اگرچه در طول چهار دهه گذشته نزدیک به یکصد فیلم با داستانی از فضای جنگ ایران و عراق یا حواشی آن ساخته شده ولی بیشتر، نام برخی از آن فیلمها در ذهن مخاطب عام باقی مانده است؛ فیلمهایی که سازندگانشان سالهاست یا عطای فیلمسازی را به لقایش بخشیدهاند یا دیگر نتوانستند آثار درخشان خود را تکرار کنند.
به گزارش ایسنا، سینمای جنگی ایران یا دفاع مقدس که در سالهای گذشته عناوین دیگری همچون «مقاومت» به آن افزوده شده است، از همان روزهایی که هنوز جنگ تحمیلی بر ایران تمام نشده بود، آغاز شد و فیلمهایی را به تماشا گذاشت که امروز جزو پرفروشهای این نوع از سینما شناخته میشوند.
مروری بر جریان آغازین این سینما یادآوری میکند که در سالهای ابتدایی جنگ، دو فیلم «مرز» به کارگردانی جمشید حیدری و «برزخیها» به کارگردانی ایرج قادری ساخته شدند که به نوعی اولین فیلمهای جنگی سینمای ایران شناخته میشوند.
سپس ناصر محمدی و جواد طاهری با فیلمهای «جانبازان» و «عبور از میدان مین» دیگر نامهای این گونه سینمایی شدند که در آثار خود بیشتر به حادثه جنگ پرداختند.
این روند با تولید فیلمهای دیگر توسط افرادی که بعدها چندان نامی از آنها در عرصه فیلمسازی باقی نماند ادامه پیدا کرد تا اینکه کسانی وارد کارزار سینمای جنگ شدند که در سالهای بعد برای خود نامی دست و پا کردند.
تا پیش از دهه 90، بیشتر فیلمسازان این عرصه نامهایی تقریبا ثابت بودند که آثاری بعضا جنجالی را ساختند و بویژه دهه 70 را به سالهای درخشان سینمای جنگ بدل کردند. اما در یک دهه اخیر با وجود آنکه چهرههای جدیدی به میدان آمدند و نگاهی متنوعتر با پیشرفتهای فنی بیشتر به این نوع سینما داشتند ماندگاری آثار سینمایی به پررنگی گذشته نیست. این عرصه با حضور نامهای تازه و ریلگذاریهایی که در یکی دو سال اخیر ایجاد شده، امروز فضای دیگری را تجربه میکند و جای آن چهرههای نامدار بیش از پیش خالی است.
به همین بهانه و در آخرین روز از هفتهای که به نام جنگ و دفاع مقدس ثبت شده، از برخی نامداران این نوع سینما یاد میشود که سالهاست در این زمینه کار نکردند.
در مرور تاریخ سینمای دفاع مقدس، رسول صدرعاملی یکی از فیلمسازانی است که گفته میشود اولین کسی بوده فیلمی را با روایت از پشت جبههها ساخته و «رهایی» او، اولین فیلم خانوادگی - جنگی سینمای ایران شناخته میشود.
مرحوم رسول ملاقلیپور در همان سالهای جنگ فیلمهای «نینوا» ، «پرواز در شب» ، «بلمی به سوی ساحل» و «افق» را ساخت و بعدها آثار ماندگار دیگری را مانند «سفر به چزابه» ، «هیوا» و «میم مثل مادر» در دهههای 70 و 80 از خود به جا گذاشت.
در زمان جنگ، مرحوم ساموئل خاچیکیان هم فیلمی را با نام «عقابها» ساخت که در سال 1364 بیش از هشت میلیون نفر به تماشای آن رفتند و فروشی حدود 740 میلیون تومان داشت.
سیفالله داد، کمال تبریزی، مجتبی راعی، محسن مخملباف، محسن حاجیمیری و ابراهیم حاتمیکیا از دیگر افرادی بودند که در همان سالها فیلمهای (به ترتیب) «کانیمانگا» ، «مسلخ عشق» ، «انسان و اسلحه» ، «عروسی خوبان» ، «آوای غیب» و «هویت» و «دیدهبان» را تولید کردند.
