همایش معرفی 100شرکت برتر ایران روز گذشته برگزار و در این رویداد از فهرست 500 شرکت برتر کشور رونمایی شد. مهمترین اتفاق فهرست جدید، رشد چشمگیر فروش چهار گروه اصلی صنعتی در سال 1399 است که در طول یکدهه اخیر بیسابقه بوده است. بهرغم تداوم صدرنشینی شرکت پتروشیمی خلیجفارس، صعود چهارپلهای بانک ملت موجب شده است تا این موسسه مالی به دومین بنگاه بزرگ ایران تبدیل شود. فولادمبارکه با یک پله صعود در جایگاه سومین بنگاه بزرگ ایران قرار گرفته، ضمن اینکه ایرانخودرو با دو پله صعود، رتبه هفتم بزرگترین شرکتهای ایران را به خود اختصاص داده است. بررسی گزارش سازمان مدیریت صنعتی نشان میدهد، سهم 100شرکت اول فهرست IMI500 در سال 1400 از کل فروش 500شرکت، 9/ 86درصد است که گویای حجم بسیار زیاد درآمد شرکتهای برتر نسبت به کل شرکتهای فهرست است.
کل فروش 100شرکت برتر این فهرست بیش از 2میلیون و 283هزار و 382میلیارد تومان بوده است که از رشد (واقعی) 24درصدی فروش شرکتهای برتر ایران نسبت به آمار سال گذشته حکایت دارد. در بین 500شرکت برتر ایران که به 32رشته فعالیت و گروه کسبوکار تقسیم میشوند، پنج گروه «بانکها و موسسات اعتباری»، «پتروشیمی»، «فلزات اساسی»، «گروه شرکتهای چندرشتهای صنعتی» و «گروه فرآوردههای نفتی» بیشترین سهم فروش را دارند. به جز گروه فرآوردههای نفتی، رشد فروش باقی گروهها در سال 1399 بیسابقه بوده است.
شواهد گزارش سازمان مدیریت صنعتی نشان میدهد، بیش از 52درصد شرکتهای برتر کشور در استان تهران قرار دارند و اصفهان، کرمان، هرمزگان، خوزستان و البرز در ردههای بعدی قرار دارند. بررسی این سازمان نشان میدهد، سهم بخش خصوصی از اقتصاد ایران قابلتوجه و بالاتر از انواع مالکیت دولتی و عمومی است. برمبنای دادههای سازمان مدیریت صنعتی، مالکیت 56درصد از 100شرکت برتر ایران خصوصی است. در عین حال 6/ 59درصد شرکتهای حاضر در فهرست IMI500 مالکیت خصوصی دارند.
وجود سه شرکت با درآمد بیش از 100هزار میلیارد تومان در فهرست 500شرکت برتر گویای رشد چشمگیر درآمد بنگاههای بزرگ کشور است. شواهد موجود نشان میدهد که شرکت صنایع پتروشیمی خلیجفارس با بیش از 146هزار میلیارد تومان درآمد بزرگترین شرکت ایران است. این شرکت به عنوان بزرگترین بنگاه اقتصادی کشور، در زمینه فروش نسبت به آمار سال گذشته، رشد 80درصدی را به دست آورده است. در رتبههای دوم تا نهم نیز نام شرکتهایی همچون بانکملت، فولادمبارکه اصفهان، پالایش نفت بندرعباس، سرمایهگذاری غدیر، ایرانخودرو، مپنای بانک صادرات ایران و گروه گسترش نفت و گاز پارسیان دیده میشود. از نکات جالب درباره فهرست شرکتهای برتر ایران در سال 1399، رشد اسمی 3/ 76درصدی و رشد حقیقی 6/ 23درصدی آنها در زمینه فروش نسبت به سال قبل از آن است؛ اعدادی که به شکل چشمگیری بالاتر از رشد سال گذشته بوده و گویای شرایط رو به رشد بخش صنعت در سال 1399 است.
