی که در واقع کاملا منطقی است، پاسخ منفی بدهید. به همین دلیل، خیلی مهم است که بتوانیم به خوبی به درخواستها فکر کنیم و منطقی و غیر منطقی بودنشان را به درستی تشخیص بدهیم.
ابتدا، دلیل اینکه چرا غیر منطقی است را پیدا کنید. آیا به این دلیل غیر منطقی است که شما وقت کافی برای انجامش را ندارید، یا به خاطر اینکه خارج از محدودهی مسئولیتهای شماست، یا به این دلیل که تخصص کافی را در آن زمینه نداربد؟ احساسات شما در اینجا نقش مهمی بازی میکنند. وقتی فردی از شما تقاضایی دارد که به نظر میرسد با آن راحت نیستید یا از آن خوشتان نمیآید، باید به آن تقاضا به خوبی دقت کنید و از خود بپرسید چرا به نظرتان غیر منطقی میرسد.
از خود سؤال کنید که آیا واقعا غیر منطقی است یا شما منابع لازم برای انجام آن، که میتواند زمان، تخصص و یا منابع مالی باشد، را ندارید؟ اگر همهی منابع لازم را در اختیار داشتید، باز هم آن تقاضا به نظرتان غیر منطقی میآمد؟ سپس، به نوع و محتوای تقاضا دقت کنید. مثلا، در خیلی از سازمانها در ساعات خاصی کار به اوج میرسد، یا وجود بحران باعث میشود شما مجبور به پذیرفتن کارهایی شوید که خارج از مسئولیت عادیتان هستند. اگر سازمان شما با بحران یا با حجم کار زیادی مواجه شده است، نپذیرفتن تقاضاها ممکن است به تیمتان آسیب برساند.
برای اینکه دلیل تقاضایی را بهتر متوجه شوید، سؤال بپرسید. چرا انجام آن کار اهمیت دارد؟ چرا تمام کردن آن در فرجهی زمانی مشخص مهم است؟ پاسخ دادن به چنین سؤالاتی مهم است، چون باعث میشود سوءِتفاهم و رنجش پیش نیاید. بعد از اینکه اطلاعات بیشتری به دست آوردید، از دیدگاه فرد دیگری به درخواست نگاه کنید. چیزی که به نظر شما غیر منطقی میرسد، ممکن است کاملا به نظر او منطقی بیاید. به موقعیت آن فرد و فشارهایی که بر دوش خود دارد، فکر کنید. آیا باز هم تقاضا به نظرتان غیر منطقی میرسد؟
با این حال، باید برای خودتان حد و مرزی در کارها مشخص کنید و چیزهایی که نمیتوانید تحمل کنید و به هیچ عنوان نمیپذیرید را شناسایی کنید. رئیس یا مشتریتان ممکن است تقاضایی داشته باشد که با ارزشهای شخصی یا اخلاقی شما مغایرت داشته باشند. ممکن است از شما بخواهند که آخر هفته هم سر کار بیایید و این کاملا مغایر تعهد شما نسبت به خانوادهتان است. ارزشهای خود را شناسایی کنید تا خودتان بدانید از چه محدودهای فراتر نخواهید رفت. سپس بیاموزید چطور حد و مرزهایتان را مدیریت کنید تا دیگران نتوانند از شما سوءِاستفاده کنند.
منبع: چطور