![](/Upload/Public/Content/Images/1396/03/31/2211180538.jpg)
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، همه ساله در دهه اول ماه محرم و ایام عزاداری اباعبدالله (ع) طلاب حوزههای علمیه برای تبلیغ به مناطق مختلف کشور اعزام میشوند و در منابر خود مهمترین مسائل دینی، اجتماعی، فرهنگی و بینالمللی را برای مردم بیان میکنند.
مهمترین سوالی که مبلغان جوان حوزه به دنبال پاسخ آن هستند این است که در منابر تبلیغی چه بگویند؟ اهمیت تبلیغ در جامعه به حدی است که میتوان گفت حیات تشیع مرهون تبلیغ روحانیت است؛ لذا بازخوانی نظرات مقام معظم رهبری در مورد بایستههای تبلیغی در این زمان لازم و ضروری به نظر میرسد.
مقام معظم رهبری در سال 77 در دیدار با جمعی از روحانیون بیان کردند: مسئله تبلیغ، یکى از مسائل اساسى در حیات اجتماعى است و مخصوص یک دوره نیست. تبلیغ که از آن در قرآن به «بلاغ»، «بیان»، «تبیین» و از این قبیل تعبیر شده است، یکى از وظایف مقدس، وظیفه انبیا، وظیفه علما، وظیفه متفکران و دانایان و مصلحان است. تبلیغ، یعنى رساندن. رساندنِ چه؟ رساندنِ آن حقایقى به اذهان و دلهاى مخاطبان که بدون آن، دچار خسارت خواهند شد. این است که ارزش تبلیغ را بالا مىبرد. تبلیغ، یک جنبه انسانى دارد. تبلیغى که اسلام به آن امر مىکند و علماى اسلام و روحانیت شیعه، در طول تاریخ به آن پایبند بودهاند، وظیفهاى است که هم جنبه الهى دارد - «لتبیننه للناس و لاتکتمونه»- هم جنبه انسانى دارد؛ چون دستگیرى از دلها و ذهنها و انسانهایى است که دچار عدم علم، دچار شک و دچار جهالتند. به این وظیفه، باید با این چشم نگاه کرد.
نقش مهم تبلیغ در پیروزی انقلاب اسلامی
بحمدالله روحانیت اسلام در طول این چند قرن اخیر، پایبند به این مسئله بوده و نگذاشته است که مشعل فروزان تبلیغ دین و اخلاق و معنویات خاموش گردد. قبل از پیروزى انقلاب، نقش عظیمى که تبلیغ ایفا کرد، براى کسانى که مطلعند، کاملاً بارز و روشن است. بعد از پیروزى انقلاب، هنگامى که دشمنان با طُرق مختلفى تلاش مىکردند جامعه را دچار رکود و اختلاف و تشنج کنند، نقش مبلغین دینى در شهرها، روستاها، مراکز عمده کشور و در منبرهاى مختلف، نقشى تعیین کننده و بسیار مهم بود.
امروز هم تبلیغ، داراى همان نقش عظیم است. مبادا کسى اینطور تصور کند که با بودن رادیو و تلویزیون و ویدئو و این وسایل امروزى، دیگر منبر چه نقشى دارد؟ تبلیغ دین چه نقشى دارد؟ نه؛ آن تأثیرى که گفتار یک انسان در یک مجلس - روبهرو، با گزینش مخاطبین، با انتخاب مطلب لازم - در ذهن مخاطبین مىگذارد، بهکلى با هر نوع تبلیغ دیگر متفاوت است. این، نوعِ تبلیغى است که برکات الهى با آن هست؛ آثار مواجهه انسانى در آن هست. بسیار مهم است.
تبلیغ دین به شکل سنتى، یعنى همین حضور روحانى در جمعهاى مختلف مردم و استفاده از منبر دین و تبلیغ، یکى از مهمترین ابزارها و نعمى است که خداى متعال در اختیارطلاب قرار داده است.
گزینش مخاطب و محتوا؛ از مسائل مهم تبلیغ
آنچه من امروز مىخواهم عرض کنم، تذکر مطلبى درباره چگونگى این تبلیغ است؛ بخصوص در برهه حاضر زمان و دوران کنونى انقلاب ما. آن نکته این است که در تبلیغ، باید دو چیز را با حداکثر اهتمام، مورد توجه قرار داد: یکى گزینش مخاطب و یکى گزینش محتواست.
مخاطب، ممکن است قشرهاى مختلفى از مردم باشند. وقتى که انسان در جمعى مشغول صحبت مىشود، اگر بداند که مخاطب او کیست و مخاطب خود را انتخاب کند و آن مخاطب را مورد نظر قرار دهد، طبعاً محتوا را هم به تبع انتخابِ مخاطب، به تناسب نیاز او انتخاب خواهد کرد. پس این دو، مرتبط و متصل به یکدیگر است.
جوانان؛ مخاطب اصلی منابر تبلیغی
در مورد انتخاب مخاطب، من مىخواهم عرض کنم شاید لازم است که امروز، اکثریت نزدیک به همه مخاطبان منبرهاى تبلیغى ما، جوانان باشند - نسل جوان - به چند دلیل:
اولاً چون امروز جوانان در کشور ما اکثریتند. جوانان در بعضى از کشورها اقلیتند، ولى در کشور ما، به دلایل مشخصى که هست، امروز جوانان اکثریتند؛ یعنى بیش از دو سوم مردم ما جوانانند. خود شما هم جوانید؛ اکثر جزو همین نسل هستید. پس بیشتر از همه آنها را باید مخاطب قرار داد. این یک.
دوم اینکه دشمنان این کشور، دشمنان این انقلاب و دشمنان دین، با توجه به همین حقیقت، مدتهاست که براى مخاطبین جوان برنامهریزى مىکنند. ممکن است ما غفلت کرده باشیم؛ اما دشمن ما غفلت نکرده است! سعى دارند به وسیله رادیوها، جزوهها، ابزارها و روشهایى که متناسب با طبیعت جوان و شهوات قشرهایى از جوانان هم هست، دلها و فکرهاى آنها را متوجه و تسخیر کنند و در آنها اعمال نفوذ نمایند. این هم دلیل دیگرى است که باید توجه بیشترِ شما به جوانان باشد.
دلیل سوم این است که جوان، آسانپذیر و زودپذیر است؛ چون دل او نورانى است. هنوز آلودگى در دلهاى جوانان به قدر افرادى از قبیل بنده که سنى از آنها گذشته است، نیست و سختپذیر نشدهاند. نورانى هستند؛ مىتوانند به راحتى حقیقت را درک کنند و بیایند و آن را بشنوند و بپذیرند. این هم دلیل دیگرى براى گزینش این قشر است.
پس، از اول که شما به فکر تبلیغ هستید و مىخواهید مطالبى را براى بیان دین و اخلاق و هر آنچه باید گفته شود، انتخاب کنید، هدف را مخاطبه با جوانان قرار دهید. این، نوع محتوا را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
لزوم تثبیت عقاید دینی مردم در منابر
امروز کدام محتوا مهم است؟ ما باید چه چیزى را در منبرِ تبلیغ، براى مردم بیان کنیم؟ مىتوان در یک کلمه گفت: مباحثى که عقاید دینى آنها را مستحکم و راسخ کند؛ لیکن همین جمله، قابل تفسیر و تبیین است. بعضى از عقاید دچار تزلزل و اضطراب نیست. آن کس که مىخواهد مخاطب خود را هدایت کند، ابتدا باید ببیند آن بخش جهالت او و آن بخش آسیبپذیر ذهن او، کجاست. باید آن امواجى را که بر روى ذهن مخاطبین شما تلاش و کار مىکند تا تخریب نماید، بشناسید، تا بدانید جوان، چه چیزى را احتیاج دارد که به او بگویید. طورى نباشد که دهها سؤال در ذهن مخاطب ما وجود داشته باشد و ما به جاى پاسخگویى به آن سؤالها و استفهامها، یک مطلب دیگر را که اصلاً براى او مورد سؤال نیست، مطرح کنیم.
این مطلبى که عرض مىکنم، مربوط به ماه محرمِ امسال نیست؛ این باید اساس کار تبلیغ ما باشد. اگر در دانشگاهها تبلیغ مىکنیم؛ اگر در نیروهاى مسلح یا در قشرها و جوامع مختلف تبلیغ مىکنیم - در هرجا که با مخاطبین خودمان مواجه هستیم - اول باید بدانیم که آن سؤال و استفهامى که در ذهن جوان است، چیست.
البته مواردى هم پیش مىآید که سؤال و استفهامى که در ذهن اوست، اهمیت کمى دارد و شما ترجیح مىدهید چیز مهمترى رابه او بگویید. البته باید همینطور عمل کنید؛ لیکن امروز که شبهات، سؤالها و استفهامهاى گوناگون را به فکر قشرهاى مختلف - علىالخصوص جوانان - تزریق مىکنند، مبلغ دین بایستى آن شبهه را، آن موج مخرب و مفسد و مضر را بشناسد تا بداند که مىخواهد علاج چه دردى را بکند و کدام خلأ را مىخواهد پر کند.
لزوم تبیین مباحث مربوط به حکومت اسلامی در منابر
یک نکته اساسىِ دیگر این است که امروز علاوه بر اینکه باید به مسائل اعتقادى اسلام پرداخت و اعتقاد به اسلام را در ذهنها و دلها راسخ نمود، باید اعتقاد به حاکمیت اسلام را هم راسخ کرد. این مطلب واضح است. این امرى است که مسلمانان عالم در طول قرنهاى متمادى و بخصوص متفکرین بزرگ در قرن اخیر - از سید جمال اسدآبادى تا اقبال لاهورى، تا بزرگان فکر و اندیشه، تا علماى بزرگى در داخل کشور خود ما - دنبال آن بودهاند که دین خدا را حاکم کنند و این ادامه راه پیغمبران بوده است. امروز دستها، زبانها، نوشتهها و امواج تبلیغاتى، در این امر واضح ایجاد خدشه و درباره آن، سؤال ایجاد مىکنند. بایستى این را در ذهنها مستحکم کنید. باید بدانند که حاکمیت اسلام، یعنى حاکمیت عدل و علم و انصاف بر مجموعه انسانها. حاکمیتى که مىتواند هم جسم انسانها، هم دل انسانها، هم عواطف، اخلاق و زندگى واقعى و زندگى معنوى آنها و هم دنیا و آخرتشان را آباد کند. حاکمیت دین یعنى این.
حاکمیت دین، در مقابل حاکمیت طاغوت است؛ که «اذا تولى سعى فىالارض لیفسد فیها و یهلک الحرث والنسل». حاکمیت طاغوت، حاکمیت فساد و حاکمیت ضایع کردن دین و دنیاست - نه فقط دین - کمااینکه در گذشته کشور خودمان از نزدیک شاهد بودیم و کسانى که آن دوره را درک کردند، همه آن را حس نمودند. حاکمیت خدا، یعنى نجات و سعادت انسانها. حاکمیت دین خدا، یعنى پاسخگویى به نیازهاى اساسى انسانها. هر نیازى که انسانها دارند - نیازهاى معنوى، نیازهاى مادى، فردى، اجتماعى، دنیوى، اخروى و همه و همه - در ظل حاکمیت دین خدا تأمین مىشود.
بایستى اینها را براى مردم، بخصوص براى جوانان تبیین کنید. اگرچه ملت ما بحمدالله این بخش مسئله را از بنِ دندان معتقدند، آن را پذیرفتهاند، با همه وجود از آن دفاع کردند و در هشت سال دفاع مقدس، خونهایشان را در حاکمیت دین خدا دادند و امروز هم همانطور است؛ لیکن نباید از کید دشمن غافل شد. نباید از تلاش دشمن غافل شد. آنها کار مىکنند، براى اینکه در درازمدت، بهره آن را ببرند؛ استفاده آن را بکنند.
از جمله چیزهایى که بخصوص در رابطه با جوانان، لازم است به آنها گفته شود و آنها به آن هدایت شوند، سوق دادن آنان به اندیشیدن، تعقل، اخلاق اسلامى، حلم، اجتناب از شتابزدگى و عجله در امور، اجتناب از تندخویى و اِعمال خشونت است. در محیط اسلامى آن وقتى مىشود حقایق را به اعماق دلها نفوذ داد که زبان لین، رفتار اندیشمندانه و عاقلانه در میان باشد و حلم وجود داشته باشد.
حلم، عبارت است از همان ظرفیت داشتن - به اصطلاح عمومى مردم - جنبه داشتن و در قضایاى گوناگون، آتشى نشدن؛ در وقت اِعمال غضب، غضب را اعمال کردن، که هر انسان عاقلى هم در جنگها و در برخورد با دشمنان، اعمال مىکند. اما در زندگى روزمره، مبناى کار جامعه اسلامى بر تأمل، تدبر، اندیشیدن، جوانب را دیدن، عاقلانه و منصفانه با قضایا مواجه شدن و شتابزده نبودن در داورى است.
اینها را به جوانان تعلیم دهید. جوانان را جوانانِ پرداخته و ساخته امت اسلام و اخلاق اسلامى بار آورید. اینها لازم است. از جمله نکاتى که باید به مردم - بخصوص به جوانان - بگویید، نعمت بزرگى است که خداى متعال به وسیله رهبر عظیمالشأن و عظیمالقدر و کمنظیر و حرکت عظیم ملت ایران در این انقلاب عظیم به ما داد. جوانان امروز، قبل از این انقلاب را ندیدند، با آن آشنا نیستند و نمىدانند در این مملکت چه بود و چه ذلتى بر ملت ایران حاکم بود! در پنجاه سالِ آخر قبل از انقلاب، دو نفر در این مملکت حکومت کردند - پدر و پسر - که هر دو را بیگانگان بر سرِ کار آوردند.
این براى اولین بار در طول قرون متمادى است که به برکت انقلاب در این کشور، حکومتهایى سر کار مىآیند که ملاک مسؤولان حکومتها، علم، تقوا، عدالت، مردمدوستى و گزینش مردم است. با مردمند؛ براى مردم و در خدمت مردمند؛ اهل سوء استفاده، دزدى و سرسپردگى به دشمن نیستند. این حقایق در تاریخ طولانى ایران، قرنها سابقه نداشته است. اینها را اسلام و انقلاب به این ملت داد. اینها را باید براى نسل جوان تشریح کنید؛ بدانند کشور ایران چه بود و چه شد! از کجا به کجا آمد! امروز تفالههاى همان رژیمهاى وابسته فاسدِ ذلیلِ توسرى خورده حقیر، در دامن همان اربابهایى که آن روز به ایشان پول مىدادند، نشستهاند! امروز هم به ایشان پول مىدهند، میکروفون دستشان مىدهند، با ایشان مصاحبه مىکنند، پخش مىکنند، رادیو و روزنامه درست مىکنند؛ آن وقت به فلان نقطه جمهورى اسلامى - یک گوشه از نظام عظیم و دستگاه عریض و طویل حکومت اسلامى - اشکالى را وارد مىکنند و آن را بزرگ و در رادیوهایشان پخش مىکنند! باید جوانان اینها را بدانند؛ اینها نکات مهمى است. امروز تبلیغ دین و تبیین حقایق، بایستى این چیزها را هم در بربگیرد و شامل این چیزها هم بشود. از جمله چیزهاى مهمى که بایستى در تبلیغات، مردم را به آن توجه دهید، مسئله وحدت و اتفاق و اتحاد ملت است.
مسائل اختلافی در منابر بیان نشود
عزیزان من! امروز وقتى که من به امواج تبلیغاتى دشمنان نگاه مىکنم و نیز به آنچه که به تبع آنها بعضى از انسانهاى غافل یا مغرض و بددل ترویج مىکنند، همین خط اختلاف، خط ایجاد تشنج و ایجاد درگیرى آحاد مردم و بزرگ کردن چیزهاى کوچک است. مبادا در منابر عمومى، در آنجایى که بایستى دین و اخلاق تبلیغ شود، مسائل اختلافى را مطرح و اختلافها را بزرگ کنید! دشمن سعى مىکند اختلافات کوچک را بزرگ جلوه دهد. از اولِ انقلاب، اینطور بوده است و فقط امروز نیست. از اولِ انقلاب، از قبل از جنگ، حتى در دوران جنگ با حضور امام بزرگوار، همیشه اینطور بوده است. سعى مىکردند چیز کوچکى را به عنوان سندى بر وجود اختلاف و شکاف، با شیوههاى روانشناسانه تبلیغى، آنچنان بزرگ جلوه دهند که هر کس گوش مىکند خیال کند که در کشور، غوغایى از زد و خورد و اختناق است؛ در حالى که چنین چیزى نبود؛ الان هم نیست.
تبلیغ دین و تبیین حقایق که وظیفه علما و مبلغین بزرگ اسلام است، امروز شامل همه اینهاست. اگر ما از لحاظ اقتصاد به بالاترین مقام برسیم و از لحاظ سیاست، همین اقتدار و عزتى را که امروز داریم، چند برابر کنیم، ولى اخلاقهاى مردم ما، اخلاقهاى اسلامى نباشد؛ در میان ما گذشت، صبر، حلم و خوشبینى نباشد، اساس کار از بین خواهد رفت. اساس کار، اخلاق است. همه اینها مقدمه اخلاق حسنه است - بعثت لاتمم مکارم الاخلاق - حکومت اسلامى براى این است که انسانها در این فضا تربیت شوند، اخلاق آنها تعالى پیدا کند، به خدا نزدیکتر شوند و قصد قربت کنند. سیاست هم قصد قربت لازم دارد. مسائل سیاسى هم قصد قربت لازم دارد. آن که در مسائل سیاسى چیزى مىگوید و آن که چیزى مىنویسد؛ آن که تحلیل مىکند و آن که تصمیم مىگیرد، بایستى بتواند قصد قربت کند. قصد قربت چه زمانى است؟ آن وقتى است که مطالعه و بررسى کنید، ببینید رضاى خدا در این کار هست؟ اگر رضاى خدا را در این کار دیدید، مىتوانید قصد قربت کنید. پس اول، احراز رضاى خدا لازم است. ببینید چقدر خط روشن است و چطور بعضى توجه نمىکنند!