وحدت؛ ضرورتی برای هر اندیشه
هر انسان اندیشمندی پس از این که به شناخت لازم در کشف حقیقتی دست یافت و هدفی را مد نظر قرار داد، در راه رسیدن به هدف از همه ابزار ممکن استفاده می کند و این، امری بدیهی نزد عقلا می باشد. این روش – به کار گیری همه ابزار ممکن در راه رسیدن به هدف در خصوص جامعه اسلامی که خواهان رسیدن به اهداف اسلامی است، نیز صادق است؛ زیرا عقلا و متفکران جامعه اسلامی نیز، برای رسیدن به اهداف اسلامی می بایست از تمام ظرفیت جامعه اسلامی استفاده کنند. با توجه به حقیقت وحدت که عبارت است از این که امت بزرگ اسلامی در راستای اعتلای اسلام عزیز و تبلور و بروز اسلام به هدف ﴿لِیظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کلِّهِ﴾ (توبه (9): 33)؛ برسد، از تمام ظرفیت امت اسلامی استفاده نموده و تمام همت خویش را با وجود تفاوت آراء و اختلاف نظرها در فرقه های مختلف اسلامی، در اعتلای اسلام عزیز، صرف نماید. نتیجه وحدت امت اسلامی این است که جامعه اسلامی با توجه به محورهای مشترکی که در میان مذاهب مختلف دارد، از تمام ظرفیت امت اسلامی برای اعتلای محورهای مشترک و کلمة الله و اسلام عزیز بهره ببرد.
البته در مسیر رسیدن به وحدت و انسجام، خواست امت اسلامی این نیست که مختصات هر مذهب را گسترش دهند؛ زیرا این امر خارج از چهارچوب مسلم وحدت خواهد بود و از سوی دیگر با توجه به نکاتی که در بخش موانع و عوامل و محورهای وحدت مورد اشاره قرار می گیرد، هرگز تبلیغ و گسترش اندیشه های اختصاصی مذاهب اسلامی با نقاط مشترک در تضاد و تهافت نیست.
ضرورت وحدت اسلامی از منظر قرآن کریم
در اهمیت و ضرورت اتحاد و هم دلی در میان مسلمانان از دیدگاه قرآن، هیچ تردیدی وجود ندارد و قاطعانه می توان گفت که یکی از مسائل اجتماعی که قرآن بیش از هر چیز دیگر بر آن تأکید دارد، وحدت میان پیروان آن است. قرآن این مهم را در قالب آیات متعدد و شکل های گوناگون، مورد توجه ویژه قرار داده است و نه تنها هم سویی و هم رنگی مسلمانان را برای نیل به اهداف بلند اسلام، لازم دانسته، بلکه آن را یکی از اساسی ترین و اصلی ترین آرمان های خود بر شمرده است. از یک سو، هدف از آفرینش بشر، رسیدن به کمال و فضایل انسانی در سایه پرستش معبود یگانه است: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ﴾ (ذاریات (51): 56) و طبیعی است که تحقق حداکثری این هدف فقط هنگامی صورت می پذیرد که انسان به صورت اجتماعی زندگی نماید و از دیگر سو، دست یابی به اهداف اساسی و رسیدن به منافع مشروع و دفاع از آن و بهره گیری کامل از نعمت های الهی، جز در سایه وحدت مسلمانان، امکان پذیر نخواهد بود. (حکیم، بی تا، ص 29). هر کدام از این اهداف به نحوی در آیات کلام الله مجید، منعکس شده است و نه تنها شایسته، بلکه ضروری است که مسلمانان به دامن قرآن پناه ببرند و درمان مشکلات، به ویژه درمان درد جان فرسای تفرقه را از قرآن بخواهند. (مدرس، بی تا، ص95).
همان گونه که بیان شد در قرآن کریم تأکید بسیاری بر مسئله وحدت شده و این اهمیت با تعابیر مختلفی آمده است که آن واژگان عبارتند از: «واعتصموا، اصلحوا، رابطوا، تعاونوا، السلّم، اصلاح بین الناس، الّف بین قلوبکم، امّة واحد، اخوّت، موّدت » که در ادامه به برخی از آن آیات اشاره می شود:
1. ﴿وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکمْ فَاتَّقُونِ﴾ (مؤمنون (23): 52)؛ یا ﴿إِنَّ هَذِهِ أُمتُکمْ أُمةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ﴾ (انبیاء (21): 92).
قرآن کریم دست کم در دو آیه از آیات الهی، به صراحت تمام اعلام می دارد که نوع انسان، خدایی یکتا و هدف واحد دارد که این امر خود مستلزم وحدت است در موردی می فرماید: «(این پیامبران بزرگ و پیروانشان) امت واحدی بودند (و پیرو یک هدف)؛ و من پروردگار (یگانه) شما، پس از (مخالفت فرمان) من بپرهیزید». و در آیه دیگر «پس مرا پرستش کنید ».
علامه طباطبایی(رحمه الله) می فرماید: «بر اساس سیاق آیه، خطاب آیه، عمومیت دارد و تمام افراد مکلف بشر را فرا می گیرد و مراد از آن در این جا نوع انسان است که به خودی خود وحدتی دارند و همه انسان ها در آن نوع واحدند. برخی نیز مقصود ازهمین آیه را امت اسلام دانسته اند که همه ی انبیاء الهی در آیین اسلام به عنوان دین نهایی اتفاق نظر دارند». (طباطبایی، 1390ق، ج 14، ص 155).
هر کدام از این دو احتمال را درست بدانیم، هدف و آرمان واحد، در سایه پرستش خدا محقق می شود و طبیعی است که نیل به هدف واحد در گرو وحدت است و وحدت هدف ضرورت وحدت جامعه را ببار می آورد.
2. ﴿وَلَا تَکونُوا کالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَینَاتُ وَأُولئِک لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ﴾ (آل عمران (3): 105)
یکی از روش های هدایت قرآن کریم این است که پیروانش را به عواقب و پیامدهای کارهایشان، انذار می نماید و از این طریق برای مخالفت با عاملی که به این عواقب می انجامد جامعه را انذار می دهد. قرآن در مورد اهمیت اتحاد مسلمانان نیز در آیه مذکور خطاب به مسلمانان هشدار می دهد که بر اثر اختلاف و تفرقه میان خود، به سرنوشت امت های قبلی همچون یهود و نصاری مبتلا نشوید که عذاب عظیم در انتظارتان خواهد بود؛ مقصود از «الذین» در آیه یهود و نصاری هستند و آیه بر حرمت اختلاف دلالت می کند. (طباطبایی، 1390ق، ج3ص373)
برخی از مفسران می گویند بعید نیست جمله «من بعد ما جاءهم البیّنات» متعلق به جمله «و اختلفوا» باشد که در این صورت منظور از «اختلاف»، تفرقه از حیث اعتقاد و مراد از «تفرقه» اختلاف و تشتت از حیث بدن هاست. اگر تفرقه را جلوتر از اختلاف ذکر فرمود، برای این است که تفرقه و جدایی بدن ها از یک دیگر، مقدمه جدایی عقائد است؛ چون اگر یک قوم به هم نزدیک و مجتمع و مربوط باشند، عقائدشان به یک دیگر نزدیک تر می گردد و در آخر از راه تماس و تأثیر، متحد می شوند و اختلاف عقیدتی در میانشان رخنه نمی کند. برعکس، وقتی افراد از یک دیگر پراکنده و بریده شدند، همین اختلاف و جدایی بدن ها، باعث اختلاف مشرب ها و مسلک ها می شود و به تدریج هر چند نفر، دارای افکار و آرایی مستقل و جدا از افکار و آرای دیگران می شوند و تفرقه و جدایی باطنی هم پیدا می کنند و وحدتشان از بین می رود. (طباطبایی، همان).
بنابراین، آیه شریفه هشدار می دهد که اولاً شما باید وحدت و انسجام داشته باشید و آن را در هر شرایطی حفظ کنید؛ ثانیاً مانند قوم یهود و نصاری دچار تشتت و پراکندگی نشوید و ثالثاً در صورتی که به این هشدار توجه نکنید، دچار عذاب الهی می شوید.
3. ﴿وَاعتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَاذْکرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ کنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخوَانًا وَ کنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکمْ مِنْهَا کذَلِک یبَینُ اللَّهُ لَکمْ آیاتِهِ لَعلَّکمْ تَهْتَدُونَ﴾؛ (آل عمران (3): 103)
واژه «حبل»، در اصل به معنای وسیله ای است که انسان توسط آن به مقصد و حاجت خود برسد، مانند ریسمانی که انسان با چنگ زدن به او خود را از تهِ چاهی و مانند آن نجات دهد. (فراهیدی، 1409ق، ج 3، ص 236؛ طبرسی، 1372 ش، ج1 2، ص 803؛ شوکانی، بی تا، ج 2، ص 474) در این آیه شریفه چند نکته اساسی در جهت انسجام بخشی مسلمانان ذکر شده است:
1 جمله ﴿واعتصموا بحبل الله...﴾ تمثیل(آل عمران (3): 103) یا استعاره تمثیلیه است؛ زیرا حالت و موقعیت مسلمانان در تمسک آنان به کتاب الله و یا در متحد بودنشان، تشبیه شده است به حالت چنگ زدن کسی به ریسمان محکمی از مکان بلند، که مایه امنیت است و از سقوط او جلوگیری می کند. (رشید رضا، بی تا، ج 4، ص 20)
کسی که از مسیر بسیار خطرناک و پرتگاه هولناکی عبور کند، همواره هراس دارد که از آن پرتگاه، سقوط کند، ولی با گرفتن طنابی که دو طرف آن در جایی محکم و استوار است، با اطمینان خاطر از آن جا عبور می کند و خود را به مقصد می رساند. مسیر و طریق سعادتی که خداوند در این آیه پیشنهاد می کند شبیه همان مسیر خطرناکی است که تمسک به کتاب خدا (و اسلام) باعث نجات می شود. (حقّی البروسی، بی تا، ج 2، ص 89؛ فخر رازی، بی تا، ج 4، ص 151)
2 خداوند نحوه تمسک و چنگ زدن به این ریسمان محکم را با واژه «اعتصام» که از ریشه «عصمت» است بیان کرده است؛ هر چند می شد آن را با کلمه «تمسّکوا» و یا عبارت های دیگر اظهار نماید. چنین تعبیر لطیف و زیبایی، این نکته را به ما می فهماند که اگر مسلمانان با وحدت و همدلی تمام و عاری از هر گونه اختلاف و غرض های سوء، به حبل الله چنگ بزنند، باید بدانند که از آفت ها و لغزش ها در امان مانده و بیمه شده اند. به قول سید قطب، اعتصام به این نعمت است که خداوند بر مسلمانان صدر اول منت نهاده است. (سید قطب، 1412ق، ج 2، ص 25).
