اکوسیستم کارآفرینی فراگیر شهری بهطور کلی مشتمل بر 9 سیاست است. نخستین سیاست مدلسازی اکوسیستم است. اکوسیستمهای کارآفرینی توسط منطق نهادی مشترک تعریف شدهاند، که اشاره به ساختارهای محلی برای استفاده در هماهنگی رفتارها دارد. این به معنای این است که ابتدا و قبل از هر چیز لازم است بازیگران اکوسیستم (یک بازیگر ممکن است یک شخص یا یک نهاد باشد) شناسایی شوند تا افرادی که درگیر مساله کارآفرینی فراگیر هستند (نسبت به مساله کنش و واکنش دارند) مشخص شوند.
بعد از شناسایی بازیگران اکوسیستم پیادهسازی سایر سیاستها امکانپذیر خواهد بود تا همه بازیگران بتوانند در مسیر حرکت اصلاحات کنند. در این زمینه، هر بازیگر باید طبق سیاستها و نقش خود در اکوسیستم برای کاهش فقر و تقویت رشد اقتصادی عمل کند.
دومین سیاست، تعهد پایدار به کارآفرینی فراگیر است. علل اساسی فقر، با وجود برنامههای توسعهای که میتواند برای مبارزه با آن استفاده شود، سهلانگاری و مساله تعهد مقامات به برنامههای توسعه است.
بازیگران اکوسیستم باید بدانند که توسعه فرآیندی طولانی است و به ویژه تعارضات غیرطبیعی نیاز به سطح بالایی از آیندهنگری یا تعهد دارد. اکوسیستمهای کارآفرینی دارای تکامل هستند، فرهنگ، تاریخ و تنظیمات نهادی آنها را در طول زمان شکل میدهد.
سومین سیاست، تعامل اعضای اکوسیستم است. از بسیاری جهات، کارآفرینی در چارچوب ساختارهای فرهنگی اجتماعی صورت میگیرد. در اکوسیستم کارآفرینی فراگیر شهری اقدامات جمعی با بازیگران یکسان یا تعامل یکسان با چند بازیگر در طول زمان، انباشت لازم الگوهای رفتاری (ارزشهای مشترک) را ایجاد میکند که میتواند به دیگران در پیشبینی رفتارهای آینده کمک کند.
این در نهایت میتواند به هنجارهای مشترک تعامل در سطح عملیاتی، به دسترسی به منابع و به حداقل رساندن عدم اطمینان محیط (لی و همکاران، 2012) و به پرورش کارآفرینان جدید از طریق رفتارهای فرااجتماعی منجر شود.
چهارمین سیاست، تقویت فرصتهای یادگیری در اکوسیستم است. مفهوم اکوسیستمهای کارآفرینی از ادبیات خوشهها و مناطق صنعتی نشأت میگیرد که بر محیط یادگیری و سرریز دانش تاکید دارد. یادگیری منجر به فعالیتهای قوی کارآفرینی میشود. یادگیری در درون و بین سازمانها (به عنوان مثال شرکتهای استارتآپ/ نوپا، SME، صنایع، سازمانهای عمومی یا غیرانتفاعی) و بازیگران به عنوان عامل تعیینکننده مناطق موفق در نظر گرفته میشود.
یادگیری و کسب دانش مزایای نظارت بر اطلاعات، اعتبار و نظارت اجتماعی را ایجاد میکند که به کاهش خطرات همکاری کمک میکند. پنجمین سیاست، حمایت از واسطههای کارآفرینی فراگیر است. با توجه به این سیاست، در اکوسیستمهای کارآفرینی فراگیر شهری، تعاملات بین بازیگران مختلف تاکید شده است. اما ارتباط با بازیگران اکوسیستم، به ویژه با ظهور بازیگران جدید ممکن است دشوار باشد. شکافهای هماهنگی بین بازیگران به کار موازی، همپوشانی و شکست خدمات اجتماعی منجر میشود.
این امر منجر به توجه به سازمانهایی میشود که «حفره ساختاری» را پر و بنابراین پیوندهای اکوسیستمهای کارآفرینی فراگیر شهری را تقویت میکنند.
در واقع، موسسات غیررسمی بهطور گستردهای برای توضیح سطوح مختلف فعالیت کارآفرینی حیاتی شناخته شدهاند (فردرکینگ، 2004). بنابراین تقویت آنها در چنین اکوسیستمهایی از اهمیت بالایی برخوردار است.
