سرویس فرهنگ و هنر مشرق - مانی حقیقی، نویسنده، مترجم، کارگردان و بازیگر سینمای ایران در پیام ویدئویی که روز دوشنبه 28آذر در اینستاگرام خود منتشر کرد، خطاب به درخواست وزیر ارشاد برای ازسرگیری کنسرتها گفت: «آقا ما عزاداریم. ما الان موظفیم به عیادت دوستانمان در زندانهای شما برویم. در چهارگوشه این کشور داریم جسد عزیزانمان را خاک میکنیم. وقت نداریم برایت برقصیم.»
او چندی قبل در ویدئوی دیگری بیان کرد: «مفهوم نافرمانی مدنی یعنی سرپیچی عامدانه از قوانین ظالمانه و این مفهوم یکی از ارکان حکومتی است که در آن زندگی میکنیم.» این اظهارات مانی حقیقی از چند جنبه قابل بررسی است اما قبل از بررسی دقیقتر واکنشهای اخیر کارگردان «کارگران مشغول کارند» با ترفند اصرار به تحریم جشنواره فیلم فجر و انسداد فرهنگی در کشور، ارجاع به یک روایت قدیمی در فرهنگ عامه انگلیسی ضروری است.
مارک و آنتونی، دو خبرنگار انگلیسی برای تهیهگزارش به جزیره آدمخواران رفتند و توسط گروهی از دزدان دریایی دستگیر شدند. این دو چند روزی در زندانهای دزدان دریایی بودند تا اینکه رئیس گروه هر دوی آنان را فراخواند و گفت در مورد شما دو نفر تصمیمگیری شده است.
شما دو راه پیش پایتان وجود دارد؛ یا به گروههای آدمخوار ساکن جزیره تحویل داده میشوید یا اینکه با ما همکاری میکنید. آنچیزی که من از شما میخواهم این است 30شب متوالی در مراسمهای رقص شبانه ما شرکت کنید و در آن صورت اگر اصحاب تفریح ملوانان مرا فراهم کنید، شما را آزاد خواهم کرد. مارک و آنتونی، 10شب رقصیدند و به خاطر کیفیت بالای کارشان، زودتر از موعد آزاد شدند. مارک در این 10شب با اجراهای متفاوتی رئیس گروه را خوشحال کرد و او دستور آزادی زودهنگام این دو خبرنگار را صادر کرد.
هنگام خروج از جزیره با قایق پارویی، آنتونی به صورت خیره به مارک نگاههای معناداری میکرد. مارک نتوانست طاقت بیاورد و از آنتونی پرسید: چرا از جزیره که خارج شدیم تا الان، خیره به من نگاه میکنی؟ آنتونی پاسخ داد: ما شرط را پذیرفتیم که 30شب برای آنان برقصیم و با انجام یک رقص ساده میتوانستیم آزاد شویم اما از تو تعجب میکنم که تمام مهارتهای خود را برای ارائه یک رقص با کیفیتتر بهکار میگرفتی و اصرار به نمایش قِرهای ریز داشتی، به نظرم یک رقص ساده کافی بود.
قـر ریز هستهای در جشنواره فیلم برلین
حقیقت درباره مانیحقیقی آنچیزی نیست که به روایت ویدئوهایش این روزها در فضای مجازی میبینیم. کارگردان فیلم «اژدها وارد میشود» همچون مارک تا قبل تغییر رویههای اخیرش، اهل اضافهکاری سیاسی و قِرهای بسیار ریزی در چند دهه فعالیتش بود.
محمود گبرلو، خبرنگار و منتقد قدیمی سینما زمانی که در خبرگزاری فارس مسئولیت گرفته بود، برای نخستین بار در اوایل دهه 80 همراه با کاروان فیلمسازان ایرانی راهی فستیوال برلینال شد. گبرلو در خاطرات خود میگوید: من بهعنوان نماینده خبرگزاری فارس به جشنواره برلین رفتم. در آنجا خیلی سریع خبرها را ارسال میکردم. در همان جشنواره بود که مانی حقیقی و جعفر پناهی از حق ما برای داشتن انرژی هستهای دفاع میکردند، من هم اینها را در گزارشم نوشته بودم اما به من میگفتند که تو دروغ میگویی، در صورتی که همین موضوع را کیهان هم کار کرد. بههرحال، مانی در این ماجرا عصبانی شد اما من سکوت کردم. (لینک مصاحبه محمود گبرلو در سایت سینماپرس)
آن روزها موضوع برنامه هستهای ایران مثل امروز آنچنان موردتوجه محافل بینالمللی نبود و به ایستگاه مرحله مذاکرات سعدآباد نرسیده بودیم اما حقیقی پیش از آنکه این موضوع تبدیل به یک بحث رسانهای داغ شود، داوطلبانه در جمع خبرنگاران خارجی از حقوق هستهای ایران دفاع کرد. آنتونی همچنان پس از رهایی از جزیزه در عمق چشمان مارک مینگریست و به اجرای با ظرافت او فکر میکرد.
قـر ریز برای اصلاحطلبان
یک سال بعد، درسال 1392 قبل از آغاز انتخابات ریاستجمهوری، حقیقی و برخی از سینماگران به دیدار محمدرضا عارف رفتند.با انتشار عکسهای این دیدار بهمن فرمانآرا به حضور مانی حقیقی واکنش نشان داد و گفت: چندی پیش تعدادی از هنرمندان به دیدار آقای عارف رفتند و چون اعتقادی به حرکتهای جمعی به این شکل ندارم، حضور در آن جلسه را قبول نکردم اما یک نکته برایم جالب بود. وقتی عکس آن دیدار منتشر شد، دیدم دو نفر که در ردیف اول نشستهاند از کسانی هستند که در چهار سال گذشته به شکلهای مختلف برای آقای شمقدری خوشخدمتی کردهاند. (حمید فرخنژاد و مانی حقیقی)
بیشتر بخوانید:
با خودم گفتم پس آن رفتارها چه بود؟ تویی که وقتی بسیاری از سینماگران قبول نمیکنند داور جشنواره شوند، داوری را میپذیری، چرا الان حس میکنی دوران جدیدی آغاز شده و باز باید در صف اول باشی؟حقیقی در پاسخ به این اظهارات فرمانآرا، پاسخ مفصلی را منتشر کرد.
در بخشی از جوابیه او میخوانیم: «در جشنواره فیلم فجر سال گذشته، من در بخش فیلمهای اول داور بودم. پذیرفتن این دعوت کار آسانی بود و از این تصمیم همچنان خوشحالم. اهالی سینما میدانند که من، مثل آقای فرمانآرا و اکثریت قریب بهاتفاق کارگردانهای سینمای ایران، مدیریت را ضعیف و بیصلاحیت میدانم اما برخلاف آقای فرمانآرا، به نظر من ماهیت جشنواره فجر از شخصیت مدیرانی که مسئولیت اجرایی آن را به عهده میگیرند، متمایز است.
جشنواره فجر متعلق به فیلمسازان و فیلمدوستان ایران است. مدیران دولتی، اعم از اصولگرا و اصلاحطلب، صرفا حکم مزاحمانی را دارند که خود را به این رویداد الصاق میکنند تا از حواشی آن برای خود امتیازی دست و پا کنند. آنها میآیند، میروند و فراموش میشوند، ما میمانیم و فیلمهایمان. بنابراین، تحریم جشنواره فجر صرفا به این دلیل که فلان مدیر در حال حاضر پشت فلان میز نشسته از نظر من منطقی نیست. اینکه بیرون گود بنشینیم، دستهایمان را آلوده نکنیم و مهمترین رویداد سینمایی کشور را دودستی تقدیم کنیم، اشتباهی ساده و بیدردسر است. اینکه با تفرعن به چنین اشتباهی ببالیم، نیازمند شکل خاصی از بیتدبیری است که حتی از بهمن فرمانآرا هم بعید است.» (لینک جدال بهمن فرمان آرا و مانی حقیقی )
قر ریز با تطهیر قتلهای زنجیرهای
مانی حقیقی فیلمی به نام «خوک» را در کارنامهاش ثبت کرده و روایت آن، زندگی کارگردانی به نام «حسن کسمایی» را دنبال میکند که از سوی وزارت ارشاد ممنوعالکار شده است. از سوی دیگر هنرپیشه مورد علاقهاش قرار است در فیلم کارگردان دیگری با نام سهراب سعیدی (علی مصفا) بازی کند و او از این قضیه بسیار عصبانی است. در طرف دیگر ماجرا یک قاتل زنجیرهای اقدام به کشتن کارگردانهای مطرحی همچون ابراهیم حاتمیکیا، رخشان بنیاعتماد، سعید نعمتا... و مانی حقیقی کرده است. در مراسم ختم مانی حقیقی، مخاطب متوجه میشود که این ممنوعالکاری بهانه است و حتی فریده جزایزی، تهیهکننده حسن به او پیشنهاد کار میدهد.
در طول فیلم خوک، مولف موقعیت حسن و عقاید او را به صورت مرتب هجو میکند.در ادامه فیلم میبینیم کسمایی ظاهرا عزادار، پس از دفن پیکر مانی حقیقی (در محتوای فیلم) با لباسی غیرمتعارف به مهمانی شبانه میرود و تا میتواند مشروب مینوشد. درواقع حقیقی در مقام کارگردان، تصویری ابزورد اما نزدیک به واقعیت از شیوه اعتراض مرسوم در میان سینماگران را تصویر میکند و تلاش میکند دوگانهسوزی سیاسی آنان را به چالش بکشد. خوک، روندهای اعتراضی سینماگران و سلبریتیها را به سخره میگیرد و محتوای ارائهشده در خوک، فوقالعادهترین نمونه و مصداق کارویژه قِر ریز است.
نهایت هنرنمایی موزون سیستماتیک حقیقی در خوک بروز پیدا میکند و او در این فیلم نشان میدهد حتی اگر قتلهای زنجیرهای میان فیلمسازان ادامه پیدا کند، فرصتطلبانی نظیر کسمایی به دنبال موقعیت فردی و مطرح شدن بیشتر هستند و هرگونه اعتراض در میان سینماگران، حتی به قتل همکارانشان بیشتر جنبه نمایشی دارد.
قِر ریز با زیرپاکشی از فرهادی
با این توصیفات، آنتونی به عمق چشمان مارک مینگرد. عمق چشمان آنتونی به چشمان حسن کسمایی فیلم خوک شباهت دارد. باله سینمایی حقیقی مثل انتخابهای هنری او در طول سالهای اخیر است، آنقدر ظرافت دارد که حرکات موزون همسر سابق محمدکریم ارباب هم نداشت. در بزنگاه رخدادهای ماههای اخیر، زمانی که فرهادی به پشتوانه دو اسکار بینالمللیاش در عرصه بینالملل تلاش میکرد تبدیل به یکی از رهبران رخدادهای اخیر شود، مانی حقیقی بازهم مثل مارک، خوش درخشید و طی مصاحبهای با نیویورکر درباره سرقت ایدههایش توسط فرهادی گفتوگو کرد و این کارگردان دو اسکاری عملا خاموش شد.
با این حال، روایت مارک و آنتونی و دستگیرشدنشان توسط دزدان دریایی یک قیاس معالفارغ دراین متن است. ساختاری که امروز کارگردان فیلم خوک به آن اعتراض میکند، شبیه دزدان دریایی نیست اما سوابق او نشان میدهد حتی اگر نوازندهای در کار نباشد، او خوب میرقصد. حقیقی در گذشته با هنریترین ابزار ممکن سینما در متن و فرامتن در جشنهای ما رقصیده و جزئیترین حرکات موزون را در پسا 88 ملتهب، انتخابات داغ 92 و محتوای آثارش مثل خوک به نمایش گذاشته و اعلان تحریم جشنواره یک ژست اجتماعی- فرهنگی فرصتطلبانه یا یک بازی عمیق امنیتی است.
قِـر ریز برای احمدینژاد
رخدادهای چهار ماهه اخیر در کشورمان تفاوت چندانی با اتفاقات سال 1388 و ماجراهای بعد از آن ندارد. در دوران حکمرانی دولت دهم، بسیاری از سینماگران تلاش کردند که جشنواره را تحریم یا از ساختن فیلم امتناع کنند. مانی حقیقی با مستند «مهرجویی کارنامه چهل ساله» در سال 1389 و در بیستونهمین دوره جشنواره درحالیکه کارزار تحریم این فستیوال داغ بود در این رویداد حضور پیدا کرد. او سال بعد هم با فیلم «پذیرایی ساده» با سرمایهگذاری جلال شمسیان از چهرههای نزدیک به اسفندیار رحیممشایی در جشنواره فیلم فجر حضوری جدی داشت و در لیست نامزدهای بهترین کارگردانی قرار گرفت که ترانه علیدوستی برای همین فیلم، نامزد بازیگر نقش اول زن شد.
روایتگری درباره این کارگردان، زمانی جالبتر میشود که او در سال 1391 در کنار چهرههای نزدیک به اصولگرایان همچون ابراهیم فیاض، دکتر رضا پورحسین، مرتضی شعبانی و ... داوری بخش نگاهنو جشنواره فیلم فجر را پذیرفت. او در مورد پذیرش داوری فجر در سی و یکمین دوره برگزاری این رویداد در مصاحبهای میگوید: «من اعتقاد دارم جشنواره فیلم فجر متعلق به همه فیلمسازان است و به وزارت ارشاد تعلق ندارد. وزارت ارشاد در این میان صرفا یک مجری است. جشنواره مانند آبرو و غیرت فیلمسازان است، باید از آن نگهداری کرد و بهترین راه برای نگهداری از آن این است که با وجود همه مشکلها و اختلافها، حضور فعال و دائمی در آن داشته باشیم.»(لینک مصاحبه تمجید مانی حقیقی از جشنواره فیلم فجر)
این حمایت همه جانبه مانی حقیقی از جشنواره را از زوایای دیگری میتوان تحلیل کرد که در رویکردهای کنونی او کتمان میشود. جشنواره فیلم فجر جشنی برآمده از سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است درحالیکه در شرایط کنونی این کارگردان از آن با عنوان سالروز نافرمانی مدنی یاد میکند. با این حال او چطور در گذشته به صورت مستمر در جشنوارهای سینمایی که در سالگرد این نافرمانی مدنی (بهزعم او) برگزار میشود، شرکت کرده است. مگر از سال1388تا1401 چه مولفهای در برگزاری این رویداد تغییر کرده است؟
در حین خروج آنتونی و مارک از جزیره آدمخواران، آنتونی به این موضوع میاندیشید که مارک از زمانی که از دسته گروه دزدان دریایی جدا شده، بهشدت غمگین است. کار مارک به جایی رسیده بود که در خوردن غذا با دسته دزدان دریایی مشارکت میکرد و حتی در بسیاری امور خدماتی کمکحال آنان بود.
منبع: روزنامه جامجم