سرویس سیاست مشرق- دادگاه کیفری یک استان تهران با انتشار یک آگهی عمومی که در روزنامههای کثیرالانتشار منتشرشده، از اعضای متواری سازمان تروریستی مجاهدین خلق معروف به منافقین خواست وکیل قانونی خود را به این دادگاه معرفی کنند تا در فرآیند رسیدگی به پروندهای که برای آنها تشکیل گردیده از این افراد دفاع کنند.
در آگهی عمومی که از سوی این دادگاه صادرشده است، آمده است:
نظر به اینکه بر اساس کیفرخواست شماره 140268430000373607 مورخ 18 تیرماه 1402 صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران ارجاعی به دادگاه کیفری یک استان تهران، نسبت به اشخاص مطابق فهرست پیوست، تقاضای کیفر گردیده و با عنایت به عدم دسترسی و متواری بودن متهمان با لحاظ معلوم نبودن محل اقامت آنها و اینکه اقدامات دادسرای تعقیبکننده جرم، منتج به دستیابی به متهمان و همچنین ابلاغ به آنان به نحو دیگر نشده است و با توجه بهضرورت معرفی وکیل از ناحیه نامبردگان برای دفاع از اتهامات انتسابی، مستندا به ماده 384 از قانون آئین دادرسی کیفری مصوب 1392 و با امعان نظر به ماده 174 از قانون مورداشاره، بهموجب این آگهی به اشخاص مذکور ابلاغ میگردد تا ظرف مهلت یک ماه از تاریخ نشر این آگهی نسبت به معرفی وکیل قانونی به این دادگاه اقدام نمایند؛ در غیر این صورت مطابق قانون، تصمیم مقتضی اتخاذ خواهد گردید.
اسامی متهمین حاضر در این پرونده که از آنها خواستهشده وکیلی را به دادگاه معرفی کنند عبارت است از:
تشکیلات موسوم به مجاهدین خلق (معروف به گروهک منافقین) – مسعود رجوی - مریم قجر عضدانلو (معروف به مریم رجوی) – مهدی ابریشمچی – زهره اخیانی – فهیمه اروانی - مهدی براعی – مژگان پارسیایی- زهرا مریخی آهنگر کلایی – محمد علی توحیدی خانیکی – علی خدایی صفت – مهدی خدایی صفت – عباسعلی داوری فیضی پور آذر – سید مجید سید المحدثین – صدیقه حسینی – محمد طریقت منفرد – مهوش سپهری – قدسی خرازیان – مهناز سلیمانیان – محسن سیاه کلاه – مریم فضل مشهدی – بهشته شادرو – ژیلا دیهیم – ابوالقاسم رضایی – حمیرا حجتی امامی – محمود عطایی کاریزی – گلنار جواهری ساعتچی – مهریان حاجی نژاد – مرتضی اسماعیلیان مارنانی – دولت نوروزی منجیلی – زهرا بخشایی- محمد حیاتی – نیکو خائفی اشکذری- عذرا علوی طالقانی – جمیله ابریشم چی – محمود قجر عضدانلو – بدری پورطباخ – محمد جواد قدیری مدرسی – فرهاد الفت – رؤیا احمدی موسوی – بهزاد نظیری – فرشته یگانه – معصومه بلورچی – یاسر جهان نژادی – فائزه خیاط حصاری محمدی – صالح رجوی – محمد سادات خوانساری – پرنیان سرآمد – حکیمه سعادت نژاد – حمیده شاهرخی امیری – ثریا شهری – پروین صفایی – محمود فخارزاده – عشرت محبت کار – علیرضا معدنچی – عباس میناجی مقدم – حمیدرضا اسحاقی – علیرضا امام جمعه – اسدالله اوسطی – فاطمه آدرسی – مصطفی آسیفی – زهره بنی جمالی – محمود بنی هاشمی – اسدالله بهرامی – علیرضا بهرامی – عزیز اله پاک نژاد- مهرافروز پیکر نگار – مریم حاج خانیان – احمد حنیف نژاد- پرویز خزائی – حسین دادخواه – فاطمه داوران – حسین ربوبی خبوشانی – سپیده ابراهیمی – بیژن رحیمی – آزاده رضایی- هادی روشن روانی- محمد سادات دربندی – فریدون سلیمی – عباس شاکری – سهیلا شعبانی – احمد شکرائی – سهیلا صادق – مهران صادق – طاهره ضیائی – کبری طهماسبی – رقیه عباسی – زهره عطریانفر – مهری علیقلی – مرتضی فخار – سید اسدالله فقیه دزفولی – ایرج فیض بوسجینی- پرویز کریمیان سیچانی – احمد گلپایگانی – فرید ماهوتچی حسینی – مهدی مددی الموسوی – سید محمود احمدی علون آبادی – سید جواد احمدی علون آبادی – اسماعیل مرتضایی- محمود معیری – رقیه ملک محمدی – حسن نظام الملکی – نسرین نظری علی آبادی – علی هادی زاده – الله کرم هوشنگی
روایتی از پشت پرده زندگی مریم رجوی/ تضاد در تاریخنگاری منافقین
مریم قجر عضدانلو (معروف به رجوی) همسر مسعود رجوی و سرکرده گروهک تروریستی منافقین است، درباره سابقه تشکیلاتی و نیز تاریخ عضویت او در فرقه اختلافنظر دارد، اما آنچه مسلم است مریم رجوی پیش از انقلاب هیچ سابقه مبارزاتی خاصی نداشته است، لطفالله میثمی در کتاب خاطرات خود نوشته است که مریم رجوی پس از انقلاب بهعنوان هوادار جذب تشکیلات شده اما در سوابق سازمان برای او رزومه سازی شده تا جایی که در یک تاریخسازی عجیب و دروغین رجوی را به یک مبارز سابقهدار بدل ساختهاند، درحالیکه او حتی یکبار هم بازجویی نشده بود. [1]
سعید شاهسوندی که اولین سرسپرده حزب بعث بوده و پیش از همه اعضای گروهک به عراق رفته است درباره مریم عضدانلو و سوابق تشکیلاتی و عضویتش در سازمان مجاهدین خلق (منافقین) گفته است:
در منابع سازمانی مجاهدین در معرفی مریم عضدانلو از جایگاه و قابلیتهای فردی و تشکیلاتیاش سخن به میان میآید و این ذهنیت را دامن میزند که ایشان از اعضای قدیمی و باسابقه مجاهدین بوده که سابقه فعالیتهای سیاسیشان آنگونه که مجاهدین ادعا میکنند، به اواخر دهه 1340 برمیگردد؛ یعنی دقیقاً از زمانی که او یک دانشآموز بوده است؛ و اینکه در ادامه ایشان به هستههای پراکنده سازمان وصل و تا زمان انشعاب ایدئولوژیک در سال 1354 او یک عضو رسمی سازمان بوده که با حفظ مواضع شاخه بوده و فعالیتهای تشکیلاتی خود را ادامه داده است. [2]
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی رجوی تازه جذب فعالیت سیاسی شده و به دلیل سرسپردگی به مناسبات درونی تشکیلات تروریستی منافقین بهعنوان مسئول شاخه دانشجویی منصوب میشود او در همین زمان با مهدی ابریشم چی ازدواجکرده است.
در برخی منابع مربوط به منافقین ذکرشده است که مریم رجوی خواهر محمود عضدانلو از اعضای قدیمی سازمان و خواهر نرگس عضدانلو است؛ اما از اینکه بگویند نرگس مارکسیست بوده و با همین موضع هم اعدامشده ابا دارند، زیرا این وصله نا چسب با ادعاهای این گروهک در تضاد قرار دارد، این وضعیت باعث شده است تا منابع آرشیوی منافقین درباره سرکرده این گروهک تروریستی دارای تضاد در نوشتار بوده و در بسیاری موارد یا ابهامات را مسکوت نگهداشته و یا آنکه دست به جعل تاریخی زده است.
اولین اکت (عمل) سیاسی تروریستها پس از انقلاب
اولین فعالیت سیاسی رجوی در ماههای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شکلگرفته است؛ مریم رجوی همراه با شهرزاد حاج سید جوادی (دختر احمد صدر حاج سید جوادی) برای اولین بار جذب منافقین شده و در کلاسهای درسی ایدئولوژیک که در آن زمان معدوم موسی خیابانی در ساختمانی در حوالی میدان ولیعصر (عج) برگزار میکرد شرکت میکند، آن روزها این ساختمان به اشغال منافقین درآمده و درحالیکه باید تحویل بیتالمال میشد با زورگویی منافقین در تملک آنها درآمده بود.
برخی شاهدان گفتهاند که مریم رجوی در جلسات این ساختمان تیپ و لباسش شبیه زنان منافق نبود؛ زنان عضو سازمان منافقین تیپهای خاصی میزدند که در میان مردم معروف شده بود، اما مریم رجوی با شکل و شمایلی دیگر (بیحجاب) به جلسات ایدئولوژیک رفته تا ساختار متضاد و پر نفاق این تشکیلات بیشتر هویدا گردد.
گفتهشده است که معدوم محمد ضابطی که مسئول بخش اجتماعی سازمان منافقین بوده است رجوی را کشف کرده است، ضابطی بعدها در جریان ضربه درخشان سازمان اطلاعات سپاه به خانه زعفرانیه به درک واصلشده است، سعید شاهسوندی به نقل از ضابطی درباره مریم رجوی گفته است:
چند نفر از بچههای دیگر بودیم که درواقع آنجا (ساختمان اشغالی در خیابان ولیعصر) در حیاط مشغول بودیم و کارهایمان را میکردیم که دیدیم این درب باز شد و دو خانم با هیئت غیر مجاهدی، شلوار لی پوشیده، روسری تقریباً فکر میکنم یاسرشان نبود یا یکچیز غیر پوشیدهای بود، لباسهای مخصوصی که به لباسها و مانتوهای زنان مجاهد هیچ شباهتی نداشت، اینها وارد شدند. من اینها را اولین بار دیدم و نمیشناختم، پرسیدم که اینها کی هستند؟ یکی با خنده گفت اینیکی خواهر محمود است، چون آن موقع هویت اینها را ما بهعنوان خواهر محمود میشناختیم (مقصود محمود عضدانلو است) و آنیکی هم دختر صدر حاج سید جوادی است، گفتم خب مبارک باشد، گفت که اینها میخواهند بیایند توی بخش دانشجویی و دانشآموزی سازمان فعالیت کنند و کار کنند، من قشنگ خاطرم هست که این اولین روزی بود که اینها آمدند و خودشان را معرفی کردند بهقولمعروف به قسمت پذیرش و ثبتنام کردند و سازماندهی شدند هرکدام درجاهایی و مریم عضدانلو آن موقع در بخش دانشجویی سازماندهی شد و ازقضا در کلاسهای آموزشی که من خودم اداره میکردم هم شرکت میکردند او و شماری دیگر. [3]
ضربه اطلاعات سپاه به خانه تیمی موسی خیابانی در زعفرانیه
سرنوشت دست پروده نفاق که میان تروریستها دستبهدست شد!
البته اسناد نشان میدهد مریم رجوی به دلیل جاذبههای جنسی خیلی زود در تشکیلات تروریستی منافقین رشد کرده و تا سطح مسئول اول بالاآمده است، اما بهصورت قطعی رجوی را باید دستپرورده شخص مسعود رجوی دانست، اما آنچه مریم رجوی را با دیگر زنان منافقین که آنها نیز بهعنوان کارگر جنسی در تشکیلات مورداستفاده بودند را متمایز کرد میزان سرسپردگیاش در برابر امرونهیهای جنسی سازمان بوده است.
تا جایی که تمام سیکل سیاسی زندگی مریم رجوی از اعلام کاندیداتوری او در جریان انتخابات دور اول مجلس شورای اسلامی در تا فرار او از ایران پس از فاز نظامی به همراه مهدی ابریشم چی و رفتن به کردستان عراق و متعاقب آن اعزام به پاریس و درنهایت ارتقاء تا سطح مسئولیت دفتر مسعود رجوی و پسازآن انتخابش بهعنوان مسئول اول و رئیسجمهور خود خوانده این فرقه تروریستی محصول همین جاذبههای جنسی بوده است.
بتول سلطانی عضو جداشده از منافقین درباره مریم رجوی میگوید:
در سازمان حتی ظرافت زنانه هم ممنوع بود و باید مثل مردها رفتار میکردیم، در سازمان میگفتند دستهایتان باید زبر شود، مریم رجوی هم میگفت من چهرههای آفتاب سوخته شمارا دوست دارم، وقتی حرف میزدیم هم میگفت لوس حرف نزن چرا مثل زنها حرف میزنی؟ سفت، محکم، خشن و با قاطعیت حرف بزن، اما خودش بهترین محصولات آرایشی را استفاده کرده و لباسهایی گرانقیمت خارجی میپوشید درحالیکه خودش شبیه اشراف زندگی میکرد، اما زنان دیگر را به ورطه نابودی کشانده و در حد برده جنسی با آنها برخورد میکرد، او میدانست مسیر پیشرفت در سازمان جاذبه جنسی است ازاینرو سعی میکرد کانالهای این شرایط کثیف را کنترل کند. [4]
اعترافات تاریخی بسیاری از عناصر بریده از منافقین نشان میدهد که بسیاری از اعضای گروهک برای سادهترین مسائل درمانی مرده و یا دچار ضایعات جدی شدند، درحالیکه حمایتهای مالی و پولی که به سازمان منافقین داده میشد، خرج مهمانیهای مریم رجوی شده است.
زهرا میرباقری یکی از اعضای جداشده از منافقین میگوید:
لباسهایی که مریم میپوشد هیچگاه تن اعضای سازمان دیده نمیشود. وقتی مریم رجوی در 17 ژوئن سال 2003 که پلیس فرانسه به مقرش در منطقه آور حمله کرد، فقط 9 میلیون دلار اسکناس در گاوصندوقش بود. زن پلیسی که در آن عملیات تمام منطقه را بازرسی کرده بود میگفت چند دهنه کمد بزرگ در اتاق مریم رجوی فقط حاوی لوازمآرایش بود. درحالیکه کمد بقیه زنان حتی یک کرم مرطوبکننده دست هم نداشت.
اما نقطه کانونی تبدیل جاذبه جنسی به سکوی بالا رفتن مریم رجوی در تشکیلات منافقین در انقلاب ایدئولوژیک منافقین در سال 1363 است، بسیاری از اسناد نشان میدهد وقوع انقلاب ایدئولوژیک درونی در منافقین ظاهراً نقطه ارتقاء رجوی بهعنوان بالاترین مرجع تشکیلاتی و در کنار مسعود رجوی و سپس ازدواج ایدئولوژیک او و حائل شدن میان مسعود و اعضای سازمان به مفهوم صالحترین عنصر ایدئولوژیکی - سیاسی - تشکیلاتی مجاهدین جایگاه ویژه و منحصری به او بخشیده است.
به عبارتی بهتر مریم قجر عضدانلو باوجودآنکه زنی شوهردار بوده بهوسیله جاذبه جنسی و عیاشیهای خاص مسعود رجوی به او وصل میگردد و از آن تاریخ تا اکنون و مشخصاً پس از مفقود شدن مسعود رجوی بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق (منافقین) مسئولیت راهبردی این فرقه تروریستی را بر عهده دارد. در انقلاب ایدئولوژیک مریم قجرعضدانلو به دستور مسعود رجوی از مهدی ابریشمچی جدا و بلافاصله و بدون رعایت فاصله شرعی (عده نگهداشتن) میان ازدواج و طلاق به عقد مسعود رجوی درآمد.
نکته جالبتوجه درباره مریم رجوی آن است که در سراسر این تاریخسازی یکجانبه ظاهراً با زنی مواجه هستیم که قابلیت و پتانسیل قرار گرفتن در کنار رجوی را داشته و اشرف ربیعی شده است تا جایی که مریم عضدانلو نه یک زن سازمانی که مشخصاً به هست و نیست و مکانیسم ادامه حیات منافقین بدل میشود. در این حد هر عنصر در منافقین الزاماً برای منافق شدن راهی جز کسب مشروعیت از او ندارد. تنها از افتادن بهپای او است که میتوان به مدارج بالاتر یعنی فهم و استحاله تمام و کمال در مسعود نائل گردید!
