بررسیها نشان میدهد یکی از مهمترین عواملی که باعث میشود بازارهای مالی روندهای صعودی یا نزولی بلندمدتی را شکل دهند، دیدگاه افراد حقیقی به آن بازار است. اگر سرمایهگذاران خرد آینده خوبی را برای یک بازار یا یک شرکت متصور باشند، میتوان انتظار بازدهی خوبی را برای آن بازار یا شرکت داشت، بنابراین نگاه سرمایهگذاران خرد میتواند نقش مهمی را در آینده قیمتی سهام بازی کند. به همین سبب آگاهی فعالان بازار از اتفاقات، اخبار و همچنین اثر این موارد بر آینده بازار سهام، بسیار مهم است، زیرا برداشت اشتباه یا تحلیل غلط مردم میتواند باعث شود با وجود اینکه شرایط کلان بورس مناسب یا نامناسب است، فعالان خرد تصمیم غیرمنطقی بگیرند. طبیعتا اگر در چنین شرایطی انتظارات از سازوکارها منطقی باشد میتوان به روند آتی امیدوار بود.
نگاهی به بازار سهشنبه
در بازار روز سهشنبه شاخصکل بورس توانست رشد 2281واحدی معادل 16/ 0درصد را بهثبت برساند. همچنین شاخص هموزن نیز از آن عقب نماند و توانست صعود 1003واحدیبرابر با 25/ 0درصد را تجربه کند. بورس تهران چند هفتهای است که روند صعودی نسبتا قدرتمندی را آغاز کردهاست. این روند که از 7آبان شروع شده، توانسته است بازدهی بیش از 13درصدی را تا روز گذشته برای سهامداران به ارمغان آورد. با توجه با بررسیها، روندهای صعودی در بازارهای مالی باید با ریزموجهایی همراه باشد، زیرا این بازارها مانند یک موجود زنده نیاز به استراحت در میانه راه داشته و نمیتوانند در بلندمدت بهصورت مداوم رشد کنند. همانطور که در چند روز گذشته دیده شد، اندکی از سرعت رشد بورس تهران کاسته شده و از اینرو بازار مذکور در مسیری اصلاحی افتاده است. این اصلاحات برای بازار مفید و همچنین ضروری تلقی میشود. همچنین این افتهای چند روزه باعث میشود تحلیلگران برای ادامهدار بودن روند صعودی یا افت بازار، نظر خود را به شکل شفافتری ارائه دهند. یکی از مهمترین آمارها برای بررسی بازار سهام ارزش معاملات خرد (سهام و حقتقدم) است. مقدار این آمار در روز سهشنبه برابر با 1775میلیاردتومان است. بررسیها نشان میدهد که میانگین ارزش معاملات خرد از ابتدای شروع روند صعودی که از 7آبان آغاز شده تا روز گذشته، برابر با 2361میلیارد تومان بودهاست، بنابراین سهشنبه روز با ارزش معاملات کم تلقی شده و فاصله 25درصدی را با میانگین این آمار از ابتدای روند داشته است. از دیگر آمار مهم در بازارهای مالی میزان خالص ورود یا خروج پول افراد حقیقی از بازار است. این آمار از این جهت حائزاهمیت بوده که نشاندهنده میزان استقبال افراد حقیقی از بازار است. بررسیها نشان میدهد که رشدهای بلندمدت بازارهای مالی به سبب وارد شدن سرمایههای خرد محقق میشوند، بنابراین عدماستقبال افراد حقیقی حاکی از عدماعتماد این افراد به بازار بوده که از دلایل متعددی ناشی میشود. در روز سهشنبه میزان خالص تغییر مالکیت افراد حقیقی به حقوقی برابر با 199میلیاردتومان بودهاست. بررسی آمار خروج پول نشان میدهد که از ابتدای روند صعودی تا به این روز، تنها در دو روز استقبال حقیقیها از بورس بهچشم میخورد. همچنین مقایسه خالص خروج پول در روز سهشنبه با میانگین این آمار از 7 آبان که برابر با 174میلیاردتومان است، نشان میدهد در این روز خالص تغییر مالکیت رشد 14درصدی را تجربه کردهاست. حال این سوال به ذهن میرسد که با وجود اینکه سهام برخی صنایع از دو هفته اخیر تا 30درصد بازدهی مثبت را بهثبت رسانده و نماگرهای اصلی بازار هر کدام رشد قابلقبولی را برای سهامداران به ارمغان آوردهاند، چرا هنوز که هنوز است بازار سهام شاهد خالص خروج پول حقیقیها است؟
اعتماد؛ چرا و چگونه
بررسیها نشان میدهد که تحلیلگران حرفهای برای بررسی شرکتها، ابتدا به تحلیل متغیرهای بنیادی میپردازند. یکی از اصلیترین متغیرهایی که بر بورس تهران اثر میگذارد بازار کامودیتی است، زیرا بیش از دوسوم بورس تهران را سهمهایی تشکیل میدهند که بهنحوی از این بازار جهانی اثر میپذیرند. کارشناسان بر این باورند که شرایط کامودیتیها در آینده میتواند مناسب باشد، زیرا با توجه به آمارهای اقتصادی منتشرشده از آمریکا انتظار آینده خوبی را از آنها میتوان داشت. یکی دیگر از نکات بنیادی موردنظر تحلیلگران صورتهای مالی شرکتها بهشمار میرود. با بررسی نمادهای بورسی و فرابورسی میتوان متوجه شد که شرکتهای متعددی برخلاف انتظارات، تابستان خوبی را پشتسر گذاشته و توانستهاند نسبت به دوره مالی سالقبل رشد در فروش و سودآوری داشته باشند. این مورد در کنار افت قابلتوجه قیمت سهام طی ماههای گذشته، سبب شد تا نسبت p/ e اکثر شرکتهای فعال در بازار سهام به محدوده پایینی برسد.
