ماهان شبکه ایرانیان

واژه‌خانۀ عصر ایران

جنگ انقلابی چیست؟

در ایران پس از انقلاب مشروطه جنگ بین قشون محمدعلی‌شاه و مشروطه‌خواهان تهران، که به برتری قشون محمدعلی‌شاه انجامید، و سپس جنگ بین نیروهای نظامی ستارخان و باقرخان و سردار اسعد بختیاری با قشون محمدعلی‌شاه، که به شکست این قشون منتهی شد، مصداق جنگ انقلابی بود

  عصر ایران - جنگ انقلابی (Revolutionary War) مفهومی است در توصیف درگیری‌های مسلحانۀ گوناگونی که ناشی از انقلاب یا معطوف به انقلاب‌اند.

  گاهی پس از وقوع انقلاب در یک کشور، بین نیروهای رقم‌زنندۀ آن انقلاب، نزاع بر سر قدرت پدید می‌آید و این نزاع از چارچوب سیاسی خارج می‌شود و خصلت نظامی و مسلحانه پیدا می‌کند.

  پس از انقلاب فوریه روسیه در سال 1917، جنگ کوتاه‌مدتی بین نیروهای نظامی طرفدار لنین و نظامیان طرفدار کرنسکی درگرفت. کرنسکی از رهبران انقلاب بود که مدتی وزیر جنگ و سپس نخست‌وزیر شد. کرنسکی و همفکران او سوسیال‌دموکرات بودند ولی لنین و یارانش افراطی‌ترین جناح سوسیالیست‌های انقلابی روسیه بودند که بلشویک نامیده می‌شدند.

  در ایران نیز پس از انقلاب سال 57، درگیری‌های مسلحانۀ متعدد بین نیروهای سپاه پاسداران با گروه‌های مارکسیستی و سازمان مجاهدین خلق در سه سال نخست تاسیس جمهوری اسلامی، مصداق جنگ انقلابی از نوع مذکور بود.

  اما گاهی پس از وقوع یک انقلاب، نیروهای جدایی‌طلب با استفاده از ضعف حکومت مرکزی، پرچم تجزیه‌طلبی را بالا می‌برند و کار به جنگ میان آن‌ها و انقلابیون مستقر در مرکز کشور کشیده می‌شود. چنین جنگی در ایران پس از انقلاب اسلامی، بین سپاه و ارتش با گروه‌های تجزیه‌طلب یا فدرالیست مناطق کردنشین شکل گرفت.

  گاهی نیز پس از وقوع یک انقلاب، نیروهای طرفدار رژیم سابق می‌کوشند آن رژیم را احیا کنند و برای این کار وارد جنگ با نیروهای نظامی رژیم تازه‌تاسیس می‌شوند. جنگ داخلی طولانی‌مدت در روسیه، پس از انقلاب اکتبر، بین ارتش سرخ و ارتش سفید مصداق این وضع بود. ارتش سرخ نیروهای نظامی حکومت کمونیستی بود، ارتش سفید نیز نیروهای نظامی طرفدار رژیم سلطنتی تزار.

جنگ انقلابی چیست؟

  در ایران پس از انقلاب مشروطه نیز، جنگ بین قشون محمدعلی‌شاه و مشروطه‌خواهان تهران، که به برتری قشون محمدعلی‌شاه انجامید، و سپس جنگ بین نیروهای نظامی ستارخان و باقرخان و سردار اسعد بختیاری با قشون محمدعلی‌شاه، که به شکست این قشون منتهی شد، مصداق جنگ انقلابی بود که بین طرفداران سلطنت استبدادی و سلطنت مشروطه درگرفته بود. گروه اول در تلاش بود تا رژیم گذشته را احیا کند ولی ناکام ماند.

  گاهی نیز جنگ با هدف وقوع انقلاب رقم می‌خورد. مثلا جنگ بین ارتش مائو و ارتش حکومت ملی چین در دهه‌های 1930 و 1940 مصداق چنین جنگی بود که با پیروزی ارتش مائو به پایان رسید. و یا جنگ بین انقلابیون آمریکا و نظامیان انگلیسی، نمونۀ دیگر جنگ برای وقوع انقلاب و تغییر نظام سیاسی در یک کشور بود که به پیروزی آمریکایی‌ها منتهی شد. در سطحی محدودتر، جنگ بین انقلابیون فرانسه و ارتش لوئی شانزدهم در پاریس نیز مصداق این شکل از جنگ انقلابی بود که با برتری انقلابیون فرانسه خاتمه یافت.

  یکی دیگر از مصادیق جنگ انقلابی، جنگ‌های چریکی بین انقلابیون و رژیم حاکم است. انقلابیونی که واجد ایدئولوژی مبارزاتی‌اند، می‌کوشند از طریق جنگ چریکی، شرایط وقوع یک جنگ داخلی گسترده علیه رژیم حاکم را فراهم سازند. یعنی می‌کوشند راه پیوستن مردم به قیام مسلحانه را هموار سازند. چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق در رژیم شاه، با چنین هدفی جنگ چریکی علیه رژیم را آغاز کردند.

  در کوبا نیز جنگ داخلی بین نظامیان فیدل کاسترو و ارتش رژیم باتیستا مصداق این شکل از جنگ انقلابی بود که برخلاف مورد فداییان و مجاهدین در رژیم شاه، موفق از آب درآمد و رژیم مستقر را سرنگون کرد. اگرچه علت موفقیتش بیشتر ضعف رژیم باتیستا بود نه وقوع قیام مسلحانۀ عمومی در اثر اقدامات نظامی کاسترو و یارانش.

جنگ انقلابی چیست؟

  انقلاب‌های شرقی، یعنی انقلاب‌هایی که نه از پایتخت بلکه از مناطق پیرامونی یک کشور و با قیام مسلحانه آغاز می‌شوند، مثل انقلاب چین و انقلاب کوبا، مصداق بارز جنگ انقلابی هستند. در چنین جنگ‌هایی، معمولا انقلابیون از یک نیروی کوچک و ضعیف به یک نیروی بزرگ و قوی تبدیل می‌شوند و ضد انقلابیون روندی معکوس را طی می‌کنند.

  اما این وضع معمولا در سال‌های نخست پس از انقلاب‌ها رخ نمی‌دهد بلکه مدت‌ها پس از تاسیس یک نظام سیاسی شکل می‌گیرد. در سال‌های نخست پس از وقوع یک انقلاب، معمولا قدرت در دست انقلابیونی است که ایدئولوژی و رهبری و قدرت بسیج مردمی دارند. بنابراین نیروهای کوچک و ضعیفی که یک جنگ انقلابی را آغاز می‌کنند، معمولا نمی‌توانند از پس رژیم انقلابی نوبنیاد برآیند.

  مثلا پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، نیروهای انقلابی مارکسیست و التقاطی و کرد، نتوانستند روند مذکور را طی کنند و از گروه‌های انقلابی ضعیف و کوچک، به تدریج به گروه‌های بزرگ و قوی تبدیل شوند. پس از انقلاب اکتبر روسیه نیز، طرفداران سلطنت نتوانستند روندی رو به رشد را در برابر حکومت انقلابی و تازه‌تاسیس لنین و یارانش تجربه کنند و نهایتا پیروز شوند.

  جنگ انقلابی معمولا یک جنگ طولانی‌مدت است و تا پایان نیز به صورت یک جنگ غیرعادی باقی می‌ماند. این جنگ با "روش‌های انقلابی" دنبال می‌شود؛ به این معنا که نقض حقوق بشر در آن بیشتر از یک جنگ کلاسیک است. در جنگ‌های کلاسیک، ارتش‌های متقابل حتی‌المقدور مطابق "قواعد جنگ" عمل می‌کنند چراکه دولت‌های درگیر باید در جامعۀ بین‌المللی بابت عملکرد ارتش‌ خودشان پاسخگو باشند. اما در جنگ انقلابی، رعایت قواعد جنگ ضرورت چندانی پیدا نمی‌کند.

  جنگ بین دو کشور، حتی اگر پس از وقوع یک انقلاب حادث شود، مثل جنگ ایران و عراق و یا جنگ‌های ناپلئونی در سال‌های 1803 تا 1815، مصداق جنگ انقلابی نیست و در زمرۀ جنگ‌های کلاسیک قرار می‌گیرد. اما جنگ‌های ناپلئون با فرانسویان مخالف انقلاب فرانسه در نیمۀ اول دهۀ 1790، مصداق جنگ انقلابی بودند.

  جنگ انقلابی، جنگی است معطوف به ایجاد انقلاب و یا ناشی از وقوع انقلاب، و طرفین آن نه دو دولت بلکه غالبا یک دولت/حکومتِ قدیمی یا نوپا و مخالفان داخلی‌اش هستند، و گاهی نیز نیروهایی‌‌اند که هیچ کدام حکومت را در اختیار ندارند. مثل جنگ میان نیروهای مسلح دو قوم مختلف، پیش یا پس از وقوع یک انقلاب (یعنی در شرایط ضعف و فقدان مداخلۀ حکومت مرکزی). جنگ بین داعش و مخالفان سکولار بشار اسد در سوریه نیز، مصداق چنین جنگی بود.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی