آنها نسبت به این موضوع منتقد بودند که امروز و در آستانه شب عید دغدغه و نگرانی مردم مسائل دیگری است اما مسوولان کشور به فکر پر کردن رزومه و فعالیتهای خود هستند و البته حتی با گوشه و کنایه هم مینوشتند که شاید برای مردم دیگری اطلاعرسانی میکنند مردمی که این فعالیتها را انجام میدهند، در جایی که سرمایهگذارانش در بورس از وضعیت سرمایهگذاری خود راضی هستند و روز بهروز فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاریشان بیشتر میشود. همانجا که وزیر اقتصادش نباید دغدغه پاسخگویی به سهامداران خرد و بهبود وضعیت بورس را داشته باشد... و این نوشتهها در حوزههای مختلفی ادامه داشت. دیروز همچنین در جمع توییتری نمایندههای مجلس، مجتبی رضاخواه رئیس کمیته تبصره ١6 بودجه سال ١4٠١، در صفحه خود اعلام کرد که چند پیشنهاد را به کمیسیون تلفیق داده و تصویب هم شده است: «1- افزایش وام ازدواج به ١٢٠ و ١5٠میلیون تومان. ٢-تعیین وام فرزندآوری از ٢٠ تا ١٠٠میلیون تومان برای فرزندان اول تا پنجم متولد در ١4٠١. ٣-تسهیلات ٢٢٠میلیون تومانی ودیعه مسکن» دیروز بعد از توییت رضاخواه خیلی از کاربران در قسمت نظرات توییت او درباره وضعیت اقتصادی و سیاستهای سیاستگذار انتقاد کردند. این افراد درباره بیکاری جوانان و وضعیت اقتصادی از یک طرف و سیاستهای سیاستگذاران کشور درباره ترویج ازدواج مینوشتند. آنها این اقدامات را سیاستهای متناقضی میخواندند که در طول سالهای گذشته به وفور در فضای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور در جریان بوده است. نوشتن از قیمت پوشک، شیرخشک، دارو و... هم از دیگر نوشتههای افراد بود. برخی از کاربران هم به قیمت سیبزمینی و برنج و سیاست توزیع اینترنتی دولت سیزدهم اشاره میکردند و با طعنه درباره این مساله مینوشتند که دسترسی به اساسیترین کالاها در سبد خانوارها روز بهروز سختتر میشود و عدهای برای بچهدار شدن دست و جیغ و هورا میکشند.
نکته جالب این نوشتهها این بود که حتی ازدواج و وام ازدواج هم به بورس ربط داده شد. البته که فضا به سمتی رفته است که طبق نوشتههای کاربران و نظراتشان همه مسائل به یکدیگر مرتبط است. کاربرانی برای این نماینده مجلس درباره وضعیت بورس نوشتند و از او خواستند که فکری به حال بورس و وضعیت سهامداران خرد بکند. یکی از کاربران درباره این موضوع نوشت: «وضعیت بورس را درست کنید، خیلیها ازدواج میکنند. خیلیها را میشناسم وام ازدواج و سرمایههایشان را گذاشتهاند در این بازار که بتوانند سود کنند و مقدمات زندگی فراهم کنند ولی بازار سرمایه پولشان را بلعید.» پای طلاق هم به وضعیت بورس باز شد و برخی از کاربران از دیدهها و شنیدههایشان در ارتباط وضعیت بورس و زندگی زوجهای جوان نوشتند. آدمهایی اینطور نوشتند که برخیها به خاطر ماجرای بورس ازدواجشان قبل از عروسی به هم خورد و از یکدیگر جدا شدند... یا یکی دیگر از کاربران نوشت که یکی از دوستانش 120میلیون پول جهیزیهاش را مردادماه سال 99 در بورس سرمایهگذاری کرد و حالا از آن پول، فقط 30میلیون تومان مانده است... و رفتهرفته حجم این روایتها تلختر هم شد: «فردی دختر بچه مریضی داشت و گاهی باید داروهای گرانقیمتی میخرید. 20 تومان وام گرفت و برادرهایش مجموعا 48 تومن به او پول دادند که با این پول سهم بخرد و بعد از 6 ماه اصل پول را به آنها پس بدهد اما امسال کل سهمش را فروخت تا پول یکی از برادرهایش که همسرش به او فشار میآورد را بدهد. کارگر ساختمانی است و برای تهیه داروی بچهاش شرایط سختی دارد.»
نتیجهگیری خیلیها هم از این قرار است که نه فقط مسوولان بلکه نمایندهها هم از حال مردم و وضعیتی که آنها با آن دست به گریبان هستند خبر ندارند و انگار که صرفا نزدیک انتخابات دغدغه درد و مشکلات مردم و خواستههای آنها را پیدا میکنند. در این میان برخی از کاربران هم به صحبتهای گذشته رئیس دولت دوازدهم اشاره میکردند که بیان کرده بود: «در خیابان وقتی با ماشین میروم تمام چهرههای مردم را نگاه میکنم؛ اینکه چند نفر لبخند دارند، چند نفر عصبانیاند، چند نفر قیافهشان گرفته است و به هر شهری و در هر جمعیتی میروم، خودم نظرسنجی میکنم و نگاه آدمها را نسبت به خودم میبینم؛ پس نیازی نیست که روزنامهها از مشکلات مردم بنویسند تا رئیسجمهور باخبر شود. رئیسجمهور و دولت، درد مردم را میدانند.» به اعتقاد کاربران تمام دولتها از درک درد مردم صحبت میکنند اما در نهایت مردم با دردها و دغدغههایشان تنها هستند. همچنین کاربران درباره این مساله مینوشتند که زمانی مدافعان دولت فعلی، این حرف رئیس دولت قبلی را نقد میکردند اما حالا نسبت به وضعیت معیشتی و دغدغههای مردم و مسیر متفاوت مسوولان در پیگیری خواستهها و انتظارات مردم، سکوت کردهاند.