ماهان شبکه ایرانیان

بخش دوم گفت‌و‌گوی نیویورک تایمز با کریستوفر نولان کارگردان «اوپنهایمر»

باهوش‌ترین افراد اشتباه می‌کنند چون اطمینان دارند باهوش‌تر از دیگران‌اند

حتی اگر اوپنهایمر یکی از درخشان‌ترین افراد تاریخ باشد، چنین به نظر می‌رسد که جاه‌طلبی‌اش از عقلانیت او پیشی گرفته. او بهترین ریاضیدان یا برترین فیزیکدان کوانتومی نبود. به نظر می‌رسید که در اوج باشد، اما در حقیقت چنین نبود.

  منبع: نیویورک ‌تایمز   
 مصاحبه‌کننده: دنیس اُوِربای  
 تاریخ انتشار: 3 آگوست 2023    
  ➖➖➖➖➖➖➖➖ 

عصر ایران؛ مترجم: لیلا احمدی- اوپنهایمر شاهکار حماسیِ کریستوفر نولان و یکی از بهترین فیلم‌های سال 2023 است که به زندگی جی‌رابرت‌اوپنهایمر و بیم و امیدهای ساخت بمب اتم در خلال جنگ جهانی دوم می‌پردازد.

   این فیلم به خاطر فیلمنامه، بازی‌های درخشان، جلوه‌های بصری و ارتباط موضوعیِ فیلم با وقایع سیاسی جهان امروز مورد توجه بسیار قرار گرفته است. (بخش اول گفت و گو پیش از این منتشر شد).

بخش دوم گفت‌و‌گوی مفصلِ دنیس اُوِربای نویسنده و خبرنگار علوم کیهان‌شناسی نیویورک‌ تایمز با کارگردان بزرگ آمریکایی به بهانۀ ساخت و اکران فیلم اوپنهایمر از این قرار است:

باهوش‌ترین افراد اشتباه می‌کنند چون اطمینان دارند باهوش‌تر از دیگران‌اند
 
  نولان: از اوایل دهۀ 80 موج نویی پدیدار شد و بسیاری از پدیده‌های فرهنگیِ پاپ از دل این موج درآمدند. به عنوان نمونه می‌توان به آهنگ استینگ با عنوان "روس ها"  اشاره کرد که دربارۀ تنش‌های جهانی است و به "اسباب‌بازی‌های مرگ‌بار اوپنهایمر" می‌پردازد.
 
فکر می‌کنم رابطۀ ما با سلاح‌های هسته‌ای در فرهنگ پاپ بسیار پیچیده است و به جزر و مد می‌ماند. وقتی برای اولین بار به یکی از پسران نوجوانم گفتم که چه می‌نویسم، او عین این جمله را به من گفت: "این چیزی نیست که دیگر کسی نگران آن باشد" ولی به ‌نظر می‌رسد که واقعیت چیز دیگری است.  
 
  به سراغ کتاب اصلی رفتم تا روایت کتاب را با فیلم تطبیق دهم و با تعجب خواندم که ترومن واقعاً اوپنهایمر را "بچه نق‌نقو" خطاب می‌کرد. به‌کارگیری چنین لفظی زیبندۀ رییس‌جمهور نیست. موافقید؟
 
- راستش با توجه به وقایع تاریخی اخیر بعید به‌نظر نمی‌رسد که چنین چیزهایی ردوبدل شده باشد. این موضوع نکته‌ای دراماتیک و قابل‌توجه در فیلم است چون کاملاً روشن می‌کند که اوپنهایمر تا چه ‌حد خود را فریفته است. 

اشاره به این لفظ شیوۀ مناسبی برای نمایشِ تلقی آن‌ها از یکدیگر است. روایت‌های مختلفی از آن ملاقات کذایی وجود دارد و این‌ها چیزهایی هستند که ترومن به خاطر می‌آورد.

     به نظرم انصاف در روایت‌گری ایجاب می‌کرد که حوادث را آن‌طور که او می‌دید به تصویر بکشم، البته در آن لحظه شما در پی تغییری عظیم هستید و ترجیح می‌دهید واقعیتِ وضعیت اوپنهایمر را جور دیگری ببینید.
 
آن دو مرد با چشم‌داشت‌های کاملاً متفاوتی وارد اتاق جلسه می‌شوند و فکر می‌کنم این لحظۀ عظیمِ رهایی از خواب و خیال و نقطه عطف بزرگی در رویکرد اوپنهایمر بود تا بتواند با پیامدهای آن مساله مواجه شود. 
 
 به سختی می‌توانم این اتهام را به اوپنهایمر نزنم که خودش را خیلی جدی گرفته است. با درنظرگرفتن نقل‌قول‌های اوپنهایمر از قبیل این که "فیزیک‌دانان گناه را شناخته‌اند" و یا این‌که "من به مرگ مبدل شده‌ام"، آیا فکر می‌کنید که او سعی می‌کرد به جوانب کار فکر کند؟ 

به این صورت که مثلاً می‌خواهیم این ابزار خارق‌العاده را بسازیم، اما درعین‌حال قصدداریم مانع سوء‌استفاده از آن شویم یا شبیه قاتلی زنجیره‌ای است که می‌گوید پیش از اینکه دوباره مرتکب جنایت شوم، بازداشتم کنید. به ‌نظر شما او به دانشمند شرکت فناوری می‌ماند که می‌گوید: لطفاً مرا تنظیم کنید؟
 
- فکر می‌کنم به‌ویژه در شیوه‌ای که او خود را به جهان معرفی می‌کرد، حد بالایی از خودآگاهی و خویشتن‌شناسی وجود داشت و بر این باورم که ذهن استراتژیک حیرت‌آوری داشت. 

از جهات زیادی می‌توان او را به ساده‌لوحی متهم کرد که البته ممکن است حاکی از ساده‌لوحیِ ما باشد، زیرا اشتباهاتی که او مرتکب شد، از آن دسته اشتباهاتی است که فقط باهوش‌ترین افراد و نخبگان استراتژیک مرتکب می‌شوند چون اطمینان دارند که از دیگران باهوش‌ترند. 

خوانندگان لزوماً مکالمات اتاق را با دقتی که لازمۀ آن موقعیت است نمی‌خوانند. فیلم قطعاً در تلاش است تا ماهیت نمادین آن مرد تاریخی را بنمایاند، اما درعین‌حال واقف است که با فردی خلاق و خودآگاه روبرو است. 
 
نکتۀ دیگری که به ذهنم می‌رسد این است که مخالفت او با بمب هیدروژنی تا چه حد به این خاطر بود که این ایده از آن تلر است؟
 
- بله، این مخالفت خیلی تند و تیز بود و شما روی نکات بسیار مهمی انگشت می‌گذارید.  امیدوارم این مواجهه در فیلم درآمده باشد. مقصودم نحوۀ تعامل شخصی با مسائل تاریخی و ژئوپلیتیک است.

  آیا در غیاب این فرد کماکان شرایط به همین شکل بود؟ جالب است که با خواندن «پرومتۀ آمریکایی» متوجه می‌شویم که لوس آلاموسِ نیومکزیکو صرفاً مکانی بوده که اوپنهایمر دوست داشته برای استراحت با برادرش به آن‌جا برود و این بخش کتاب عمیقاً زیباست. 
 
و اولین کاری که به‌ عنوان مدیر پروژه انجام می‌دهد این است که بهترین فیزیکدانان ایالات متحده را در کمپی روشنفکری واقع در نیومکزیکوی محبوبش مستقر کند. 
 
-بله، او باعث شد که این اتفاق بیفتد. شیوه‌ای که منجر به آزادسازی انرژی اتمی در جهان شد، قطعا مختص اوپنهایمر بود. او حال و هوایی بسیار شخصی داشت و درامی فوق‌العاده پدید آورد که در روابط او نیز صادق است. 

همان‌طورکه شاهدیم فضای رفاقت و معاشرت در جامعۀ علمی موج می‌زند، اما رقابت‌ها‌ و حسادت‌های غول‌آسا هم در این بین هست‌. این فضا بسیار رقابتی است.
 
 با عواقب فاجعه بار این اکتشاف، جهان اکنون پر از بمب های هیدروژنیِ ذخیره‌شده در زیردریایی‌ها، موشک‌ها و بمب‌افکن ها است، گویی فقط 45 دقیقه با آرماگدون فاصله داریم.
 
- در این مقطع شما حوزه‌های نفوذ مختلف و دانشمندان متفاوتی دارید که به جنبه‌های مختلفی از کار علاقه‌مندند. به‌همین‌دلیل در اوایل دهۀ 50 می‌بینید که اوپنهایمر در تلاش است تا در تقابل با نیروی هوایی، خود را با ارتش هماهنگ سازد. 

برنامۀ نیروی هوایی به طور کامل بر نسل‌کشی با بمب های هیدروژنی متمرکز بود و اوپنهایمر با این رویکرد تاکتیکی جدید، نبرد را به میدان جنگ حواله کرد. 

او سمت و سوی بازی را چرخاند و ارتش را مقابل نیروی هوایی قرار داد. درس جالبی که از این داستان می‌توان گرفت این است که اندیشۀ او عمیقاً استراتژیک است و بااین‌حال شکست خورده و ساده‌لوح به نظر می‌آید.
 
حتی اگر اوپنهایمر یکی از درخشان‌ترین افراد تاریخ باشد، چنین به نظر می‌رسد که جاه‌طلبی‌اش از عقلانیت او پیشی گرفته. او بهترین ریاضیدان یا برترین فیزیکدان کوانتومی نبود. به نظر می‌رسید که در اوج باشد، اما در حقیقت چنین نبود. 

حتی مانند بسیاری از هم‌عصرانش جایزه نوبل دریافت نکرد ولی جاه‌طلبی‌اش این‌طور ایجاب می‌کرد که بهترین و مشهورترین باشد. در واقع کیفیت بالای جاه‌طلبی اوپنهایمر با درک و شناخت او از دانشمندان پیرامونش عجین شد و از او فردی خیره‌کننده ساخت.

 
 او با لسلی گرووز که به نظر می‌رسید نگاه مثبتی به دانشمندان ندارد همراه شد و دگمه را فشرد.
 
- هیچ‌کس به جز گرووز فکر نمی‌کرد اوپنهایمر فرد مناسبی برای اداره لس‌آلاموس باشد که در نوع خود حیرت‌آور است.
 
 اوپنهایمر چگونه این طرح عظیم را اداره می‌کرد؟
 
- من موفق شدم مکالمه‌ای بین کیپ تورن [فیزیکدان کَل‌تِک (مؤسسۀ فناوری کالیفرنیا و برندۀ جایزۀ نوبل که تهیه‌کنندۀ اجرایی  میان‌ستاره‌ای است] و کیلیان‌مورفی برقرار کنم. زمانی که کیپ در پرینستون بود، در همایش‌های مؤسسۀ مطالعات پیشرفته -که اوپنهایمر اداره می‌کرد- شرکت کرد و دریافت اوپنهایمر با چه شیوه‌ای مباحث گروهی را برگزار می‌کند و چگونه در لحظۀ مناسب برای جمع‌بندی وارد عمل می‌شود.

 ظاهراً او می‌توانست خیلی سریع این کار را انجام دهد. قادر بود گفته‌های مفصل و پیچیدۀ همکارانش را خلاصه و بحث را به مرحلۀ بعدی منتقل کند. این او خاصیتِ انسجام‌بخشی و هم‌نواسازی برای موفقیت چنین پروژۀ عظیمی ضرورت داشت.  (ادامه دارد)
 
 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان