رکسانا خوشابی - روانشناس
تحریریه زندگی آنلاین : اگر دستگاهی وجود داشت که بهوسیله آن میتوانستیم میزان محبتی را که بین ما و دیگران وجود دارد بسنجیم، چه میدیدیم؟ برای مثال اگر محبت و عشق توسط دستگاه بهصورت شعاعی از نور متصل بین دو انسان نمایش داده میشد، بین شما و چه کسانی این شعاع دیده میشد؟ شعاعی که میتواند کمرنگ یا پررنگ دیده شود. یا شاید هم اصلاً دیده نشود؟ در اطراف همهی ما کسانی هستند که گمان میکنیم آنها را دوست داریم یا آنها ما را دوست دارند. اما آیا مهر و محبتی که بین ما و آنها وجود دارد واقعی و حقیقی است؟ متأسفانه بسیاری از محبتها حقیقی نیستند و بر مبنای نیاز، کمبودها، توقعات و مشابه اینها به وجود آمدهاند. اما آنچه هر انسانی بدان نیاز مبرم دارد، محبت خالص و حقیقی و بیقیدوشرط است. محبتی که وابسته به توقعات و احتیاجات ما نباشد و بر اساس مهر قلبی شکل گرفته باشد. شاید بتوان گفت دومین چیزی هم که هر انسان بدان نیاز دارد شادی و نشاط است تا بتواند سلامت روانی خود را حفظ کند.
بیشتربخوانید:
سالمندان و محبت
چیزی که سالمندان بیش از هر چیز دیگری بدان نیاز دارند محبت است. همان محبت قلبی بیقیدوشرط. سالمندان باآنکه تجارب زیادی دارند و زندگی سخت و پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشتهاند، بهتدریج مانند کودکان میشوند. حتی ممکن است در فعالیتهای بدنی شبیه یک نوزاد ششماهه باشند، و حافظهشان هم بهمرور کم و کمتر شود. ممکن است اتفاقات را فراموش کنند. فراموش کنند که غذا یا داروهایشان را خوردهاند یا نه؟ و فراموش کنند که همین امروز چه کسی به دیدارشان آمده است. اما آنها هم مانند کودکان، تنها چیزی را که همیشه درک و احساس میکنند، محبت است. آنها بیش از دارو، بیش از غذا و بیش از هر چیز دیگر به محبت و سپس شادی نیاز دارند. بنابراین اگر پیش والدین سالمند یا اقوام بازنشستهای میروید که سالمند شدهاند، محبت واقعی هدیه ببرید.
تأثیر افزایش سن بر میزان شادی
لیندا کارستنسن، استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد که محقق در زمینهی تأثیر سن و سال بر اهداف و بر ادراک زمان است، دریافته که افراد مسن در مقایسه با جوانان، به چهرههای «بشاش و خندان» در آگهیهای بازرگانی، سریعتر از چهرههای عبوس توجه میکنند. درحالیکه جوانترها، محرکها و انگیزههای منفی را سریعتر درک میکنند. یافتههای کارستنسن این دیدگاه کلیشهای را که سالخوردگان، اخمو و اهل غرولند هستند رد میکند. او طی یک هفته، خلقوخو و روحیات 184 نفر را که سن آنها بین 18 تا 94 بود تحت نظر گرفت و مشاهده کرد که مسنترها، مدتزمان بیشتری تجارب عاطفی مثبت داشتند و در مواجهه با تجارب عاطفی منفی نیز، مسنترها سریعتر آرامش خود را بازمییافتند. در یک تحقیق دیگر او نشان داد که خاطرات سالمندان مثبتتر است. شاید سالمندان به دلیل داشتن عادت مرور سرگذشت خود، در روحیات منفی غرق نمیشوند و تجدید خاطرات پر از عشق و محبت میتواند عصبانیت یا ناراحتی آنان را از بین ببرد. بنابراین اگر با سالمندی در ارتباط هستید به خاطرات خوب و مثبت او توجه نشان دهید تا حالشان بهتر شود.
تمرینات آرامسازی و مراقبهها
کارستنسن و همکارانش احتمال میدهند که مراقبه وضعیت ذهنی مشابه آنچه در سالمندان دیده میشود را ایجاد کند چرا که با تمرینات مراقبه افکار مربوط به گذشته و آینده به نفع زمان حال کنار میروند و سدی در برابر آنها قرار میگیرد. نتایج این تحقیق تا به حال نشان داده ناحیهای از مغز که به احساسات مثبت و تعقیب اهداف مربوط میشود در مراقبهکنندگان و سالمندان، فعالیت بیشتری را نشان میدهد.
حضور در زمان حال
کارستنسن در تحلیل این موضوع میگوید: «با افزایش سن، آگاهانه یا غیرآگاهانه نسبت به اینکه فرصتمان در حال تمام شدن است هوشیارتر میشویم. آگاهی نسبت به کوتاه بودن زندگی، توجه ما را به زمان حال معطوف میکند و به این ترتیب کمتر نگران میشویم. جالب اینکه در سنین بالا، اشتباهات و شکستهای احتمالی که آینده را در نظر یک جوان تیرهوتار میکند از میان میرود و فاصلهی میان آرزوها و دستیابی به آنها؛ که منشاء اصلی ناشادی در جوانان است، کاهش مییابد. چون با افزایش سن یا به اهدافمان میرسیم یا آنها را با خواستههای دستیافتنیتر جایگزین میکنیم». پس میتوانیم حضور در لحظه را از سالمندترها یاد بگیریم.
تأثیر پیشبینیها در میزان شادی
ما اکثراً در جستجوی شادمانی، سعی میکنیم حدس بزنیم آینده چه چیزی را برای ما ارمغان میآورد، پس خویشتن فعلی خود را به همراه همه امیدها، خصلتهای ویژه و تمایلات ذاتی، بر روی آینده ناشناخته فرافکنی میکنیم. ما از تصویر مبهم آینده استفاده میکنیم تا همه تصمیمها را بگیریم؛ از اینکه شام چه غذایی بپزیم تا اینکه با چه کسی ازدواج کنیم. دانیل گیلبرت استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد معتقد است با اینکه این پیشبینیها برای رسیدن به شادی ضروری هستند، تقریباً همیشه نادرستاند! او نشان داده است که ما احساسات و عواطف را فوقالعاده بد پیشبینی میکنیم. چیزهای خوب هیچوقت آن اندازه که تصور میکنیم خوب از آب در نخواهند آمد و چیزهای بد نیز هرگز به آن بدی نیستند. ما بیش از حد به تأثیر تغییرات مثبت، خوشبینانه مینگریم، مثلاً فکر میکنیم که یک شغل جدید یا یک دوستی و رابطهی تازه ما را برای همیشه تغییر خواهد داد درحالیکه همهی اینها مدت کوتاهی روحیهی ما را تقویت خواهد کرد. از سوی دیگر ما بسیار بیشتر از حدی که تصور میکنیم، انعطافپذیر هستیم و برخلاف دیدگاه خودمان، پس از ضربات روحی، خواه مرگ یک دوست عزیز یا تجربهی گزندهی یک طلاق، مجدداً روحیهی خود را به دست میآوریم. او میگوید ما تمایل داریم هیجانانگیزترین جنبهی وقایع آینده را پیشاپیش در نظر آوریم، مثلاً درباره ورود به دانشگاه لحظهی اعلام قبولی را تصور میکنیم، اما فراموش میکنیم پس از این لحظات پرهیجان و خاص، زندگی به سیر معمول خود ادامه میدهد و اگر نتوانیم از عهده رشته تحصیلی که انتخاب کردهایم بربیاییم، از شادی اولیه هیچ چیز باقی نمیماند. اما خوشبختانه سالمندان در این زمینهها واقعبینتر هستند و دیدگاه کاملتری دارند.
همانطور که کریستوفر هسی، که اقتصاددان است میگوید بهترین راهبرد آن است که سعی کنید یک دید کامل و همهجانبه نسبت به هر تجربه یا محصولی که در حال بررسی آن هستید پیدا کنید. اما گیلبرت برای مشکل پیشبینی کردن راهحل دیگری دارد؛ مشورت با دیگران. او میگوید: «درس مهم این است که بیاموزیم دقیقتر پیشبینی کنیم چه چیزی لذت پایدارتری به ما میدهد، چرا که چیزهای بسیاری لذتآور هستند اما اکثر این لذتها موقت و زودگذر هستند». گیلبرت میگوید: بسیاری از کارهایی که ما در حال بررسی آنها هستیم جزو خاطرات دیگران هستند، بنابراین بهتر است نظر کسانی را که قبلاً کار موردنظر ما را انجام دادهاند بپرسیم.
بودن با سالمندان این فرصت را برای جوانترها فراهم میکند که مشورت لازم را بگیرند و از نتایج تجارب آنها بهترین استفاده را به عمل آورند. همانطور که ملاحظه میکنید، بودن جوانان در کنار سالمندان، منافع دوطرفه دارد پس حتی اگر آن عشق و محبت حقیقی هم در کار نباشد، باز هم فواید دیگر این همنشینی میتواند روابط بسیار ارزشمندی برای همه ما ایجاد کند.