سرویس جهان مشرق- دونالد لو؛ سرکنسول سابق آمریکا در شهر پیشاور، مرکز ایالت خیبرپختو نخواه، 7 مارس (16 اسفندماه 1400) به نمایندگی از شورای امنیت ملی آمریکا نامهای تهدیدآمیز به اسد مجید؛ سفیر پاکستان در واشنگتن میدهد. در این نامه نوشتهشده بود که بهزودی جناح مخالف دولت طرح استیضاح عمران خان را در صحن مجلس ملی این کشور مطرح خواهند کرد و در صورت شکست این طرح نتایج و عواقب بدی برای پاکستان به دنبال خواهد داشت.
این نامه با امضای مشترک رئیسجمهور، فرماندهان ارتش، مدیران اطلاعاتی و نیز وزیر خارجه آمریکا بهخوبی نشان میداد که تهدیدی بزرگ روی دولت پاکستان سایه انداخته است! اوضاع برای نخستوزیر پاکستان بهخوبی پیش نمیرفت، زیرا تعداد زیادی از اعضای ائتلاف عدالت در پارلمان که حامی عمران خان در انتخابات سال 2018 بودند، یکبهیک از فراکسیون خارجشده و اعلام برائت از رئیس دولت کردند. گفتهشده است که این نمایندگان میلیاردها دلار دریافت کردهاند. عمران خان بوی خیانت سیاسی را استشمام میکرد! او نه دیگر راه پیش داشت و نه پس؛ تنها راه باقیمانده آن بود که به خیابان آمده و هوادارانش را از یک کودتای نرم در اطراف کاخ نخستوزیری باخبر کند. آمدن مردم به خیابان باعث شد تا جناح مخالف دولت کمی عقبنشینی کند، عمران خان نیز از این فرصت استفاده کرده و در خلأ تحرک ارتش و اپوزیسیون درخواست اعلام انحلال مجلس را به رئیسجمهور عارف علوی داد.
اما بازی با مهره رقیب برای مات کردن حریف در میدان باعث شد عمران خان خودش کیش بشود. درحالیکه دولت پس از انحلال مجلس تنها میتوانست وظایف خدماتی در کشور انجام دهد، وزیر کابینه نیز در اقدامی پیشدستانه عمران خان را برکنار کرد. دولتی که تنها پشتیبانش مجلس بود با از دست دادن اهرمهای قانونی بهسادگی برکنار شده و قدرت را دودستی تقدیم کرد. این اشتباه عمران خان بیشباهت به خطای راهبردی مصدق در انحلال مجلس ملی نیست! در آن زمان مصدق گمان میکرد که با انحلال پارلمان میتواند ابزارهای چانهزنی بیشتری به دست آورده و در برابر شاه سدی محکمتر بسازد؛ اما بهمحض انحلال مجلس هفدهم شاه مصدق را برکنار کرده و زمینه کودتا در 28 مرداد 1332 پدید آمد.
عمران خان سیاستمدار نوظهور بازی شطرنج سیاسی را خیلی بد به حریفش واگذار کرد؛ مردی که میخواست سیاستهای مستقل سیاسی برای پاکستان تعریف کند؛ به دلیل عدم شناخت از ماهیت قدرت در آن کشور کیشومات شده و از صحنه بیرون رفته است. حسن هانی زاده کارشناس مسائل منطقه درباره حذف عمران خان میگوید: عمران خان به دلیل دور شدن از آمریکاییها، کمکهای مالی به اسلامآباد را ازدستداده است؛ اگرچه پاکستان در دوران عمران خان مستقلتر شد؛ اما فشار اقتصادی باعث شد محبوبیت او کاهش یابد. وضعیت پاکستان بهگونهای است که کسی دلش برای او تنگ نخواهد شد!
در ادامه گفتگوی «مشرق» با حسن هانی زاده کارشناس مسائل منطق را میخوانید.
واشنگتن به دنبال جنگ داخلی در پاکستان است
هانی زاده درباره تعارض سیاستگذاری میان دولت پاکستان و آمریکاییها میگوید: عمران خان از زمانی که بهعنوان نخستوزیر پاکستان انتخاب شد؛ سیاست مستقلی را دنبال کرد، او سعی کرد میان همه جریانهای سیاسی و قومی رابطه متعادل ایجاد کرده و نفوذ عربستان و آمریکا را کاهش داد. پاکستان همیشه محکومبه آن بوده است که در سیاست خارجی باید رایت واشنگتن و ریاض را جلب بکند، نخست وزیران سابق پاکستان همواره سیاستهای این دور کشور را اعمال میکردند، اما عمران خان تلاش کرد استقلال سیاسی ایجاد کند. او همواره سعی میکرد خط ضدآمریکایی را حفظ کند. عمران خان پس از به دست گرفتن قدرت اجازه نداد آمریکاییها در پاکستان پایگاه نظامی بسازد، از سویی عمران خان بارها نسبت به تجاوزهای پهپادهای آمریکا که جان هزاران نفر از اتباع پاکستان را در مناطق قبایلی این کشور از سال 2007 تا 2014 گرفته بود اعتراض کرده است، او نسبت به سیاستهای رژیم صهیونیستی در منطقه واکنش داشته و حتی اجازه نداد پاکستان به ادامه تحرکات میدانی در جنگ یمن ادامه بدهد. این سیاست هیچگاه مطلوب آمریکا نبوده و آنها دلخوشی از عمران خان نداشتند.
آمریکاییها با برکناری عمران خان میخواستند در این کشور سطح اعتراضات بالا رفته و بهسوی شورشهای خیابانی کور و نیز تحرکات قومی است. استیضاح عمران خان در پارلمان نشان داد که عمران خان یا باید ابزاردست آمریکاییها باشد یا آنکه سقوط کند. تجربه نشان داده است که هر دولتی در اسلامآباد که به دنبال کاهش تنش منطقهای و سیاست ثبات حرکت کند؛ محکومبه شکست است. استقلال سیاسی عمران خان موجب آن شد که آمریکاییها به دنبال حذف او در قدرت و ایجاد یک سازوکار جدید حرکت کند.
رد پای ارتش در برکناری عمران خان
هانی زاده پیرامون نقش ارتش در حذف عمران خان میگوید: با توجه به اینکه ارتش پاکستان چسبندگی سیاسی به آمریکا و چسبندگی اعتقادی به عربستان دارد؛ به نظر میرسد که عمران خان در معادلات آینده (انتخابات) حذف میشود. عمران خان با انحلال مجلس یک خطای راهبردی انجام داد، زیرا درخواست انحلال پارلمان و پذیرش آن از سوی عارف علوی رئیسجمهور باعث ایجاد یک خلأ سیاسی شده و ارتش از این وضعیت بهترین استفاده را کرد.
ارتش پاکستان به دلایل تاریخی نمیتوانست هزینه یک کودتای جدید را بدهد، اما با محاسبه غلط عمران خان توانسته است بازی را در دست گرفته و حالا شرایط بهگونهای پیش خواهد رفت که حزب عمران خان (حزب انصاف) نتواند به اکثریت را در انتخابات آینده به دست آورد. به عبارتی عمران خان خیلی راحت قدرت را با کمترین هزینه واگذار کرد. ارتش پاکستان به این نتیجه رسید که زمان کودتا نیست؛ بلکه بهعنوان صحنهگردان در پشت پرده عمل کند؛ نفوذ بالای عربستان در برخی ژنرالها باعث میشود که عمران خان توانایی یارگیری از داخل ارتش را نداشته باشد.
عمران خان و ذوالفقار بوتو؛ یک سرنوشت با در دو زمان مختلف!
کارشناس مسائل منطقه پیرامون هزینه استقلالطلبی در پاکستان میگوید: عمران خان به دنبال افزایش مؤلفههای سیاست مستقل در پاکستان بود؛ او میخواست یک رابطه استراتژیک با شرق و نیز تعاملاتی پایدار با جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؛ این ترکیب جدید در راهبردهای اسلامآباد باعث شد تا آمریکاییها وارد عمل شده و مقدمات حذف او را فراهم کنند. عمران خان برای اجرای سیاستهای خود هزینه فراوانی داد، ازجمله قطع کمکهای مالی از جانب ریاض و واشنگتن بود. همین مسئله باعث شد که باوجودآنکه عمران خان ضریب استقلال را بالا برد؛ اما محبوبیتش به دلیل سیاستهای ریاضت اقتصادی کمتر شود! ارتش از این نقطهضعف استفاده کرده است. آمریکاییها نیز از این فرصت برای یک چهره جدید بهره خواهد برد. سرنوشت این روزهای عمران خان بیشباهت به دوران ذوالفقار علی بوتو؛ نخستوزیر سابق پاکستان در دهه 70 میلادی نیست؛ در آن زمان بوتو به دلیل اعمال سیاستهای ضدآمریکایی با کودتای ژنرال ضیاءالحق روبهرو شد که در آخر نیز به اعدام محکوم شد.