3 جمله «واعتصموا» (متمسک شوید)، از یک طرف در قالب «فرمان» و دستور بیان شده و از سوی دیگر به صورت «خطاب جمعی» به ملت مسلمان است. از طرف دیگر، همان فرمان عمومی را با کلمه «جمیعاً » تأکید کرده است تا بفهماند که اولاً این تمسک باید دسته جمعی و از سوی همه مسلمانان صورت گیرد؛ ثانیاً چون در آیه شریفه هیچ قید زمان و مکانی لحاظ نشده، این تمسک وقتی در حالات اجتماعی و سیاسی مسلمانان تأثیر مثبت می گذارد که در طول تاریخ و در همه شرایط انجام گیرد. (علوی مقدم، بی تا، ص54).
جالب این که شأن نزول آیه شریفه که دو قبیله «اوس » و «خزرج» اند، این خصوصیت را داشته اند که به طور دسته جمعی به «حبل الله» متمسک شده اند و از این قضیه زمانی نگذشت که آثار سعادت و حلاوت نعمت های الهی در زندگی برای آنان پدیدار گشت. (طباطبایی، 1390 ق، ج3ص 576). شیخ طوسی آیه را به تمسک دست جمعی معنا می کند. (طوسی، بی تا، ج2ص549).
عده ای از مفسران بر اساس روایاتی، «حبل الله» را به «جماعت» تفسیر کرده اند. (سیوطی، 1404 ق، ج2ص107؛ ابن حیان اندلسی، 1420 ق، ج3ص286؛ طبری، 1412ق، ج4ص39) و گویا خواسته اند بگویند جماعت خود ریسمان محکم الهی است و کسانی که متحد و هم سو باشند، نجات یافته اند. زمخشری، مفسر اهل سنت، نیز آیه را این گونه معنا می کند: «دسته جمعی به خدا استعانت کنید و خود را به او استوار نمایید و اختلاف و تفرقه نکنید». (زمخشری، 1407ق، ج1، صص450 و451).
4 هر چند شأن نزول آیه، دو قبیله اوس و خزرج است، (طبرسی، 1372ش، جزء1و2، ص805؛ سیوطی، 1404ق، ج2ص10؛ مکارم شیرازی، بی تا، ج3ص38؛ ابن کثیر دمشقی، 1419ق، ج2ص85؛ ابوالفتوح رازی، 1408ق، ج3ص126) ولی خطاب آیه شریفه به عموم مسلمانان است «و اعتصموا. .. جمیعاً». طبیعی است که خوان این نعمت الهی همچنان گسترده است و کافی است که مسلمانان، از خود این شایستگی و کفایت را به نمایش بگذارند و از این نعمت بزرگ بهره مند گردند. این نکته که واژه «نعمت» دو بار در آیه ذکر شده، خود دلیل اهمیت فراوان آن است.
نویسنده تفسیر گران سنگ المیزان، معتقد است خداوند می خواهد پیروان قرآن را به حقیقت دین و سعادتی که دین برای انسان در نظر دارد، آشنا کند و از تقلید و پیروی کورکورانه باز دارد،(طباطبایی، 1390ق، ج3، صص572575) می خواهد بفرماید اگر شما را به اعتصام و عدم تفرقه می خوانیم بی دلیل نیست. دلیل این که شما را بدان دعوت کرده ایم همین است که خود به چشم خویش ثمرات اتحاد و اجتماع و تلخی عداوت و حلاوت محبت و الفت و برادری را چشیدید. (داستان اوس و خزرج) و در اثر تفرقه به لبه پرتگاه آتش رفتید و در اثر اتحاد و الفت از آتش نجات یافتید. بدانید که این تمسک به حبل الله و اتحاد شما نعمتی از ناحیه ماست و متوجه شوید که تمامی دستورهایی که به شما می دهیم، به نفع شماست و سعادت و رستگاری شما را تأمین می کند. (طباطبایی، همان).
پنج: در پایان آیه شریفه، خداوند پیامد دردناک عدم اتحاد و همدلی مسلمانان را عرضه می دارد (بعد منفی) و خاطر نشان می سازد که از آنچه برگذشتگانتان یعنی اوس و خزرج، رفته است، عبرت بگیرید؛ آنان بر اثر اختلاف شدید مشرف به هلاکت بودند، ولی در سایه لطف خدا و ظهور اسلام نجات یافتند ﴿... وَکنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکمْ مِنْهَا ﴾. (آل عمران (3): 103).
4. ﴿وَلَقَدْ صَدَقَکمُ اللَّهُ وَعدَهُ إِذْ تحُسُّونَهُمْ بإِذْنِهِ حَتَّی إِذَا فَشِلْتُمْ وَ تَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ عَصَیتُمْ منْ بعْدِ ما أَرَاکم ما تحِبُّونَ مِنْکمْ مَنْ یرِیدُ الدُّنْیا وَمِنْکمْ مَنْ یرِیدُ الْآخِرَةَ. ..﴾؛ (آل عمران (3): 152).
این آیه از طریق بیان پیامد اختلاف و عدم وحدت حول فرمان نبی مکرم6 بر انسجام و همسویی مسلمانان تأکید می ورزد.
همه مفسرین اتفاق نظر دارند که این آیه و آیات چندی بعد از آن، درباره جنگ احد فرستاده شده است، منتها برخی در توضیح آن گفته اند: «وقتی رسول خدا 6 بعد از جنگ به «مدینه» بازگشت، یکی از اصحاب گفت: چرا ما شکست خوردیم، در حالی که خدا به ما وعده نصرت و ظفر داده بود؟ آن گاه این آیه نازل شد». (رشید رضا، بی تا، ج 4، ص181).
آنچه از این آیه شریفه استفاده می شود، دو نکته اساسی است:
1 اختلاف و نزاع میان تیراندازان، که قرآن از آن به «تنازع» یاد می کند، به طور جدی صورت گرفت. تنازع به معنای اختلاف از مادّه «نزاع» و به معنای نوعی کندن است. اختلاف را از این جهت تنازع گویند که در حقیقت طرفین نزاع، هر کدام می خواهد دیگری را از آنچه دارد برکند،(طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1390ق، ج 9، ص 122). یا این که هر یک از دو طرف نزاع، میل پیدا می کند به غیر چیزی که دیگری به آن متمایل است. (رشید رضا، بی تا، ج 10، ص25) این اختلاف هم بدان جهت بود که آنان برای به چنگ آوردن مال بی ارزش دنیا ﴿ مِنْکمْ مَنْ یرِیدُ الدُّنْیا﴾ فرمان رسول خدا(ص) و فرمانده خود را نادیده گرفتند.
2 آیه شریفه پیامد این اختلاف را «سستی و ضعف» می داند و می فرماید: در اثر اختلاف «فشل» شدید. خداوند در بیان پیامد اختلاف نمی گوید: سرانجام این شکاف، کشته شدن عده زیادی و شکست شما بود، بلکه می فرماید: پیامد آن ضعف و سستی شما بود که به مراتب دردناک تر از شکست و از دست دادن دلاورانتان است.
سید قطب، بعد از توضیح اختلاف میان تیراندازان دره احد، می گوید: «قلب ها متشتت و پراکنده شدند، دیگر صف واحد نداشتند، هدف واحد از بین رفت، طمع دنیاخواهی نور اخلاص را ربود، معرکه عقیده از اخلاص خالی شد...». (سید قطب، 1412ق، ج 2، ص 107).
در نتیجه آنچه در این حادثه بر مسلمانان رفته است، برای همه مسلمانان سرمشق و درس عبرت است و هشداری است که اگر با وحدت و همدلی و آشتی زندگی نکنند، تردیدی نداشته باشند که دشمن همواره در کمین است و برای هر جمعی و هر تفکری، دام های رنگارنگ بر اساس سلیقه ها و گرایش ها و طیف ها و... گسترانیده است. (رضایی، 1386ش، شماره24).
5. ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکمْ وَاتقُوا اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ﴾؛(حجرات (49): 10)
قرآن کریم در صدد گسترش روحیه برادری در بین عموم مردم، خصوصاً مسلمانان است، به همین جهت قرآن تمام مؤمنان را برادر یک دیگر خطاب کرده است. دین اسلام در موارد زیادی، اخوّت ایمانی را به عنوان علت و انگیزه ای بر وحدت و اتحاد معرفی نموده و بر اساس آن به همکاری و یاری رساندن به مؤمنان سفارش می نماید و ضرورت آن را با این بیان روشن می کند. (زمخشری، 1407ق، ج4ص366).
6. ﴿وَ أ طِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکمْ وَاصْبِرُوا إِن اللَّه مَعَ الصَّابِرِینَ﴾ (انفال (8): 46).
در این آیه قرآن کریم، مسلمانان را به وحدت در پیروی از خدا و پیامبرش دستور می دهد و از تنازع و مشاجره جهت پیشگیری از سستی و زبونی و اضمحلال اقتدار و عظمتشان به طور صریح نهی می کند. پیامبر گرامی اسلام6 با تکیه بر مبانی اتحاد اسلامی، مدینه فاضله ای سرشار از عشق، صمیمیت، برادری، ایثار و تمامی فضائل انسانی ساخت که هنوز بشر در حسرت و آرزوی تحقق دوباره چنین جامعه ای به سر می برد.
با خودتان نزاع و مشاجره نکنید، نمی گوید نجنگید؛ زیرا به طریق اولی جنگیدن نیز ممنوع است، پس دستور هم این است که با یک دیگر منازعه و مشاجره (نه جنگ) نکنید که در پی آن سستی و ضعف پیدا می شود و پشت سر ضعف، آن شوکت و عظمت و قدرت شما از میان می رود. (مطهری، بی تا، ج 3، ص 101). زیرا نزاع و اختلاف، عامل انهدام کیان و شخصیت جامعه اسلامی است.
7. ﴿کانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النبِیینَ مبَشِّرِینَ وَ منذِرِینَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الْکتَابَ بِالْحَقِّ لِیحْکمَ بَینَ النَّاسِ فیمَا اختَلَفُوا فِیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَینَاتُ بَغْیا بَینَهُمْ فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اختَلَفُوا فیهِ منَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ یهْدِی مَن یشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیم﴾؛ (بقره (2): 213).
این آیه به روشنی پرده از روی این حقیقت بر می دارد و به طور واضح اعلام می کند که انسان ها، با قطع نظر از اختلاف سلیقه، به لحاظ سادگی در چگونگی زندگی و عدم پیچیدگی در اندیشه و آرمان ها، نوعی اتحاد و اتفاق داشته اند، گرچه این همبستگی به تبع فکر و اندیشه آنان، بسیار پیش پا افتاده و ساده بوده است. ولی به همان مقیاس که سطح فکری آنان رشد می کند و رو به جلو می رود، به همان اندازه این همسویی رو به افول می گذارد. (طباطبایی، 1390ق، ج 2، ص 182).
یکی از مسائل اختلافی که در عرصه زندگی انسان ها به وقوع می پیوندد، اختلاف و ناهمگونی در خود «دین» است. دینی که مایه رفع اختلافات بود و می بایست همچنان نقش خود را بالنده تر ایفا کند، به تدریج در خود آن اختلاف ایجاد شد. این نوع اختلافات که در مقیاس وسیع ابراز وجود می کرد، چیزی نبود که طبیعت کلی بشر آن را بر روابط انسان ها تحمیل کرده باشد، بلکه ناشی از انحراف، لجاجت، طغیانگری و حسادت های خود حاملان دین بوده است. (طباطبایی، همان، ج 11، ص 81؛ ج 18، ص 41 42؛ ج 10، ص 4142؛ ج 2، ص 182). تفسیر نمونه سیر تحول زندگی و فکری انسان ها را با بهره گیری از آیه 213 سوره بقره، در چند مرحله؛ یعنی وحدت ابتدایی، شکل گیری اجتماع، بروز اختلافات و تشریع دین، هشدار انبیا، تمسک به تعلیمات پیامبران، چهره تازه از اختلافات ناشی از ستمگری و بغی، شکل گیری مؤمنان و کافران فهرست می کند. (مکارم شیرازی، بی تا، ج2، صص94 و95)
با ظهور مکتب نجات بخش اسلام و آخرین دین خدا، در سرزمین آشفته و بحران زده ای که سال های طولانی در آتش اختلافات ناشی از پیش پا افتاده ترین مسائل می سوخت، یکباره آلام و دردهای بی درمان مردمان آن سرزمین تسکین یافت و شعله های جنگ و نسل کشی فروکش کرد. جزیرة العرب که مهد خشونت و بی رحمی بود و بلند آوازه ترین بت های جهالت و خدایان خرافات را در خود داشت، مبدل به کانون الفت و مهربانی و پایگاه خدا باوری گردید. انسان هایی که روزگاری تشنه خون همدیگر بودند و سایه برادرشان را با تیرهای کینه و حسادت نشانه می گرفتند، به جایی رسیدند که الگوی ایثار و از خود گذشتگی در راه دین خدا و نماد همبستگی پیروان آن قرارگرفتند.
جنگ ها و کشمکش های یک صد و چهل ساله (رشید رضا، بی تا، ج 4، ص22؛ طبرسی، فضل بن حسن، 1372ش، ج1 2، ص 805). میان دو قبیله «اوس» و «خزرج»، نمونه بسیار روشن و آشکاری است که در سایه دین اسلام، خاموش گردید و کینه ها و عداوت های این سال های طولانی جای خود را به برادری و صمیمیت بخشید؛ به گونه ای که قرآن کریم این صمیمیت و برادری و حلاوت میان آن دو قبیله را به عنوان «نعمت» بزرگ به رخ مسلمانان می کشد و هشدار می دهد که این نعمت را از یاد نبردند و مدیون آن باشند. (آل عمران (3): 103).
8. ﴿انَّ الَّذِین فرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیعًا لَّسْتَ منْهُمْ فی شَیءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ ینَبِّئُهُم بِمَا کانُوا یفْعَلُونَ﴾. (آل عمران (3): 103).
خداوند در این آیه، راه کسانی را که تفرقه ایجاد می کنند، از راه پیامبر(صلی الله علیه وآله) جدا دانسته و پیامبر(صلی الله علیه وآله) را مسؤول سعادت و شقاوت آن ها نمی داند. ضمنا خداوند در این آیه بیزاری خود و پیامبرش را از هرگونه تفرقه اعلام می دارد و به تفرقه افکنان و گروه گرایان می گوید: کار آن ها با خداست و اوست که با مجازات، آنان را از کردار زشت شان آگاه خواهدکرد. (ابوزهره، بی تا). (بی آزار شیرازی، 1370 ج 1، ص 160).
9. ﴿مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ. ..﴾. (فتح (48): 29)
دو صفت متضاد «شدت» و «رحمت»، بلندترین و جاودانه ترین پیام همبستگی و همسویی مسلمانان را همراه با گذشت و اغماض درون خودی، قاطعیت و کوتاه نیامدن از اهداف کلی و اصولی دین و آرمان های اسلامی، در برابر دشمنان دین که سر ستیز و سازش ناپذیری دارند، با رساترین صدا اعلام می کند.
10. ﴿شرَعَ لَکم منَ الدِّین مَا وَصَّی بِهِ نُوحًا وَ الَّذِی أَوْحَینَا إِلَیک وَمَا وَصینَا بهِ إِبرَاهِیمَ وَ موسَی وَ عیسَی أَن أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ . ..﴾. (شوری (42): 13).
خداوند در این آیه نیز مسلمانان را از تفرقه و اختلاف برحذر می دارد.
11. ﴿... فَإِن تَنازَعْتُمْ فِی شَی ءٍ فَرُدُّوهُ إِ لَی اللَّهِ وَ الرَّسُول. ..﴾. (نساء (4): 59).
خداوند در این آیه یادآور می شود که اگر میان مسلمانان در امری اختلافی پدید آمد، به خدا و رسول او رجوع کنید و حول دستورات خدا و رسول اکرم6 اختلاف خود را حل کنید. قرآن وجود پیامبر 6 را محوری برای همبستگی و یگانگی مسلمانان می شناسد. (مجادله (58): 22).
ضرورت وحدت اسلامی از منظر روایات
با تعمق و بررسی در منابع روایی که در طول قرون و اعصار مختلف توسط محدثان و رجال حدیثی فریقین در دسترس جامعه اسلامی قرار گرفته است، اتحاد و وحدت مسلمین از جایگاه رفیع و با عظمتی برخوردار است و رفتار و گفتار معصومین: خصوصاً رسول مکرم اسلام6 گواه بر این ادعاست. به طوری که نمونه بارز این الفت و یگانگی را می توان در صفوف نمازهای جماعت مشاهده نمود که تا چه اندازه رسول خدا(ص) و سائر به آن عنایت داشته و مسلمانان هم عصر آن بزرگوار به آن اهتمام می ورزیدند و مسجد هم به عنوان بزرگترین مرکز اتحاد و یگانگی مسلمانان که با اجتماع در آن، مهمترین معضلات سیاسی و اجتماعی را سامان می بخشیدند مطرح بوده است.
در نگاه ژرف پیامبر6، درون مایه اصلی وحدت و اتحاد بین مسلمانان از هر قوم و نژاد و ملیت، «ایمان به خدا» است. به همین دلیل در صدد خالص و ناب گردانیدن ایمان ها و باورها برآمده و معتقد بودند که هر چه این خلوص و صفا فزونی یابد، مِهرها و مودت ها و محبت ها نیز رو به تزاید می رود و دل ها به هم می پیوندند و به وحدت و صمیمیت و اتحاد می رسند.
رسول خدا(ص) در مناسبت های مختلف این مطلب را گوشزد کرده اند؛ از آن جمله فرمودند: «إنّ الله تعالی رضی لکم ثلاثاً و کره لکم ثلاثاً رضی لکم ان لا تعبدوا الا الله و لا تشرکوا به شیئاً و أن تعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرّقوا و ان تسمعوا و تطیعوا و أن تنصحوا لله من ولی أمرکم و کره لکم قیل و قال و کثره السؤال و اصاعة المال»(متقی هندی، بی تا، ج 1، ص 177 و ج 15، ص 828)؛ و در جای دیگر فرمودند: «الجماعة رحمة و الفرقة عذاب » (همان، حدیث 2242)؛ و در جایی دیگر می فرمایند: «ولاتختلفوا فإنّ من کان قبلکم اختلفوا فهلکوا» (همان، ج1، ص177).
پیامبر اکرم6 در روایات بسیاری، بر لزوم و ضرورت وحدت با عبارات گوناگون تأکید کرده اند. ایشان می فرمایند: «اَلمؤمنُ لِلمؤمِنِ کَالبُنیانِ یشَیدُ بَعضُهُ بَعضاً» (ابوالفتوح رازی، 1408ق، ج4ص477)؛ و نیز فرموده است: «اَلمؤمنونَ کَالنَّفسِ الواحِدة» (همان)؛ و باز می فرماید: «مثَلُ المؤمنین فی تَوادِّهِم وَ تزاحُمِهِم کمَثَلِ الجَسَدِ الواحِدِ إِذا اشتکی بَعضُهُ تَداعی سائِرُهُ بِالسَّهَرِ و الحُمّی». (همان).
