مناظرات امام سجّاد علیه السلام(قسمت دوازدهم)

هنگامی که در ماجرای کربلا، امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ را با همراهانش به صورت اسیر، وارد دمشق کردند، پیرمردی از اهالی شام نزدیک امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ و همراهانش آمد و گفت: «حمد و سپاس خدای را که شما را کشت و شهرهای شما را از مردان شما آسوده کرد، و امیرمؤمنان (یزید) را بر شما مسلّط نمود»

هنگامی که در ماجرای کربلا، امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ را با همراهانش به صورت اسیر، وارد دمشق کردند، پیرمردی از اهالی شام نزدیک امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ و همراهانش آمد و گفت: «حمد و سپاس خدای را که شما را کشت و شهرهای شما را از مردان شما آسوده کرد، و امیرمؤمنان (یزید) را بر شما مسلّط نمود».
مناظرات امام سجّاد علیه السلام(قسمت دوازدهم)

 
هنگامی که در ماجرای کربلا، امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ را با همراهانش به صورت اسیر، وارد دمشق کردند، پیرمردی از اهالی شام نزدیک امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ و همراهانش آمد و گفت: «حمد و سپاس خدای را که شما را کشت و شهرهای شما را از مردان شما آسوده کرد، و امیرمؤمنان (یزید) را بر شما مسلّط نمود». 

امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ با آن پیرمرد که از مسلمانان ناآگاه بود، چنین مناظره کرد: 

امام: ای پیرمرد آیا قرآن خوانده‌ای؟ 

پیرمرد: آری.
 
امام: آیا معنی این آیه‌ را به خوبی فهمیده‌ای که خداوند می‌فرماید: «قُل لا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ اَجراً اِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُربی»: «بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم در خواست نمی‌کنم، جز دوست داشتن خویشانم» (سوره شوری، آیه 23). 

پیرمرد: آری این آیه‌ را خوانده‌ام. 

امام: خویشاوندان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این آیه، ما هستیم. ای پیرمرد! آیا این آیه را خوانده‌ای که در سوره اسراء (آیه‌ی 26) آمده است: وَآتِ ذَالْقُربی حَقَّهُ: «و حق نزدیکان را بپردازید» 

پیرمرد: آری خوانده‌ام. 

امام: خویشان و نزدیکان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این آیه‌، ما هستیم. 

ای پیرمرد! آیا این آیه‌ (41، سوره انفال) را خوانده‌ای: وَاعْلَمُوا اَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیء فَاِنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُربی ... «و بدانید هرگونه غنیمتی به شما رسد، خمس آن برای خدا و برای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و برای خویشاوندان نزدیک و ... است» 

پیرمرد: آری خوانده‌ام. 

امام: خویشان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این آیه، ما هستیم. 

ای پیر مرد! آیا این آیه را خوانده‌ای: اِنَّما یُریُد اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَیطَهِّرکُمْ تَطْهیِراً : «خداوند فقط می‌خواهد، هرگونه پلیدی را از شما خاندان دور کند، و کاملاً شما را پاک سازد» (احزاب ـ 33) 

پیرمرد: آری خوانده‌ام. 

امام: ما هستیم آن خاندانی که خداوند این آیه (آیه تطهیر) را در خصوص ما نازل کرد. 

در این هنگام پیرمرد، ساکت شد و حقیقت را دریافت و آثار پشیمانی از آن‌چه گفته بود در چهر‌ه‌اش آشکار شد، و پس از لحظه‌ای به امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ گفت: «تو را به خدا آیا شما همانید که گفتی؟» 

امام: «سوگند به خدا، و به حقّ جدّم رسول‌ خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ ما همان خاندان هستیم». 

پیرمرد، با شنیدن این جمله، منقلب شد و گریه کرد و دست به آسمان بلند نموده و گفت: «خدایا ما از دشمنان جنّی و انسی آل محمّد بیزار هستیم» آن‌گاه در محضر امام سجّاد ـ علیه السّلام ـ توبه کرد. 
ماجرای توبه این پیرمرد، به گوش یزید رسید، یزید دستور اعدام او را داد، آن پیر راه یافته او را به شهادت رساندند.

 


منبع : لهوف سیّد بن طاووس، 177 و178
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان