ماهان شبکه ایرانیان

راهبرد امام حسن عسکری(ع) در اثبات تولد حضرت مهدی(عج) بر اساس الگوی تبلیغ کانونی

ماجرای مهدویت در تاریخ اسلام، بخشی فراخ از گستره دانش های حدیث و تاریخ و حتی علومی مانند کلام را به خود اختصاص داده است

راهبرد امام حسن عسکری(ع) در اثبات تولد حضرت مهدی(عج) بر اساس الگوی تبلیغ کانونی

مقدمه

ماجرای مهدویت در تاریخ اسلام، بخشی فراخ از گستره دانش های حدیث و تاریخ و حتی علومی مانند کلام را به خود اختصاص داده است. در میان نظریات مهدویت در سده سوم ٣٠ هجری، مهدی در اندیشه شیعه، یکی از گفتمان های رایج در این دوره بود؛ اما مشکل اصلی تولد این مهدی، درست زمانی بود که مدت ها از شروع به کار سایر مهدیان میگذشت و جامعه اسلامی، مهدیهای دیگری را تجربه کرده بود؛ حتی در میان شیعه نیز محمد حنفیه و امام ششم و هفتم سلسله امامت، به عنوان «مهدی» برای برخی گروه ها پذیرفته شده بودند. اکنون در این شرایط، یعنی در سال 256 هجری، اثبات تولد مهدی برای بیت امامت در سامرا و پیروانش، یک امر راهبردی بود؛ زیرا مهدی که به دنیا آمده بود، از سوی خلافت در تیررس خطر جانی قرار داشت. به دنبال این وضعیت، تکاپوی پیشوای یازدهم بر اجرای یک راهبرد تبلیغی در اثبات میلاد مهدی قرار گرفت. پژوهش پیش رو، به بررسی الگوی تبلیغاتی امام حسن عسکری در این باره میپردازد.

پیشینه بحث

درباره اثبات تولد مهدی، مقالات فراوانی نوشته شده است؛ اما تقریبا همه این مقالات، با گردآوری یکسری از استنادهای تاریخی، با توجه به مقتضای فضای مقاله، به تحقیق در این مورد دست زده اند. پاره ای از مقالات نیز در واقع، تکاپویی از یک تحقیق شیعی برای اثبات تولد مهدی از کتب اهل سنت است. مقاله نقدمحور «نقد دیدگاه دکتر سروش در اثبات ناپذیری تاریخی تولد امام و عدم ضرورت اعتقاد به وجود امام مهدی»، به قلم: زهرا پنبه ریز، ابراهیم شفیعی سروستانی و محمد رنجبر حسینی (فصلنامه تحقیقات کلامی، سال ششم، شماره 21، تابستان 1397)، به ذکر شواهدی از منابع شیعی و سنی بر وجود تاریخی آن حضرت تأکید دارد. در ادامه، امیر غنوی در مقاله «طرح اندیشه مهدویت در کلمات امام عسکری» (فصلنامه مشرق موعود، سال دهم، شماره 40، زمستان 1395)، از روش های: «کتمان تولد برای جلوگیری از خطر»، «پوشش دادن به تولد مهدی با تولد و مرگ فرزند دیگر امام عسکری»، «ایجاد فاصله میان محل زندگی امام مهدی و فضای زندگی امام عسکری»، «حراست از باورهای شیعه»، «آگاه کردن نزدیکان» و «پیشگویی تولد» یاد میکند. گرچه درباره اثبات تولد امام مهدی مطالب درخور توجهی قابل دستیابی است، اما هیچ کدام بر اساس الگوی تبلیغی مورد نظر این مقاله نیستند و از سوی دیگر، حتی در سبک بررسی تاریخی نیز نسبت به نوشتار حاضر، راه جدایی را پیموده اند.

مفهوم شناسی و الگویابی

تبلیغ؛ از بررسی واژگانی تا الگوی «تبلیغ کانونی» هرگونه فعالیت نظام مند، مستقیما به قصد گسترش یک مفهوم، اعم از گسترش علمی، عاطفی و رفتاری در سطح یا عمق را «تبلیغ» مینامند. رفتارهای تبلیغی، دارای سه الگوی متفاوت اند که در «الگوی محتوایی»، محوریت با پیام است و اینکه هدف پیام دهی چیست ؛ اما در «الگوی جریانی»، کیفیت اجرای تبلیغ از شروع تا پایان، به صورت زنجیره ای پیگیری میشود و عوامل دخیل در هر سطح و وظایف آن، رابطه آن با عوامل دیگر، کیفیت ارزیابی و بازخورد، بررسی میشود. در این میان، در «الگوی ساختاری» ساختار و شکل دهی پیام و عناصر آن مورد توجه قرار میگیرد. در تبلیغ، یک سازوکار توصیفی  هنجاری وجود دارد که در آن، ارزش ها بر محتوا، ساختار و جریان، حاکمیت دارند؛ اما در «الگوی کانونی»، شبکه تبلیغات از سوی مرکز فرماندهی اداره میشود؛ ولی فرماندهی، تنها «راهبرد» را طراحی میکند و «برنامه» و نیز «چگونگی اجرا»، در اختیار مجریان قرار میگیرد. در این الگو، راهبردهای ارائه شده از سوی «مرکز=کانون» که حاوی «مفاهیم» و «باورها»ست، با رویکرد زمان شناسی (اصول سیاست های کلی)، مردم شناسی (طبقه بندی سطح مخاطبان) و محیط شناسی (اصل شناخت محیط تبلیغ)، در اختیار شبکه تبلیغ قرار میگیرد. سپس، شبکه تبلیغی، با کاربست این دستورعمل ها، بنا بر شرایط محیطی به اجرای آن میپردازد. در این شبکه تبلیغاتی، مجریان بر اساس شناختی که از جغرافیا و مردم دارند، از روش های خودخواسته برای تبلیغ بهره میبرند؛ ولی در پایان، گزارشی از روند کار خود را به مرکز ارائه میدهند. «مرکز» نیز با طراحی سیاست های کلی و آموزش های کاربردی، ضمن توسعه دانش تبلیغ، با اولویت بندی مسائل، به شناخت چالش ها و طراحی نظام معنایی و ساختار ویژه خویش میپردازد. پس از آغاز فرآیند شکل گیری ساختار تبلیغ و شروع به کار آن، هم زمان بر اجرای دقیق تبلیغ نیز نظارت میشود.

