اما حضور در این باشگاه بزرگ و خوشنام و ادامه این مسیر نیازمند تلاش حداکثری و همراهی جدی مجموعه مدیران ارشد است که در حال حاضر به دلایلی به کندی پیش میرود.» صدری تلویحا گلایه کرده که مدیران بالادستی از او حمایت نکردهاند و البته مثل بیشتر مدیران معزول و مستعفی سرخابی وعده داده در آینده اسرار مگو را فاش کند. او در این مدت خیلی تلاش کرد حضورش در پرسپولیس را با عنوان مدیرعامل تثبیت کند و حتی در مقطعی نام وی از سوی هیاتمدیره به سجادی، وزیر ورزش داده شد، اما شرایط بر وفق مراد صدری پیش نرفت. در هر صورت بعد از استعفای صدری، دیروز رضا درویش مدیر عامل سابق سایپا به عنوان مدیر عامل جدید پرسپولیس انتخاب شد. فارغ از همه اینها مهم این است که قهرمان پنج دوره اخیر لیگ ایران همچنان از بیثباتی مدیریتی رنج میبرد؛ آنچه زخمی کهنه و دردی لاعلاج به نظر میرسد.
اینجا چه خبر است؟
از نظر تقویمی باید 1400 را سال پایانی دهه نود به شمار بیاوریم؛ در این صورت خوشحالیم به اطلاع شما برسانیم پرسپولیس در این دهه حضور 14 مدیرعامل مختلف را تجربه کرده و حالا با کنارهگیری مجید صدری، رضا درویش پانزدهمین مدیرعامل باشگاه در این برهه زمانی خواهد بود. تازه با توجه به تجربیات درخشان گذشته، درویش میتواند آخرین مدیرعامل پرسپولیس در دهه نود نباشد. بالاخره بیشتر از دو ماه به پایان سال باقی مانده و مدیران ارشد ورزش ایران نشان دادهاند پتانسیل آن را دارند که در همین مدت کوتاه هم چند نفر را بیاورند و ببرند! دهه نود برای باشگاه پرسپولیس با مدیریت محمد رویانیان شروع شد؛ یک مدیر نظامی که ارتباط چندانی با ورزش نداشت. شوخی یا جدی در مورد او نقل میکنند اوایل کارش یک بار به بازیکنان پرسپولیس گفته بود: «از سه بازی آینده باید 12 امتیاز بگیرید.» و البته به او توضیح داده بودند که حتی بارسلونا و رئال مادرید هم نمیتوانند از سه بازی 12 امتیاز بگیرند، چون اساسا هر مسابقه فوتبال فقط سه امتیاز دارد! در مورد آنچه در دوران رویانیان بر پرسپولیس گذشت، میشود یک جلد کتاب جذاب نوشت، اما بعد از او کسانی در باشگاه پست گرفتند که سردار را سربلند کردند! بلافاصله پس از رویانیان، علی پروین به مدت پنج ماه مدیریت باشگاه را بر عهده گرفت و پس از او به ترتیب علیرضا رحیمی، بهروز منتقمی، حمیدرضا سیاسی، علیاکبر طاهری، محمدحسین نژادفلاح، بار دیگر طاهری، حمیدرضا گرشاسبی، ایرج عرب، محمدحسن انصاریفرد، مهدی رسولپناه، جعفر سمیعی و مجید صدری روی صندلی مدیریت باشگاه نشستند. اینبار باید دید مدیر جدید چه مدت اختیار امور را در دست خواهد داشت.
زیاد فرقی نمیکند
نکته دردناکتر اما این است که با توجه به ساختار غلط مدیریتی و اقتصادی حاکم بر فوتبال ایران، کمتر مدیری امکان موفقیت دارد و عمده آنها با کارنامهای که نکات منفیاش بیشتر است باشگاه را ترک میکنند. از فهرستی که در بند بالا ذکر شد، شاید فقط بشود علیاکبر طاهری و گرشاسبی را تا حدودی مستثنی کرد. در بقیه موارد مدیران باشگاه نمره قبولی از اغلب هواداران نگرفتند. در حقیقت فرقی نمیکند شما مدیرعامل را از افراد غیرورزشی انتخاب کنید یا از دل ورزش؛ چه کسی میتواند ادعا کند مدیریت محمدحسن انصاریفرد در پرسپولیس موفقتر از رویانیان و عرب بوده است؟ به واقع سیستم غلط مدیریت دولتی با معیارهای خاص خودش در اغلب موارد افرادی را برگزیده که نتوانستهاند گرهی باز کنند. شاید اگر امثال صفایی فراهانی یا محمد دادکان بخت مدیریت در این فوتبال را مییافتند کارنامهای بهتر از خود به جا میگذاشتند، اما میدانیم که در این ساختار احتمال انتخاب چنین چهرههایی زیاد نیست. حتی فرق زیادی بین دولتها هم نیست؛ چه اینکه در دولت احمدینژاد رویانیان سر کار آمد و در دولت روحانی هم آدمهای بیربطی همچون حمیدرضا سیاسی و مهدی رسولپناه کار را دست گرفت. حالا هم باید منتظر انتخابهای دولت رئیسی باشیم که بعید است خیلی فرقی با گذشته داشته باشد. حتی اجازه بدهید تاکید کنیم فرق چندانی بین باشگاهها هم نیست؛ چه اینکه طی همین سالها در استقلال هم با کثرت مدیران و نیز کیفیت پایین اکثر آنها مواجه بودهایم. آنچه سرخابیها بهشدت به آن نیاز دارند، واگذاری حقیقی به مردم با آزادسازی منابع درآمدی است. مدیریت دولتی این همه سال امتحانش را پس داده و اغلب هم مردود شده است.