این دلایل چند مورد از دلایلی است که توانست در ماههای قبل موجبات رشد بورس تهران طی چند هفته گذشته را فراهم آورد، اما همانطور که گفته شد دلیل خروج پول افراد حقیقی که همچنان ادامه دارد، چیست؟ تعداد زیادی از کارشناسان دلیل این پدیده را عدماعتماد مردم به بازار و سیاستگذاران بیان میکنند. این دلایل میتوانند تا حدی درست تلقی شوند اما در مقابل این دیدگاه میتوان اینطور فرض کرد که علت اصلی فرار سرمایهها از بازار سهام، ناشی از آگاهی اندک بخش عظیمی از افراد فعال در بورس است. این موضوع در اکثر بازارها از جمله بازارهای جهانی نیز صادق است، اما هرچه یک بازار بیشتر رشد کند و به پیچیدگی آن افزوده شود، سطح آگاهی فعالان نیز بالاتر میرود. برای مثال در سالهای گذشته که گزارشهای مالی شرکتها بهراحتی قابلدسترس نبود، با منتشرشدن گزارشهای ماهانه شرکتها یا حتی گزارشهای فصلی، چند روز یا چند هفته زمان میبرد تا اثر آن گزارش در قیمت سهام شرکت مشاهده شود. دلیل این آگاهی کم در گذشته ناشی از تکنولوژی پایین بود که هماکنون با بهبود فناوری تا حد زیادی جبران شدهاست. بهعنوان مثال در حالحاضر با منتشرشدن صورت مالی یک شرکت یا گزارش فعالیت ماهانه آن، پس از حداکثر چند ساعت، میتوان اثر آن گزارشها را بهوضوح در نوسان قیمت سهام مشاهده کرد. یکی دیگر از مواردی که ناشی از میزان آگاهی فعالان بازار تلقی میشود اثر تغییر یک متغیر بر آینده بازار یا هر شرکت است. بهعنوان مثال میتوان سال1398 را مورد بررسی قرار داد. در آن سال متغیرهای کلان اقتصادی خبر از وجود شرایط مناسبی برای فعالیت در بازار سهام میدادند، اما با وجود اینکه نشانههای رشد بورس از ماهها قبل از ریزش سال1399 در آمارهای اقتصادی نمایان بود، به دلیل آگاهی کم مردم نسبت به بازار سهام، بیشترین ورود سرمایه به بورس هنگامی رخ داد که این بازار در اواخر روند صعودی بهسر میبرد، بنابراین آگاهی فعالان بازار نسبت به متغیرهای اثرگذار بر بورس و همچنین نحوه اثر این متغیرها از اهمیت خاصی برخوردار است. حال یکی از اقداماتی که میتواند باعث بهبود دانش مالی فعالان بازار شود، سرمایهگذاری در راستای افزایش آگاهی فعالان و همینطور تربیت تحلیلگران خبره است که در نهایت باعث میشود بورس تهران از عملکرد منطقیتری برخوردار شود. در این شرایط باید توجه داشت که افزایش اعتماد در بازار سهام که هماکنون بسیار بر آن تاکید میشود، اگرچه خواستهای درست و منطقی است اما در پس خود اطلاعات بسیار مهمی نیز دارد. بررسی کمکها و اقدامات انجامشده برای بهبود اوضاع در بازار سهام طی سالهای گذشته حکایت از این واقعیت دارد که بسیاری از آنها مطابق با خواسته مردم بودهاست. این به خودی خود نکته خوبی ارزیابی میشود، اما باید توجه داشت که تمامی این مطالبات از دل آگاهی کارشناسان و بعضا مردم عادی درآمده و در نهایت بر عملکرد مردم اثر گذاشته است، از اینرو نباید این نکته را فراموش کرد که بهبود دانش مالی و آگاهی عمومی در حوزه بازار سرمایه نیز خود از جمله عواملی است که میتواند بر آینده بازار سهام اثر بگذارد و در نهایت به مطالبات عمومی شکل دهد. با توجه به اینکه برخی از اقدامات اصلاحی و حمایتی انجامشده از سوی اقتصاددانها نکوهش شدهاست و برخی نیز بیحاصل تلقیشده، بدونشک در ادامه مسیر میتوان با افزایش سطح دانش مالی مسیری را فراهم کرد که در آن ضمن بهبود شرایط نحوه عملکرد مسوولان، مطالبات عمومی نیز با نیازهای واقعی بازار هماهنگتر از گذشته شود. با توجه به چنین فرضی میتوان اینطور تصور کرد که علمیتر شدن و ارتقای سطح مطالبات در نهایت سبب میشود تا اعتماد نیز با انجام اقدامات منطقیتر و اصولیتری به بازار بازگردد و بهجای انحراف منابع مالی به بازار شاهد توجه به این واقعیت باشیم که داشتن چرخههای رونق و رکود معقول و کمتر آسیبزا در گرو رشد بلندمدت کشور خواهد بود.