نمودار 1: «فعالیت» در الگوی کانونی

(رجوع شود به تصویر صفحه)

نمودار 2: «اصول کلی» در الگوی کانونی

(رجوع شود به تصویر صفحه)

راه حل تبلیغی چالش اثبات تولد مهدی بر اساس «الگوی کانونی»

اثبات تولد مهدی از سوی جامعه امامیه، مهم ترین مشکل پیش روی امام برای معرفی امام بعدی بود. گام های چندگانه ایشان برای حل این موضوع، بر اساس ظرفیت تبلیغاتی و الگوهای رفتاری آن حضرت، طبق الگوی تبلیغ پیش گفته، این گونه قابل تصویر است:

گام نخست: استفاده از ظرفیت تبلیغی بیت امامت برای تبلیغ تولد مهدی.

گام دوم: اعلام راهبرد تبلیغی و تأمین محتوا در اثبات تولد مهدی.

گام سوم: گواه گرفتن برخی از اهل خانه، در خصوص تولد مهدی.

گام چهارم: نشان دادن مهدی به یاران نزدیک.

گام پنجم: معرفی مهدی به شبکه تبلیغات امامیه.

گام ششم: بهره گیری از دیگر ابزارهای تبلیغی.

گام هفتم: نظارت و بازرسی بر حسن اجرا.

چالش مهدی باور ی در سده سوم هجر ی

«مهدی باوری»، به عنوان یکی از موضوعات پرفرازونشیب در اندیشه مشترک فرقه های مسلمان، دست مایه تلاش عباسیان برای مصادره آن به سوی خود شد. با همین رویکرد، عباسیان خلفای خود را «مهدی» نامیدند و برای مردم، دولت خودشان را دولت مهدوی مطرح میکردند. آنها روایاتی را برساختند که «مهدی» را منحصرا از سلاله عباس، عموی پیامبر می دانست. منابع روایی و کتاب های فتن در این دوره، به احادیث مهدوی می پرداختند؛ به گونه ایکه روایت «مهدی، از فرزندان عباس است»، یکی از احادیث متداول آن روزگار بود (ذهبی، 1413، ج 10، ص 436). بعدها این روایت، اندکی تغییر یافت و در عصر سوم عباسی، حتی مهدی با صفاتش از فرزندان عباس دانسته شد (بیرونی، 1422، ص 171). البته متعصب ترین محدثان اهل سنت نیز به جعل این روایات اذعان میکردند (ذهبی، همان؛ سمهودی، 1405، ج 2، ص 198). عباسیان، رونوشتی از لقب های «سفاح»، «منصور»، «هادی» و... به خلفایشان نسبت میدادند که تمامی این لقب ها پیش تر در میان منابع روایی شیعه و در جامعه شیعه گرد آمده بودند (صادقی، 1393، ص 144). عباسیان با این ادعا، هرگونه چشم انتظاری برای تولد مهدی از خاندان بنیهاشم را زیر سؤال میبردند. پیشگوییهای منجمان حکومتی در این باره (ابن ندیم، 1417، ص 205) که با کهانت و کتب ملاحم مرتبط بودند (ابن اثیر، 1385، ج 7، ص 100) و پذیرش سخنان آنها از سوی دربار (طبری، 1387، ج 9، ص 292و344؛ ابن کثیر، 1407، ج 10، ص 94)، دولت را متقاعد کرد تا قبل از به دنیا آمدن مهدی، امام حسن عسکری را به شهادت برساند (طوسی، 1411، ص 231).

در حقیقت، بخشی گسترده از تنگناهای پیش آمده برای امام، بر سر تهدید مهدویت برای خلافت بود. شماری از اسناد بر آن اند که امام حسن عسکری به دلیل آشکار شدن این امر برای خلیفه که مهدی از نسل وی خواهد بود، به زندان افتاد (خصیبی، 1411، ص 362؛ طوسی، 1411، ص 165و336). اطلاع شیعیان از این قصد خلیفه، آنها را به شدت نگران کرد. در این میان، نامه امام درباره عدم موفقیت دشمنان در خصوص کشتن امام قبل از تولد امام زمان، به شیعیان بغداد (ابن بابویه، 1395، ج 2، ص 417) و بصره رسید (طوسی، 1411، ص 205؛ طبری، 1413، ص 428).

تکاپوهای معتز برای کشتن آن حضرت پیش از تولد فرزندش، سرانجام به آنجا رسید که دستور داد یکی از سردارانش به نام «سعید حاجب» امام را به کوفه برده، در قصر ابن هبیره در اطراف کوفه (طوسی، 1411، ص 208) به شهادت برساند (ابن شهرآشوب، 1379ق، ص 432). خبر این فرمان، به فاصله کوتاهی به جامعه امامیه رسید. گرچه با مرگ معتز خطر برطرف گردید، اما بار دیگر در عصر مهتدی همان بیم، تکرار شد. باز هم آنچه وی درباره تولد امام مهدی (طوسی، 1411، ص 208) از منجمان و پیشگویان قصر مانند «ابومعشر منجم» شنیده بود، دلیل کشتن امام حسن عسکری به شمار میرفت (ابن ندیم، 1417، ص 205). مهتدی، کوشید برای جلوگیری از تولد مهدی، پیش از شعبان سال 256 هجری امام حسن عسکری را به قتل برساند (خزاز، 1401، ص 293؛ ابن بابویه، 1395، ج 2، ص 407). در کنار دولت عباسی، واقفیان به عنوان بخشی از جامعه امامیه، تلاش میکردند این باور را نشر دهند که مهدی، همان موسی بن جعفر است که نمرده و مهدی هموست (طوسی، 1411، ص 198؛ مجلسی، 1403، ج 10، ص 245).

استدلال آنها، به این روایت امام صادق بود: «فرزندی از من به دنیا خواهد آمد که نور خدا را در میان بندگان و شهرها منتشر خواهد کرد و حق به وسیله او پیروز خواهد شد» (مجلسی، 1406، ج 6، ص 399). دربار عباسی نیز از زمان معتز، تلاش کرد امام حسن عسکری را به شهادت برساند؛ زیرا میدانست که وی پدر مهدی خواهد بود. محتوای یکی از نامه های امام از زندان، این بود که «اینان میخواهند مرا در حالی بکشند که فرزندی ندارم» (کلینی، 1429، ج 2، ص 123؛ طوسی، 1411، ص 205و223). هم زمان با همین رویدادها، برخی از روایت های امامیه که سندش به پیامبر میرسید، آشکارا از کشته شدن خلیفه عباسی و پایان کار عباسیان به دست پسر امام حسن عسکری میپراخت (مسعودی، 1384، ص 266).

راه حل تبلیغاتی در برابر چالش تولد مهدی

نیاز امامیه به شناسایی امام بعدی، و از سوی دیگر حساس بودن حکومت به تولد مهدی، این چالش را به موضوعی سخت تبدیل کرده بود. در این باره، امام کوشید یکسری سیاست های تبلیغی را پیش بگیرد تا ضمن در امان ماندن از دولت عباسیان، تولد و جانشینی مهدی را نیز به امامیه اطلاع بدهد.

گام نخست: استفاده از ظرفیت تبلیغی بیت امامت در سامرا

با گذر از ماه شعبان سال 256 قمری، دربار تحت تأثیر پیشگوییهای منجمان (یعقوبی، 1422، ص 67؛ طبری، 1387، ج 9، ص 292) که از آنها شنیده بود فرزندی برای آن حضرت به دنیا آمده است، در جست وجوی امام برآمد (طبری، 1413، ص 425). در این سو، نخستین موضوع در تبلیغات اثبات تولد مهدی، وجود کانونی برای این تبلیغات بود. این کانون، همان خانه امام، و به عبارتی، بیت امامت در سامرا بود که از عصر امام هادی، یعنی سال 233 هجری، برای امامیه شناخته شده بود. بیت امام هادی، به خانه «غیب دانان» (صفار، 1404، ج 1، ص 211؛ خصیبی، 1411، ص 334) و بیت «ابن الرضا» شهرت داشت (طوسی، 1411، ص 240). واژه «ناحیه مقدسه» برای این خانه، هنگامی به کار میرفت که امام هادی هنوز زنده بود؛ اما از زمان شهادت آن حضرت، واژه «دار ابیمحمد» (خصیبی، 1411، ص 384؛ مسعودی، 1384، ص 259) یا «دار سیدنا» برای این خانه به کار میرفت (خصیبی، 1411، ص 338؛ ابن طاووس، 1376، ج 1، ص 81؛ همو، 1330، ص 226). اکنون این خانه با بیش از بیست سال سکونت ائمه سامرا در آن، برای امامیه مکانی مقدس شناخته میشد (خصیبی، 1411، ص 331؛ ابن بابویه، 1395، ج 2، ص 463).

گرچه در شرایطی، آمدوشد به خانه امام به شدت کنترل میشد، اما پس از آن، امکان حضور یاران در این خانه و پرسش از امام برای ایشان فراهم میشد (مسعودی، 1384، ص 247). ازآنجاکه امام حسن عسکری، پیام های مربوط به تولد مهدی را از داخل همین خانه ارسال میکرد، یا افراد برای دیدن مهدی به این خانه میآمدند، این منزل ویژگی کانونی در تبلیغات اثبات تولد مهدی داشت.

گام دوم: اعلام راهبرد تبلیغ و تأمین محتوا

مهم ترین مشکل در موضوع اثبات تولد مهدی، اعلام راهبرد تبلیغی و تأمین محتوا برای یارانی بود که امکان دسترسی به حضرت را نداشتند و یا اینکه از شایستگی دیدار مهدی برخوردار نبودند؛ چراکه ممکن بود باعث آشکار شدن این امر پنهانی شوند. برای این گروه، نوعی اثبات عقلی یا سندی تولد مهدی، بایسته بود. از سوی دیگر، جریان هایی از دورن امامیه، مانند واقفیه با تولد مهدی به صورت علمی مخالفت میکردند. در این باره، اساسیترین راهبرد، اعلام خبر میلاد مهدی به شبکه مبلغان و از طریق آنان به جامعه امامیه بود. این خبررسانی، میبایست در نهایت، به طور پنهانی و به دور از اطلاع دربار عباسی صورت میگرفت. امام از یک سو و عالمان امامیه نیز از جانب دیگر، به تهیه مستندات تولد مهدی و نشر آن در میان شبکه ارتباطی و جامعه امامیه پرداختند. آن حضرت، با بیان روایت هایی درباره تولد مهدی، به فراوری متنی پرداخت که بتواند دیگران را قانع نماید. بعدها کلینی نیز در بخش «حدیث موسی» با روایتی درباره ظهور امام مهدی، بارها به روایت هایی از امام عسکری پرداخت (همان، ج 15، ص 134-135). بخشی از این روایت ها، بعدها از سوی عالمان عصر غیبت صغری گردآوری شد. صاحب اثبات الوصیه، به نگارش حجت های الهی از دوران آدم تا زمان ولادت امام مهدی پرداخته است (مسعودی، 1426، ص 7). وی از کتب یاران امام حسن عسکری همچون الدلائل از عبدالله بن جعفر حمیری، المحاسن از احمد بن محمد بن خالد برقی، برخی تألیفات سعد بن عبدالله اشعری و احتمالا آثاری همچون: مسائل الرضا از ابومحمد حسن بن علی وشاء، الفضائل و یا النوادر از جابر بن یزید جعفی، الممدوحین والمذمومین از محمد بن عبدالله بن مهران و الواحدة حسن بن محمد بن جمهور بهره برده است.

ابن بابویه با نقل «ما روی عن أبی محمد الحسن العسکری بالنص علی ابنه القائم صاحب الزمان» (ابن بابویه، 1395، ج 2، ص 407)، روایت هایی را از تأیید تولد امام زمان پیش میکشد (همان، ص 408). وی همچنین، در باب «ما روی فی میلاد القائم» (همان، ص 424)، ده روایت از امام حسن عسکری به دست میدهد (همان، ص 424-425). علاوه بر آن، در باب «ذکر من شاهد القائم ورآه وکلمه» (همان، ص 434)، دوازده ماجرا و روایت را از امام حسن عسکری در این باره در اختیار مینهد (همان، ص 436-478). او در ادامه، یک روایت تاریخی مربوط به سال 258 هجری را در باب «ذکر التوقیعات الواردة عن القائم» آورده است (همان، ص 499).

عبدالله بن جعفر حمیری قمی (زنده به سال 290ق) (کلینی، 1429، ج 10، ص 896؛ همان، ج 13، ص 612)، از نویسندگان امامیه و از کسانی بود که در این حوزه فعالیت میکرد (نجاشی، 1365ش، ص 219-220). نکته اساسی، این بود که خبر تولد برای شیعیان مردد، مایه خوشحالی شد و افزون بر آن، مایه باورمندی اهل شک به امامت امام عسکری گردید (ابن بابویه، 1404، ص 100)؛ زیرا امام خود نیز احتمال میدادند که فرزندش پس از شهادت ایشان به دنیا بیاید (همو، 1411، ج 2، ص 409؛ خزاز، 1401، ص 295). بعدها در پاسخ به این تلاش دربار، آن حضرت فرزندش را در پاسخ به این ماجرا «مؤمل»، یعنی آن که انتظارش را کشیدند، نام نهاد (ابن ابی الثلج، 1410، ص 113؛ طوسی، 1411، ص 231).

گام سوم: گواه گرفتن برخی از اهل خانه (= تبلیغ چهره به چهره)

گام دوم امام در اثبات تولد فرزندش، نشان دادان فرزند خود به شماری از اهل خانه بود که به ایشان اطمینان فراوانی داشت. «حدیث»، مادر امام حسن عسکری که به همراه امام هادی از مدینه به سامرا کوچ کرد، بعدها در ماجرای تولد مهدی نیز حضور داشت.

گرچه منابع اسلامی از حکیمه، عمه امام حسن عسکری، به مثابه زن راوی جریان تولد امام زمان نام میبرند، اما این دعوت شاید تنها برای آن بود که بانویی هاشمی گواه این تولد باشد (مسعودی، 1426، ص 257). افرادی مانند: نسیم، ابوطریف (خصیبی، 1411، ص 355) سرور (همان، ص 332) و داود بن اسود، در عین حالی که خادم امام بودند، از تولد مهدی آگاهی یافتند (ابن شهرآشوب، 1379ق، ج 4، ص 427). ابوغانم، خادم قزوینی امام نیز از میلاد مهدی باخبر شد (مسعودی، 1426، ص 250؛ ابن بابویه، 1385، ج 2، ص 408).

گام چهارم : نشان دادن مهدی به یاران نزدیک (= تبلیغ چهره به چهره)

یکی از راه های یقین سازی در میلاد مهدی، نشان دادن ایشان به یاران قابل اعتماد بود؛ چراکه با کشته شدن مهتدی در رجب سال 256 هجری و درگیری میان عباسیان، کانون امامت در سامرا، فرصتی یافت تا موضوع تولد مهدی را به اطلاع امامیه در شهرهای مختلف برساند.

این یاران، در ابلاغ تولد مهدی به دیگران، سهم بسزایی میان امامیه داشتند. این ده نفر، یعنی: احمد بن ابراهیم (ابن بابویه، 1395ق، ج 2، ص 501)، حسن بن ظریف (کلینی، 1429، ج 2، ص 632)، عیسی بن مهدی جوهری، حسن بن مسعود، حسین بن ابراهیم، عتاب و طالب پسران خاتم، محمد بن سعید، احمد بن خصیب و احمد بن جنان که با دیدن امام زمان از تولد وی آگاهی یافته بودند، در شمار اصلی ترین مبلغان این امر بودند (خصیبی، 1411، ص 345و358).

محمد بن ابراهیم بن مهزیار (کلینی، 1429، ج 2، ص 655)، ضوء بن علی عجلی، محمد بن علی بن ابراهیم، حسن بن علی بن ابراهیم همدانی (ابن بابویه، 1395، ج 2، ص 436) و یعقوب بن منقوش، از سوی امام حسن عسکری به دیدار امام مهدی نایل شدند (همان، ص 436- 437). محمد بن علی بن عبدالرحمن عبدی (طبری، 1413، ص 429)، احمد بن ابراهیم (مسعودی، 1384، ص 272) و «عمروی» نیز در همین دسته جای میگیرند (کلینی، 1429، ج 2، ص 129).

ازآنجاکه امام، با ظرفیت شناسی این افراد، فرزندش را به آنها نمایانده بود، این نشان از ویژگی تبلیغی آنان و جایگاهشان در میان امامیه به عنوان بخشی از شبکه انتقال پیام بود. این افراد، عموما از بزرگان شهرهای خود، افراد سرشناس یا عالمان آن دوره اند. جالب آنکه افرادی منتسب به عباسیان که به امام حسن عسکری اعتقاد داشتند (مسعودی، 1426، ص 248) نیز به وسیله امام از تولد فرزندش مهدی آگاه شدند (ابن بابویه، 1395، ج 2، ص 518).

گام پنجم: اعلان تولد مهدی به شبکه تبلیغات امامیه

از زمان آغاز کار عباسیان، شبکه تبلیغات این دولت، با نام «سازمان دعوت» بخشی از ساختار اطلاع رسانی از سوی این سلسله به شمار میرفت (ملبوبی، جباری، 1389، ص 84). هم زمان با آنها امامیه نیز ساختاری تبلیغاتی با نام «نهاد وکالت» را طراحی و اجرا کرده بود (همان، ص 86).

نهاد وکالت، یک نهاد هرمی بود که امام در جایگاه رهبری در رأس آن قرار داشت و به ترتیب، به سوی قاعده هرم، ابتدا وکلای ارشد یا سروکیل ها، و سپس، وکلای جزء بودند که در نواحی مختلف دور و نزدیک قرار داشتند (جباری، 1382، ص 175). جغرافیای امامیه در همین سال ها، شامل شهرها و مناطق مختلفی با سه گونه جمعیتی: «جمیعت های یکپارچه»، «محله های امامیه» و «شهروندان پراکنده» بود که مناطق ذیل را دربرمیگرفت: کوفه و اهواز (کوفی اهوازی، 1404، ص 9)، مدائن (ابن بابویه، 1395، ج 2، ص 475)، جبال (راوندی، 1409، ج 1، ص 453)، نهاوند (نجاشی، 1365ش، ج 2، ص 19)، گرگان (اربلی، 1381ق، ج 2، ص 425)، بصره (طوسی، 1414، ص 578؛ ابن شهرآشوب، 1379ق، ج 4، ص 436)، کرج ابی دلف (نزدیک آوه) (ابن فقیه، 1416، ص 216؛ اصطخری، 2004، ص 118)، سیستان و بست، ری و قزوین (طوسی، 1411، ص 263)، ابهر (بلاذری، 1988، ص 307)، تفرش و کاشان (کلینی، 1429، ج 6، ص 183)، بخش هایی از مازندران (ابن شهرآشوب، 1379ق، ج 4، ص 429)، سجستان (طوسی، 1390، ج 3، ص 97)، نصیبین (نجاشی، 1365ش، ص 346)، همدان (کلینی، 1429، ج 1، ص 250)، جزیره و کفرتوثا (ابن شهرآشوب، 1379ق، ج 4، ص 428)، کرمانشاه (قرمیسین) (مسعودی، 1426، ص 237)، دینور (کشی، 1409، ص 527)، واسط (نجاشی، 1365ش، ص 232)، آذربایجان (طبری، 1413، ص 548)، مناطقی در فارس همچون ارگان و کرانه دریا و خره، و همچنین شهر زور، قاین و رودبار و نیز کوهستان ابیغانم (جباری، 1382، ج 1، ص 146-147)، بغداد (کلینی، 1429، ج 2، ص 654)، خراسان؛ شهرهای: غور، قندهار، کابل، غزنین، بلخ، طالقان، جوزجان، بدخشان، طخارستان، هرات و مرو (ناصری داودی، 1386، ص 81-82)، اصفهان، مکه و مدینه (طبری، 1387ش، ص 546)، کرمان (ابن بابویه، 1395، ج 2، ص 454)، یمن و مصر (کلینی، 1429، ج 2، ص 182) و برخی نقاط دیگر؛ چنان که برخی از یاران حضرت، با پسوند زادگاهشان به امام حسن عسکری مراجعه میکردند (همان).

در این دوره، نخستین چهره سرشناس امامیه، عثمان بن سعید عمری وکیل (ابن بابویه، 1395، ج 2، ص 432؛ طوسی، 1411، ص 356؛ راوندی، 1409، ج 3، ص 1112) و پس از او، ابوهاشم جعفری (د 261ق) قرار داشت که از اصلیترین چهره های امامیه و بزرگ هاشمیان بغداد بود (افطسی، 1425، ص 308). در شهر قم، احمد بن اسحاق (کلینی، 1429، ج 2، ص 643؛ ابن بابویه، 1395ق، ج 2، ص 464) و در نیشابور، فضل بن شاذان، یک تنه مشهورترین چهره تبلیغی امامیه در این سامان بود (کشی، 1409، ص 538و542). آن حضرت با گزینش وکیلان و قرار دادن آنان در ساختار تبلیغاتی، نوعی سازوکار اطلاع رسانی سریع را طراحی کرده بودند که پیشینه آن، به عصر امام صادق می رسید. پیشوای یازدهم، ضمن ابقای وکیلان پدر، در مواردی به انتصاب نمایندگان جدید میپرداختند (طوسی، 1411، ص 350). احمد بن اسحاق، سرشاخه تبلیغات امامیه در قم، مهدی را دیده بود (ابن بابویه، 1395، ج 2، ص 384). احمد بن میمون خراسانی (خصیبی، 1411، ص 337)، موسی بن مهدی جوهری (همان، ص 334)، محمد بن عیسی (مسعودی، 1426، ص 244)، علی بن عمر نوفلی (همان، ص 245)، شاهویة بن عبدالله، هارون بن مسلم، احمد بن محمد بن رجا معروف به صاحب الترک (همان، ص 246)، احمد بن ابراهیم (همان، ص 271) و ابوطاهر بن بلبل و علی بن جعفر همانی نیز مهدی را دیدند (طوسی، 1411، ص 218). کلینی در «باب فی تسمیة من رآه»، به حدیث های دیدار افراد از طریق امام حسن عسکری با مهدی اشاره نموده است (کلینی، 1429، ج 2، ص 115). طوسی نیز بارها از دیدارهای امامیه با امام حسن عسکری برای رؤیت امام زمان یاد کرده است (طوسی، 1411، ص 356-357). این روند دیدارها، تا زمان شهادت امام حسن عسکری ادامه داشت؛ همان طورکه ابومحمد وجنایی، ده روز پیش از شهادت امام حسن عسکری، پسرش مهدی را زیارت کرد (کلینی، 1429، ج 2، ص 131).

نکته شایسته ذکر اینکه شرایط خفقان سامرا پایدار نبود؛ زیرا در این دوره، سه خلیفه یکی به دنبال دیگری، جابه جا شدند و همین شرایط درگیری درونی عباسیان، محیطی برای فعالیت های امامیه را فراهم کرد. به همین سبب، شمار نسبتا قابل توجهی از یاران حضرت، موفق به دیدار مهدی در خانه امام حسن عسکری شدند. از سوی دیگر، در این دوره رسم بود که حاجیان سرزمین های مختلف برای سفر حج، نخست به سامرا به دیدار خلیفه میرفتند و سپس، راهی حج میشدند (کشی، 1409، ص 537؛ ابن طاووس، 1368، ص 242؛ نویری، 1423، ج 22، ص 329). امامیه نیز در همین کاروان ها وارد سامرا شده، به دیدار امام میرفتند (کشی، 1409، ص 537؛ خصیبی، 1411، ص 368)؛ چیزی که بعدها به سنت زیارت قبور این ائمه منتهی شد.

گام ششم: بهره گیر ی از دیگر ابزارهای تبلیغی

استفاده از ابزارهای مختلف در انجام یک تبلیغ موفق، یکی از امور پذیرفته شده در تبلیغ است.

در تبلیغات دینی، این ابزارها باید در نگاه اول، کاملا مطابق با باورهای درونی آن باشند و از سوی دیگر، میزان تأثیرگذاری آنها دقیقا حکایت از وضعیت اجتماعی و فرهنگ عمومی آن زمانه نیز دارد؛ تاجاییکه از نوع ابزارهای به کاررفته شده در تبلیغات، میتوان سطح باور عمومی، میزان سواد و به نوعی فهم و سطح درک جامعه از موضوعات مختلف را دریافت. آنچه در ادامه میآید، ابزارهای تکمیلی است که امام یا جامعه امامیه برای اثبات تولد مهدی به کار برده است.

الف. نامه نگاری و ارسال پیک (= ابزار تبلیغ)

کانون امامت در سامرا، طی چند مرحله نامه نگاری با شبکه تبلیغی، آنان را از میلاد مهدی آگاه نمود. در نخستین وهله، نامه حاوی پیشگویی آن حضرت از طریق شبکه نامه رسانان در اختیار آنان قرار گرفت. در این نامه، به تولد مهدی و قتل مهتدی به وسیله ترکان اشاره شده بود (مسعودی، 1426، ص 252-253). رویدادن محتوای این خبر، مایه آرامش جامعه امامیه شد (ابن ابی الثلج، 1410، ص 113؛ خزاز، 1401، ص 293؛ ابن بابویه، 1395ق، ج 2، ص 407). همچنین، از سوی آن حضرت هنگامی که یارانش در شعبان سال 256 هجری زندان بودند، حبس شد و در همین بند، به یاران زندانی اعلام کرد که فرزندش امام زمان به دنیا آمده است (راوندی، 1409، ج 1، ص 478؛ اربلی، 1381، ج 2، ص 503). در مرحله بعد، امام برای میلاد مهدی در شعبان سال 256 هجری (کلینی، 1429، ج 2، ص 124؛ طوسی، 1411، ص 259)، از طریق ارسال نامه های سری حاوی خبر میلاد به شبکه ارتباطی خود در آن شهرها، هم آرامشی برای آنها فراهم ساخت و هم دلیلی بر امامت آن حضرت ارائه نمود (ابن بابویه، 1395، ج 2، ص 433-434).

در گام بعدی، آن حضرت گاهی خود برای یارانی که در شبکه تبلیغی قرار داشتند، نامه هایی ارسال میکرد؛ برای نمونه، ابوطاهر بلال از یاران امام، پس از پرس وجوی فراوان درباره مهدی، امام حسن عسکری برای وی توقیعی ارسال نمود (همان، ص 499). با فاصله کوتاهی، از فرستاده شدن این نامه ها، امامیه در شهرهای دور برای تبریک میلاد پسر امام حسن عسکری به سامرا نزد ایشان میرفتند (طوسی، 1411، ص 230و251). این روند تبلیغی، چنان راهگشا شد که علی بن بلال (نجاشی، 1365، ص 278)، محمد بن معاویة بن حکیم، حسن بن ایوب بن نوح (همان، ص 51)، ابراهیم بن محمد بن فارس نیشابوری، محمد بن علی بن حمزه علوی، عبدالله بن حسین بن سعد کاتب (حر عاملی، 1425، ج 5، ص 197) و محمد بن عبدالجبار قمی نیز حکایت تولد را تأیید میکردند (برقی، 1342، ص 59).

ب. ردیه نگاری؛ استفاده از ظرفیت تبلیغات مکتوب

یکی از گروه های نامدار در مخالفت با عقیده مهدویت و امامت پسر امام حسن عسکری، جریان «واقفیه» بودند که در صف مخالفان امام حسن عسکری قرار داشتند و ازآنجاکه معمولا از چهره های علمی به شمار می رفتند، شروع به نشر روایاتی کردند که مهدویت پسر امام حسن عسکری را زیر سؤال می برد. پیشرفت کار واقفیه و گسترش ادعای ایشان، در گرو روایاتی بود که به گونه ای با آرای ایشان همخوانی داشتند و این روایات را سران واقفیه در استدلال های خود به کار میبردند؛ چنان که ابومحمد علی بن احمد علوی موسوی در کتاب نصرة الواقفة و همچنین سایر نویسندگان واقفی، روایتی را پخش میکردند که آشکارا مهدویت امام کاظم از آن استشمام میشد (طوسی، 1411، ص 44 -46). نگارش کتاب هایی مانند الغیبه نوشته حسن بن محمد بن سماعه کوفی (د 263ق) و کتابی به همین نام از علی بن حسن طاطری، دایره رفتار تبلیغی آنها را در نسبت دادن مهدویت به امام هفتم نشان میدهد. تأمل در کتاب های فهرست نگاری این دوره، ما را به نام کتاب های الغیبة میرساند که بیشتر نویسندگانش از اهل وقف هستند. از همین گروه واقفیان، حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی، کتابی به نام القائم الصغیر والغیبة نوشت (نجاشی، 1365ش، ص 37). واقفیها نیز به روایت «الامام لایغلسه إلا الإمام» با این عنوان که بخشی از وصیت شخصی امام صادق به فرزندش امام کاظم است، عمومیت داده و غسل امام پیشین را به وسیله امام بعدی، نشانه اصلی امامت میدانستند (حسینیان مقدم، گودرزی، 1397، ص 119)؛ چیزی که امامت امام رضا و بقیه را زیر سؤال میبرد.

در رفتارشناسی واقفیه اینکه آنها به هیچ وجه فضایل ائمه سامرا را نمیپذیرفتند (نجاشی، 1365ش، ص 42). حضور این جریان در عصر امام حسن عسکری، در نامه های امامیه در منطقه جبال و پرسش های آنان از چگونگی برخورد با واقفیان بازتاب یافته است. امام در برابر این جریان، به هرگونه همگرایی میان امامیه با آنها هشدار داده و حتی دستور میدهند که اگرچه از خویشان هم باشند، باز هم از آنها برائت بجویید و به عیادت بیمارانشان نروید و در تشییع جنازه هایشان حاضر نشوید. استدلال امام، به آیه ای که درباره منافقان نازل شده است، کاملا جایگاه این فرقه را نزد آن حضرت روشن مینماید (راوندی، 1409، ج 1، ص 453). از سوی دیگر، امام یارانش را به ردیه نگاری علیه این جریان تشویق می نمود؛ زیرا واقفه در مذهب خود بسیار متعصب بودند (میرداماد، 1311، ص 110) و کانون فعالیت های آنها بغداد بود. به همین سبب، محمد بن عیسی بن عبید در بغداد، کتاب الواضح المکشوف فی الرد علی أهل الوقوف را در رد واقفی ها و اندیشه وقوف نوشت (نجاشی، 1365ش، ص 334).

شبکه تبلیغی امام بر اساس یک راهبرد کلی، یعنی مبارزه با واقفه، میتوانست از روش های گوناگونی مانند مناظره نیز بهره بگیرد و البته این انتخاب خود افراد بود؛ نه دستور امام. برخی از امامیه که در مصاف جدلی با واقفیان شکست میخوردند، رو به سامرا کرده، از آن حضرت پرسش های خویش را میپرسیدند (خصیبی، 1411، ص 343-344). زیدیه نیز به تولد مهدی و وجود چنین شخصیتی در بیت امام حسن عسکری، واکنش نشان میدادند. ابوالقاسم کعبی (د 319ق)، یکی از سرآمدان معتزله زیدی، تولد مهدی و سپردن امور امامیه به فرزندی خردسال را نمیپذیرفت (قاضی عبدالجبار، 1965، ج 20، ص 176). واکنش امامیه به این رفتار زیدیه، ردیه نویسی بود. ازاین رو، کتاب هایی همچون الرد علی الزیدیة از سوی متکلمان امامی به این دلیل نوشته شد (اب ن بابویه، 1395، ج 1، ص 63). آنچه حسین بن اشکیب، از اصحاب امام حسن عسکریدر سال هایی که در مرکز ایران، یعنی قم، به عنوان خادم مزار حضرت معصومه میزیست، با نام الرد علی الزیدیة نگاشته، پاسخی به همین موضوع است (نجاشی، 1365ش، ص 44).

ج. کاربست ظرفیت «مراسم و آیین» در تبلیغ

بسط و تأثیر باورهای واقفیان، مایه آن شد تا امام در میان درخواست های برخی از شیعیان به آنها اجازه بدهد که از ظرفیت «تبلیغ آیینی» استفاده شود. بر پایه این موضوع، امام از مراسم نماز جماعت علیه واقفیه استفاده نمود. بدین سان، امام دستور داد تا یارانش، واقفیه را در قنوت نمازهایشان نفرین کنند (همان، ص 460-465). پیچیدن خبر نفرین واقفیه در قنوت نمازهای روزانه، سوق دهی به ظرفیت یک مراسم دینی مانند نماز، در مبارزه با یک فرقه انحرافی بود.

علاوه بر آن، امام برای اثبات میلاد مهدی، از سنت اسلامی عقیقه نیز بهره گرفت. بنابراین، به مناسبت میلاد فرزندشان، مهدی، به دستور آن حضرت، عثمان بن سعید، وکیل تام الإختیار امام، ده هزار رطل نان و گوشت میان فقرای بنیهاشم انفاق کرد (ابن بابویه، 1395، ج 2، ص 431).

مراسم دیگری که در این زمان به موضوع تولد مهدی کمک کرد، به دنبال اطلاع شیعیان بغداد از تولد امام زمان در سال 258 هجری روی داد. ازآنجاکه خبر میلاد مهدی، در پانزدهم شعبان سال 256 هجری به سرعت میان امامیه شهرت یافت، این روز (نیمه شعبان) بین آنان معروف شد (کلینی، 1429، ج 2، ص 126؛ طوسی، 1411، ص 259). به دنبال این امر، امامیه برای شکرانه تولد آن حضرت، در پانزدهم شعبان سال های بعد، با حضور در کربلا به دعا پرداخته، پروردگار را سپاس میگفتند (خصیبی، 1411، ص 331). با اینکه این مراسم از سوی امام پیشنهاد نشده بود، ولی امامیه آن را یکی از روش های تبلیغ تولد مهدی قلمداد میکنند و اقدام به برگزاری آن مینمایند. به هرحال، درز خبر تولد مهدی، سبب شد که در سال شهادت امام حسن عسکری و به فرمان آن حضرت، «حدیث»، مادر امام حسن عسکری، به همراه مهدی سامرا را به قصد مدینه ترک کردند (مسعودی، 1426، ص 257؛ ابن ندیم، 1417، ص 205).

گام هفتم: بازرسی و نظارت بر حسن اجرا

نظارت بر چگونگی انجام کارها، بخشی از سیره ائمه بود. در دوره پیشوای یازدهم نیز علاوه بر امام، بزرگان امامیه و وکیلان امام در نواحی مختلف، خود به وارسی امور میپرداختند (موسوی تنیانی، 1394، ص 330). افرادی از یاران امام نیز خبرها را به امام میرساندند (کشی، 1409، ٤٤ ص 542). افرادی که از شهرهای مختلف نزد امام میآمدند، در قالب دیدار، گزارشی از وضعیت آن منطقه ارائه میکردند. ازآنجاکه ابزار اجرایی در نظارت، آگاه کردن امامیه از رفتارهای منحرفان بود، معمولا امام در نامه ای با عبارات نکوهش کننده و لعن آمیز، فرد منحرف را برکنار مینمود و او را از طریق شبکه اطلاع رسانی، به دیگران معرفی میکرد (همان، ص 527).

نتیجه

اثبات تولد مهدی، یکی از دشورایهای عصر امام حسن عسکری بود؛ زیرا هم این موضوع به اثبات امامت خود ایشان ارتباط داشت و هم ادامه شجره امامت، نیازمند اثبات ایشان برای امامیه بود. آن حضرت برای اثبات این موضوع، از راهبردهای مختلفی بهره گرفتند.

ازآنجاکه مهم ترین مخالفان تولد مهدی، گروهی از داخل امامیه به نام واقفه و زیدیه بودند، دیگر تنها بحث های کلامی در تولد مهدی کافی نبود؛ بلکه نشان دادن این فرزند به دیگران، بخشی از راهبرد امام گشت. آن حضرت با این کار، شاهدان فراوانی را گردآورد که در تاریخ عصر غیبت توانستند امامیه را از شبهه زاده نشدن مهدی به دور بدارند. پیشگویی، نگارش نامه، ردیه نویسی، استفاده از ظرفیت تبلیغ آیینی نیز در این بین، سهم والایی در تبلیغات امام داشتند. تهیه محتواهایی که بتواند امامیه را در این امر باورمند سازد، بخشی مهم از سیاست تبلیغی امام بود. در همین زمان، شبکه تبلیغاتی امامیه، در رساندن این خبر، هم از امام دستور میگرفت و هم به نوبه خود، با برپایی مراسمی تولد ایشان را گرامی میداشت.

کتابنامه

1. ابن ابی الثلج، 1410ق، تاریخ أهل البیت، قم، آل البیت، چاپ اول.

2. ابن اثیر، عزالدین، 1965/1385، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار الصادر.

3. ابن بابویه، علی بن حسین، 1404ق، الامامة والتبصرة من الحیرة، تحقیق: مدرسه امام مهدی، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول.

4 ابن بابویه، محمد بن علی، 1395ق، کمال الدین وتمام النعمة، قم، دار الکتب الاسلامیة.

5. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، 1379ق، المناقب آل ابیطالب، قم، مؤسسه انتشاراتی علامه.

6. ابن صباغ مالکی، 1422ق، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة، قم، دار الحدیث، چاپ اول.

7. ابن طاووس، علی بن موسی، 1376ش، إقبال الأعمال، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

8. ----،1330ق، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، قم، دار الرضی.

9. ----، 1368ق، فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم، قم، دار الذخائر، چاپ اول.

10. ----، 1406ق، فلاح السائل ونجاح المسائل، قم، بوستان کتاب، چاپ اول.

11. ----، 1411ق، مهج الدعوات ومنهج العبادات، تحقیق : ابوطالب کرمانی و محمدحسن محرر، قم، دار الذخائر، چاپ اول.

12. ابن عبدالوهاب، حسین، [بیتا]، عیون المعجزات، قم، مکتبة الداوری، چاپ اول.

13. ابن فقیه، احمد بن محمد، 1416ق، البلدان، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول.

14. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، 1407ق /1986م، البدایة والنهایة، بیروت، دار الفکر.

15. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، 1417ق، الفهرست، تعلیق: شیخ ابراهیم رمضان، بیروت، دار المعرفة.

16. اربلی، علی بن عیسی، 1381ق، کشف الغمة، تبریز: مکتبه بنیهاشمی.

17. اصطخری، ابراهیم بن محمد، 2004م، المسالک والممالک، تحقیق : محمد جابر عبدالعال حینی، قاهرة: الهیئة العامة لقصور الثقافة، چاپ اول.

18. افطسی، محمد بن محمد، 2005/1425، المجموع اللفیف، تحقیق: یحیی وهیب الجبوری، بیروت، دار الغرب الاسلامی، چاپ اول.

19. برقی، احمد بن محمد بن خالد، 1371ق، المحاسن، قم، دار الکتب الاسلامیه.

20. بیرونی، ابوریحان، 1422ق، آثار الباقیه عن القرون الخالیة، تهران، نشر میراث مکتوب، چاپ اول.

21. بلاذری، احمد بن یحیی، 1988، فتوح البلدان، بیروت، دار مکتبة الهلال.

22. جباری، محمدرضا، 1382، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول.

23. حر عاملی، محمد بن حسن، 1425 ق، إثبات الهداة بالنصوص والمعجزات، بیروت، اعلمی، چاپ اول.

24. خزاز رازی، علی بن محمد، 1401ق، کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، تحقیق : عبداللطیف حسینی کوهکمری، قم، بیدار.

25. خصیبی، حسین بن حمدان، 1411ق /1191م، الهدایة الکبری، بیروت، موسسة البلاغ.

26. ذهبی، شمس الدین محمد، 1993/1413، تاریخ الإسلام، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم.

27. راوندی، قطب الدین، 1409ق، الخرائج والجرائح، قم، مؤسسه امام مهدی، چاپ اول.

28. السمهودی، علی بن عبدالله، 1405ق، جواهر العقدین فی فضل الشرفین، بغداد: مطبعة العانی، چاپ اول.

29. صادقی، سید جعفر، 1393ش، «نقش عباسیان در جعل و تحریف روایات مهدوی»، فصل نامه مشرق موعود، سال هشتم، شماره 29٫

30. صفار، محمد بن حسن، 1404ق، بصائر الدرجات، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.

31. طبرسی، فضل بن حسن، 1417ق، إعلام الوری بأعلام الهدی، تحقیق: مؤسسة آل البیت، قم، مؤسسة آل البیت، چاپ اول.

32. طبری، محمد بن جریر، 1967/1387، تاریخ الطبری، تحقیق: محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، الطبعة الثانیة.

33. ----، 1413، دلائل الإمامة، قم، بعثت، چاپ اول.

34. طوسی، محمد بن الحسن، 1411، الغیبة، تحقیق: عبادالله تهرانی و علیاحمد ناصح، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول.

35. ----، 1414، الأمالی، قم، دار الثقافة، چاپ اول.

36. قاضی عبدالجبار، 1965-1962، المغنی فی أبواب التوحید والعدل، تحقیق: جورج قنواتی، قاهره، الدار المصریة.

37. کشی، محمد بن عمر، 1409ق، رجال الکشی، تحقیق: محمد بن حسن طوسی و حسن مصطفوی، مشهد: مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول.

38. کلینی رازی، محمد بن یعقوب، 1429ق، الکافی، تحقیق: دار الحدیث، قم، دار الحدیث.

39. گودرزی، ابراهیم و حسین حسینیان مقدم، 1397، «بازشناسی حدیث «الامام لایغسله الا

الامام» در گفتمان واقفیه و امامیه (بر اساس پیشینه شناسی تجهیز معصومان در منابع فریقین»، علوم حدیث، سال 22، شماره 4.

40. مجلسی، محمدباقر، 1403ق، بحار الأنوار(ط  بیروت)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم.

41. ----، 1406، ملاذ الخبار فی فهم تهذیب الاخبار، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی، چاپ اول.

42. مسعودی (شلمغانی)، علی بن حسین، 1384ش /1426ق، اثبات الوصیة، قم، انصاریان.

43. ملبوبی، محمدکاظم و محمدرضا جباری، 1389، «بررسی تطبیقی سازمان دعوت عباسیان و سازمان وکالت امامیه (مراحل شکل گیری و عوامل پیدایش)»، تاریخ در آیینه پژوهش، سال هفتم، شماره سوم، پاییز، ص 75-104.

44. موسوی تنیانی، سید اکبر، 1395ش، «جریان شناسی فکری امامیه از افول مدرسه کوفه (اواخر سده دوم هجری) تا ظهور شیخ مفید در بغداد، بصره، خراسان و ماوراءالنهر»، رساله دکتری، دانشگاه ادیان و مذاهب، دانشکده شیعه شناسی.

45. ناصری داودی، عبدالمجید، 1386ش، تاریخ تشیع در افغانستان (از آغاز تا قرن هفتم)، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی.

46. نجاشی، احمد بن علی، 1365ش، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

47. نویری، شهاب الدین احمد، 1423، نهایة الأرب، قاهره، دار الکتب والوثاق القومیة، چاپ اول.

48. یعقوبی، احمد بن واضح، 1422ق، البلدان، تحقیق: محمد امین ضناوی، بیروت، دار الکتب العلمیة.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان