رکسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره
یکی از توصیهها و راهکارهای اساسی در روانشناسی که حتی جنبه درمانی هم دارد این است که «خودتان را دوست داشته باشید»!
منظور از این دوست داشتن، آمیزهای است از احترام عمیق به خود و دوست داشتن غیر خودخواهانه به جای تحقیر و سرکوب درونی و عادت شده.
با وجود ساده بودن این راهکار در ظاهر، اجرای آن برای فرد، گاه بسیار بسیار مشکل میشود و عواملی مانند نداشتن الگوهای مؤثری که خود را دوست داشته و به خود احترام بگذارند، همراه با رفتارهای تحقیرآمیز و غیر محترمانهای که از کودکی با فرد شده و چند عامل دیگر مانع میشود که او بتواند عمیقاً خود را دوست داشته باشد.
با این وجود، این راهکار، هنوز هم به عنوان یک راهکار مهم و اساسی، به عنوان بخشی از درمان بسیاری از اختلالات، توصیه میشود و شامل پذیرش بیقید و شرط خود، به جای تحقیر و سرکوب کردن، احترام به خود، به جای گفتگوی درونی توهین آمیز و تهاجمی باخود، دوست داشتن خود حداقل در حد یک انسان دیگر، توجه به خواستههای عمیق و درونی و بخشش خود و مواردی از این دست میباشد.
از آنجا که در ابتدا کسب مهارت و احساس عمیق دوست داشتن خود کاری دشوار است این کار، با یک فرد بیرونی که مشاور یا روانشناس است انجام میشود.
فردی که آموزش دیده تا بتواند به فردی دیگر به رغم همه اشتباهات یا ناهنجاریها توجه غیر شرطی، احترام، پذیرش بیقید و شرط و مانند اینها را داشته و حتی آموزش دهد.
اما اگر همه دنیا هم به کمک بیایند، باز هم راهکار و فرمول همان است: «خود را بپذیرید و عمیقاً بدون خودخواهی خود را دوست داشته باشید».
در کار مشاوره با دختران و پسران جوانی مواجه می شویم که خود را دوست ندارند و والدین سختگیر یا زورگویی داشتهاند که موجب شدهاند این جوانان اعتماد به نفس پایینی داشته و خود را نپذیرند.
کمی که دقیقتر میشویم، در کنار آنها مادر و پدرهایی را میبینیم که آنها هم انسانهای شاد و راضی از زندگی نیستند در نتیجه فرزندان خود را از کودکی طوری بزرگ میکنند که آنها هم خود را دوست نداشته باشند و به خود اعتماد نکنند.
اگر شما نیز به هر دلیلی در زمره این قبیل والدین هستید سعی کنید بسرعت از روابط عمودی خارج شوید تا کودک شما در آینده دچار تبعات این روابط بی نتیجه و ناکام کننده نشود.
رابطه عمودی یا افقی رابطه عمودی، رابطهای است که در آن یک نفر، بر دیگری سلطه دارد. چنین کسی اغلب مانند یک دیکتاتور زورگو است و با هر روشی سعی میکند اطرافیان را وادار به اطاعت از خود کند.
روشهای او عبارتند از اعمال زور، خشونت، طرد، تحقیر، تمسخر و حتی برخوردهای فیزیکی. اطرافیان این قبیل افراد هم اغلب از روی ترس، ناچاری، ناتوانی و ضعف، از او پیروی میکنند.
روانشناسان معتقدند اندوه سرکوب شده دوران کودکی، در بزرگسالی میتواند به شکل تندخویی و عصبانیت شدید ابراز شود و ریشه رفتارهای عمودی در این اندوه سرکوب شده است که گاه با قدرتطلبی و برخی ویژگیهای دیگر توأم شده و روابط عمودی را ایجاد میکند.
کسانی که حاضر به تحمل این افراد و قرار گرفتن در رابطههای نزدیک با اینها هستند نیز اکثراً افرادی هستند که خود را قبول نداشته و با احساس ضعف زیاد زندگی میکنند و این رفتارهای خشن را به حساب قدرتمندی طرف مقابل میگذارند و بدین ترتیب یک رابطه عمودی تمام عیار شکل میگیرد.
بر خلاف رابطه عمودی، رابطه افقی، رابطهای است برابر و مساوی و از حیث مراعات ارزشهای طرفین، متعادل و محترمانه. در این رابطه، کسی به کسی زور نمیگوید، اثری از خشونت و پرخاش و تحقیر و تمسخر نیست.
کسی، طرف مقابل را وادار به انجام کاری نمیکند، بلکه طرفین، خواستههای معقول خود را به زبان آورده و درباره آنها گفتگو میکنند و به توافق میرسند.
اگر هم امکان توافق نبود، سعی میکنند اقلاً خود را با قسمتهایی از خواسته طرف مقابل که با آن موافقت بیشتری دارند تطبیق دهند.
با آنکه در رابطه افقی، فشار ضربههای روانی بسیار کمتر است و احساس آزادی بیشتری وجود دارد، اما متأسفانه هنوز بسیاری از افراد، خواهان باقی ماندن در رابطههای عمودیاند.
بدین صورت که طرف به ظاهر قوی، در رابطه عمودی، به خاطر احساس قدرت و فرماندهی و نداشتن مهار و کنترل خشم و پرخاشگری خود، در رابطه میماند و طرف ضعیف، به خاطر تکیه بر قدرت پوشالی طرف مقابل و فرار از روبهرو شدن با ضعف و ناتوانی روانی خود، این رابطه را تحمل میکند.
متأسفانه بسیاری از زن و شوهرها، سالیان سال در قالب روابط زناشویی عمودی، به زندگی ادامه میدهند، این رابطه عمودی درگذشته به وسیله یک مرد سلطهگر خشن یا عصبانی اداره میشد و در سالهای اخیر جای خود را به یک زن سلطهگر و عصبانی داده است.
ولی به هر حال چه سلطه با مرد و چه با زن باشد، رابطه، هنوز رابطه عمودی است. گاهی هم فرزندان تبدیل به فرزندانی زورگو می شوند!
یکی از علل برقراری رابطه عمودی با فرزندان زورگو، یا همان فرزند سالارها، این است که یکی از والدین یا هر دو، نقش طرف ضعیف را حتی در مقابل فرزند خود، ایفا میکنند و بدین ترتیب، فرزند خود را وارد بازی رابطه عمودی کرده و در دام یادگیری و اعمال سلطهگری و خشونت میاندازند.
بدین ترتیب فرزند آنها هم که الگویی مناسب در روابط ندارد، در این نوع رابطه باقی مانده و این تسلسل منفی، همچنان نسلهای بعدی هم ادامه پیدا میکند.
چگونه از روابط عمودی، خارج شویم مهمترین شرط برای خروج از این روابط پرفشار، جایگزین کردن احساس ارزشمندی درونی، به جای حس تثبیت شده بیارزشی است.
تنها کسانی میتوانند به طور کامل از روابط عمودی بیرون بیایند که خود را عمیقاً دوست داشته و برای خود احترام انسانی قائل باشند.
مادامی که این علاقه عمیق وجود نداشته باشد، فرد با به صورت طرف قوی، یا در کسوت طرف ضعیف، وارد روابط عمودی میشود و همچنان باقی میماند و تبعات منفی آن را تا آخر عمر با خود حمل میکند.
اگر نمیتوانید خود را دوست داشته باشید بدین معنا است که نیاز به شناخت بیشتر خود و انگیزههای خود دارید و احتمالا مشاور یا روانشناس میتواند به شما کمک کند.
روابطتان را تغییر دهید و به روابط افقی و ارزشمندانه مبدل کنید. از خانواده و خصوصا از فرزندانتان و ارتباطی که با آنها دارید شروع کنید.