چین همواره روسیه را بهعنوان شریک ضروری در به چالش کشیدن نظم جهانی به رهبری ایالات متحده میبیند. اما اشتهای پوتین برای ریسک کردن -که در حمله او به اوکراین و اتکای وی به ارتشهای خصوصی دیده میشود- پکن را مجبور کرده است که از پیوند خود با روسیه در برابر فشار غرب دفاع کند. شرط بلندمدت شی تنها در صورتی کارساز خواهد بود که پوتین برای کمک به حفظ منافع مشترک هر دو کشور، کنترل خود را حفظ کند. اما این شورش پرسش هایی را درباره اقتدار پوتین ایجاد کرده است: سربازان واگنر در حین پیشروی به سمت مسکو با مقاومت اندک یا بدون مقاومت نیروهای عادی روسیه روبهرو شدند.
تصمیم پوتین برای اعطای پناهگاه در به پریگوژین در بلاروس بیش از آنکه برخاسته از قدرت تحکیم یافته مردی قوی باشد، نشان از مصالحه دارد. «شیائو بین»، محقق موسسه مطالعات روسیه، اروپای شرقی و آسیای مرکزی در آکادمی علوم اجتماعی چین میگوید: «این باعث میشود چین متوجه شود که سیاست داخلی دولت پوتین در واقع کاملا شکننده است. این شکنندگی از پیش وجود داشت؛ اما از زمان شروع جنگ روسیه و اوکراین افزایش یافته است.» چین پس از شورش آشکارا حمایت خود از کرملین را تایید کرده است و تحلیلگران میگویند که بهدلیل همسویی منافع این دو رهبر، احتمالا این رابطه حداقل در خارج قوی باقی خواهد ماند.
به گزارش «پیرسون- وانگ» اما شورش مذکور احتمالا پکن را وادار کرده است که این مساله را در نظر بگیرد که در صورت سرنگون شدن ناگهانی پوتین، چگونه منافع ژئوپلیتیک، اقتصادی و سرزمینیاش تاثیر خواهد پذیرفت. این امر میتواند باعث شود چین تا حدودی از روسیه فاصله بگیرد. در 23سالی که پوتین در قدرت بوده است، روابط روسیه با چین از دوران شوروی و دوران ریاستجمهوری بوریس یلتسین، زمانی که دو طرف دهها لشکر نظامی را برای رویارویی با یکدیگر در طول 2600مایل مرز مشترکشان فرستادند، به طرز چشمگیری بهبود یافته است. هرگونه تغییر رژیم در روسیه در حال حاضر باعث ارزیابی فوری در روابط میشود. شیائو میگوید که چین نگران این است که رهبر جدید روسیه این کشور را به سمت موضع دوستانهتر با ایالات متحده هدایت کند. این امر میتواند چین را در رقابت با ایالات متحده منزوی کند و این کشور را در معرض فشار بیشتری قرار دهد.
«جان کالور» تحلیلگر سابق اطلاعاتی ایالات متحده در امور چین میگوید که افزون بر این، تیرگی روابط بین پکن و مسکو میتواند چین را ملزم کند که دوباره نیروهای خود را در مرز با روسیه مستقر کند و این امر به ضرر سایر مناطق است. به گفته کالور: «کاهش تعداد نیروها در امتداد مرز به چین این امکان را داده است تا برای پتانسیل بیشتر برای درگیری بر سر تایوان یا دریای چین جنوبی یا با هند آماده شود. فکر میکنم هنوز کار به آنجاها نکشیده است که آنها در روابط تجدیدنظر کنند؛ اما برای اولینبار آنها پیشزمینهها و شرایطی برای تصمیمگیری احتمالی درباره این مساله را دارند؛ البته اگر مجبور به انجام این کار باشند.» هرگونه بیثباتی در روسیه هشداری برای چین درباره فوریت حفاظت از عرضه انرژی وارداتی روسیه به این کشور خواهد بود.
«ون تی سونگ» دانشمند علوم سیاسی در دانشگاه ملی استرالیا گفت که در عین حال، پوتین ضعیفتر میتواند فرصتی برای چین باشد تا به دستاوردهایی که میخواهد دست یابد. پکن ممکن است سرعت بخشیدن به تلاشها برای گرفتن امتیازات بیشتر از روسیه را در نظر بگیرد. در صدر فهرست چین میتواند دسترسی به فناوری بیشتر روسی و شرایط مطلوبتر برای خط لوله گاز پیشنهادی « Power of Siberia 2» باشد که به تغییر مسیر منابع گاز روسیه که از لحاظ تاریخی به اروپا رفته است، به سمت چین کمک میکند.
پرسشها درباره آینده سیاسی پوتین نشان میدهد که او و شی تا چه اندازه به هدف مشترک خود یعنی تضعیف قدرت جهانی ایالات متحده و تغییر شکل نظم جهانی برای محافظت بهتر از منافع کشورهایشان رویکرد متفاوتی داشتهاند. پوتین البته بسیار تهاجمیتر و قاطعتر بوده و بزرگترین جنگ را در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم به راه انداخته است. شی در سالهای اخیر بیتردید مواضع ارضی تندتری اتخاذ کرده است؛ بهویژه درباره تایوان، آن هم با استفاده از تحریمهای اقتصادی و رزمایشهای نظامی برای حفظ جزیره. اما او تاکنون محتاط بوده است تا از حرکت این بنبست به سمت جنگی که میتواند ایالات متحده و متحدانش را به درون جنگ بکشاند، اجتناب کند.