ششمین سیاست، حفظ تنوع و پویایی اکوسیستم کارآفرینی فراگیر شهری است. شاید مهمترین ویژگی اکوسیستمهای کارآفرینی فراگیر شهری پویایی آن باشد. هرچه اکوسیستم متنوعتر باشد، بیشتر زنده میماند. شهرهای متنوع و پویا زمینهای را برای ایجاد شبکه و ارتباطات بیشتر بین بازیگران متنوع فراهم و تبادل اطلاعات و تجربه را تسهیل میکنند (پورتر، 1995؛ اندرسون، 2005). این تنوع و سازگاری متعاقب(چرخه اکتشاف و بهرهبرداری) فعالیتهای اکوسیستم یک ویژگی منظم است که به ماندگاری بازیگران کمک میکند و نشاندهنده ظرفیت سازگاری بالا در برابر هرگونه تغییر است.
هفتمین سیاست، درنظر گرفتن نقش کسبوکارهای فراگیر است. توافق بر این است که کارآفرینی در قلب مفهوم اکوسیستم قرار دارد. حرکت اصلی نوآوری و کارآفرینی باید توسط کارآفرینان/ استارتآپها آغاز شود. کارآفرینان در جمعآوری منابع و حفظ سلامت آن مهمترین بازیگران هستند.
این تمرکز بر کارآفرینان پیشرفت مطلوبی در ادبیات سیستمی است. مشاغل فراگیر ممکن است شامل مشاغل فردی تا گروههای مشارکتی در مناطق فقیرنشین باشد.
عضویت در یک گروه خاص (یا سازمان) یکی از اصلیترین ابزارهایی است که فقرا، به ویژه افراد کمتوان میتوانند از طریق آن در جوامع خود شرکت کنند.
از طریق درگیری در گروهها است که آنها شروع به رشد آگاهی و سازماندهی، اقدام و ایجاد تغییر میکنند. سازمانهای مبتنی بر جامعه به مرور به سازمانهای تجاری تبدیل میشوند.
هشتمین سیاست، بهبود امکانات کارآفرینی فراگیر است.
امکانات کارآفرینی فراگیر یک جزء جداییناپذیر به ویژه برای اکوسیستمهای کارآفرینی فراگیر شهری و شامل طیف گستردهای از امکانات از جمله زیرساختهای کارآفرینی فراگیر، تسهیل فرآیندهای اداری و پشتیبانی مالی فراگیر است.
زیرساختهای کارآفرینی طیف گستردهای از مکانهای قابل مشاهده و امکانات را برای کارآفرینان فقیر فراهم میکند که در یکپارچهسازی هویت نقش دارند.
از دیدگاه اجتماعی- مادی (نیکولینی و همکاران، 2012)، طراحی فضاها به کارآفرینان ضعیف اجازه میدهد تا تصورات خود را در مورد آنچه یک مصنوع ممکن است برای آنها انجام دهد، آزاد کنند و فرآیند را به یک شتابدهنده هویت تبدیل کنند.
از بسیاری جهات، تسهیل فرآیندهای اداری و مالی فراگیر نیز از مولفههای فضای کارآفرینی است که استفاده از امکانات شهری توسط افراد فقیر را بهبود و عملکرد اکوسیستم را ساده کرده و انتقال منابع را به شرکتهای در حال رشد امکانپذیر میکند.
نهمین سیاست، مدیریت ورودیها و خروجیهای اکوسیستم است. مرزهای متخلخل از ویژگیهای اکوسیستم کارآفرینی فراگیر شهری هستند. اکوسیستمهای کارآفرینی با محیط خارجی خود در مبادله هستند. بهطور کلی، یک اکوسیستم کارآفرینی میتواند علاوه بر مرزهای جغرافیایی، دارای مرزهای فرهنگی- اجتماعی باشد.
از نظر مرزهای جغرافیایی، اکوسیستمهای کارآفرینی فراگیر شهری منابع خود را مبادله میکنند و میتوانند تحت تاثیر یک محیط بزرگتر قرار بگیرند. به عنوان مثال، قانونگذاران برای حفظ فضای رقابتی باید مقررات مربوط به تشکیل اکوسیستمهای کارآفرینی فراگیر شهری را ساده کنند. دولتها همچنین با امکانات تحقیقاتی و دانشگاهها همکاری میکنند و میتوانند تنظیمات نهادی را تسهیل کنند و تحقیق و توسعه را ارتقا دهند. سرمایهگذاری در زمینه تحقیق و توسعه و همچنین آموزش زمینه مناسبی برای کارآفرینان فقیر است.