آقای رشیدی کوچی، شما نسبت به وضعیت بازار خودرو در کشور انتقاد دارید، اما چه شد که وضعیت خودرو به شرایط امروز رسید؟
از سال 97 ممنوعیت واردات خودرو آغاز شد و داستانی که امروز دچار آن هستیم شروع به شکل گرفتن کرد. میان نیاز و تولید شکافی وجود داشت، ما سالانه یک میلیون خودرو تولید میکردیم و نیازمان 5/ 1 میلیون خودرو بود. این شکاف با واردات تقریبا متعادل میشد. اما زمانیکه واردات را ممنوع اعلام کردیم و تحریمها هم به اوج خود رسید، تولید خودروی ما به 700 هزار کاهش پیدا کرد. اما نیازمان همان 5/ 1 میلیون خودرو در سال بود. این موضوع به مرور زمان به نیاز انباشته تبدیل شد در حالیکه سالی 700 هزار خودرو به نیاز کشور افزوده میشد. در 5 سال ما به 5/ 2 میلیون خودرو نیاز پیدا کردیم. از سوی دیگر با توجه به افزایش قیمت ارز و کاهش عرضه خودرو در بازار، خودرو به یک کالای سرمایهای تبدیل شد.
یعنی اگر کسی موفق میشد خودرو را از دولت با قیمت دولتی بخرد 100 میلیون سود میکرد و این موضوع تقاضای کاذبی را به وجود آورد. یعنی مردم به سمت خرید خودرو هجوم آوردند تا بتوانند آن را به عنوان نیاز و سرمایهگذاری برای خودشان داشته باشند. واردات هم انجام نمیشد و تولید خودرو نیز بیش از 700 هزار خودرو نبود، مدیریت هم ضعیف بود، نیاز انباشته و همچنین نیاز کاذب هم شکل گرفت. همه اینها دست به دست هم داد تا از اواسط سال 1400 به بعد خودرو تبدیل به یک بحران شود. با فشار دولت، خودروساز مجبور بود برای اینکه نیاز بازار را تامین کند از کیفیت خودروها کم کند و با شرکتهای بیدروپیکر چینی قرارداد بست، اما نتوانست نیاز داخل را تامین کنند.
نگاه مجلس از همان ابتدا این بود که باید واردات اتفاق بیفتد، اما عدهای خیلی مقاومت میکردند و میگفتند ما میتوانیم نیاز داخل را تامین کنیم. در این راستا آقای فاطمیامین، وزیر وقت صمت نگاهشان این بود که ما میتوانیم با برنامه 6 ماهه یا یک ساله تولید خودرو را از 700 هزار به یک میلیون برسانیم. کار به جایی رسید که مقام معظم رهبری صحبتی داشتند و از وضعیت کیفیت خودرو که نارضایتی برای مردم به وجود آورده بود، گلایه کردند و گفتند حق با مردم است و حساب خودروسازان را از تولید ملی جدا کردند. در آنجا دست ما در مجلس باز شد و توانستیم به موضوع خودرو ورود کنیم و بگوییم حساب خودرو از تولید ملی جدا است و خودتان را به تولید ملی نچسبانید.
صحبتهایی که میشد و فضاسازی و جریانسازی که در راستای واردات خودرو انجام گرفت، باعث شد تا مجلس یازدهم به واردات خودرو رای بدهد. این درحالی است که این مجلس در سال 1400 در کمیسیون تلفیق، به واردات خودرو رای نداد و در سال 1401، در قانون ساماندهی خودرو به واردات خودرو رای بینابینی داد. اما در سال 1402 برای واردات خودروهای کارکرده 95 درصد از نمایندگان رای دادند. این موضوع اتفاقی نیست و سلسله سخنرانیها، مطالبات مردم و در کنار آن نیاز جامعه باعث رای مجلس به واردات خودرو شد. از سوی دیگر دولت هم به این نتیجه رسید که باید اقدام عملی انجام دهد؛ همه اینها منجر به تصمیم واردات خودروی نو در سال 1401 و خودروی کارکرده در سال 1402 شد.
چه کسانی در مجلس موافق واردات خودرو بودند و چه کسانی مخالف؟
خیلی از نمایندگان موافق واردات خودرو بودند. برخی موافقت را علنی اعلام میکردند و برخی در رای. اما برای مثال آقای سیاهکلی و میرتاجالدینی پیگیر این موضوع بودند و تعداد مخالفان واردات خودرو بسیار اندک بودند اما زورشان زیاد بود.
جبهه پایداری مخالف واردات خودروی دست دوم بود؟
برخی از نمایندگان جبهه پایداری در هنگام رایگیری دو- دو میکردند و مخالف واردات بودند.
چه فشاری به شما وارد شد و چه مخالفتهایی از جاهای دیگری از مجلس و خارج از مجلس به شما وارد شد؟
من چند توییت راجع به مجمع تشخیص مصلحت نظام و هیات عالی نظارت زدم که چرا با واردات خودروی کارکرده موافقت نکرده در حالیکه میان مجلس و شورای نگهبان اختلافی نبوده است. عمده دغدغهای که دوستان مطرح میکردند و با من به اشتراک میگذاشتند در این مورد بود که چرا شما به تشخیص مصلحت نظام یا شورای عالی نظارت ایراد گرفتهاید.
این صحبتها از مجلس عنوان میشد؟
خیر، از بیرون از مجلس بود. سال گذشته توییتی زدم که باعث صحبتهایی شد و بار دومی که در بودجه هیات عالی نظارت مجمع، واردات خودروی دست دوم را رد کرد، در فضای مجازی عکس آقایان را گذاشتم و گفتم نظر شما در مورد واردات خودروی دست دوم مثبت بود یا منفی...
به هر حال انحصاری در این بازار وجود دارد. از این قشر کسی به شما فشار نیاورد؟
اینطور نبود که کسی به صورت مستقیم بخواهد بیاید؛ شاید جرات نکردند. اما به صورت غیرمستقیم چرا.
چه شد که واردات خودروهای دستدوم به نتیجه رسید؟
چون خواست مجلس و دولت واردات خودروی دستدوم بود.
فکر نمیکنید واردات خودرو که نیاز به ارز دارد به بازار فشار وارد کند و این فشار موجب افزایش نرخ ارز شود؟
خیر، اتفاقا معتقدم که شاید در شروع واردات خودروی دست دوم، قیمت ارز مقداری بالا برود، اما در بلندمدت حتما قیمت ارز با واردات خودرو کاهش هم پیدا میکند.
چرا؟ استدلال شما چیست؟
چون بسیاری از شرکتهایی که ایرانی هستند و در خارج از کشور فعالیت میکنند حاضر نیستند ارزشان را به صورت نقدی وارد کشور کنند. اما اگر به آنها اجازه دهیم خودرو بیاورند بازار جذاب و پر سودی برای آنها است و ارزهایشان را به ماشین تبدیل میکنند و به کشور میآورند.
یعنی فکر میکنید هدفی که شما از واردات خودروی دست دوم به دنبال آن بودید محقق میشود؟
شک نکنید که واردات خودروی دست دوم حتما محقق میشود.
در دولت آقای رئیسی؟
تا آخر سال جاری.
با واردات خودروی دست دوم خارجی، قیمت خودروی داخلی کاهش پیدا میکند؟
حتما کاهش پیدا میکند. هم خودروی تولید داخل و هم خودروهایی که در داخل کشور است. ما یک خودرو داریم که تولید داخل است و خودروهایی را داریم که در داخل کشور مونتاژ میشود. همچنین خودروهای خارجی داریم که از قبل به کشور وارد شده است که قیمتهایشان سرسامآور است. حتما قیمت خودروهای خارجی در داخل کشور کاهش پیدا میکند و این کاهش خیلی زیاد است.
حتی با همین قیمت دلار؟
با همین قیمت دلار و با تعرفه 170 درصد. چون الان ما هزار درصد تعرفه پرداخت میکنیم. برای مثال خودروی هیوندای سانتافه 2021 در حال حاضر با دلار 50 هزار تومان، 800 میلیون تومان است و اگر 200 درصد هم تعرفه روی آن بگیرند، تقریبا 2 میلیارد تومان میشود. در حالیکه قیمت سانتافه 2016 در ایران 5/ 3 تا 4 میلیارد تومان است. بنابراین با واردات خودروی دست دوم، حداقل 50 تا 60 درصد کاهش قیمت خودرو داریم.
بحث بعدیمان در مورد برنامه هفتم توسعه است، نگاهتان به برنامه هفتم چیست؟
اگر قرار است برای مدیریت 5 ساله کشور برنامهریزی کنیم و موفق شویم باید کاری را انجام دهیم، آن هم اینکه واقعیتهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشورمان را بفهمیم، بپذیریم و سپس برای آن برنامه بدهیم. زمانیکه در برنامه توسعه هفتم میگوییم رشد اقتصادی 8 درصد باید محقق شود یعنی روی هوا حرف میزنیم. چرا روی هوا حرف میزنیم؟ چون چین در اوج قدرت اقتصادی رشد اقتصادیاش به میزانی نبود که ما در این شرایط میخواهیم به آن برسیم. حرف من این است، در برنامه هفتم بگوییم رشد اقتصادی ما برای مثال در حال حاضر یک درصد است و در 5 سال دیگر میخواهیم آن را به 3 درصد برسانیم. این رقم و تحقق آن به واقعیت نزدیکتر است. برنامه ششم 25 درصد محقق شده چون 25درصد آن واقعگرایانه بوده و بقیه آن توهم بود. البته به نظر من برنامه هفتم که آقایان نوشتند بعد از 5 سال 15 درصد محقق میشود.
برنامههای توسعهای که تاکنون نوشته شده در واقع هیچ کدام منجر به توسعه نشدهاند. به عبارت دیگر برنامههای توسعه برای شرایط صلح است، اما در حال حاضر شاهد تحریمهای زیادی هستیم. به نظر شما در این شرایط باید برنامه توسعه داشته باشیم یا به دنبال حل مشکلات کشور و مهیا کردن پیششرطهای توسعه باشیم؟
ما ابتدا باید قبول کنیم که در شرایط ثبات هستیم یا در شرایط جنگی. چون برنامهریزی در شرایط جنگی با برنامهریزی در شرایط صلح فرق میکند. پس ابتدا باید بدانیم که در چه شرایطی هستیم و شرایط تحریمی کنونی را بپذیریم. برخی مشکلات را نمیفهمند و وقتی که فهمیدند، نمیپذیرند و برای آن چیزی که نفهمیدند و نپذیرفتند، میخواهند راهکار ارائه کنند. بنابراین آن راهحل حتما اشتباه است چون از سر ناآگاهی برنامهریزی میشود و برای آن راهکار ارائه میشود. الان هم به همین شکل است. ابتدا باید قبول کنیم که تحریم تاثیرگذار بوده یا نبوده و اگر تاثیرگذار بوده این تاثیرگذاری به چه میزان بوده است. یک نفر میگوید تحریم 10 درصد تاثیر دارد و 90 درصد مدیریت است و بعد خودش میگوید حواسم نبود 90 درصد تحریم تاثیرگذار است و 10درصد مدیریت. نباید سرخودمان را کلاه بگذاریم.
به نظر من در حال حاضر در یک شرایط تحریمی هستیم که اقتصادمان را تحتالشعاع قرار داده و هرکسی غیر از این بگوید خیلی از اقتصاد سردرنمیآورد. به عنوان نمونه شنیدم که چند تا از شرکتهای داخلی میخواستند قطعاتی را از یک کشوری وارد کنند، اما آن کشور گفته چون شما به روسیه پهپاد میفروشید ما این قطعه را به شما نمیفروشیم. البته صحت و سقم آن را نمیدانم چیست. البته دولت آقای رئیسی در حوزه سیاست خارجی تقسیم کار میکند یعنی هم آفریقا و آمریکای جنوبی را میبیند و نگاه به شرقش خوب است. پیمان شانگهای اتفاق خوبی است که نباید به آن نگاه سیاسی داشت. کار خوب، خوب است چه حسن روحانی انجام دهد، چه احمدینژاد و چه رئیسی. به نظر من دولت آقای رئیسی در این زمینه خوب عمل میکند. ارتباط برقرار کردن با کشورهای حوزه خلیجفارس و عربستان تاثیر دارد و باید با سیاست و زیرکی خاصی کارها را پیش ببریم. اگر ما شرایط تحریم را قبول کنیم خیلی بهتر میتوانیم برنامهریزی کنیم.
شرایط ما شرایطی است که برنامههای توسعه داشته باشیم یا بهتر است به سمت پیششرطهای توسعه برویم و آنها را مهیا کنیم؟
به نظر میرسد ابتدا مشکلاتی را که عموم مردم با آن دست به گریبان هستند، حل کنیم و بعد به سمت توسعه برویم. برای مثال در حوزه آسفالت ما در معابر روستایی مشکل داریم. در صورتیکه در کشور قیر زیادی داریم، اما این قیر چون در بورس میرود، قیمت هر تن آن 17 تا 18 میلیون تومان میشود و در عمل نمیتوانیم معابر و جادههایمان را آسفالت کنیم. این قیر دست دولت است و دولت باید بر آن نظارت کند، آسفالت کند تا رضایتمندی به وجود بیاورد. یا در حوزه مسکن تمام آنچه مایحتاج ساخت خانه در کشور است داخل کشور وجود دارد و نیازی نیست که آن را از خارج از کشور بیاوریم. اما باید دید ظرفیتی که برای ساخت خانه داریم آیا معادل ساخت یک میلیون خانه در سال است یا ساخت 500 هزار خانه. اگر از این ظرفیت مطلع باشیم خیلی دقیقتر برنامهریزی میکنیم.
یعنی دیدتان این است که ابتدا پیششرطها را مهیا کنیم و سپس به سمت توسعه برویم؟
بله دقیقا.
به نظر شما چرا برنامههای توسعه تاکنون منجر به توسعه نشده است؟
چون واقعگرایانه نبودند و براساس واقعیتها نوشته نشدند.
در برنامه هفتم نادیده گرفتن واقعیتها مشهودتر است؟
خیلی. داد ما هم همین است. ما باید آورده و داراییمان را داشته باشیم و بر اساس آنچه داریم برنامهریزی کنیم نه آنچه فکر میکنیم داریم یا قرار است به آن برسیم. این نوع برنامهریزی کردن حتما با مشکل مواجه میشود.
سوال بعدیام در مورد حکمرانی نو است.
این را از آقای قالیباف بپرسید. من خیلی راجع به این موضوع صحبت نمیکنم چون دوست ندارم. صحبت آقای قالیباف در مورد حکمرانی نو خیلی صحبت خوبی است. نگاه آقای قالیباف را در سه سال اخیر از نزدیک دیدهام. ایشان بهشدت در برابر جریان تندرو مقاومت و خودش را هزینه کرد. در حکمرانی نو خیلی از مواردی که دغدغه من است، دیده شده از جمله عقلانیت، واقعیتهای جامعه، پذیرش و فهمیدن مشکلات مردم و راهحلهای منطقی و عملیاتی برای حل مشکلات.
اما عملا اتفاقی نیفتاده است...
دلیل دارد. من میگویم کاش آقای قالیباف بهجای آقای رئیسی رئیسجمهور شده بود. آقای قالیباف خیلی بهتر از بقیه جامعه و جوانان را میشناسد. در داستان خودرو ایشان خیلی کمک کرد. من از نزدیک دیدم که چگونه آقای قالیباف را مورد هجمه قرار دادند به خاطر اینکه جلوی زیادهخواهی برخی را در مجلس و حتی در دولت گرفت. همین جا بس است...
11 اسفندماه انتخابات مجلس دوازدهم برگزار میشود، در حالحاضر مردم اقبال چندانی به انتخابات ندارند، به نظر شما مشارکت در انتخابات مجلس چطور خواهد بود؟
بعد از صحبتی که حضرت آقا داشتند برای اینکه مشارکت افزایش پیدا کند؛ ظاهر امر بر این است که شاید فضای باز سیاسی را برای انتخابات در نظر بگیرند که جریانات و گروههای مختلف در عرصه انتخابات شرکت کنند. اما باز دو مساله داریم. یک اینکه شاید مردم بسیاری در حال حاضر با صندوقهای رای قهر باشند. مساله دیگر اینکه جریان تندی معتقدند که اصلا نیازی به مشارکت حداکثری در انتخابات نیست و میگویند مشارکت حداقلی باشد تا تنها ما به مجلس راه پیدا کنیم و این کفایت میکند. این جریان برای این حداقل برنامهریزی میکند و تمام هدفشان را بر مشارکت حداقلی متمرکز کردهاند. این افراد کسانی هستند که ادعای ولایتمداریشان گوش فلک را کر کرده است. به نظر میآید این جریان تمام تلاشش را میکند که خالصسازی و پاکسازی که مدنظرش است را انجام دهد.
این جریان بهدنبال حذف افرادی است که حتی کوچکترین زاویهای با آنها دارند. ما باید با این جریان مقابله کنیم. واقعا وضعیت جامعه ما برای انتخابات و حضور پای صندوقهای رای، وضعیت خوبی نیست. ما این را میگوییم و دوستان قبول نمیکنند. این را ساعت 4 بعدازظهر روز 11 اسفند-روز برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم- میفهمند. من اگر برای واردات خودرو داد میزنم برای این است که رضایتمندی ایجاد شود و مردم پای صندوقهای رای بیایند. آقایان نمیخواهند این موضوع را قبول کنند و زمانی قبول میکنند که شاید کار از کار گذشته باشد.
آمار واقعی از شرایط موجود و میزان استقبال مردم از انتخابات پیشرو دارید؟
بله، آمار واقعی از شرایط موجود به ما میرسد، اما برخی میگویند آماری که مرکز پژوهشها میدهد از آقای قالیباف خط میگیرد تا ما را تضعیف کنند، بنابراین آمار اینها یا جاهای دیگر را قبول نداریم.
شما با فیلترینگ هم مخالف هستید، دلیل مخالفتتان چیست؟
من نظرسنجی در اینستاگرام گذاشتم و از مخاطبانم پرسیدم شما که وارد اینستاگرام شدید از فیلترشکن رایگان استفاده کردید یا فیلترشکن خریدید. 120 هزار نفر این نظرسنجی را دیدند و 80 هزار نفر در آن شرکت کردند. تقریبا 70 درصد شرکتکنندگان در این نظرسنجی اعلام کردند که برای فیلترشکن پول میدهند. من نظرسنجی میگذارم تا به آنهایی که نمیفهمند و علیه من اقامه دعوا میکنند و میگویند تشویش اذهان عمومی کردم؛ بفهمانم من تشویش اذهان عمومی نکردم و آنها سرشان را در برف کردهاند. با فیلتر کردن بازار مکاره راه افتاده که تصمیم برخی منجر به آن شده تا عدهای که بلد هستند، فیلترشکن بفروشند و این اشتباه است.
من از مسائل اینچنینی خوابم نمیبرد چون عاشق کشورم، نظام و انقلاب هستم. چون انقلاب اهدافی داشت که برای هر انسان آزادهای ارزشمند است. چون من مردمم را دوست دارم و دیدم کشورهای پیرامون ما به دلیل اشتباهات زمامدارانشان چه بلایی بر سرشان آمد. از اینها نگرانم چون برای این کشور و این نظام خون دادم و زندگیام را گذاشتم، به همین دلیل الان نمیتوانم ببینم افرادی که نمیفهمند یا خودشان را به نفهمی زدهاند شرایط مملکت را به جایی ببرند که جوانان ما از سرناچاری و فشار در خیابان داد بزنند و چند تا آدم کثیف در خارج از مرزها از نیاز و حقوق حقه مردم برای پر کردن جیب خودشان سوءاستفاده کنند و بگویند اگر به نتیجه هم نرسیم؛ از داراییهای این مردم در آمریکا پول به حساب ما میریزند. دغدغه من این است و اگر حرفی میزنم در این راستا است. امیدوارم بتوانم کاری کنم که برخی بفهمند.
حساب خودرو از تولید ملی جدا است و خودتان را به تولید ملی نچسبانید.
مخالفان واردات خودرو بسیار اندک بودند، اما زورشان زیاد بود.
برخی از پایداریها مخالف واردات خودرو بودند.
واردات خودروهای دست دوم تا آخر سال انجام میشود.
با واردات خودروی دست دوم در اواخر سال، از سال آینده شاهد افت شدید قیمت خودرو خواهیم بود.
رشد اقتصادی 8 درصد یعنی روی هوا حرف میزنیم.
برنامه ششم 25 درصد محقق شده چون 25 درصد آن واقعگرایانه و بقیه آن توهم بود. البته به نظر من برنامه هفتم که آقایان نوشتند، بعد از 5 سال 15 درصد محقق میشود.
ابتدا باید قبول کنیم که تحریم تاثیرگذار بوده یا نبوده و اگر تاثیرگذار بوده این تاثیرگذاری به چه میزان بوده است. یک نفر میگوید تحریم 10 درصد تاثیر دارد و 90 درصد مدیریت است و بعد خودش میگوید حواسم نبود 90 درصد تحریم تاثیرگذار است و 10 درصد مدیریت.
نباید سرخودمان را کلاه بگذاریم. به نظر من در حال حاضر در یک شرایط تحریمی هستیم که اقتصادمان را تحتالشعاع قرار داده و هرکسی غیر از این بگوید خیلی از اقتصاد سردرنمیآورد.
شنیدم که چند تا از شرکتهای داخلی میخواستند قطعاتی را از کشوری وارد کنند اما آن کشور گفته چون شما به روسیه پهپاد میفروشید ما این قطعه را به شما نمیفروشیم.
کار خوب، خوب است چه حسن روحانی انجام دهد، چه احمدینژاد و چه رئیسی.
نگاه آقای قالیباف را در سه سال اخیر از نزدیک دیدهام. ایشان بهشدت در برابر جریان تندرو مقاومت کرد و خود را هزینه کرد.
کاش آقای قالیباف بهجای آقای رئیسی رئیسجمهور شده بود. آقای قالیباف خیلی بهتر از بقیه جامعه و جوانان را میشناسد. در داستان خودرو ایشان خیلی کمک کرد.
وضعیت جامعه ما برای انتخابات و حضور پای صندوقهای رای، وضعیت خوبی نیست. ما این را میگوییم و دوستان قبول نمیکنند. این را ساعت 4 بعدازظهر روز 11 اسفند-روز برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم- میفهمند.
برخی میگویند آماری که مرکز پژوهشها میدهد از آقای قالیباف خط میگیرد تا ما را تضعیف کنند، بنابراین آمار اینها یا جاهای دیگر را قبول نداریم.
با فیلتر کردن اینترنت بازار مکاره در کشور راه افتاده است.
نمیتوانم ببینم افرادی که نمیفهمند یا خودشان را به نفهمی زدهاند شرایط مملکت را به جایی ببرند که جوانان ما از سرناچاری و فشار در خیابان داد بزنند.