عربستان سعودی یکی از این بازیگرانی است که ضمن داشتن ابهام بر سر برنامه جامع اقدام مشترک، حساسیت قابلتوجهی نسبت به سرنوشت این معاهده دارد. اگرچه ریاض با توافق 19 اسفند ماه با تهران به میزبانی چین برای ازسرگیری مجدد روابط دیپلماتیک، بخش قابلتوجهی از نگرانیهای امنیتی خود را از طریق مذاکره مدیریت کرده است، اما وضعیت بلاتکلیف برجام همچنان خطر بروز مجدد تنش بهخصوص در سطح منطقهای میان ایران و اسرائیل را محتمل کرده و از این زاویه چگونگی رقم خوردن سرنوشت این توافق عنصری مهم در ملاحظات سعودی است. به عبارت دقیقتر، احیای کامل برجام، توافق موقت، تداوم وضعیت گرگ و میش و فروپاشی برجام هر کدام دلالتهای معناداری برای این وضعیت به دنبال دارد. در چنین فضایی رسیدن به برآورد عربستان از آینده برجام را باید ابتدا در پیشینه آن و مواضع و رویکردهای این کشور از قبل از توافق 2015 در وین مورد ارزیابی قرار داد تا بتوان تصویر روشنتری از این وضعیت به دست داد.
نگرانی از شکلگیری توافق 2015
از آغاز مذاکرات هستهای که اواخر شهریور 1392 در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل کلید آن زده شد و کمتر از چند ماه به توافق اولیه ژنو در آذر ماه همان سال رسید، عربستان روند مذکور را به نفع رقیب و به ضرر خود ارزیابی میکرد. به این معنی که توافق هستهای علاوه بر اینکه ایران را از ذیل فصل 7 منشور خارج و تحریمهای گسترده علیه آن را تعلیق میکرد، با دادن حق غنیسازی به این کشور زمینه را برای دستیابی ایران به تکنولوژی هستهای بومی و متعاقب آن دستیابی به کلاهک هستهای در آینده نزدیک فراهم میکند. با چنین ادراکی بود که شاهد تشدید رفت و آمدهای مقامات عربستان به آمریکا و گفتوگو با مقامات دولت اوباما و همچنین تشدید لابیهای ضد برجام در کنگره این کشور بودیم. سفر آذر ماه 1393 سعودالفیصل وزیر خارجه فقید عربستان به وین و دیدار با جان کری وزیر خارجه اسبق آمریکا در هواپیما که مذاکرات را برای یک دوره 6ماهه به عقب انداخت، اوج این روند ارزیابی میشود. اگرچه در نهایت توافق هستهای بهرغم بیمیلی عربستان در 23 تیر ماه 1394 امضا و شش ماه بعد اجرایی شد.
کارشکنی در روند اجرای برجام
اما نگرانیهای عربستان همچنان استمرار داشت و با توصیه رئیسجمهور اسبق آمریکا به سعودیها برای تقسیم منطقه با ایران فاز جدیدی به خود گرفت و ریاض را به سمت کارشکنی در این روند سوق داد. روندی که چند روز قبل از اجرایی شدن برجام در 27 دی ماه 1394، به قطع روابط دیپلماتیک عربستان با جمهوری اسلامی ایران به دلیل حمله نیروهای خودسر به سفارت و سرکنسولگری این کشور در تهران و مشهد انجامید. این مقطع زمانی با تغییر ساختار قدرت در عربستان و روی کار آمدن تیم جدید سیاسی و امنیتی به رهبری محمد بنسلمان نیز مصادف شد و برآیند آن تشدید تنش بین دو کشور و گذار عربستان به سمت موازنه سخت در برابر ایران بود. در این فضا رفت و آمدهای دیپلماتیک عربستان به کنگره آمریکا نیز تشدید شد که پیروزی جمهوریخواهان به رهبری دونالد ترامپ که از مدتها قبل وعده تغییر برجام را داده بود، جان تازهای به این خمودگی عربستان داد.
همراهی باتحریمها و پروژه فشار حداکثری
ریاض در یک تغییر ملموس از استراتژی موازنه نرم در مقابل دولت اوباما به سمت دنبالهروی سخت از دولت ترامپ حرکت کرد و فضای به وجود آمده را بهترین فرصت برای به نتیجه رساندن رویکرد خود ارزیابی کرد. خروج ترامپ از برجام، بازگشت تحریمها و کلیدزدن پروژه فشار حداکثری که همزمان با روابط بسیار گرم و شخصی ترامپ و دامادش با محمد بنسلمان همراه شد، عربستان را به سمت همراهی تمامقد با دولت ترامپ و فشار بر ایران و اخلال در روند برجام سوق داد.
با این حال این سیاست نیز در نهایت نتوانست مطلوبیت لازم یعنی تعیینتکلیف برجام و مهار عملی برنامه هستهای ایران را برای عربستان به دنبال داشته باشد.
درخواست برای حضور در مذاکرات جدید
تغییر دولت در آمریکا و بازگشت مجدد به میز گفتوگوها توسط جو بایدن باعث شد تا عربستان به این ارزیابی برسد که درخواست حضور در مذاکرات احیای برجام سیاست معقولانهتری برای مواجهه با وضعیت به وجود آمده است. اما این درخواست از فروردین 1400 و آغاز گفتوگوها در وین از سوی تمامی طرفها رد شد و دیدگاه ریاض مبنی بر افزودن پیوستهای جدید موشکی و منطقهای تحت عنوان برجام پلاس نیز راه به جایی نبرد. هرچند این گفتوگوها نیز سرانجام با پاسخ منفی ایران به بسته پیشنهادی اروپا در اواخر مرداد 1401 به نتیجهای نرسید و برجام تعلیق و تهران و پایتختهای غربی به سمت تنش فراگیر متاثر از اوکراین و ناآرامیهای ایران حرکت کردند، اما عربستان اینبار برخلاف انتظار، راه مذاکره و گفتوگو با ایران را پیمود. مذاکراتی که همزمان با مذاکرات احیای برجام بهصورت موازی به میزبانی بغداد برگزار شد و پس از نزدیک به دو سال به اعلان توافق از سوی چین انجامید. پیش از اعلان رسمی توافق این دیدگاه همواره از سوی تحلیلگران مطرح میشد که عربستان تا زمانی که برجام به نتیجه نرسد حاضر به توافق با ایران نخواهد بود.
«دنیایاقتصاد» در سرمقاله 11 اردیبهشت 1401 با عنوان «آینده روابط تهران و ریاض» به این مسیر اشاره کرده بود. در آن گزارش آمده است: «روندهای شکلدهنده به مذاکرات ایران و عربستان و متغیرهای دخیل در آن ارتباط معنادار و کاملا وابستهای به پیشرانهای مذاکرات برجام ندارد. بهویژه برای عربستان سعودی که بسیاری معتقد بودند تا زمانی که برجام به نتیجه نرسد، محال است ریاض تن به مذاکره با تهران و بازگشایی سفارتخانهها بدهد.
اما بحران یمن، ساز ناکوک بایدن و متغیر جانشینی در عربستان سه عنصری است که تصمیمگیرندگان سعودی را نسبت به تنشزدایی منطقهای بهویژه با ایران، ترکیه و سایر بازیگران ترغیب کرده است.»
دو برآورد از وضعیت برجام
بنابراین توافق دوجانبه ایران و عربستان نشان داد که سعودیها با ارزیابی از وضعیت بلاتکلیف برجام و تخفیف دادن آثار آن به سمت تجدید روابط با ایران حرکت کرده و طبیعتا انتظار بحرانی شدن آن را نیز از نظر دور نگه نداشتهاند. اما در این میان خوشبین بوده که با تنشزدایی فراگیری که در منطقه در حال اتفاق افتادن است، زمینه برای بازگشت طرفین به میز مذاکره مجددا فراهم شود و ایران و غرب در نهایت بتوانند برجام را احیا کنند یا اینکه به توافق موقت یا کمتر در برابر کمتر دست پیدا کنند تا آثار تنش احتمالی در فقدان وجود یک توافق تخفیف داده شود.
با این حال این دیدگاه که اگر برجام هم احیا نشد و مجددا ایران و طرفهای غربی بهخصوص اسرائیل به سمت تنش و حتی درگیری پیش رفتند، عربستان در سیبل حملات قرار نگیرد و اسرائیل نتواند از چارچوب سرزمینی آن علیه ایران استفاده کند، دیگر ارزیابی و برآوردی است که میتوان از نگاه مقامات سعودی رصد کرد. این دغدغه بسیار مهمی برای سعودیها بوده که حتی در مقطعی عربستان را به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل سوق داد. با وجود این تنها دلیل توافق و تمایل سعودیها برای تجدید روابط دیپلماتیک با ایران به شمار نمیرود.
اینکه وزن کدام یک از این دو ارزیابی برای عربستان سنگینتر و مهمتر است، به صراحت و به صورت قطعی نمیتوان بیان کرد، چون اگرچه برجام عنصر بسیار مهمی در ادراک تهدید عربستان از ایران به شمار میرود، اما تنها یکی از مولفههایی است که در روابط دوجانبه و منطقهای دو کشور نقشآفرین است. به عبارت دقیقتر از نگاه عربستان وزن برجام به میزان اهمیتی نیست که تنشزدایی و احیای روابط دیپلماتیک با ایران، توافق با چین و حضور پکن در خلیج فارس و تداوم روابط نظامی و امنیتی با ایالات متحده دارد.
دنیایاقتصاد: اروپا یکی از اعضای مهم در مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 محسوب میشود و در این بین دیدگاه سه کشور اروپایی عضو تروئیکا یعنی بریتانیا، آلمان و فرانسه به برجام و اینکه آنها از مذاکرات احیا چه میخواهند از اهمیت زیادی برخوردار است.
درواقع مساله این است که آیا اروپا به برجام یا توافقی شبیه به آن نیاز دارد و اکنون برایش در اولویت است یا مسائل دیگر باعث شده که فعلا آنها خیلی وقت خود را برای این مذاکرات صرف نکنند. متغیر مهمی که در رویکرد اروپا نسبت به مذاکرات هستهای اثرگذار است بحث جنگ اوکراین و کمک ایران به روسیه است که در ماههای اخیر تاثیرات منفی خود را بر مذاکرات برجای گذاشت. در کنار این، ناآرامیهای اخیر در ایران نیز به عنوان فاکتوری که مذاکرات را با نوعی بنبست مواجه کرد، مطرح است. زیرا کشورهای اروپایی خود را داعیهدار حقوق بشر میدانند و همین موضوع باعث شده که اگر بخواهند با ایران وارد مذاکرات هستهای شوند دغدغه افکار عمومی را داشته باشند. اما امروز که این دو متغیر کمرنگتر شده است و ایران در فضای همکاری با آژانس بهسر میبرد این پرسش مطرح میشود که برآورد اتحادیه اروپا از برجام چیست؟ اتحادیه اروپا به عنوان یک سازمان که کمیسیونی تحت عنوان سیاست خارجی دارد برآوردش از چشمانداز برجام چیست و در عین حال سه قدرت اروپایی تروئیکا چه ارزیابیای از چشمانداز مذاکرات برجامی دارند؟
حل مورد به مورد مشکلات
بهزاد احمدیلفورکی، پژوهشگر مسائل اروپا درباره موضع اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی در خصوص برجام گفت: «به نظر من تمایز خاصی در مواضع دو طرف دیده نمیشود؛ شاید در این بین مواضع آلمان یا فرانسه کمی صریحتر شده باشد یا انگلیس کمی با سیاست بیشتری رفتار کرده باشد، اما در کل موضع اروپا در این رابطه که مساله ایران را مورد به مورد پیش ببرند به آمریکا خیلی نزدیک شده است.» احمدی با بیان اینکه اروپاییها میخواهند پروندههای مختلف مرتبط با ایران را یک به یک جلو ببرند، یعنی پروندههایی مانند موشکی، هستهای، نفوذ منطقهای، سایبری و... برای آنها از هم منفک شده است، تاکید کرد: «بنابراین ممکن است که به لحاظ افکار عمومی برایشان هزینه داشته باشد که با ایران یک توافق اتمی امضا کنند اما در عمل این کار را انجام میدهند و حاضر هستند که این هزینه را بدهند.» وی در پاسخ به اینکه اروپا چرا حاضر است این هزینه را پرداخت کند، گفت: «آنها توانستند از شرایطی که برای ایران پیش آمد، استفاده کنند و اجازه دادند اپوزیسیون در کشورهایشان راهپیمایی کند یا بیانیههای سفت و سخت علیه ایران دادند.
درواقع این اقدامات در بحث دیپلماسی عمومی، افکارسازی و قدرت نرم در زمره کمهزینهترین اقدامات است.» احمدی با بیان اینکه پروندههای حقوق بشری برای اروپاییها همچنان از اهمیت بالایی برخوردار است، افزود: «ولی وقتی پای پروندههای مهمتر به میان میآید، از نظر آنها هر پروندهای اهمیت خود را دارد و در قبال آن اقدامات لازم را انجام میدهند.»
اروپا تا چه زمانی پای کار است؟
پژوهشگر مسائل اروپا معتقد است از نگاه اروپا، مادامی که ایران به نقطه بازگشتناپذیری نرسیده باشد یعنی مطمئن باشد برجام یا هر نوع توافق اتمی در ذیل برجام میتواند کمک کند تا به زعم آنها ایران به بمب اتم دست پیدا نکند، پای کار هستند. وی افزود: «در این مرحله این پرسش مطرح میشود که ایران چقدر میخواهد این پرونده حل و فصل شود یا آن را با پروندههای دیگر مرتبط میکند.»
احمدی همچنین درباره رویکرد کشورهای عضو تروئیکای اروپا در قبال مساله ایران گفت: «برای بریتانیا و فرانسه در پیش گرفتن مسیر مذاکرات راحتتر است زیرا با ایران دچار تنشهای جدی در سطح دوجانبه نشدند؛ حتی بریتانیا به عنوان مثال با برخی جابهجاییها در بیبیسی کمی مسیر را هموارتر کرد. در مقابل ایران نیز این پالس مثبت را دریافت کرد و شهرداری دیوارهای سفارت انگلیس در تهران را که بر روی آن دیوارنوشتههایی بود، رنگ کرد.» این کارشناس ادامه داد که فرانسویها نیز به اندازه آلمانیها در قبال ایران دست به اقدامات تنشزا نزدند. آلمان سال گذشته پنج تا از مکانیزمهای تجارت متقابل را لغو کرد. احمدی با تشریح رویکرد سه کشور عضو تروئیکا گفت: «اکنون پیگیری مناسبات در حوزه هستهای از مسیر بریتانیا و فرانسه آسانتر از آلمان است.» پژوهشگر مسائل اروپا در پاسخ به اینکه ممکن است نگاه اروپا به حل مساله هستهای ایران به فعال کردن مکانیزم ماشه ختم شود، توضیح داد: «اروپا جایگاه ویژهای در رابطه با فعالسازی مکانیزم ماشه دارد. زیرا روسیه و چین که به این سمت نمیروند و گفته میشود که آمریکا هم نمیتواند به دلیل خروج از برجام از این مکانیزم استفاده کند.» وی تاکید کرد: «مسائلی هم که درباره بحث دخالت ایران در جنگ اوکراین مطرح شد همه با این هدف بود تا مسیر را برای فعال کردن مکانیزم ماشه هموار کنند.»
وی افزود که در غیراینصورت استفاده احتمالی از مکانیزم ماشه دو بعد دارد، هم بعد هستهای و هم بحث خروج از تحریم تسلیحاتی با پایان یافتن بند غروب در مهر ماه. پژوهشگر مسائل اروپا میگوید که چشمانداز اروپاییها نسبت به مساله برجام، ایده کم در برابر کم است. یعنی در چارچوب برجام ایده کمتر در برابر کمتر دنبال شود؛ مکانیزمی که احتمالا برای ایران هم مطلوب باشد. احمدی ادامه داد: «در این مکانیزم، غرب یک گام برمیدارد و ایران متقابلا یک گام.» این پژوهشگر گفت: «امروز موضوع منطقه تاحدودی برای اروپاییها کمرنگ شده زیرا کشورهای حوزه خلیج فارس به یک صلحی دست یافتهاند و نگرانی خاصی در خصوص این مساله وجود ندارد. بهویژه بعد از آشتی ایران و عربستان، این منطقه به یک منطقه آرام تبدیل شده و درگیری بیشتر در منطقه اروپاست.» وی توضیح داد که در این شرایط، اروپاییها تمرکز خود را بر مسائل دیگر چون مساله هستهای معطوف خواهند کرد. اما مساله اینجاست که فقط اروپا بازیگر این قصه نیست و ایران نیز باید اراده حل مساله هستهای را داشته باشد. همچنین آیا ایران مکانیزم کمتر در برابر کمتر را میپذیرد؟