نظر قرآن در مورد اخلاق پیامبر چیست؟

خشونت و تندخویی و فقدان روح انعطاف و گذشت، رهبر را با مشکلات زیاد و سرانجام با شکست روبرو میسازد سرانجام مردم که هنوز مزه تربیت و انضباط را نچشیدهاند، از دور او پراکنده شده و صحنه یاری را ترک میکنند؛ امیرمؤمنان در یکی از سخنان کوتاه خود میفرماید:«آلَةُ الرٌیاسَةِ سِعَهُ الصٌَدْرِ» (غررالحکم ۱/۴۴) [ابزار رهبری، گشادگی روح و روان است

خشونت و تندخویی و فقدان روح انعطاف و گذشت، رهبر را با مشکلات زیاد و سرانجام با شکست روبرو میسازد سرانجام مردم که هنوز مزه تربیت و انضباط را نچشیدهاند، از دور او پراکنده شده و صحنه یاری را ترک میکنند؛ امیرمؤمنان در یکی از سخنان کوتاه خود میفرماید:
«آلَةُ الرٌیاسَةِ سِعَهُ الصٌَدْرِ» (غررالحکم 1/44) [ابزار رهبری، گشادگی روح و روان است.]
پیامبر به تصریح قرآن از نظر نرمش و انعطاف، آنجا که باید رهبر از خود گذشت و نرمش نشان دهد در حدٌ اعلای این شیوه اخلاقی بود، وحی الهی، یکی از علل پیروزی پیامبر را عطوفت و مهربانی او میشمرد و میفرماید:
«فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظٌاً غَلیظَ الْقَلْبِ لانْفَضٌُوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ» آل عمران/159.
[در پرتو رحمت الهی، در برابر تندی آنها، نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند، از آنان درگذر، و درباره آنان طلب آمرزش کن و در کارها مشورت بنما.]
قرآن در یکی از سورههای مکی، راه نفوذ در مردم و قیام به وظایف رهبری را چنین بیان میکند:
«وَ لاتَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلاَ السٌَیِئٌَةُ اِدْفَعْ بِالٌَتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الٌَذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَة کَأَنٌَهُ وَلِیٌ حَمِیم* وَ ما یُلَقٌیها إِلٌا الٌَذینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقٌیها إِلٌا ذُو حَظٌٍ عَظیمٍ» فصلت/34 ـ 35.
[هرگز بدی و نیکی یکسان نیست بدی را با نیکی دفع کن تا دشمنان سرسخت، بسان دوستان گرمی و صمیمی شوند. به این شیوه اخلاقی افرادی نائل میشوند که دارای صبر و بردباری بوده و بهره عظیمی (از ایمان و تقوا) داشته باشند.]
علٌت تأثیر این شیوه اخلاقی از این جهت است که افراد بدکار در انتظار انتقام و کیفرند، آنگاه که بر خلاف انتظارشان، بدی را با خوبی پاسخ شنیدند وجدان ملامتگر (نفس لوٌامه) آنان بیدار شده و از درون آنان را به باد انتقاد و سرزنش میگیرد، در این موقع است که جای عداوتها و کینهها را، کمکم مهر و محبت و صفا و خلوص میگیرد.
طبیعی است رهبر موقع شناس از این شیوه اخلاقی در موردی استفاده میکند که هنوز شخصیت انسانی آنان به کلٌی محو نشده و «نفس لوٌامه» آنان آسیب ندیده باشد وگرنه باید با آنان به صورت دیگر معامله کرد و به تعبیر رسول گرامی(ص) «ولا یقیم النٌاسِ إلٌا السٌَیْفُ»: برخی از مردم به اندازهای لجوج و بدسگال هستند که فقط زیر ضربات خرد کننده شمشیر، آدم میشوند و دست از کردار زشت خود بر میدارند.
قرآن شیوه رفتار پیامبر(ص) را با گروه کافر به نحو بس شایستهای توصیف میکند و آن را با لفظ «عظیم» که در قرآن موضوعات بس محدودی با آن توصیف شده است، توصیف میکند و میفرماید:
«وَ إِنٌَ لَکَ لأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ* وَ إِنٌَکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ* فَسَتُبْصِرُ وَ یُبْصِرونَ* بِأَیٌِکُمُ الْمَفْتُونَ» قلم/3 ـ 6.
[تو بر خویی بزرگ هستی به زودی میبینی و میبینند که کدامیک، مجنون است.]مراتب عطوفت و مهربانی رسول گرامی(ص) در فتح مکه به روشنی تجلٌی نمود، آنگاه که بر مردم مکه که سالیان درازی او را اذیت کرده و نبردهای خونینی بر ضدٌ او به راه انداخته بودند، دست یافت ـ در چنین شرایطی ـ رو به آنان کرد و گفت: «ما ذا تقولون؟ و ما ذا تظنٌُون» [چه میگویید و چه درباره من میاندیشید؟] مردم اسیر و بهتزده ناگهان به یاد جوانمردی و بزرگواری و خُلق عظیم او افتادند و همگی گفتند: «لا نَظُنٌُ إِلٌا خیراً أَخ کَریم وَ ابنُ أَخٍ کَریمٍ» [جز نیکی درباره تو نمیاندیشیم؟ تو را برادر بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار خود میدانیم] در این لحظه موجی از رحمت سراسر مردم مکه را فرا گرفت رو به همگان کرد و فرمود: «لا تَثریبَ عَلَیْکُمُ الْیَومَ یَغْفِرُ الله لَکُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرٌاحِمینَ» [امروز سرزنشی بر شما نیست، خدا همگان را میبخشد او بخشاینده است.] سپس افزود و با این که رسالت مرا تکذیب کردید و مرا از خانهام بیرون ساختید ولی با این همه، من بند بردگی از گردن شما باز میکنم و اعلام میکنم که: «إِذْهَبُوا وَ أَنْتُمُ الطٌُلَقاءُ» [بروید! همه شما آزاد شده هستید.] (مغازی واقدی 3/835)
خوی زیبا و عطوفت و انسان دوستی پیامبر پیوسته زبانزد جهانیان در طول قرون بوده و سرایندگان اسلامی که به مدح و ثنای او پرداختهاند، غالباً بر این شیوه اخلاقی او تکیه کردهاند؛ ابو عبدالله شرف الدین بوصیری متوفای 694 که از مشاهیر شعرا و ادبای قرن هفتم است، در مدح حضرت صاحب رسالت قصیده معروفی به نام «قصیده برده» دارد و در آن بر این شیوه اخلاقی اشاره میکند و میگوید:
فاقَ النٌَبِییٌنَ فی خَل‍قٍ وَ فی خُلْقٍوَ لَمْ یُدانُوهُ فی عِلْمٍ وَ لا کَرَمٍ
أَکْـرِمْ بِخَلْـقِ نَبـیٍ وَ إِنٌَهُ خُـلِقَبِـالْحُسْنِ مُشْتَـمِلٍ بِالبِشْرِ مُتٌَسِـمِ
[بر تمام پیامبران از نظر آفرینش و خوی برتری یافت و هیچ کدام در دانش و کرم به او نمیرسند چه زیبا آفرینشی و چه زیبا اخلاقی است که با زیبایی آمیخته و تبسمی بر لب دارد.]
حقا که راست و درست گفتهاند: «حَسُنَتْ جَمیعُ خِصالِهِ» [او با خصال بس زیبا آفریده شده است.]
او با اخلاق زیبا و پسندیده خود تحقٌق بخش خطاب قرآنی است که به او دستور میدهد که: «وَاخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتٌَبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ* فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنٌی بَریء مِمٌا تَعْمَلُونَ» شعراء/15 و 16 [بالهای رحمت خود را بر مؤمنان فرود آور، و اگر کافران به مخالفت با تو برخاستند، بگو من از کارهای شما بیزارم.]


منبع : پاسخگو
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان