از روایات بر می آید که یقین، مرتبة کامله ای از یامان است که افراد کمی موفق به تحصیل آن می شوند. امام باقر (ع) می فرماید: در بین مردم چیزی کم تر از یقین تقسیم نشده است. یقین و نشانه هایش شناخته می شود. رسول خدا(ص) با مردم در بامداد نماز می خواند که به جوانی در مسجد نگریست که سر به زیر داشت، رنگش زود و لغز و دیده هایش به گودی فرو رفته بود. رسول خدا(ص) فرمود: چگونه صبح کردی؟ گفت: در حال یقین. حضرت فرمود: هر یقینی را حقیقتی است. حقیقت یقین تو چیست؟
عرض کرد: یقین است که مرا اندوهگین ساخته و بیداری شب و تشنگی روزهای گرم را برای من قابل تحمل کرده و جانم را از دنیا و آن چه در آن است، بی رغبت ساخته است تا آن جا که گویا عرش پروردگارم را می بینم که برای رسیدگی به حساب خَلق بر پا شده و مردم برای حساب جمع شده اند, گویا اهل بهشت را می نگرم که در نعمت اند و در بهشت بر پشتی ها تکیه زده اند. گویا به دوزخیان نگاه می کنم که در آن جا معذّب اند و به فریاد رسی ناله می کنند. گویا اکنون آهنگ زبانه کشیدن آتش دوزخ در گوشم طنین انداز است. رسول خدا(ص) فرمود: این جوان بنده ای است که خدا دلش را به نور ایمان روشن ساخته است.
امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: کوتاهی آرزوهای دنیوی و اخلاص در عمل و زهد در دنیا نشانه هایی از یقین است. کسی که به یقین رسیده در هر پیش آمد ناگوار و حادثة سختی، وحشت و اضطراب درونی ندارد. امام صادق(ع) می فرماید: خداوند به عدلش خوشی و آسایش را در یقین و رضا و غصه و اندوه را در شک و سخط قرار داده است.
منبع : پاسخگو