سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
دردسر سخنگوی تحریمی حزب اعتدال برای چپهای نجیب
جواد هروی، سخنگوی حزب اعتدال و توسعه اخیرا پیرامون انتخابات و وضعیت رد صلاحیتها گفته است: حضور ما و اعلام لیست در شهرهای بزرگ و کوچک منوط به ابراز نظر صریح و شفاف و رسمی شورای نگهبان است، لذا اگر زمانی حزب اعتدال و توسعه نتواند در تهران و دیگر استانها لیست ارائه کند، از همین حالا اعلام میکنیم که مقصر حزب اعتدال و توسعه نیست و ما تلاشمان را کردیم تا بتوانیم فضای رقابتی برای مشارکت بالا ایجاد کنیم، اما زمانیکه رقابت از ما گرفته شده، نباید انتظار مشارکت داشت!
به گزارش اعتمادآنلاین او همچنین تصریح میکند: ما به اصل انتخابات و صندوق رای اذعان داریم اما به شرطِ داشتن کاندیدای پذیرفته شده چراکه اگر کاندیداهای لازم را در شهری مانند تهران داشته باشیم، امکان اینکه لیستی در تهران ارائه نکنیم، وجود دارد.
هروی میافزاید: این که اصلا در چه شهرهایی لیست داشته باشیم یا خیر، باز هم به عملکرد شورای نگهبان مربوط است و لذا اگر قرار باشد لیست بدهیم لیست کامل خواهیم داد وگرنه لیست نخواهیم داد.
او گفته است: در حال حاضر شرایط به نحوی است که گروههایی قرار است با حزب اعتدال و توسعه ائتلاف کنند، اصلاً کاندیدایی ندارند که بخواهند به ما اضافه شوند و ما عملاً در وضعیتی قرار داریم که به علت نداشتن بازیکن نمیتوانیم در زمین بازی، بازی کنیم نه به دلیل تحریم کردن انتخابات...بنده رسماً اعلام میکنم که حزب اعتدال و توسعه میخواهد کاملاً در فضای سیاسی نقش آفرین باشد اما مشروط بر اینکه کاندیدای لازم برای فعالیت و حتی ائتلاف با دیگر اعضا را داشته باشد.[1]
*ما البته از سابقه سیاسی یا کارنامه آقای هروی مطلع نیستیم لکن فرض بر صحت تمام ادعاهای ایشان درباره ماجرای صلاحیتها اما باید به ایشان یادآوری کرد که اصلاحطلبان در انتخابات سال 92 هم هیچ نامزدی در انتخابات نداشتند لکن از آنجا که مثل امروز جرأت "تحریم انتخابات" را پیدا نکرده بودند؛ یک رفتار عقلانی به خرج دادند و از گزینه "نامزد نزدیک" حمایت کردند.
سیاستی که اتفاقا نتیجه هم داد و چپها با حسن روحانی به پیروزی رسیدند.
از طرف دیگر باید این اصل سیاسی را هم به آقای هروی یادآوری کرد که تکلیف شرکت در انتخابات در هیچ حالتی رفع شدنی نیست و ساحت دموکراسی هرگز نمیتواند و نباید پذیرای ذبح صندوق رأی باشد. زیرا پس از عبور از صندوق رأی گزینه خیابان قرار خواهد داشت.
یادآوری این نکته هم ضروریست که اظهارات هروی دقیقا به معنای تحریم انتخابات و تکرار تئوری "مشارکت مشروط" سعید حجاریان است که با عزم کاستن از مشارکت مردم طراحی شده زیرا بدیهیست که شورای نگهبان هرگز نمیتواند نامزدهای بیصلاحیت و بدسابقه را تأیید صلاحیت کند.
حرفهای آقای هروی که از جایگاه سخنگوی حزب اعتدال بیان شدهاند همچنین باید مد نظر بزرگان این حزب از قبیل آقایان واعظی و نوبخت نیز قرار گیرند که از نجبای جریان چپ محسوب میشوند و تا اینجا هم صراحتا بر حضور در انتخابات تأکید کردهاند.
مد نظر از آن حیث که نکند داغ تحریم انتخابات بر پیشانی حزب اعتدال حک شود و شاهد برخورد امنیتی با "مخالفان انتخابات" باشیم.
معالوصف این احتمال نیز وجود دارد که هروی، سخنان و مواضع بزرگان حزب اعتدال که ما آنها را به مشارکتجویی و نجابت میشناسیم تکرار کرده باشد! احتمالی که در پیامد آن باید حزب اعتدال را نیز در زمره تندروهای چپ ارزیابی کرد.
***
ثروتمند بودن گناه نیست!
سیدمحمدهادی سبحانیان، رئیس سازمان امور مالیاتی کشور طی سخنانی در جریان جلسه علنی مجلس برای بررسی پیشنهاد حذف افزایش یک درصدی مالیات بر ارزش افزوده از لایحه بودجه سال 1403 بیان کرد: ما برای مخارج کشور باید منابع پایدار ایجاد کنیم. افزایش یک واحد درصدی مالیات بر ارزش افزوده فشاری بر مردم عادی وارد نمیکند بلکه مشمول ثروتمندان و پرمصرفهای جامعه میشود.
به گزارش ایسنا، او تصریح میکند: در همه جای دنیا به این سمت حرکت میکنند تا کسانی که پرمصرف بوده و ثروتمند هستند مالیات بیشتری پرداخت کنند.
سبحانیان گفته است: کشور باید تصمیم بگیرد تا مالیاتستانی از ثروتمندان صورت بگیرد؛ بدین ترتیب سفره مردم بازتر میشود و مالیاتها مشمول ثروتمندان و پرمصرفها خواهد شد. مالیات ابزار درآمدزایی نیست بلکه ابزاری برای تولید ثروت به شمار میرود.[2]
*سخنان آقای سبحانیان به گونهای است که انگار "ثروتمندی" و برخوردار بودن در ایران یک شقاوت ابدی و مستوجب مجازات است. شقاوتی نابخشودنی که باید با ابزار مالیاتی آنرا عذاب داد!
این در حالی است که مالیات در فلسفه صحیح خود نه بعنوان یک پرکننده همیشگی خزانهی دولتها بلکه بعنوان ابزاری برای ایجاد عدالت مالی در یک کشور، اعمال سیاستهای بهینه اقتصادی و مقولاتی از این دست اعمال میشود.
و صد البته همگی میدانیم که عدالت شامل فقط فقرا نیست و اغنیا هم باید در ذیل پرچم عدالت باشند.
بماند که "تولید ثروت و برخورداری و رفاه" در جامعه باید یک مبحث مورد تمجید و تحسین باشد تا اقتصاد ملی قوت یابد و حال مردم بهتر شود نه اینکه از چپ و راست خطاب به ثروت و ثروتمندانِ معقول شاهد طعن و کنایه باشیم.
در عین حال، اظهارات آقای سبحانیان در بحث "پرمصرفها" کاملا صحیح است و صرفا و فقط با مالیات است که میتوان پر مصرفها را از کار بدشان منصرف کرد. همچنان است که مالیات یک ابزار مهم برای کنترل نقدینگی در جامعه نیز هست.
در بحث ادعای آقای سبحانیان مبنی بر اینکه افزایش 1 درصدی مالیات بر ارزش افزوده فشاری به مردم اعمال نمیکند البته باید تصریح، تأکید و پیشبینی کرد که این حرف صحیح نیست زیرا صاحب سخن، شاخص اقتصادی "کشش تورمی" را در نظر نگرفته است.
چه اینکه بازار با هر میزان افزایشی در مالیات؛ حاشیه سود خود را حفظ میکند و در نتیجه مردم گرانی بیشتری احساس میکنند. گرانی بیشتری که در فرایند کشش تورمی نیز قرار میگیرد و کالاها و خدمات دیگر هم با مشاهده این گرانی دچار انفجار قیمتی میشوند.
دقت شود که در همین دولت شاهد بودیم که وعده دادند با حذف ارز 4200؛ گرانی فقط شامل 4 کالا میشود اما اسب گرانی مهار پاره کرد و گرانی شامل همه کالاها شد!
از این تجربه تلخ باید برای ادعای بیتأثیر بودن گرانی 1 درصدی مالیات بر ارزش افزوده عبرت گرفت.
***
آنچه باید از خط فقر پایین چین بیاموزیم
محمدرضا باهنر، فعال شهیر اصولگرا و از نمایندگان ادوار مجلس به تازگی در سخنانی که آرمان ملی آنها را منتشر کرد، گفته است:
"همین یک ماه پیش با یکی از مقامات حزب کمونیست چین ملاقات داشتم؛ گفت ما در کشورمان فقیر نداریم. گفتم خط فقر شما چقدر است؟ گفت دو دلار در روز، یعنی ماهی 60 دلار که میشود 3 میلیون تومان ما"
او میافزاید: همین چینیها الان 20 تریلیون دلار ذخیره ارزی دارند ولی هر شهروند چین با روزی 1 دلار زندگی میکند.[3]
*نرخ پایین خط فقر نشان از مثبت بودن روند اقتصادی است.
اگرچه نباید این حقیقت بزرگ و مهم را از یاد برد که سطح مطالبه و انتظار ذهنی اقتصاد در بین شهروندان کشورهای پیشرفته بسیار کمتر از شهروندان ایرانی است.
در این کشورها مسئله صرفهجویی در حد اعلی از یکسو و عدم ایجاد مطالبه از سوی رسانهها به شدت مورد توجه قرار دارد و لذا فضای ذهنی مردم و مسئولان آنها حالتی رضایتآمیز (به درست یا غلط) دارد.
مثلا جالب است که بدانیم در لندن استفاده از وسایل منزل دستهدوم و حتی بسیار قدیمی کاملا رایج است و اغلب شهروندان نیز برای تشکیل زندگی و ازدواج یا همخانگی به دنبال خرید وسایل تازه نمیروند.
خرید میوه بصورت تکدانه، توزیع اقلام مصرفی خانوار در اوزان کمتر برای قیمت کمتر، استفاده از لباس گرم در محیط خانه و در فصول سرد برای صرفهجویی، تبلیغ و ترویج استفاده از پوشک چندبار مصرف برای کودکان، مصرف غذای کمتر، فعالیت ورزشی برای سلامتی به منظور دوری از هزینههای درمان و... همگی بخشهایی از چالشهای زندگی در این کشورهاست که در کنار مثبتات بیش و کم اقتصادی موجب ایجاد رضایتی میشود که تبلور آنرا میشود در پایین بودن نرخ فقر دید.
از همین روست که میتوان تصور کرد چگونه یک مقام مسئول چینی با آرامش خیال به آقای باهنر اعلام میکند که خط فقر در چین حدود 3 میلیون تومان در ماه است.
دقت شود که این توضیحات هرگز نافی مثبتات اقتصادی ایران نیست و مثلا شاید برای مخاطبان محترم جالب باشد که ایران اسلامی در شاخص فقر مطلق (فقر مساوی با گرسنگی) در زمره یکی از سیرترین کشورهای جهان است و حتی از انگلستان هم رتبه بهتری دارد.[4]
مالیات کم، سوخت ارزان، جایگاه مطلوب در شاخص امید به زندگی، درمان و نان ارزان؛ جملگی از شاخصهای مثبت اقتصادی در ایران هستند.
در بحث شاخص خط فقر ایران نیز که متأسفانه بالاست باید به این نکته مهم و راهبردی اشاره کرد که خط فقر شاخصی اقتصادی است که به شدت از مقولات روانی تأثیرپذیر است.
جدای از این باید دانست که بازار ایران غیر از تورّم، دچار مشکل "گرانی بیقاعده" نیز هست. گرانی بزرگی که از هیچ قاعده دلاری، بازاری، تحریمی و تورمی پیروی نمیکند و در اثر نبود نظارت دولتی بر بازار حادث میشود.
این گرانی بیقاعده یکی از اصلیترین عوامل رشد خط فقر در ایران ارزیابی میشود که البته راه رفع آن نیز در سطور قبل بیان شد.
***
1_ https://www.etemadonline.com/tiny/news-649188
2_ isna.ir/xdQqWS
3_ https://www.armanmeli.ir/fa/tiny/news-1092414
4_ https://tn.ai/1944648