مهرورزی به پیامبر(ص) و خاندان او

مقدمه: لزوم مودت و دوستی اهل بیت پیامبر گرامی اسلام در قرآن مجید و در روایات بیان شده است در این مقاله به برخی از آیات و روایات اشاره شده و همچنین برخی از روش های ابراز محبت بیان گردیده است.

مقدمه: لزوم مودت و دوستی اهل بیت پیامبر گرامی اسلام در قرآن مجید و در روایات بیان شده است در این مقاله به برخی از آیات و روایات اشاره شده و همچنین برخی از روش های ابراز محبت بیان گردیده است.

مهر ورزیدن و دوست داشتن پیامبر و خاندانش یکی از اصول اسلام است که قرآن و سنت بر آن تاکید دارند. قرآن کریم در این باره می فرماید: (قل ان کان آباؤکم و ابناؤکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتی یاتی الله بامره و الله لا یهدی القوم الفاسقین) (توبه / 24): بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و بستگان شما و اموالی که بدست آورده اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و مسکن های مورد علاقه شما، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب تر است، در انتظار این باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند، و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمی کند.

و در آیه دیگر می فرماید: (الذین آمنوا به و عزروه و نصروه واتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون) (اعراف / 157) : کسانی که به او ایمان آورده اند و او را تکریم کرده و کمک نموده اند و از نوری که بر وی فرود آمده پیروی کرده اند، رستگارانند.

خدا در این آیه برای رستگاران چهار ویژگی می شمارد:

1 . ایمان به پیامبر: (آمنوا به).

2 . تعزیز و تکریم او: (عزروه).

3 . یاری کردن او:(نصروه).

4 . پیروی از نوری (قرآن) که نازل شده است (واتبعوا النور الذی انزل معه).

با توجه به اینکه یاری کردن پیامبر در ویژگی سوم آمده است، قطعا مراد از (عزروه) در ویژگی دوم همان تکریم و تعظیم پیامبر است، و مسلما تکریم پیامبر مخصوص دوران حیات او نیست،همچنانکه ایمان به وی که در آیه وارد شده، چنین محدودیتی ندارد.

درباره محبت به خاندان رسالت کافی است که قرآن آن را به صورت پاداش رسالت (البته به صورت پاداش نه پاداش واقعی) ذکر کرده و می فرماید: (قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی) (شوری / 23): بگو من برای ادای سالت خدا از شما پاداشی نمی طلبم، جز محبت ورزیدن به بستگان و نزدیکانم.

محبت و تکریم نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم نه تنها در قرآن آمده، بلکه در احادیث اسلامی نیز بر آن تاکید شده است، که دو نمونه آن را یادآور می شویم:

: هرگز (1) یک نفر از شما مؤمن واقعی نخواهدبود، مگر اینکه من برای او از فرزندانش و همه مردم محبوب تر باشم.

2 . در حدیث دیگر می فرماید: ثلاث من کن فیه ذاق طعم الایمان: من کان لا شی ء احب الیه من الله و رسوله، و من کان لئن یحرق بالنار احب الیه من ان یرتد عن دینه، و من کان یحب لله و یبغض لله » (2):سه چیز است که هر کس دارای آن باشد، مزه ایمان را چشیده است:1 . آن کس که چیزی برای او از خدا و رسولش گرامی تر نباشد.2 . آن کس که سوخته شدن در آتش برای او محبوبتر از خروج از دین باشد. 3. آن کس که برای خدا، دوست یا دشمن بدارد.

محبت خاندان پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم نیز در احادیث اسلامی مورد تاکید واقع شده است که برخی را یادآور می شویم:

1 . پیامبر گرامی صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: «لا یؤمن عبد حتی اکون احب الیه من نفسه و تکون عترتی احب الیه من عترته، و یکون اهلی احب الیه من اهله » (3): مؤمن به شمار نمی رود بنده ای مگر اینکه مرا بیش از خود دوست بدارد، و فرزندان مرا بیش از فرزندان، و خاندان مرا فزون از خاندان خود، دوست بدارد.

2 . در حدیث دیگر درباره خود می فرماید: «من احبهم احبه الله و من ابغضهم ابغضه الله » (4): هر کس آنها را دوست بدارد، خدا را دوست داشته و هر کس آنها را دشمن بدارد، خدا را دشمن داشته است.

تا این جا با دلایل این اصل (مهر ورزیدن به پیامبر و عترتش) آشنا شدیم، اکنون سؤال می شود:

1 . سودی که امت از مهر ورزیدن به پیامبر و عترت او می برد چیست؟!

2 . شیوه و تکریم نسبت به پیامبر و خاندان او چیست؟!

درباره مطلب نخست یادآور می شویم: محبت به انسان با کمال و با فضیلت، خود نردبان صعود به سوی کمال است، هر گاه انسانی فردی را از صمیم دل دوست بدارد، کوشش می کند خود را با او همگون سازد و آنچه که مایه خرسندی او است انجام داده، و آنچه او را آزار می دهد ترک نماید.

