عاطفه جعفری در فرهیختگان نوشت: در دوره کارشناسی، شیمیکاربردی خوانده و دوره کارشناسیارشد را در رشته آلودگی و حفاظت محیطزیست گذرانده است، اما علاقهمندیاش به سینما و نوشتن فیلمنامه باعث شد پایش به دنیای هنر برسد. سروش صحت سالها است در حوزه فیلم و سریال فعالیت میکند، اوایل مینوشت و بازی میکرد و از یک جایی به بعد کارگردانی را هم شروع کرد.
یک روز معمولی
خودش میگوید علاقهای به رشته تحصیلیاش نداشته و از زمان تحصیل در مدرسه بهواسطه دوستان کتابخوانش به مطالعه و کتاب و هنر علاقه پیدا میکند و هرچه میگذرد آتش این عشق و علاقه بیشتر میشود. از ابتدای کارش بخواهیم بگوییم باید به دهه 70 برگردیم.
همهچیز دستبهدست هم داد تا او در یک روز معمولی به شکلی کاملا اتفاقی، مهران مدیری را در خانه دوستش ببیند و همین آشنایی باعث شد که اولین حضورش در قاب تلویزیون رقم بخورد.
با مجموعه «جنگ 77» مهران مدیری پا به عرصه هنر گذاشت و به شهرت رسید. صحت در این باره گفته است: «اتفاقی که زندگی مرا تغییر داد آشنایی با مهران مدیری بود. جالب اینکه آشنایی من با مهران مدیری خیلی اتفاقی در منزل رامین ناصرنصیر پیش آمد. یک شب که رفته بودم به رامین سر بزنم آقای مدیری را دیدم.» همزمان در همان برنامه نویسندگی را در کنار بازیگری تجربه کرد.
نوشتههایی که مهران مدیری را تحتتاثیر قرار داد
سروش صحت درمورد اضافه شدن به جمع نویسندگان جنگ 77 را چنین شرح میدهد: «گروهی که مهران جمع کرده بود، تقریبا سه چهار نویسنده داشت. یک روز 15 تا از نوشتههایم را انتخاب کردم و برای مهران بردم. بعد از اینکه آنها را خواند ششتایشان را پسندید و گفت این ششتا را کار میکنیم.
از آن روز به بعد من نوشتههایم را برای مهران میبردم و یکی در میان میپسندید و خلاصه این ماجرا ادامه داشت تا اینکه من به پرکارترین نویسنده آن گروه تبدیل شدم...» بازی در سینما را در سال 1378 با فیلم «شراره» به کارگردانی سیامک شایقی آغاز کرد.
پس از یک همکاری دیگر با مهران مدیری در سال 78 تحت عنوان «ببخشید شما»، در همین سال با رضا عطاران و بهروز بقایی برای مجموعه «قطار ابدی» همکاری میکند. مجموعهای موفق که بهخاطر بخشهای طنزش محبوبیت زیادی بین مردم کسب میکند. 10 قسمت از مجموعه قطار ابدی را صحت مینویسد و بسیار مورد استقبال قرار میگیرد.
دهه 80 پرکار
صحت دهه 80 را پرکار شروع میکند و در فاصله سه ساله بین سالهای 80 تا 83، نویسندگی شش اثر را برای تلویزیون برعهده میگیرد، «زیر آسمان شهر» یکی از کارهای خاطرهانگیز او شد که در کنار عطاران و حمید برزگر مسئولیت نویسندگی سریال را برعهده داشتند و توانستند قسمتهایی جذاب و تماشایی خلق کنند.
«کارگاه شمسی و دستیارش مادام»، «بدون شرح» و «کوچه اقاقیا» نمونهای از آثار موفق صحت در تلویزیون هستند. هرکدام از این سریالها در زمان پخش پربیننده بودند و با گذشت سالها همچنان هم مخاطب دارند و بازپخشهایشان هم پربیننده است. او به موازات کار در تلویزیون در سینما در فیلم موفق بهروز افخمی به نام «گاوخونی» بازی میکند و پس از آن در «بازنده» قاسم جعفری و «تقاطع» ابوالحسن داودی هم به ایفای نقش میپردازد.
سروش صحت به همینها قانع نبود و میخواست تجربه کارگردانی داشته باشد و اولین سریالش را با عنوان «چارخونه» برای شبکه 3 ساخت و توانست موفق هم باشد. ساختمان پزشکان، پژمان، شمعدونی، لیسانسهها و فوقلیسانسهها سریالهای بعدی او بودند که هرکدام به اندازه خودش موفق بود و مخاطب را با خودش همراه میکرد. تا جایی که لیسانسهها و فوقلیسانسهها جزء مجموعههای پربیننده تلویزیون شدند.
داستانپردازی خلاق
ذهن مبتکر او در داستانپردازی و خلق شخصیتها باعث شد تا سریالهایش مورد اقبال قرار بگیرد، خودش این داستانپردازی را مدیون کتابهایی که خوانده است میداند و میگوید: «هر نویسندهای به خواندن و زیاد خواندن و نوشتن و زیاد نوشتن عادت کند، در اصول هنری باید جهانبینی خود را بسازیم. هنر یک نویسنده دراماتیک کردن واکنشهای روزمره هر شخص است و تنها با این روش میتوان هنر را جذاب و دیدنی کرد.
باید دنبال فیلمنامهای باشیم که به آن علاقه و دغدغهاش را داریم، از کلیشه و تکراری شدن موضوعات نترسید؛ چراکه تنها عناصری کلیشه میشوند که بارها ساخته و دیده شدهاند و هنوز هم محل توجه و تولید هستند. در میان تجارب کارگردانی، بازیگری و نویسندگی، سختی کار نوشتن را کاملا حس کردهام.»
علاقهمندیاش در نوشتن کارهای رئال است و به گفته خودش دوست دارد اول از کلیات بگوید و بعد به جزئیات برسد، در مورد این علاقهمندیاش میگوید: «در ایران یک عده استاد فانتزی هستند و بیشترین کار فانتزی را انجام میدهند، مثل آقایان پیمان و مهراب قاسمخانی که ذهنهای فانتزی خیلی خوبی دارند، یا حتی رامبد جوان. ذهن من آنقدر فانتزی نیست. من دوست دارم در یک بستر رئال کار کنم.
در یک بستر رئال اجتماعی با رگهها و مایههایی از فانتزی، یعنی لحظهای. همانطور که آقای مدیری طبقات خاص و مرفه را خوب نشان میدهد یا آقای عطاران طبقات محروم را خوب نشان میدهد، من هم چون خاستگاه خودم از طبقه متوسط است، برایم نشان دادن این طبقه راحتتر است و دوست دارم طنز اجتماعی با مایههایی از رئال فانتزی برای طبقه متوسط شهری را کار کنم. حال ممکن است کارم خوب یا بد شود ولی در این بستر احاطه بیشتری دارم.»
مرگ را جدی نگیرید
او کارگردانی فیلم سینمایی«جهان با من برقص» را هم در کارنامه خود دارد، جهانگیر قرار است در آینده نزدیک بمیرد. این کل خط داستانی فیلم جهان با من برقص است که همان اول بهسادگی با بیننده در میان گذاشته میشود. اما همه فیلم این نیست.
او با تعریف مرگ و زندگی و شاید هم به شوخی گرفتن مرگ در فیلمش، باعث میشود تا مخاطب دل به دل شخصیتها دهد و با آنها همراه شود، صحت بهخوبی فیلمش را جمع میکند و حرف اصلی را به مخاطب میزند و باز هم باید این را از مدل داستانپردازی او دانست که با داستانهای جزئی حتی مرگ را به سخره میگیرد.
«کتابباز» معروف
اما از همه کارهای او که بگذریم، سروش صحت با برنامهای برای مردم شناختهتر شد که اجرای آن را به عهده داشت، برنامه کتابباز که از شبکه نسیم پخش میشد. برنامهای که وقتی شروع شد هدفش را ترویج فرهنگ کتابخوانی میان مردم اعلام کرد، هدفی که دستیابی به آن ساده نبود، اما بدون آنکه بخواهد شعار بدهد، خیلی ساده و بیهیچ ادعایی به این موضوع نزدیک و نزدیکتر شد.
وقتی فصل اولش روی آنتن شبکه نسیم رفت، رفتهرفته مخاطبان برنامه هم بیشتر شدند، مخاطبانی که حالا عضوی از خانواده کتاببازشده بودند و خودشان را بخشی از این برنامه تصور میکردند. فصلهای بعدی هم ادامه پیدا کرد و در هر فصل، قسمت تازهای اضافه میشد تا مخاطب دچار تکرار نشود. اما از یک جایی دیگر تلویزیون تصمیم گرفت کتابباز را با آن تیم ادامه ندهد.
البته هیچ وقت بهصورت واضح این را اعلام نکردند، او که معتقد به گفتوگو بود و روال برنامه کتابباز را هم بر همین اساس برنامهریزی کرده بودند در مورد ساخت این برنامه در گفتوگویی که با او داشتیم، گفت: «فکر میکنم چه در کشور ما و چه در همه دنیا آدمها با عقاید، نظرات و دیدگاههای مختلف بتوانند با یکدیگر حرف بزنند. اگر این اتفاق رخ دهد جهان جای قابل زیستتری میشود و بسیاری از مشکلات حل میشود.
در همین برنامه هم این رویکرد وجود دارد که آدمها با سلایق مختلف دعوت میشوند و باب گفتوگو با آنها باز میشود. من و شما لزومی ندارد که حتما همعقیده باشیم. این درست است که وقتی انسان با همعقیدههای خودش صحبت میکند، لذتبخش است؛ چراکه حرفهای مشترک تکرار میشود و گویی حرف خودمان را از زبان دیگری میشنویم ولی اتفاقا جایی گفتوگو به درد میخورد که انسان بتواند با کسی که عقیده یکسانی ندارد حرف بزند.
این کار هم باعث میشود که هم افق دید شما گستردهتر شود و هم افق طرف مقابلتان. آدمها باید بتوانند حداقل اگر هیچ نوع تعاملی هم با هم ندارند با هم حرف بزنند.»
او گفتوگو را در همهچیز تاثیرگذار میداند و در گفتوگویی که با او داشتیم، میگوید: «این گفتوگو خیلی تاثیرگذار است. امیدوارم فرهنگ گفتوگو بین انسانها به جای دعوا، بنبست فکری، جنگ و مخاصمه ایجاد شود. حرف زدن چند حالت دارد.
ممکن است طرف مقابل حرفت را قبول کند. یا هر دو بخشی از حرف همدیگر را قبول میکنند و اصلا حداقل این است که با یکدیگر حرفشان را زدهاند حتی اگر با هم ارتباطی هم نداشته باشند و بعد از حرف زدن میگویند منطقی به این نتیجه رسیدهایم که نمیتوانیم با هم همکاری کنیم و هر کدام به راه خودشان میروند.» اما درنهایت برنامه موفق کتابباز به یک خاطره برای مخاطبان تلویزیون تبدیل شد و سروش صحت از تلویزیون کنار رفت.
حالا او قرار است برای شبکه نمایش خانگی یک سریال جدید بسازد، سریالی طنز با عنوان «مگه تموم عمر چند بهاره؟» که از این هفته پنجشنبه پخش میشود و مخاطبان سریالهای سروش صحت میتوانند خلاقیت جدید او را ببینند. سریالی که ایمان صفا آن را نوشته است چون طنز را دوست دارد و به گفته خودش طنز را با داستان اجتماعی همراه میکند. باید دید چقدر سریال جدیدش میتواند مخاطب را مانند سریالهای قبلی با خودش همراه کند.