این تضاد و نقش دوگانه از سوی مریم رجوی بهعنوان جاذبه جنسی مسعود رجوی و قرار گرفتن در نقش خدای فرقه در ایدئولوژی زه کردن مناسبات درونی تشکیلاتی در منافقین از بالاترین سطوح تا پائین ترین رده در نوع خود علاوه بر انتقال پارادوکسیکال بودن موقعیت او، نشان از این میدهد که او استحاله شدهترین عنصر تشکیلاتی در رهبری ایدئولوژیکی منافقین است.
رسیدن مریم عضدانلو به این جایگاه در زمان خود نیز باعث واکنشهای ناخواستهای از سوی عناصر بالای سازمان و کسانی گردید که نیک میدانستند مریم عضدانلو برخلاف آنچه القاء میشود، آن چیزی که مجاهدین سعی در جا انداختن او دارند، نیست.
تصاویر/ لحظه فراری شدن مریم و مسعود رجوی از پادپان تروریستی اشرف
آن سینگتون متخصص و محقق در بررسی سازمان مجاهدین خلق در کتاب ارتش خصوصی صدام روایتی جالب درباره مریم رجوی و تعاملات درونی منافقین داشته و نوشته است:
مریم رجوی یک شخص سیاسی نبود و تجربه جهانی هم نداشت، این زن بیشتر یک عروسک جنسی برای مسعود رجوی بود او سالها آموزشدیده بود تا کاری را که برای رجوی انجام میداد انجام دهد و هیچ ایده دیگری فراتر از این نداشت، اعضای غیرمجاهدی که در شورای ملی مقاومت بودند او را بهعنوان رئیس خود قبول نمیکردند (چه رسد بهعنوان رئیسجمهور) تنها کسانی که مریم توانست جذب کند پناهندگان طبقه پایین و آس و پاسی بودند که فکر میکردند این واقعاً بازسازی گذشته است.
اما مهمترین سرفصل زندگی ننگین مریم رجوی وحیات سازمان منافقین به سوم مرداد سال 1367 بازمیگردد، شبی که مریم رجوی در کنار مسعود طراحی یک عملیات تروریستی علیه مردم ایران را با عناصر رده پایین تشکیلاتی در میان گذاشتند، در آن شب اوج وطنفروشی این خائنین به آبوخاک ایران در پایان طولانیترین جنگ قرن بیستم رقم خورد. پیش از پذیرش قطعنامه، منافقان در تحلیل درونگروهی خود، امکان موافقت ایران با قطعنامه را غیرممکن دانسته و بهصراحت اعلام میکردند: تنها در صورتی جمهوری اسلامی قطعنامه را خواهد پذیرفت که به لحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی به بنبست کامل برسد. به عقیده آنان، این اقدام بهمنزله فروپاشی نظام بود.
آنها در گمانی پوچ تحلیل میکردند که در صورت ورود به ایران روی شانه مردم از مهران به تهران خواهند رفت، البته برای عناصری که در جلسه پادگان تروریستی اشرف شاهد سخنرانی مسعود رجوی بودند تنها رفتن در یک مسلخ اهمیت نداشت؛ یکی از عناصر بریده از سازمان منافقین میگوید: آن شب، عشوههای مریم از نقشههای پوچ مسعود بیشتر ما را آزار میداد، ما میدانستیم که مسعود ما را به کشتن خواهد داد، اما همهچیز مرگ نبود، آن خیانت بزرگ روی پیشانی سازمان منافقین در همه تاریخ ثبت شد، آن شب رجوی سازمان را به عشوههای جنسی مریم فروخت!
[1] از نهضت آزادی تا مجاهدین: خاطرات لطفالله میثمی (جلد 1)
[2] نیمرخ/ خاطرات سعید شاهسوندی
[3] تهران تا تیرانا/ خاطرات مسعود خدابنده
[4]habilian.ir/fa/زن، زندگی، آزادی-به-تعبیرمریم-رجوی