حضرت علی(ع) بزرگ پرچمدار وحدت و انسجام میان مسلمانان بارها اعلام کردند که نقد حکومت و حتی مخالفت با آن تا آن جا پذیرفتنی است که باعث شکست اتحاد جامعه اسلامی نشود. آن حضرت می فرمایند:
«إِنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ تَمَالَئُوا عَلَی سَخْطَةِ إِمَارَتِی، وَ سَأَصْبِرُ مَا لَمْ أَخَفْ عَلَی جَمَاعَتِکمْ، فَإِنَّهُمْ إِنْ تَمَّمُوا عَلَی فَیالَةِ هَذَا الرَّأْی انْقَطَعَ نظَامُ الْمسْلِمِینَ. ..» (نهج البلاغه، خطبه 169). این گروه (فتنه انگیز) به علت خشم بر حکومت من به یک دیگر پیوسته اند و من تا هنگامی که بر اجتماع شما خائف نشوم، صبر و تحمل می کنم و اگر آن ها به این افکار سست و فاسد (و نقشه های شوم) ادامه دهند، نظام جامعه اسلامی از هم گسیخته خواهد شد (و در چنین شرایطی صبر نخواهم کرد).
حضرت علی(ع) با این که خلیفه و جانشین پیامبر6 بود، اما با مقام والایی که داشتند به جای آن که جنگ و جدال به راه اندازند، به کسانی که دانسته یا ندانسته نزد ایشان آمدند تا در برابر ابوبکر با وی بیعت کنند، فرمود: «أَیهَا النَّاسُ شُقُّوا أَموَاجَ الْفتَنِ بسُفُنِ النَّجَاةِ وَ عَرِّجُوا عَنْ طَرِیقِ الْمنَافَرَةِ وَ ضعُوا تیجَانَ الْمُفَاخَرَةِ؛ أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ.هَذَا مَاءٌ آجِنٌ وَ لُقْمَةٌ یغَصُّ بِهَا آکلُهَا وَ مُجْتَنِی الثَّمَرَةِ لِغَیرِ وَقْتِ إِینَاعِهَا کالزَّارِعِ بغَیرِ أَرْضهِ»(نهج البلاغه، خطبه 5)؛ ای مردم! امواج فتنه ها را با کشتی های نجات بشکافید و از راه اختلاف پراکندگی و دشمنی کنار آیید و تاج های تفاخر و برتری جویی را از سر بنهید! آن کس که با داشتن بال و پر (یار و یاور) قیام کند یا در صورت نداشتن نیروی کافی، راه مسالمت پیش گیرد و راحت شود رستگار شده است. این (زمامداری بر مردم) آبی متعفّن و لقمه ای گلوگیر است (و اگر فرمان الهی نباشد تن به آن در نمی دهم)! (این را نیز بدانید) کسی که میوه را پیش از رسیدن بچیند همانند کسی است که بذر را در زمین نامناسب، همچون کویر و شوره زار بپاشد (که سرمایه و نیروی خود را تلف کرده و نتیجه ای عاید وی نمی شود).
حضرت علی(ع) که تنها هدفش حفظ مکتب و وحدت بود، به خاطر مقامات ناچیز دنیوی، کینه کسی را به دل نمی گرفت. همین که با خلفا بیعت کرد، نظر خود را نگاه داشت و در پنهان و آشکار با آنان صمیمانه رفتار کرد و علیه آنان حیله و دسیسه ای که معمول سیاستمداران طاغوتی است، به کار نبرد. آن حضرت در خطبه معروف شقشقیه می فرماید: «فَرَأَیتُ أَنَّ الصبْرَ علَی هَاتَا أَحْجَی فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَینِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا، أَرَی تُرَاثِی نَهْباً»(همان، خطبه 3)؛ سرانجام دیدم بردباری و شکیبایی در برابر این مشکل، به عقل و خرد نزدیکتر است، به همین دلیل شکیبایی پیشه کردم (نه شکیبایی آمیخته با آرامش خاطر، بلکه) در حالی که گویی در چشمم خاشاک بود و استخوان راه گلویم را گرفته بود؛ چرا که با چشم خود می دیدم میراثم به غارت می رود.
امام علی(ع) در خطبه دیگری دست رحمت خدا را کمک و یاور جماعت می داند و می فرماید: «والزموا السواد الاعظم، فان ید الله علی الجماعه و ایاکم و الفرقه فان الشاذ من الناس للشیطان کما ان الشاذ من الغنم للذئب»(نهج البلاغه، خطبه 127).
امام علی(ع) ضمن خطبه ای، در نکوهش یاران خود در یکی نشدن تحت لوای اسلام، این تفرقه و جدایی را مایه شکست آنان از گروهی می داند که در باطلشان متحد بوده و هم رأی هستند. ایشان می فرمایند: «وَاللَّهِ لَأَظُنُّ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ سَیدَالُونَ مِنْکمْ باجْتِمَاعِهِمْ علَی بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِکمْ عَنْ حَقِّکمْ، وَ بِمَعْصِیتِکمْ إِمَامَکمْ فِی الْحَقِّ وَ طَاعَتِهِمْ إِمَامَهُمْ فِی الْباطِلِ»(همان، خطبه 25).
در منابع روایی اهل سنت نیز روایات فراوانی درباره وحدت و ضرورت برادری و انسجام اسلامی، وجود دارد که به دلیل اختصار به برخی از آن روایات اشاره می شود:
1. انّ المسلمین ید واحدة علی من سواهم و انّ لا یخرج من جماعة المسلمین الاّ مفارق معاند لهم مظاهر علیهم؛ (طبرانی، بی تا، ج6ص305؛ مجلسی، 1385ش، ج28ص104).
2. انّ المؤمن من اهل الایمان بمنزلة الرأس من الجسد یألم المؤمن لأهل الإیمان کما یألم الجسد لما فی الرأس. (ابن کثیر دمشقی، 1419ق، ج4ص224).
3. ألا انّ المسلم اخو المسلم فلیس یحلّ لمسلم من اخیه شیء الاّ ما احلّ من نفسه. (ترمذی، 1983م، ج 4ص337، ح 5082؛ ابن ابی جمهور احسائی، 1403ق، ج 3، ص 184).
4. لا تقاطعوا و لا تدابروا و لاتباغضوا و لاتحاسدوا و کونوا عبادالله اخواناً و لایحلّ لمسلم ان یهجر اخاه فوق ثلاث. (مسلم بن حجاج، بی تا، ج 8 ص 10، حدیث 8؛ صدوق، 1403ق، ص 183).
5. عَنْ عَرْفَجَةَ بْنِ شرَیحٍ الْأَشجَعِی قَالَ: رَأَیتُ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ سَلَّمَ عَلَی الْمِنْبَرِ یخْطُبُ النَّاسَ فَقَالَ: إِنَّهُ سیکونُ بعْدِی هَنَاتٌ وَ هَنَاتٌ فَمَنْ رَأَیتُمُوهُ فَارَقَ الْجمَاعَةَ أَوْ یرِیدُ یفرِّقُ أَمْرَ أُمةِ محَمَّدٍ صلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ سَلَّمَ کائِنا مَنْ کانَ فَاقْتُلُوهُ فَإِنَّ یدَ اللَّهِ عَلَی الْجَمَاعَةِ فَإِنَّ الشَّیطَانَ مَعَ مَنْ فَارَقَ الْجَمَاعَةَ یرْکضُ. (نسایی، 1348ق، ج 7، ص 92).
6. عنْ أُسَامَةَ بْنِ شَرِیک قَالَ قَالَ رَسولُ اللَّه صلَّی اللَّه علَیهِ وَ سَلَّمَ: أَیمَا رَجلٍ خرَجَ یفَرِّقُ بَینَ أُمَّتِی فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ. (مزی، 1409 ق، ج 10، ص 91).
ضرورت وحدت اسلامی از منظر عقل
بعد از بررسی، ضرورت وحدت و انسجام در قرآن و روایات، و معلوم شدن اهمیت و تأکید دلائل نقلی مسلمانان، بر وحدت و هم گرایی، در ادامه شایسته و به جا است که این مسئله از طریق دلیل عقلی نیز مورد بررسی و کاوش قرار گیرد. لازم به ذکر است در این قسمت با توجه به اهدافی که درباره وحدت مطرح می شود و همچنین در راستای آثاری که وحدت برای جامعه به همراه دارد، دلائل عقلی، ما را به مواردی رهنمون می سازد که از طریق آن ها می توان به ضرورت وحدت رسید.
1. بقای ملت ها و ضرورت وحدت
جهان امروز با چهره ای دژخیمانه ای که به بشریت نشان داده است بیش از هر زمان نیاز انسان و جامعه انسانی به عدالت را فریاد می زند.گرچه در دهه های اخیر بیش از هر زمان دیگری در تاریخ بشریت از صلح و ثبات و امنیت و حقوق بشر سخن گفته می شود و بانگ های این چنینی گوش خراشانه شنیده می شود اما چهره حقیقی امروز تاریخ چنین نیست. در کنار بانگ امنیت و حقوق بشر روزی در بوسنی و هرزگوین جنگ و قتل و ظلم رغم می خورد و روزی در قانا انسان های بی گناه جنایت ها می بینند و روزی مردم عراق توسط تصمیم گیران صلح جهانی مورد حمله وحشیانه قرار می گیرند و روزی یک مسلمان بر مسلمان دیگر خشونت آمیز به قتل و غارت و تجاوز می پردازد.
در چنین شرائطی ضرورت تبیین دقیق اندیشه های اصیل اسلامی که اجرای قسط و عدل در گستره گیتی است یک وظیفه انسانی بر دوش هر مسلمان است. در راستای تبیین دقیق و کامل اندیشه های اسلامی عزم و همت همه جانبه امت مسلمان یک ضرورت به نظر می رسد و این مهم وحدت امت اسلامی را می طلبد.
2. ضرورت وحدت برای تمدن اسلامی
یکی از دلائلی که جامعه اسلامی را به ضرورت وحدت رهنمون می گرداند؛ رسیدن به تمدن بزرگ اسلامی است که خداوند در قرآن کریم وعده تحقق آن را داده است: ﴿لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کلِّهِ﴾ (توبه (9): 33) تمدن اسلامی که حاصل رشد همه جانبه آحاد و امت اسلامی در ابعاد مختلف علمی، اندیشه ای و اجتماعی است، جز با اهتمام همه امت اسلامی بر این مهم محقق نمی گردد. در توضیح این مهم ابتدا به تبیین تمدن اسلامی پرداخت و سپس به جایگاه و نقش وحدت در این امر بذل توجه نمود.
تمدن اسلامی
تمدن در زبان عربی از واژه مدن مشتق شده است که به معنای در مکانی اقامت کردن (جوهری 1407ق، ج6ص2201). و در لغت تمدن به معنای شهرنشین شدن است و این واژه برای زندگی انسان در جامعه و عبور از بربریت استفاده می شود. در زبان انگلیسی، واژه civilization معادل تمدن یا حضاره است. این واژه از لغت لاتینی civis به معنی شهروند یا شهرنشین گرفته شده و برای دلالت بر ویژگی هایی مانند لطف، کیاست و لیاقت مورد استفاده قرار گرفته است که دستاورد شهرنشینی است یا برای پیشرفت و ترقی افراد و جمعیت هایی که در شهرها زندگی می کنند (سپهری، 1385ش، ص 35) استفاده می شود؛ یونانیان با استفاده از واژه civilization شهر را مجموعه ای از نهادها و روابط اجتماعی می دانستند. (فوزی و صنم زاده، سال سوم 1391ش، شماره 9).
ابن خلدون مؤلفه های مدنیت را جمعیت، ثروت، کار، صنعت، دانش، هنر، جغرافیا، شهرنشینی، دین و عصبیت دانسته است. (آدمی ابرقویی، 1387ش، ص 39). وی حضارت را یکی از مراحل زندگانی جامعه دانسته است که مرحله بداوت آن را به کمال می رساند. (سپهری، 1385ش، ص 31).
تمدن اسلامی عبارت است از تمدنی که انسان در آن تمدن بر اساس آموزه های متعالی اسلام، به رشد و سعادت در دنیا و آخرت و همچنین در همه ابعاد فردی و اجتماعی دست می یابد و هدف نهایی از وجود انسان که رسیدن به کمال مطلوب است را ایجاد کند و این مهم در اندیشه اسلامی جز از طریق عمل فرد و جامعه به همه دستورات اسلامی حاصل نمی شود. (بیانات مقام معظم رهبری، 22/03/1383)
با توجه به خاتمیت و جامعیت اسلام که مورد پذیرش هر مسلمانی است، وجود اندیشه تمدن ساز در اسلام یک ضرورت به نظر می رسد. اگر اسلام به عنوان دین خاتم قرار است اداره امور بشر تا پایان عمر بشریت را بر عهده بگیرد و سعادت دنیا و آخرت او را تنظیم کند؛ این مهم جز با وجود برنامه جامع و کامل برای فرد و جامعه انسانی محقق نمی شود و این برنامه جامع و کامل که تمامی شؤون مختلف بشر را در بر بگیرد؛ در تمدن اسلامی قابل دست یابی است. تمدن اسلامی فضایی است که انسان در آن فضا به لحاظ معنوی و مادّی می تواند رشد کند و به غایات مطلوبی برسد که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است. زندگی خوب و عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگی جهان طبیعت. تمدّن اسلامی به این معنی است و هدف و آرمان نظام اسلامی این است. (همان) در این تعریف ابعاد گوناگون فرهنگ و تمدن مادی و معنوی بشر مطرح شده است که منجر به تکامل او و قرب به خدا می شود. (اکبری و رضائی، 1394ش، دو فصلنامه الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی، مقاله 4، دوره 3، شماره 5).
با توجه به آنچه در خصوص تمدن اسلامی گذشت، نسبت به وحدت آفرینی تمدن اسلامی و ضرورت وحدت برآمده از آن، دو نکته حائز اهمیت است:
نکته اول: اسلامی بودن، وصف تمدن است
یکی از نکاتی که از نظر به تمدن اسلامی به ضرورت وحدت پی می بریم، نظر به وصف اسلامی بودن تمدن در نگاه اندیشمندان اسلامی است. با توجه به این که اصطلاح تمدن اسلامی پس از تقسیم های فرقه ای اسلامی ایجاد شد؛ اسلامی بودن تمدن نشان از تمرکز بر مباحث مشترک اسلامی در تمدن سازی دارد و این که با توجه به وصف اسلامی بودن و مشترک بودن آن میان امت اسلامی؛ اهتمام همه امت اسلامی بر آن ضروری است.
نکته دوم: تمدن و نیاز به اراده مشترک
تمدن اسلامی برابر آموزه های اسلامی با اطاعت از خداوند و اطاعت از رسول 6 در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی حاصل می شود که در امتداد زمان می تواند نجات بخش امت از کوران حوادث تلخ باشد و این اراده واحد، خود نقطه مشترک امت اسلامی است و نقطه مشترک و هدف مشترک امت اسلامی به وحدت رهنمون می شود.
3. ضرورت وحدت جامعه اسلامی و نفی سیطره استکبار
جغرافیای استراتژیک اسلامی که از یک سو سرشار از منابع زیرزمینی است و از سوی دیگر از راه های ارتباطی متنوع؛ به بازار دوردست ترین مناطق زمین دسترسی دارد[1]؛ چشم چپاولگران جهان را به طمع وا داشت تا به شیوه های مختلف به این نقطه از زمین تسلط یابند و اندوخته های مادی خود را با این استعمار و چپاولگری بیافزایند. این مهم در برهه های مختلف تاریخی چهره هایی متنوعی به خود گرفت. روزگاری با جنگ های صلیبی به غارت فرهنگی و بروز توحش غربی خود همت گماردند و روزگاری نیز با جنگ افروزی و خشونت با نام جنگ جهانی اول، به صورت مستقیم به این سرزمین های سرشار از غنای مادی تسلط یافته و مستعمرات خود را به شکل های مختلف تحت سیطره خود قرار دادند و در این راستا از هیچ ظلمی فروگذار نکردند. این ظلم ها و چپاول ها، همواره عزم امت واحد اسلامی را بر مقابله با زورگویی ها جزم می کرد و امتی که در برخی موارد اختلاف نظر داشتند، با احساس این استعمار، حول استعمارزدایی از جغرافیای اسلام عزیز متحد شدند. انقلاب 1920 عراق و تعاملات نزدیک اندیشمندان اسلامی عراق[2] شاهدی بر این مهم است. دانشمندان اسلامی با پی بردن به این مهم اصلاح گرانه در پی وحدت برای زدودن استعمار از چهره امت بودند و با شیوه های مختلف به این امر در حد توان جامعه عمل پوشاندند. گاهی اهتمام اندیشمندان اسلامی به روشنگری نسبت به سیاستمداران اسلامی تجلی پیدا می کرد و گاهی این مهم در سطح بین المللی با تشکیل یک سازمان جامع از اندیشمندان اسلامی بروز می کرد و گاهی نیز به شکل یک سازمان بین الدولی مشتمل بر تشکیلات خاص که مجموعه ای از اندیشمندان اسلامی را در کنار جامعه سیاستمدران اسلامی به هم اندیشی وا می داشت. این تلاش های تاریخی بیانگر توجه و اهتمام جامعه اسلامی به وحدت و ضرورت آن در برابر دنیا طلبی های بین المللی در این امر خطیر است. (حسنی، سلیم، مقاله دور علماء الشیعة فی مواجهة الإستعمار، دائرة المعارف الفقه الاسلامی، بی تا).
تسلط دشمنان بر جامعه اسلامی و مسلمانان، از نظر فقه اسلامی امری نادرست بوده و هرگونه ارتباطی که باعث افزایش و گسترش نفوذ غیر مسلمانان و بیگانگان در جامعه اسلامی گردد، به گونه ای که آنان بتوانند در امور مسلمین دخالت کنند، ممنوع می باشد (علی دوست، بی تا، مقالات و بررسی ها؛ دفتر76؛ فخر رازی، بی تا، ج8ص264).
آیه شریفه با خطاب قرار دادن مؤمنان، طی حکمی نهایی و غیر قابل تغییر و تبدیل، هرگونه تسلط و برتری و قدرت و استیلای کافران بر مسلمانان را نفی(جزایری، 1416ق، ج 1، ص 559). و برتری مؤمنان بر کافران را اعلام می دارد. (طباطبایی، 1390ق، ج 5، ص 116). و حتی برخی با استفاده از این آیه به عدم تسلط حقوقی کافران بر مؤمنان نیز حکم داده اند(رضایی اصفهانی، 1387ش، ج4ص342). و هرگز این حکم به عکس نخواهد شد و با حکم این آیه در همه دوره ها در نهایت فتح و پیروزی از آن مؤمنان خواهد بود. (طباطبایی، 1390ق، ج 5، ص 116).
طبق برداشت از آیه، مؤمنان نیز حق پذیرفتن سلطه کافران را ندارند و هرگونه عهدنامه یا تفاهم که راه نفوذ کفار بر مسلمانان را باز کند، حرام شمرده شده است و مؤمنان وظیفه دارند تا با آن مقابله نمایند. (قرائتی، تفسیر نور، 1388ش، ص191؛ رضایی اصفهانی، 1387ش، ج4ص342).
این آیه، بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی است که جنبه سلبی آن ناظر بر نفی سلطه بیگانگان بر مقدرات و سرنوشت سیاسی و اجتماعی مسلمانان و جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه دینی مسلمانان در حفظ استقلال سیاسی و از بین بردن زمینه های وابستگی است. (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1382ش، ج3ص155؛ محمدی، و همکاران، 1393ش، شماره 36، ص169).
شیطنت های امروز فرزندخواندگان شیطان هر روز شکل جدید به خود می گیرد و هر روز برای جامعه اسلامی نقشه های پیچیده تر در سر می پرورانند تا به آمال و دنیاطلبی های خود برسند و برای این مهم ضروری است وحدت را از میان جوامع اسلامی برچینند. در این چهارچوب سزاوار است جامعه اسلامی با انواع مختلف استعمار، برخوردی شایسته و به جا در پیش گیرد. در ادامه به برخی از انواع توطئه های استعماری اشاره می شود:
الف) جنگ افروزی در سرزمین های اسلامی
گرچه امروزه در چهارچوب قوانین بین المللی که با ظاهرهای فریبنده؛ تلاش برای نمایش استقلال سرزمین های اسلامی را در برنامه دارند اما گاهی روحیه درندگی دوباره شکل جنگ های صلیبی را در تاریخ زنده می کند و نمایشی دیگر از همان توحش را در جغرافیای اسلام زنده می کند. جنگ آمریکا در عراق که قتل عام مردم عراق و تجربه تلخ زندان ابوغریب و جنگ آمریکا در افغانستان به بهانه های واهی مقابله با تروریست نمود بارزی از اشغال سرزمین های اسلامی توسط غارتگران غربی است که اهمیت اتحاد اسلامی در این موارد را به واضح ترین شکل ممکن نشان می دهد. در اندیشه اسلامی حفظ جغرافیای اسلام از اهمیت به سزایی برخوردار است (فخار طوسی، 1394ش) و این دست اقدامات جریان های ضد اسلامی، می تواند دلیل واضحی بر لزوم وحدت امت اسلامی برای دفاع از کیان اسلام باشد و ضرورت آن در اندیشه اسلامی بر هیچ اندیشمندی پوشیده نیست.
ب) استعمار اقتصادی سرزمین های اسلامی
امت بزرگ اسلامی که بیش از یک ششم جامعه بین المللی موجود را در بر می گیرد، از ظرفیت های بزرگی در اقتصاد برخوردار است. از یک سو این جمعیت عظیم بشری با نیازهای اساسی و متفاوتی که می توانند بازار بزرگی برای محصولات متنوع به شمار آیند. (صفوی و ستاروند و بخشی، 1393ش) بازار مصرفی که در جامعه اسلامی برای تامین نیازهای اساسی و زیر ساخت های زندگی وجود دارد، چشم استعمارگران اقتصادی خیره کرده است و امروزه با تصرف این بازار؛ کسب و کار و تولید کشورهای استعمارگر رونق یافته و سرمایه ها و نیروهای انسانی امت اسلامی در زیر فشارهای اقتصادی حاصل از سیطره نظام سرمایه داری به فراموشی سپرده است. از سوی دیگر وجود سرمایه های عظیم مادی در نفوذ امت اسلامی نیز نمی توان غافل شد؛ این سرمایه های عظیم امروزه به شکل مواد اولیه از کشورهای اسلامی خارج و با فراوری به قیمت گزاف به همین کشورها فروخته می شود. در برابر این روش که به ناکارآمدی اقتصاد کشورهای اسلامی منجر می شود، می توان از ادغام سرمایه و نیروی کار امت اسلامی هم گردش سالم اقتصادی در میان امت اسلامی و رونق اقتصادی میان جامعه اسلامی به وجود آورد و هم حاصل آن، بریدن دست ای پلید غارتگر، از بازار فرهنگی و اقتصادی جامعه اسلامی را رقم زد و این مهم، مرهون توجه امت اسلامی به مسئله وحدت و ایجاد بازار و تشکیلات اقتصادی لازم میان امت اسلامی است.
ج) استعمار علمی سرزمین های اسلامی
امت متحد اسلامی که در روزگاری سرآمد جامعه بشری در بخش های مختلف علمی بوده و در کنار گسترش علم خود، سرآمدی و عزت اسلامی را به رخ جهانیان می کشید؛ امروز با برنامه ریزی های استعماری به مجموعه ای از جوامع وابسته در عرصه علم بدل شده است که باید دستاوردهای علمی دیگر کشورها را حسب تشخیص سیاست گزاران جهانی مصرف کند. استعمار و انحصار طلبی علمی کشورهای توسعه طلب در روزگار ما، کار را بدانجا رساند که اندیشمندان اسلامی با ابزار مختلف از خدمت به جامعه خود کنار می کشند و به خدمت کشورهای به اصطلاح توسعه یافته در می آیند. گاهی با دعوت اندیشمندان مسلمان به کشورهای غیر اسلامی این اتفاق می افتد و گاهی با بهانه های سیاسی مانع دانش گستری جامعه اسلامی می شوند و نتیجه این سیاست گذاری به تعطیلی رشد علمی درون امت اسلامی و کوچ اندیشمندان به دیگر سرزمین ها می انجامد و گاهی با ابزار ترور دانشمندان، مانع رشد علمی کشورهای اسلامی می شوند.
جوانان پاک سیرت مسلمان که قدرت فکر و ذهن خود را با عمل به احکام اسلامی برای رشد فکری آماده نگاه داشتند تحت چنین شرائطی به رشد علمی در کشورهای غیر اسلامی دامن می زنند و نتیجه این سیاست چیزی جز بازماندن کشورهای اسلامی از توسعه علمی نخواهد بود. تنها راه برون رفت از این وضعیت نابسامان، وحدت و هم گرایی کشورهای اسلامی برای پاسداشت اندیشه و تفکر در جامعه اسلامی و ایجاد فضای رشد علمی درون امت اسلامی است.
د) استعمار فرهنگی سرزمین های اسلامی
یکی از اتفاقات مهم دهه های اخیر ابزار رسانه ای در خدمت جریان استعمارگر است.
از یک سو با ابزار قدرتمند رسانه در خدمت مطامع مادی خود به ترویج فرهنگ های مختلف خود می پردازند و از سوی دیگر با همین ابزار، القائات لازم را به جامعه انسانی اسلامی شیوع می دهند. امروز تخدیر جامعه با قدرت رسانه نسبت به امور منافی با اخلاق اسلامی از ناگوارترین رسالت های ابزارهای رسانه ای جامعه غرب شده است.
جریان استعماری با ترویج فرهنگ های استعماری مانند گسترش مصرف گرایی و اشاعه اخبار و شایعه های نادرست در جامعه اسلامی در پی رسیدن به اهداف شیطانی خود است. در بسیاری از موارد با استفاده از ابزارهای تفرقه افکن مانند تعصبات مذهبی و تحریک تعصبات قومی و زبانی این رسانه ها مانع ایجاد وحدت اسلامی می شوند و به صورت مستقیم هدف وحدت امت اسلامی که عالی ترین اهداف اسلام از صدر تاریخ ظهور آن بوده را مورد هجمه و تخرب قرار می دهند.
نفوذ فرهنگی در جوامع اسلامی، گاهی به قدری مخفی و ناپیداست که تنها رهبران بصیر اسلامی می توانند چنین تحولاتی را احساس کنند و بسیاری از سیاستمداران کشورهای اسلامی نیز در مواردی نقش مهره های این جریان را در جامعه اسلامی بازی می کنند.
ایجاد زیرساخت های لازم برای ایجاد رسانه های سالم و کامل منطبق با آموزه های اصیل اسلامی و پیگیری های بین المللی کشورهای اسلامی نسبت به هجمه های ضد فرهنگ اسلامی جز با وحدت کشورها و قدرت های اسلامی حول اراده و عزم الهی بر پاک ماندن فرهنگ بشر از لوث وجود اندیشه های شیطانی و اخبار دروغ ممکن نیست.
بنابراین با نگاه به شکل های مختلف استعمار که امروزه در اقصی نقاط جغرافیای اسلامی که آحاد امت اسلامی را هدف قرار می دهد؛ ضرورت وحدت را بیش از هر زمانی بر جامعه اسلامی هویدا می سازد. وحدت امتی که با تلاش خود رشد و شکوفایی علمی را رقم بزنند و با توانمندی اقتصادی به رشد و شکوفایی اقتصادی جامعه اسلامی و بروز فرهنگ تلاش و پشتکار برآمده از متن اسلام؛ نام اسلام را بیش از هر زمانی بر تارک آسمان جهان نمایان کنند. (زارعی نژاد در پایگاه حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای).
4. ضرورت وحدت برای استقلال جامعه اسلامی
یکی از نکاتی که مسئله وحدت میان امت اسلامی را در این روزگار بیش از هر زمان جلوه گر می سازد نیاز جامعه اسلامی به استقلال است. مسئله استقلال امت اسلامی از مهم ترین دغدغه های اندیشمندان اسلامی همیشه تاریخ بود. استقلال امت اسلامی از یک سو به جلوگیری از سوء استفاده های غیر مسلمانان از جامعه اسلامی منجر می شود و از سوی دیگر عزت اسلام و امت اسلامی را به رخ جهانیان می کشاند. در عین گره خوردن این مسئله به استعمار، می توان آن را حد وسطی مستقل دانست؛ زیرا نفی سلطه بر جهات مختلف امت اسلامی خود دلیلی جدا بر ضرورت وحدت است خواه به استقلال منجر شود یا خیر و این جهت منفی ملازم است با جهتی مثبت که عبارت است از لزوم استقلال امت اسلامی است. این دو حد وسط در عین تلازم دو امر و حد وسط متفاوت به حساب می آیند. استقلال نیز همانند استعمار از چهره های مختلفی برخوردار است:
الف) استقلال اقتصادی
نگاه خاص اسلام که اقتصاد را در خدمت جامعه انسانی می داند(صدر، محمدباقر، بی تا، ص333) و در راستای این رابطه احکام خاص وضع کرده است نشان از ضرورت استقلال اقتصادی امت اسلامی دارد. نظام بانکداری در ساز وکار جهانی مبتنی بر اندیشه های ناقص بشری است و احکام و ویژگی هایی در تضاد با آموزه ها و احکام اسلامی دارد(صدر، بی تا، ص333) و در برخی موارد این تضاد به حدی است که برخی از دستورات نظام اقتصاد جهانی از نگاه اسلام جنگ با خدا خوانده می شود. این مهم یکی از شکل های نشانگر ضرورت استقلال اقتصادی است که جز در سایه سار وحدت حاصل نمی شود.