پس از پایان جنگ، فیلمسازان دیگری پا به این عرصه گذاشته و این حادثه هشت ساله را از زوایای دیگری روایت کردند. ابراهیم حاتمیکیا تا اواخر دهه 70 پرکارترین فیلمساز سینمای جنگی ایران بود و فیلمهای «مهاجر»، «وصل نیکان»، «از کرخه تا راین»، «خاکستر سبز»، «بوی پیراهن یوسف»، «برج مینو»، «آژانس شیشهای»، «روبان قرمز» و «موج مرده» از جمله آثار این کارگردان سینمای ایران شدند که بیشتر آنها هنوز هم از بهترین فیلمهای سینمای دفاع مقدس و حتی سینمای ایران هستند.
در آن زمان مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، خسرو سینایی، محمد بزرگنیا، عزیزالله حمیدنژاد، جمال شورجه، احمد مرادپور، علی شاهحاتمی، شهریار بحرانی، احمدرضا درویش، عبدالحسن برزیده، سعید سهیلی، محسن محسنینسب و محمدحسین حقیقی دیگر کارگردانهایی بودند که مستقیم یا غیرمستقیم آثاری را در حوزه جنگ و دفاع مقدس تولید کردند که بسیاری از آنها در ذهن علاقهمندان به سینما ماندگار شدهاند مثل «باشو غریبه کوچک» بیضایی، «جنگ نفتکشها» بزرگنیا، «متولد ماه مهر» و «کیمیا» درویش، «هور در آتش» حمیدنژاد، «مردی شبیه باران» سهیلی یا «آخرین شناسایی» علی شاهحاتمی.
البته اغراق نیست اگر گفته شود که در دهه 70، «لیلی با من است» کمال تبریزی یکی از بهترین فیلمهایی بود که روی دیگری از سینمای خشن جنگی را به تصویر کشید و درونمایههای طنز آن سبب شد تکرار چندین باره آن از تلویزیون مخاطبان زیادی داشته باشد.
در دهه 80 گروه دیگری از فیلمسازان با نگاهی متفاوت وارد این عرصه شدند و آثار تازهتری را تولید کردند. گرچه هرقدر زمان گذشت، از صحنههای جنگی فیلمها کاسته شد و بیشتر، اثرات ناشی از جنگ روایت شد تا جایی که خیلی از فیلمهای این دوره که در سینمای دفاع مقدس گنجانده میشدند عنوان «ضد جنگ» را با خود به همراه داشتند. از نمونههای شاخص این دوره میتوان «گیلانه» رخشان بنیاعتماد را نام برد و البته بهزاد بهزاپور (خداحافظ رفیق)، احمدرضا معتمدی (دیوانهای از قفس پرید)، علی ژکان (عیسی میآید)، شهرام اسدی (شب واقعه)، مهدی نادری (بدرود بغداد)، محمدحسین لطیفی (روز سوم)، مازیار میری (پاداش سکوت)، کیومرث پوراحمد (اتوبوس شب)، کاظم معصومی (طبل بزرگ زیر پای چپ)، انسیه شاهحسینی (شب بخیر فرمانده)، بهمن قبادی (آوازهای سرزمین مادریام)، ابوالقاسم طالبی (نغمه)، علی شاهحاتمی (ترکشهای صلح)، احمدرضا درویش (دوئل)، سامان سالور (سیزده 59)، محمدعلی باشهآهنگر (ملکه) هم از مطرحترین فیلمهای دفاع مقدسی آن روزها را ساختند.
همچنین در دهه 80 فیلم «اخراجیها» به کارگردانی مسعود دهنمکی از آثار پرفروش سینمای ایران شد که با نگاهی طنز به روایت داستانی از روزهای جنگ پرداخته بود. ضمن اینکه احمد کاوری و مهدی فیوضی هم «نفوذی» را ساختند که سال 87 بهترین فیلم اول جشنواره فجر و منتخب تماشاگران این رویداد شد.
اما در دهه 90 تولید فیلمهای دفاع مقدس روند متفاوتی به خود گرفت و با افزایش هزینه تولید این گونه فیلمها، سختیها و محدودیتهای کار و نیز تغییر ذائقه مخاطب، بسیاری از فیلمسازانی که پیشتر به آنها اشاره شد، یا مسیر فیلمسازی خود را تغییر دادند یا اصلا خبری از آنها نیست.
سعید سهیلی پس از ساخت چند فیلم کمدی، این روزها مشغول تولید جدیدترین فیلم خود است. علی شاهحاتمی بیشتر به تهیهکنندگی مشغول شده و ابراهیم حاتمیکیا در تدارک ساخت سریال «حضرت موسی» است که مشخص نیست چند سال او را از سینما دور میکند. احمدرضا معتمدی 6 سال قبل «سوءتفاهم» را ساخت و اگرچه به دلیل سکته مغزی شرایط سختی را پشت سرمیگذارد اما به دنبال فراهم شدن شرایطی برای ساخت یک فیلم دیگر است. محمدعلی باشه آهنگر سال گذشته فیلم «سینما متروپل» را روانه جشنواره فجر کرد که آن هم معلوم نیست چه سرنوشتی برای اکران دارد. کمال تبریزی در ادامه مسیر متنوع خود در فیلمسازی، این روزها «دستانداز» را روی پرده سینما دارد که برای مخاطبان قدیمی او قطعا با فاصله از فیلمهای به یادماندنیاش قرار دارد. شهریار بحرانی هم مدتهاست که فقط شنیده میشود قرار است یک فیلم عاشورایی را کارگردانی کند.
در این میان محمد بزرگنیا 15 سال، رخشان بنیاعتماد 12 سال و حسن برزیده 10 سال است که هیچ فیلمی نساختهاند. احمدرضا درویش هم اگرچه 10 سال قبل «رستاخیز» را تمام کرد ولی 20 سال است که پس از «دوئل» فیلمی در این حوزه نساخته و در آروزی ساخت «درخشش» با موضوع فتح خرمشهر است.
چرایی کمکاری یا دور ماندن برخی از این فیلمسازان از سینما و به سرانجام نرسیدن آثاری که بخصوص در حوزه سینمای جنگ به دنبال ساخت آن بودند دلایل متعددی دارد که تقریبا سینماگران تمایل چندانی برای صحبت در این زمینه ندارند.
با وجود کمرنگ شدن نام فیلمسازانی که سالها در این عرصه فعال بودند و اسمشان با سینمای دفاع مقدس گره خورده بود، در یک دهه گذشته فیلمهایی با همین مضمون ساخته شدهاند که هر کدام جای مخصوصی را در فهرست سینمای جنگ و دفاع مقدس ایران پیدا کردهاند مثل «خرس» (خسرو معصومی)، «شیار 143» و نفس» (نرگس آبیار)، «بوسیدن روی ماه» (همایون اسعدیان)، «روزهای زندگی» (پرویز شیخطادی)، «بمب یک عاشقانه» (پیمان معادی)، «ایستاده در غبار» (محمدحسین مهدویان)، «تنگه ابوغریب» (بهرام توکلی) و یا در همین سالهای اخیر فیلمهای «موقعیت مهدی» (هادی حجازیفر)، «غریب» (محمدحسین لطیفی) و «شماره 10» (حمید زرگرنژاد) که در حال حاضر روی پرده سینماهاست.
در این گزارش قطعا اسامی متعدد دیگری هم قابل ذکر هستند اما فقط به برخی از آنها که آثارشان احتمالا برای مخاطب بیشتر آشنا بوده، اشاره شده است. همچنین شاید در سالهای آینده بتوان تعداد فیلمهای بیشتری را که برای جشنواره فجر امسال و توسط فیلمسازانی جدید ساخته میشوند به فهرست ماندگارهای سینمای دفاع مقدس اضافه کرد.