از نکات جالب درباره فهرست 100شرکت برتر اقتصاد ایران، مقایسه میزان فروش و عملکرد اقتصادی این بنگاهها با 100شرکت برتر اقتصاد ترکیه است. شواهد موجود نشان میدهد، برترین شرکت ترکیه 1/ 2برابر بزرگترین شرکت ایران فروش دارد و این نسبت در مقایسه با صدمین شرکت برتر دو کشور نیز به همین صورت وجود دارد. اطلاعات این گزارش تایید میکند که فروش 09/ 7میلیارد دلاری برترین شرکت ایران، کمتر از نصف درآمد 9/ 14میلیارد دلاری برترین شرکت اقتصاد ترکیه است. برهمین مبنا میزان صادرات 500شرکت برتر ایران، تنها 48درصد کل صادرات 500شرکت برتر ترکیه بوده است؛ عددی که گویای توان بالاتر بنگاههای ترکیه برای رقابت در بازارهای منطقهای و جهانی است. این در حالی است که تراکم سرمایه به ازای هر نفر نیروی کار در شرکتهای ایرانی 5/ 1برابر شرکتهای ترکیهای گزارش شده است. در بخش نسبت فروش به دارایی هم که میتواند شاهد دیگری برای مقایسه بهرهوری داراییها در اقتصاد بنگاهی دو کشور باشد، بنگاههای ایران نصف بنگاههای ترکیه عملکرد دارند. براین مبنا شرکتهای ایرانی در حالی در طول یکسال به ازای هر واحد دارایی توانستهاند 43/ 0واحد کسب درآمد (فروش) داشته باشند که شرکتهای ترکیه در طول یکسال به ازای هر واحد دارایی، 85/ 0واحد درآمد کسب کردهاند. گزارش سازمان مدیریت صنعتی از مقایسه دو نسبت «دارایی به نیروی کار» و «فروش به دارایی» در دو کشور نشان میدهد که در شرکتهای ایرانی، ترکیب تولید، بیشتر از شرکتهای ترکیه وابسته به دارایی است، در حالی که از هر واحد دارایی نیز به طور نسبی استفاده مناسبی برای تولید و فروش نمیشود. مقایسه وضعیت ایران با ترکیه و بسیاری از اقتصادهای جهان نشان میدهد که ایران هنوز شرکتی در فهرست 500شرکت برتر جهان ندارد.
شمای کلی از برترینها
گزارش سازمان مدیریت صنعتی نشان میدهد که سهم 100 شرکت اول از کل فروش آنها حدود 9/ 86درصد و سهم 100شرکت دوم نزدیک به 5/ 9درصد است. بررسی بیشتر گزارش 500شرکت برتر ایران نشان میدهد که 100شرکت اول 4/ 71درصد از اشتغالزایی کل شرکتهای برتر را سهیم هستند. میزان صادرات 100شرکت اول 5/ 92درصد از کل صادرات 500 شرکت برتر است. مقایسه ارزشافزوده شرکتها با تولید ناخالص داخلی نشان میدهد که ارزشافزوده 100شرکت اول 18درصد و ارزش افزوده 500شرکت 20درصد است. فروش 100شرکت اول 45درصد و فروش 500شرکت 52درصد است. برمبنای اعلام سازمان مدیریت صنعتی به عنوان متولی اعلام 500شرکت برتر ایران، شاخصهای رتبهبندی شامل 9سری گوناگون بودهاند که شامل شاخصهای اندازه و رشد شرکت، سودآوری و عملکرد، بهرهوری، صادرات، نقدینگی، بدهی و شاخصهای بازار هستند. در فهرست برترین بنگاه ایران (IMI100) که بیشترین اشتغالزایی را داشتهاند، نام ایرانخودرو با بیش از 49هزار نفر نیروی کار در بالاترین جایگاه ممکن دیده میشود. از نظر میزان ارزشافزوده نیز شرکت صنایع پتروشیمی خلیجفارس با بیش از 79هزار میلیارد تومان جایگاه نخست را به خود اختصاص داده است. این شرکت از نظر میزان صادرات نیز با 2میلیارد و 646میلیون و 270هزار دلار، به عنوان بزرگترین صادرکننده این فهرست معرفی شده است. بانک ملت در حالی بیشترین دارایی را در بین همه شرکتهای این فهرست به خود اختصاص داده که صنایع پتروشیمی خلیجفارس در دو شاخص «بیشترین ارزش بازار» و«بیشترین سودآوری» رتبه نخست را به دست آورده است.
روایتی متفاوت از 100شرکت برتر ایران
رویداد معرفی 100شرکت برتر چند ارائه و سخنرانی جالب نیز داشت. در این نشست که ابوالفضل کیانی بختیاری رئیس سازمان مدیریت صنعتی، مهدی صادقی نیارکی عضو هیات عامل ایدرو، مجید درویش رئیس مرکز رتبهبندی سازمان مدیریت صنعتی و مرتضی شاهمیرزایی معاون وزارت نفت و مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی در آن به ایراد سخنرانی پرداختند، رشد واقعی فروش 500شرکت برتر ایران که 6/ 23درصد عنوان شد که در مقایسه با رشد واقعی اقتصاد ایران در سال گذشته که حدود یکدرصد بود، نقش بنگاههای برتر در نقشه اقتصاد ایران را بهخوبی نشان میدهد.
در این نشست، عضو هیاتمدیره سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (ایدرو) گفت: ارزش تولیدات صنعتی کشور بیش از 100میلیارد دلار است که این میزان تولید، حدود 30میلیارد دلار ارزبری داشته که با صادرات 100شرکت برتر ارز موردنیاز آن تامین میشود. صادقی نیارکی در بیست و چهارمین مراسم رتبهبندی شرکتهای برتر، با اشاره به اینکه مجموع فروش 100شرکت برتر کشور 45درصد تولید ناخالص ملی و ارزش افزوده این 100شرکت 18درصد ارزش افزوده اقتصاد ملی است، گفت: در دنیا اقتصاد کشورها توسط شرکتها ساخته میشود و شرکتها تصویر بیرونی و جایگاه اقتصاد یک کشور را تعیین میکنند. وی با بیان اینکه کمتر از انگشتهای دست شرکت با فروش بالای یکمیلیون دلار در کشور فعال است، تصریح کرد: راهی جز تقویت، حمایت و رفع موانع برای پیشتازان اقتصاد ملی نداریم.
صادقینیارکی با اشاره به ترکیب 500شرکت برتر که حدود 50درصد آنها کامودیتی (مواد اولیه صنایع از جمله نفت و پتروشیمی، 30درصد مالی و 20 درصد) ساختمحور است، اظهار کرد: مساله امروز ما اشتغال نیروهای متخصص است، بنابراین نیاز به توسعه صنایع ساختمحور داریم و در این راستا باید خلأ حدود 30درصدی بین فروش و ارزش افزوده پر شود.
وی در ادامه پیشنهاد کرد که شاخص پیچیدگی محصول نیز به شاخصهای سنجش شرکتهای برتر اضافه شود و گفت: قانون حداکثر استفاده از توان تولید هم بحث رتبهبندی را مطرح کرده و این رتبهبندی سازمان مدیریت صنعتی میتواند با قانون تطبیق داده شود تا شرکتهای برتر از مزیتهای قانون استفاده کنند.
عضو هیات مدیره سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (ایدرو)، اظهار کرد: ارزش تولیدات صنعتی کشور بیش از 100میلیارد دلار است که 30میلیارد دلار ارزبری شامل مواد اولیه، ماشینآلات، قطعات و... دارند، اما 100شرکت برتر کشور با صادرات ارز موردنیاز در تامین مواد اولیه سایر رشته فعالیتهای صنعتی در زنجیره گسترده صنایع کوچک و متوسط کشور نقش ایفا میکنند.
عوامل برتری و پایداری بنگاههای بزرگ چیست؟
سخنران دیگر این رویداد، رئیس سازمان مدیریت صنعتی بود که در بیست و چهارمین دوره رتبهبندی شرکتهای برتر ایران عوامل برتری و پایداری بنگاههای بزرگ را اعلام کرد. ابوالفضل کیانی بختیاری گفت: هوش نوآوری توانایی شناختی انسان برای مشاهده مشکلات و فرصتها به شیوهای جدید و کشف راهحلهای جدید در پاسخ به چالشهای پیچیده است. به عبارت دیگر، هوش نوآوری پاسخی به پیچیدگی است. هوش نوآوری نیاز رهبران در محیطهای غیرپیشبینی است.
محیطهای امروز محیطهای پرتغییر، با پیچیدگی بالا، پرابهام با عدمقطعیت هستند که عدماطمینان، تغییرات سریع، ابهام و پیچیدگی را به همراه دارند. وی اشتباهات رایج در این محیط را شامل رویکرد دستوری به نوآوری، سادهانگاری مسائل پیچیده، محدود کردن سطح نوآوری به رهبران و مدیران ارشد، نداشتن استراتژی و برنامه نوآوری و ضعف دانشی رهبران درباره نوآوری و شیوه پیادهسازی آن دانست.
کیانی در پاسخ به این پرسش که «آیا هوش نوآوری برای محیط غیرقابل پیشبینی کافی است،» گفت: رهبران علاوه بر هوش نوآوری به دو نوع هوش دیگر نیاز دارند؛ هوش هیجانی و هوش تحلیلی. هوش نوآوری شامل شناسایی مساله با رویکرد نوآوری و کشف راهحلهای جدید برای آن است. از سوی دیگر هوش تحلیلی استفاده از سواد و مهارتهای ریاضی برای شناسایی و حل مساله، استفاده از حافظه برای حل مشکلات پیچیده و استفاده از منطق برای حل مساله است. اما هوش هیجانی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط است. وی تفکر واگرا و تفکر همگرا را ابزارهای هوش نوآور دانست. تفکر واگرا تولید انبوهی از راهحلهای جدید برای یک مساله از طریق ترکیب، تجزیه یا مرتب کردن ایدههای موجود و جدید و تفکر همگرا اصلاح ایدهها و اکتشاف بهترین جنبههای هر ایده برای رسیدن به راهحل نوآورانه است.
کیانی، هنر رهبران را تفکر درباره تفکر نامید و تصریح کرد: آگاهی از اینکه در هر موقعیتی و در مواجهه با هر مسالهای، باید از کدام هوش و تفکر استفاده کرد. وی افزود: هوش نوآوری پاسخی برای مسائل پیچیده، غیرخطی و پیشبینیناپذیر است. استفاده از این هوش برای مسائل خطی و تکرارشونده موجب اتلاف زمان برای رسیدن به راهحل مناسب، پیچیدگی راهحل و صرف منابع زیاد برای اجرای راهحل میشود. هوش نوآوری در صورت پرورش یافتن، به شکل تفکر نوآورانه بروز مییابد. تفکر نوآورانه فرآیند حل مسائل از طریق کشف، ترکیب و مرتب کردن ایدهها (تفکر واگرا) برای رسیدن به بهترین روش جدید حل مساله (تفکر همگرا) است.
وی توجه به رویکردهای بینالمللی نوپدید فناورانه و صنعتی را از دیگر عوامل برتری و پایداری بنگاههای بزرگ دانست و انقلاب صنعتی چهارم را فناوریهای پیشرفته، در راستای منافع اقتصادی، اجتماعی و رفاه شهروندان نامید. کیانی بختیاری تصریح کرد: نسل پنجم صنعت اهداف و گسترهای فراتر از تولید کالاها و خدمات و سودآوری دارد و بر سه عنصر انسان، پایداری و تابآوری بنا شده است.
کیانی حرکت به سوی پارادایم حکمرانی هوشمند را در گرو اقتصاد چرخشی، اقتصاد کیک، اقتصاد اشتراکی، اقتصاد سبز و اقتصاد دیجیتال دانست. رئیس سازمان مدیریت صنعتی، سازمانهای دو سو توان را عامل توسعه صنعتی و درآمدزایی و توسعه مناطق کمبرخوردار و انجام فعالیتهای زیستسازگار خواند و گفت: سازمانهای هیبریدی از دیگر ابزارهای حرکت به سوی ایجاد سازمانهای نوپدید منطبق با ملاحظات اجتماعی و زیستمحیطی هستند. سازمانهای هیبریدی گونهای از سازمانهای دوسوتوان است که از یکسو دارای ماموریت فرهنگی اجتماعی و زیستمحیطی و از سوی دیگر به دنبال کسب سود و درآمدزایی است. وی افزود: نظریه اقتصاد دوناتی در سال 2012 توسط کیت ریورث مطرح شد. در پارادایم سازمانهای دوناتی هدف اول حفظ پایداری محیطزیست و عدمتجاوز از سقف زیستمحیطی و هدف ثانویه کسب درآمد است. رهبران سازمانهای دوناتی، ملاحظات زیستمحیطی را در تمامی تصمیمات خود وارد میکنند. سازمانهای دوناتی سازمانهایی مبتنی بر مسوولیت اجتماعی هستند و در نهایت سازمانهای شهروند-شرکتی نمونه دیگری از سازمانهای نوپدید است.
بختیاری با اشاره به این موضوع که ماهیت شرکتها در سراسر دنیا در حال تغییر است، گفت: شرکتها دیگر فقط یک ماهیت حقوقی ندارند که هدف اول آن سودآوری و پاسخگویی به سهامداران است؛ شرکتها به شهروندانی تبدیل شدهاند که در قبال جامعه مسوول هستند و باید به شهروند شرکتی خوب تبدیل شوند.
کیانی چهارمین عامل از عوامل برتری و پایداری بنگاههای بزرگ را توجه به رویکرد دولتها در صنعت سبز دانست و خاطرنشان کرد: سبزسازی صنایع موجود به معنای اصلاح فرآیندهای صنایع موجود (صرف نظر از اندازه، بخش یا مکان) بهگونهای که در تمام مراحل پیش، حین و پس از تولید (محصول یا خدمت) کمترین آثار زیستمحیطی ممکن ایجاد شود. برخی از اقدامات اساسی در سبزسازی، استفاده کارآتر از منابع، استفاده از منابع تجدیدپذیر، حداقل استفاده از سوختهای فسیلی و حداقل تولید گازهای گلخانهای است.
از سوی دیگر، توسعه صنایع سبز، توسعه کسبوکارها و صنایعی که هدفشان ایجاد پایداری در محیطزیست است. صنایعی نظیر بازیافت مواد، مدیریت ضایعات، تصفیه آب، حملونقل ضایعات و.... دوگانهزدایی دیگر رویکرد دولتها در صنعت سبز است. در صنعت سنتی، فعالیت صنعتی به معنی «خیر» در رشد اقتصادی و «شر» برای محیطزیست است. اما در صنعت سبز، زوجیت خیر اقتصادی و شر اقتصادی از بین میرود و زوج جدیدی تشکیل میشود. چهارمین رویکرد، صنایع دوستدار محیطزیست است. کیانی گفت: صنایعی از مواد اولیه پایدار برای تولید استفاده کرده و محصولات دوستدار محیطزیست تولید میکنند. محصولات دوستدار محیطزیست محصولاتی هستند که هم در چرخه تولید، هم مصرف و هم بازیافت، آسیبی به محیطزیست وارد نمیکنند. رشد اقتصادی صنایع سبز نشاندهنده افزایش اقبال عمومی به این صنایع است (توجه عمومی به مسوولیت اجتماعی) و شاید در آینده صنایع غیرسبز، بهطور روزافزون مورد اقبال کمتر عمومی قرار گیرند و ایجاد الزامات قانونی در مورد گازهای گلخانهای برای کشورهای در حال توسعه (توافقنامه پاریس و موارد مشابه) صنایع زیستسازگار را توجیه میکنند.
کیانی در ادامه به مثالهایی از اقدامات شرکتهای بزرگ در حکمرانی هوشمند پرداخت و یادآور شد: استفاده از زنجیره بلوکی در زنجیره تامین والمارت (استفاده از فناوریهای نوظهور) برچسبهای RFID یا کیو-آر واحدهای نگهداری موجودی و استفاده از پهپاد برای سرشماری انبارها توسط آمازون (استفاده از فناوریهای نوظهور ایربیانبی و اوبر (اقتصاد اشتراکی)، تامین آب آشامیدنی برای کشورهای کمبرخوردار و بازیافت قوطی و ظروف محصولات توسط پپسی کولا (دوسوتوانی سازمانی و اقتصاد چرخشی)، درج برچسبهای زیستسازگاری بر محصولات در کانادا، اتحادیه اروپا و آمریکا (اقتصاد سبز) از این جمله اند.
بازگشت به گذشته 100شرکت برتر ایران
تاریخچه بیست و چهار سال متوالی رتبهبندی شرکتهای برتر از سال 1377 بخش دیگری از مباحث مطروحه در رویداد معرفی 100شرکت برتر ایران بود. در این نشست درباره گذشته رتبهبندی 100شرکت برتر ایران عنوان شد: در سال آغاز این رتبهبندی شرکتهای برتر ایران از نظر شاخص میزان فروش رتبهبندی و معرفی میشدند. میزان اثرگذاری یک بنگاه اقتصادی درابعاد اقتصاد ملی با میزان فروش آن رابطه مستقیم دارد. بنابراین در رتبهبندی سال 1377 تعداد شاخصهای مورد ارزیابی یک شاخص و گزارش نتیجه رتبهبندی در یک بروشور 4 صفحهای گنجانده شد. اما مهمترین اهداف رتبهبندی شرکتهای برتر ایران تولید اطلاعات در مورد بنگاههای اقتصادی کشور و شفافسازی فضای کسب و کار است. رتبهبندی شرکتها از نظر میزان اثرگذاری در اقتصاد ملی، گسترش رقابت بین بنگاههای اقتصادی و استفاده از نتایج رتبهبندی برای کمک به برنامهریزی اقتصادی در کشور صورت میپذیرد.
رتبهبندیهای مشابه IMI-100 در سطح جهان رتبهبندی Fortune 500 است که 500 شرکت بزرگ دنیا را رتبهبندی میکند. در سطح منطقه نیز رتبهبندی DS100 که صد شرکت بزرگ کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی را رتبهبندی میکند. در سطح کشوری در کشورهای آمریکا، کانادا، ترکیه، هندوستان و... انجام میشود.
رئیس سازمان مدیریت صنعتی گفت: رتبهبندی IMI-100 در سال 1400 شامل 500 شرکت است. 500 شرکت بر اساس بالاترین میزان فروش (درآمد) مشخص میشوند. 500 شرکت بر اساس میزان فروش به پنج دسته صدتایی تقسیم میشوند و شرکتهای هر دسته بر اساس 32 شاخص دیگر با هم مقایسه و رتبهبندی میشوند. به این نحو شرکتهایی با هم مقایسه میشوند که از نظر اندازه تاحدودی به هم نزدیک هستند.