از سوی دیگر مسئله بازار مصرف کشورهای اسلامی(علوی، 1371 ش، شماره 2). از اهمیت فزاینده ای برخوردار است که اهمیت آن از رشد اقتصادی و ضرورت ایجاد اشتغال در جوامع جوان اسلامی نشأت می گیرد. این بازار عظیم مصرف، اگر با رشد اقتصادی و اشتغال نیروهای جوان اسلامی همراه و همسو باشد، می تواند در راستای اهداف اسلامی تعریف شود و این مهم جز با استقلال اقتصادی حاصل نمی شود و همان گونه که بیان شد استقلال اقتصادی نیز در سایه وحدت و انسجام به دست می آید.
ب) استقلال فرهنگی
با وجود قدرت اقتصادی، علمی و صنعتی جوامع غیر اسلامی، نمی توان نقش نفوذ فرهنگ را در جوامع اسلامی نادیده گرفت. در جامعه امروز، استقلال اقتصادی و علمی، جز با استقلال فرهنگی که با بروز و گسترش فرهنگ اسلامی در امت اسلامی، به دست نمی آید. (برگرفته از سایت ایکنا با موضوع بررسی زمینه های استقلال فرهنگی با استناد به آیات قرآن) در نتیجه از یک سو اهمیت فرهنگ در اندیشه اسلامی و از سوی دیگر نقش پر رنگ آن در استقلال اقتصادی و علمی، ضرورت استقلال فرهنگی را نتیجه می دهد.
ج) استقلال سیاسی
نقش سیاست در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی انسان، امری غیر قابل انکار است و برنامه ریزی های کلان در عرصه های مختلف، تأثیر خود را بر شؤون زندگی انسانی می گذارد. استقلال در برنامه های کلان فرهنگی و اقتصادی و علمی، با برنامه ریزی کلان مستقل از جامعه بین المللی برای رسیدن به اهداف اصیل انسانی، شدنی نیست و این مهم با استقلال سیاسی جامعه اسلامی حاصل می شود.
استقلال سیاسی کشورهای اسلامی از جریانات سیاسی بین المللی، فقط با اجتماع امت و کشورهای اسلامی در مسیر اسلام اصیل و وحدت ایشان، حول اراده الهی و اراده نبوی امکان تحقق دارد.
5. ضرورت وحدت در منظومه اندیشه اسلامی
اندیشه اسلامی نه تنها یک امر فردی بلکه مجموعه ای از گزاره های مختلف است که تمام شؤون زندگی انسانی را در بر می گیرد. با توجه به این که از یک سو می توان به پیگیری مسئله وحدت اجتماعی در این نظام اندیشه ای توجه کرد، که این مهم در طول این نوشتار مورد توجه قرار گرفته است و از سوی دیگر می توان به برخی لوازم این امر اشاره کرد که در این نظام اندیشه ای، هر اندیشمندی را به وحدت رهنمون می سازد. در این میان چند نمونه مورد اشاره قرار می گیرد:
الف) وحدت و نظام مبتنی بر اخوت
یکی از مؤلفه های نظام اسلامی وجود رابطه اخوت اسلامی در میان افراد جامعه است. طرح مسئله اخوت در میان جامعه اسلامی، می تواند هر صاحب اندیشه ای را به وحدت رهنمون سازد، اوج رابطه اتحادی میان جامعه اسلامی، ترسیم اخوت میان افراد این جامعه است. قرآن کریم در مقام توصیف جامعه اسلامی رابطه میان آحاد جامعه را به صورت اخوت تصویر می کند. (میرعرب، بی تا).
قرآن برای از بین بردن روحیه انفراد و حاکمیت جماعت، راهبرد «اخوت و برادری» مسلمانان را به رغم نبود ارتباط سببی و نسبی برگزیده است، تا از این طریق دستورات حیات بخش اسلام را که بخش عمده ای از آن ها تنها در سایه اتخاذ چنین رویکردی قابلیت ظهور و شکوفایی دارند، به عرصه عمل و اجرا وارد سازد، تا فرد مسلمان بتواند زمینه رشد و تعالی بخشی خود را فراهم آورد. بر این اساس قرآن کریم می فرماید: ﴿إنمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾ (حجرات (49): 10) قرآن در صدد گسترش روحیه برادری در بین عموم مردم خصوصاً مسلمانان است، به همین جهت خداوند تمام مؤمنان را برادر یک دیگر خطاب کرده است. دین اسلام برادری ایمانی را در آموزه های خود جای داده و از سوی دیگر می دانیم لازمه این برادری وحدت و اتحاد اسلامی است پس از طریق یک آموزه اسلامی به ضرورت وحدت دینی نائل آمدیم.
ب) عزت و شکوه اسلام
یکی از مؤلفه های مورد اتفاق جامعه اسلامی که در منابع دینی نیز مورد اشاره و توجه قرار گرفت، عزت جامعه اسلامی است که این مهم در گرو اتفاق امت اسلامی بر مشترکات و تلاش امت اسلامی حول محورهای اسلامی است که مورد اشتراک همه افراد می باشد. با تفرقه و اختلاف، نه تنها عزتی برای امت واحده اسلامی درون امت باقی نمی ماند، بلکه با بروز ضعف جامعه، هر شیطان دون صفتی به خود جرأت جسارت بر امت اسلامی و ارزش های والای آن را خواهد داد.
از نظر امام علی(ع) اتحاد عامل شوکت و عزت و سر بلندی جامعه اسلامی است، ایشان در یکی از خطبه های خود فرمودند: «وَ اَلْعَرَبُ اَلْیوْمَ وَ إِنْ کانُوا قَلِیلاً فَهُمْ کثِیرُونَ بِالْإِسْلاَمِ عَزِیزُونَ بِالاِجْتِمَاعِ» (قبانچی، 1375ش، ج 5، ص 404). عرب امروز گر چه از نظر تعداد اندک است، اما با نعمت اسلام، فراوان و با اتحاد، عزیز هستند. سید جمال الدین اسد آبادی دراین باره می گوید: «هرگاه امتی را دیدی که افرادش به وحدت و یگانگی تمایل دارند, به آن امت مژده بده که خداوند در جهان آفرینش برای آن امت، آقایی و والایی و برتری بر سایر ملت ها مقدر کرده است». (اسد آبادی، بی تا، ص190). وحدت باعث عزت و سربلندی همه جانبه جامعه اسلامی از طریق توسعه ارتباطات و تبادل تجربه ها می شود و در نهایت رفاه مادی و معنوی مسلمانان را فراهم می سازد و این امر به نوبه خود زمینه را برای پذیرش اصول و ارزش های اسلامی به عنوان ارزش های برتر فراهم می سازد و در این صورت جامعه اسلامی به عنوان الگو معرفی می شود و اگر چنین شد سبب گرایش غیر مسلمانان به اسلام خواهد شد.
ج) جهانی شدن فرهنگ و سبک زندگی و ارزش های اسلامی
اسلام به عنوان اندیشه برتر و بهترین راهکار برای سعادت و کمال روحی و جسمی هر فرد و جامعه انسانی؛ در پی ابراز و اظهار این برنامه کامل و جامع در راستای رشد و تعالی جامعه بشری است. اظهار و بروز اندیشه اسلامی با اعتلای اسلام عزیز در جامعه بین المللی حاصل می شود. از دیگر سو بر هر مسلمانی روشن است که جهانی شدن فرهنگ و ارزش های اسلام از آرمان های اصیل و آرزوهای دیرینه برای امت بزرگ اسلامی است. بی شک در صورت بروز اختلاف و تفرقه و صرف دستاوردهای جامعه اسلامی در راستای سرکوب جریان های مذهبی مقابل، هرگز نه استعدادهای امت اسلامی فرصت بروز و ظهور پیدا می کنند و نه درآمدهای عظیم این امت صرف ترویج فرهنگ و اندیشه اسلامی و اعتلای اسلام و نجات جهان از دست خون آشامان دنیاخواه خواهد شد. لذا با توجه به نگاه امت اسلامی نسبت به جهانی شدن اسلام، مهم ترین راه برای امت اسلامی در راستای اعتلای اسلام عزیز و بروز و ظهور اندیشه نجات بخش اسلام؛ وحدت امت و جامعه اسلامی حول مشترکات و گسترش اسلام عزیز خواهد بود و تنها در صورت وحدت حول محورهای اسلامی است که این آرزوی دیرینه امت محقق خواهد شد و عدل و داد در جهان گسترش خواهد یافت.
د) حرکت به سمت حاکمیت جهانی اسلام
اگر عالمان اسلامی بپذیرند که بر اساس قرآن؛ پیامبر6 آمده تا جامعه اسلامی از ایشان اطاعت نمایند و با انجام دادن دستورات ایشان، زندگی و جامعه به سمت هدایت سوق پیدا می کند و اگر اندیشمندان اسلام بپذیرند که قرآن کریم می فرماید: ﴿لَقَد أَرسلنا رُسلَنا بِالبَیناتِ وَأ نزَلنا مَعَهُمُ الکتابَ وَ المیزانَ لِیقومَ النّاسُ بِالقِسطِ﴾؛ (نساء(3): 64).
اقامه ی قسط و عدل و رفع ظلم و ایجاد زندگی صحیح برای بشر، هدف ادیان است، پس باید در جهت حاکمیت اسلام در جهان قدم بردارند و این مسئله در جوامع اسلامی و سایر کشورها، امری ممکن است.
علما و روشنفکران و متفکران، جهت حرکتشان به سمت حاکمیت اسلام باشد و این حرکت، اگر با اتحاد و هم دلی همه بزرگان و عالمان مذهبی، همراه باشد حرکت موفقی خواهد بود و نتیجه می دهد و الا اگر این طور نباشد، تمام تلاش ها بی ثمر می گردد. لذا در راستای حرکت به سمت حاکمیت جهانی اسلام، وجود اتحاد و انسجام، امری ضروری می باشد.
بنابراین جامعه اسلامی در پرتو اتحاد و هم گرایی، می تواند به نعمات الهی و برکات رسیده و رحمت خداوند شامل حال شان شود و در سختی ها و شدائد، مورد نصرت الهی واقع گردند، که توجه به این مسائل می تواند ضرورت وحدت را برای هر فرد منصفی، نتیجه دهد.
بنابراین با توجه به نکات فوق، ضرورت وحدت و اتحاد میان مسلمانان به دست می آید و مسلمان می بایست در راستای اعتلای اسلام و حرکت به سمت جهانی شدن اسلام، از اختلافات و جنگ های طایفه ای بپرهیزند و تا با استفاده وحدت و هم گرایی، بر دشمنان خویش فائق آیند.
نتیجه
با توجه به آنچه نسبت به ضرورت وحدت امت اسلامی مطرح شد می توان نتیجه گرفت در اسلام درباره مسئله وحدت تأکید زیادی وارد شده است و آیات و روایات فراوانی نیز در این باره وجود داشت و مورد بررسی قرار گرفت. در سایه همین اتحاد نیرومند و مقدس، و جمعیت فشرده و هماهنگ بود که مسلمانان در صدر اسلام توانستند در برابر آن همه دشمنان فراوان، ایستادگی به خرج دهند. اسلام به اندازه ای نفاق را منفور شمرده که آن را در ردیف عذاب های آسمانی قرار داده است. (انعام (6): 65) مسئله وحدت از یک سو امری بدیهی و مسلم نزد هر انسان اندیشمند و آزاده ای است و از سوی دیگر برخی حد وسط های دیگر وجود دارد که به ضرورت وحدت منجر می شود که از آن میان می توان به مسئله تمدن اسلامی و نفی استعمار و لزوم استقلال و مؤلفه های منظومه فکری اسلامی را مورد توجه قرار داد. این امور هم به عنوان دغدغه امت و اندیشمندان اسلامی مطرح است و هم در منابع دینی می توان رد پای این امور را کشف و اصطیاد نمود.
منابع
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه.
3. ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللئالی، قم، کتابخانه آیت الله المرعشی النجفی، 1403ق.
4. ابن کثیر الدمشقی، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، دار الکتب العلمیة، بیروت، منشورات محمد علی بیضون، اول، 1419ق.
5. ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، چاپ هشتم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1375ش.
6. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق، دکتر محمد جعفر یاحقی و دکتر محمد مهدی ناصح، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1408 ق.
7. ابوحیان الاندسی، محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، تحقیق: صدقی محمد جمیل، بیروت، دار الفکر، 1420ق.
8. ابوزهره، شیخ محمد، مقاله قرآن و وحدت اسلامی، ترجمه سید محمد صادق سجادی، بی جا، بی تا.
9. آدمی ابرقویی، درآمدی بر دانشگاه تمدن ساز اسلامی، بایسته های نظری، مقدمه محمد باقر خرمشاد، تهران، انتشارات دفتر برنامه ریزی و مطالعات فرهنگی، 1387ش.
10. اسد آبادی، سید جمال الدین، العروة الوثقی، قاهرة، بی تا.
11. اکبری، مرتضی و فریدون رضایی، واکاوی شاخصه های تمدن نوین اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری، دو فصلنامه الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی، دوره 3، شماره 5، بهار و تابستان 1394ش.
12. بخاری، ابو عبدالله محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، المحقق محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانیة بإضافة ترقیم محمد فؤاد عبد الباقی)، چ1، 1422 ق.
13. بخشی، معصومه، عوامل وحدت و انسجام در قرآن و سنت، تهران، بی تا.
14. بررسی زمینه های استقلال فرهنگی با استناد به آیات قرآن. http://www.iqna.ir
15. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، رسالت انقلاب اسلامی ایران در توحید کلمه، تهران، 1370ش.
اندیشه تقریب » بهار 1401 - شماره 40 (صفحه 73)
16. ترمذی، سنن الترمذی، تحقیق وتصحیح عبد الرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دوم، 1403ق.
17. جزایری، ابوبکر جابر، ایسر التفاسیر لکلام العلی الکبیر، مدینه، مکتبة العلوم و الحکم، 1416ق.
18. جعفری، محمد تقی، فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1373ش.
19. جوهری فارابی، اسماعیل بن حماد، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، تحقیق، أحمد عبد الغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چ4، 1407 ق 1987م.
20. حسنی، سلیم، دور علماء الشیعة فی مواجهة الإستعمار، دائره المعارف الفقه الاسلامی، انتشارات محمد، بی تا.
21. حکیم، سید محمد باقر، الوحدة الاسلامیة من منظور الثقلین، قم، مجمع جهانی اهل بیت:، 1425ق.
22. رازی، فخر الدین، التفسیر الکبیر أو مفاتیح الغیب، قاهره، دارالحدیث، بی تا.
23. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج 4، ص 22؛
24. رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهش های تفسیر و علوم قرآن، 1387ش.
25. رضایی، اسدالله، ضرورت انسجام میان مسلمانان از دیدگاه قرآن، مندرج در مجله طلوع، شماره 24، زمستان 1386ش.
26. زارعی نژاد، غلامحسین، استعمار فرانو، پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای،(khamenei.ir).
27. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، دار الکتاب العربی، بیروت، سوم، 1407ق.
28. سپهری، محمد، تمدن اسلامی در عصر امویان، تهران، نورالثقلین، 1385ش.
29. سجادی، عبداللطیف ، اخوت و برادری در اسلام، تهران، انتشارات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1386ش.
30. سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن، الدّر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، 1404ق.
31. شاذلی، سید بن قطب بن ابراهیم، فی ظلال القرآن، دارالشروق، بیروت؛ قاهره، هفدهم، 1412ق.
32. شحاته، عبدالله، تفسیر القرآن الکریم، قاهره، دار غریب، چ 2، 2000م
33. شوکانی، محمد بن علی بن محمد، فتح القدیر، بیروت، عالم الکتب، بی تا.
34. صادقی، محمد، نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی 1920 عراق و نقش علماء مجاهدین اسلام، تهران، بی تا.
35. صدر، محمدباقر، اقتصادنا، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، بی تا.
36. صفوی، حمزه و ستاروند، احمد و بخشی، جواد، اقتصاد جهان اسلام، گزارش مرکز آموزشی و پژوهش اجتماعی، اقتصادی و آماری کشورهای اسلامی، تهران، موسسه آینده پژوهی جهان اسلام، 1393ش.
37. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه، پنجم، 1417ق.
38. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چ2، 1390ق.
39. طبرانی، سلیمان بن احمد، معجم الاوسط، تحقیق، تحقیق و تخریج حمدی عبد المجید السلفی، قاهرة دار احیا تراث العربی، چ2، بی تا.
40. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق با مقدمه محمد جواد بلاغی، تهران، انتشارات ناصر خسرو، 1372ش.
41. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، دار المعرفة، بیروت، اول، 1412ق.
42. طوسی، محمد بن حسن، تفسیر التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق با مقدمه شیخ آغا بزرگ تهرانی و تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، بی تا.
43. علوی، سید محمدتقی، بازار مشترک اسلامی، مجله معرفت شماره 2، سال 1371ش.
44. علیدوست، ابوالقاسم، قاعده نفی سبیل، مقالات و بررسی ها؛ دفتر76، بی جا، بی تا.
45. فخارطوسی، جواد، الدفاع عن البلدان الاسلامیة دراسة فقهیة مقارنة، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی،1394ش.
46. فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، تحقیق د. مهدی المخزومی و د. إبراهیم السامرائی، چ2، 1409ق.
47. فوزی، یحیی و صنم زاده، محمود رضا، تمدن اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)، فصلنامه علمی – پژوهشی تاریخ و فرهنگ تمدن اسلامی، سال سوم، شماره 9، 1391ش.
48. قبانچی، سید حسن، مسند الإمام علی(ع)، دار الاسوه، 1375ق.
49. قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1388ش.
50. قندوزی، ینابیع المودة لذوی القربی، تحقیق سید علی جمال أشرف الحسینی، قم، 1416ق.
51. متقی هندی، کنز العمال، بی جا، بی تا.
52. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، تهران، المکتب الاسلامیه، 1385ش.
53. محمدی، کیمیا و همکاران، قاعده نفی سبیل در اندیشه اسلامی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، 1393، شماره 36.
54. مدرس، سیّد علاء الدین، الامّة الوسط فی نظرة فی تاریخ الخروج السیاسی فی صدر الاسلام، بی جا، بی تا.
55. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرة المعارف قرآن کریم، قم، بوستان کتاب، چ3، 1382ش.
56. مزی، تهذیب الکمال، تحقیق و ضبط و تعلیق، د. بشار عواد معروف، بیروت، مؤسسة الرسالة، چ3، 1409 1989م.
57. مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت، دار الفکر، بی تا.
58. مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، قم، صدرا، بی تا.
59. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، مؤسسة امیرالمؤمنین7، 1387ش.
60. میرعرب، فرج الله، الوحدة الاسلامی فی تفسیر العلامة الطباطبایی، بیروت، دار الصفوة و معهد للدراسات التقریبیه، ب2012م.
61. نسایی، احمد، سنن النسایی، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چ1، 1348ق.
62. صدوق،محمد بن علی بن بابویه، الخصال، قم جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1362 ش.
پی نوشت ها:
[1] رجوع کنید به عنوان «نگاهی به مسائل اقتصادی جهان اسلام» در یایگاه اطلاع رسانی حوزه.
[2] رجوع کنید: نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی 1920 عراق ونقش علماء مجاهدین اسلام؛ محمد صادقی، تهران.