ناگفته پیداست وجود چنین روحیه ای در انسان مایه تحول بوده و سبب می شود که پیوسته راه اطاعت را در پیش گیرد و از گناه بپرهیزد. کسانی که در زبان اظهار علاقه کرده ولی عملا با محبوب خود مخالفت می ورزند، فاقد محبت واقعی می باشند، در دو بیتی که به امام صادق علیه السلام نسبت داده شده است به این نکته اشاره شده آنجا که می فرماید:

تعصی الاله و انت تظهر حبه هذا لعمری فی الفعال بدیع لو کان حبک صادقا لاطعته ان المحب لمن یحب مطیع (5)

«خدا را نافرمانی می کنی و اظهار دوستی می نمایی،به جانم سوگند،این کار شگفتی است.

اگر در ادعای خود راستگو بودی او را اطاعت می کردی، حقا که مرید پیوسته مطیع محبوب خود می باشد».

اکنون که برخی از ثمرات مهرورزی به پیامبر و خاندان او روشن شد، باید به شیوه ابراز آن بپردازیم: مسلما مقصود حب درونی بدون هیچ گونه بازتاب عملی نیست، بلکه مقصود مهری است که در گفتار و رفتار انسان بازتاب مناسبی داشته باشد.

شکی نیست که یکی از بازتابهای محبت به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم و خاندان او پیروی عملی از آنان است، چنان که اشاره شد، ولی سخن در دیگر بازتابهای این حالت درونی است، و اجمال آن این است که هر گفتار یا رفتاری که در نظر مردم نشانه محبت و وسیله گرامی داشت افراد به شمار می رود، مشمول این قاعده می باشد، مشروط بر اینکه، با عمل مشروع او را تکریم کند، نه با عمل حرام.

بنابراین، گرامی داشت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم و خاندان او در هر زمان خصوصا در سالروز ولادت یا وفات - یکی از شیوه های ابراز محبت و گرامی داشت مقام و منزلت آنان است و آزین بندی در روزهای ولادت و روشن کردن چراغ و برافراشتن پرچم و تشکیل مجلس برای ذکر فضایل و مناقب پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم یا خاندان او، نشانه محبت به آنان و وسیله ابراز آن به شمار می رود و به این خاطر تجلیل پیامبر در ایام ولادت یک سنت مستمر، در میان مسلمانان بوده است. دیار بکری در کتاب «تاریخ الخمیس »می نویسد: مسلمانان پیوسته ماه ولادت پیامبر را گرامی داشته و جشن می گیرند و اطعام می کنند و به فقرا صدقه می دهند، اظهار شادمانی می نمایند و سرگذشت ولادت او را بیان می کنند، چه بسا کراماتی برای آنان ظاهر می شود. عین این سخن را عالم دیگری به نام ابن حجر قسطلانی در کتاب خود آورده است. (6)

از بیان گذشته فلسفه سوگواری برای پیشوایان دینی روشن می گردد، زیرا هر نوع ترتیب مجلس برای ذکر مصائب و مشکلات آنان نوعی اظهار محبت و مهر ورزیدن است، اگر یعقوب سالیان درازی برای فقدان عزیزش یوسف گریه کرد اشک ریخت (7) ریشه آن، علاقه باطنی او به فرزندش بود، هرگاه علاقمندان به خاندان رسالت در پرتو مهری که به آنان دارند، در روزهای درگذشت آنان، اشگ بریزند و گریه کنند، در حقیقت از یعقوب پیامبر پیروی کرده اند.

اصولا تشکیل مجلس برای فقدان عزیزان کاری است که رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم آن را در جنگ احد پی ریزی کرد آنگاه که از گریه زنان انصار برای شهدای احد آگاه گشت، به یاد عموی بزرگوار خود افتاد و فرمود: «ولکن حمزة لا بواکی له » (8): «ولی کسی بر حمزة گریه نمی کند». وقتی یاران پیامبر علاقه رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم را به برپایی مجلس عزا بر عموی خویش احساس کردند، به زنان خود دستور دادند تا مجلسی برپا کرده و بر عموی پیامبر سوگواری کنند. مجلس تشکیل شد، و رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم از ابراز عواطف آنان تقدیر، و در حق آنان دعا کرد، و فرمود: «رحم الله الانصار»، سپس از سران انصار خواست به زنان دستور دهند تا به خانه های خود بازگردند. (9)

گذشته از این، سوگواری برای شهیدان راه حق، فلسفه دیگری نیز دارد و آن اینکه بزرگداشت یاد آنان مایه حفظ مکتب آنهاست، مکتبی که اساس آن را فداکاری در راه دین و تن ندادن به ذلت و خواری تشکیل می دهد. و منطق آنان این است که «مرگ سرخ به از زندگی ننگین است » و در هر عاشورای حسینی این منطق احیاء می گردد و ملت ها از نهضت او، درس آموخته و می آموزند.

پی نوشتها

1- و 2- کنزل العمال: ج 1، ح 70 و 72 و جامع الاصول: ج 1، ص 238

3- و 4- مناقب الامام امیرالمؤمنین نگارش حافظ محمد بن سلیمان کوفی ج 2 ح 619 و 700 و بحار الانوار ج 17 ص 13، علل الشرایع باب 17 ح 3.

5- سفینة البحار: 1/ 199.

6- المواهب اللدینة، ج 21، ص 27، تاریخ الخمسین ج 1، ص 223.

7- یوسف /184.

8- سیره ابن هشام: 1/99.

9-مدرک قبل و مقریزی، امتاع الاسماع: 11/164.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر