آیة الله العظمی سید روح الله الموسوی الخمینی

حضرت آیة الله العظمی الامام سید روح الله الموسوی الخمینی(رضوان الله تعالی علیه)که نقش رهبریهای قاطع او از دیوار مرزها عبور کرده و تصدیق و تحسین همگان را برانگیخته است،یکی از معدود مراجع عالیقدر تقلید شیعه می باشد که توانست زعامت روحی و معنوی را با زعامت حکومتی و ولائی هماهنگ سازد،وجهانیان را در برابر معنویت و صداقت تشیع به حیرت و شگفت وادارد

(متولد 1320-متوفی 1409 ه.ق)

حضرت آیة الله العظمی الامام سید روح الله الموسوی الخمینی(رضوان الله تعالی علیه)که نقش رهبریهای قاطع او از دیوار مرزها عبور کرده و تصدیق و تحسین همگان را برانگیخته است،یکی از معدود مراجع عالیقدر تقلید شیعه می باشد که توانست زعامت روحی و معنوی را با زعامت حکومتی و ولائی هماهنگ سازد،وجهانیان را در برابر معنویت و صداقت تشیع به حیرت و شگفت وادارد.او یکی ازشگفتیهای آفرینش و یکی از نوادر روزگار بود که شناخت واقعی او به این زودیها میسرنیست.

ولادت:

او در بیستم جمادی الثانی 1320 مصادف با ولادت با سعادت صدیقه طاهره(علیها السلام)در شهرستان خمین،در یک خاندان علم و تقوی متولد گردید.پدربزرگوار او،مرحوم آیة الله شهید سید مصطفی موسوی خمینی،یکی از علمای برجسته خمین و رهبر مذهبی و معنوی مردم آن سامان بود که چند ماه پس از تولد فرزندش درراه خمین به اراک از سوی فئودالهای آن زمان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و درتاریخ سی ام ذی الحجه 1320 در سن 47 سالگی،به فیض شهادت نائل آمد.

مولود مسعود که پیش از شناختن جهان اطراف خود پدر بزرگوار خود را ازدست داده بود،در گهواره یتیمی بزرگ شد. هنگامی که هنوز پا به 16 سالگی نگذاشته بود،مادر گرامی خود را نیز در سال 1336 از دست داد،آن گاه تحت سرپرستی عمه گرامی و برادر بزرگ خود،آیة الله حاج سید مرتضی پسندیده قرار گرفت،و زیر نظرآندو،به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی مقدمات دروس ادبی را در خمین آموخت،آن گاه در سال 1339 ه.ق،در عنفوان جوانی عازم اراک شد تا در حوزه درس مرحوم آیة الله حاج شیخ عبد الکریم حائری به تحصیلات دینی و علمی خود ادامه دهد.آن گاه که مرحوم حاج شیخ عبد الکریم در سال 1340 ه.ق عازم حوزه نوپای قم می گردید،اونیز همراه آن بزرگ مرد به قم رهسپار گردید و در مدرسه دار الشفاء سکونت ورزید و به ادامه تحصیل و تکمیل تهذیب نفس خویش پرداخت تا در سال 1345 ه.ق،با استعدادو ذکاوت خاصی که داشت،سطوح عالیه را به اتمام رساند وسپس در محضردرس خارج فقه واصول آیة الله حائری،مؤسس حوزه علمیه قم حضور پیدا کرد.

هوش سرشار،استعداد فوق العاده فراوان،جدیت وتلاش بی نظیرش آنچنان در وی تجلی یافت که در سال 1355،هم زمان بارحلت مؤسس حوزه علمیه قم،او به عنوان استادی گرانقدر و مجتهدی عالی مقام در آسمان علم و فضیلت حوزه درخشید،و یکی از اساتید بنام و معروف حوزه گردید.وی در کنار فقه و اصول،به کسب فلسفه و عرفان اسلامی و اخلاق عالیه نیز پرداخت،و آن چنان در این زمینه تلاش علمی و عملی داشت،که خود به عنوان استاد و مربی اخلاق در حوزه علمیه قم مطرح گردید وعاشقان علم و عرفان دور او را گرفتند.او به عنوان استاد مبرز معقول و منقول در حوزه علمیه شناخته شد و با سرعتی برق آسا،آوازه شهرت و شیوه تدریس و تعلیم او زبانزدخاص و عام گردید و گروهی از افراد با استعداد و شاگردان کمال جو،دور شمع وجود اورا گرفتند و از معلومات و مکتسبات اخلاقی او،استفاده و استضائه نمودند.

مدرس عالیقدر حوزه:

او در حوزه علمیه قم به عنوان مدرس عالیقدر و پرجاذبه ای مطرح شد که دههادانشجو را دور شمع وجود خود گرد آورد. او به عنوان مدرس و استاد گرانمایه،مکتب و محضری پرطرفدار و شکوه آمیز داشت و با تمام وجود و با جدیت و اخلاص کامل در تعلیم و تربیت و تهذیب آن گروه می کوشید،و دوشادوش تدریس علوم اسلامی،به پرورش روح فداکاری،شجاعت و بردباری در آنان نیز می پرداخت.وی که از همان زمان از جنایات رژیم پلید و دست نشانده وقت خبر داشت،و می دانست تنها سنگراسلام است که می تواند آن حکومت جبار را از ریشه براندازد،رنج و نگرانی دیگری نیزداشت،و آن از این رو بود که به دردناکی عمیق،کمبود احساس رسالت اسلامی ونقصان روحیه مسئولیت پذیری را در برخی از روحانیون و جامعه آن زمان می دید ومی شناخت.از این رو بود که تمام هم خود را بر این قرار می داد تا افراد متعهد،آگاه،مبارز،بی اعتنا به جلوه ها و مظاهر دروغین دنیا،با یک کلمه:مؤمن و متقی و در عین حال دانشمند و وارسته برای جامعه پرورش دهد تا پیشتازان سپاهی باشند که چون کوه به پا می خیزد،چون تندر می غرد،چون امواج کوه آسا پیش می رود و دیوارهای ستم رافرو می ریزد.چنین بود آنچه در محضر و مکتب او می گذشت،درست بر خلاف مصالح سیاستهای داخلی و خارجی روز تلقی می شد،به همین جهت رضاخان دیکتاتور برای مصالح خود و اربابانش به کمک مزدورانی که در اختیار داشت،بارها وبارها درس اخلاق ایشان را که در مدرس مدرسه فیضیه انجام می گرفت،تعطیل نمود تابدین گونه از خطری که در دو قدمی خود می دید،جلوگیری به عمل آورده باشد.

او که به خوبی با موقعیت زمانی و مکانی آشنا بود،با دقتی موشکافانه،و باآرامشی طوفان برانگیز،دور از انظار مزدوران و نادانان به راه خود ادامه می داد و منتظربود تا دوران سیاه بیداد رضاخانی تمام شود،و چون آن دوران به سر آمد،ایشان نیزدرس انسان سازی خود را مجددا آغاز نمودند و مدرسه فیضیه را پایگاه خود ساختند.

مکتب درسی و تربیتی امام خمینی:

آیة الله خمینی(ره)تدریس علوم منقول و خارج فقه و اصول را در سال 1364ه.ق،هم زمان با ورود مرحوم آیة الله بروجردی به قم آغاز کرد.البته ایشان پیش ازشروع درس خارج سالیان درازی بود که به تدریس «سطح »اشتغال داشت و کتابهای فقه و اصول را با بیانی شیوا،رسا و شیرین برای گروهی از فضلاء و محصلین علوم اسلامی شرح و بسط می داد. ایشان با شروع درس خارج فقه و اصول،دگرگونی ژرف و پر ارجی در حوزه علمیه قم به وجود آورد و با سرمایه علمی سرشاری که هماننددریای بی کرانی از عمق قلب پرذخیره ایشان می خروشید و موج می آفرینید،جویبارهایی از دانش و فضیلت را در بوستان روحانیت آن روز روان ساخت،و حوزه علمیه قم را به گهواره علم و فضیلت و کمال مبدل نمود،و از شکر زار دانش خویش،شهد و شکر به کام دانش پژوهان معارف الهی فرو ریخت و چاشنی بخش زندگی علمی محصلین علوم اسلامی عصر خویش قرار گرفت.

سبک تدریس و شیوه مخصوص ایشان در بررسی مسائل علمی،و موشکافیها،ژرف نگریها،و تحقیقات عمیقی که در مسائل و مطالب غامض فقه و اصول به عمل می آورد،روش استنباط و اجتهاد را در دانش پژوهان می پروراند و راه آن را به شیفتگان می آموخت.از این رو می بینیم که بیش از دهها نفر مجتهد صاحب نظر و بی نیاز از تقلیداز حوزه درسی پر بار ایشان در قم بیرون آمدند.لازم به یادآوری است که شیوه درسی ایشان در سطحی قرار داشت که برای هر کسی قابل استفاده نبود،و لازم بود که محصل چند سالی دوره خارج دیده و پایه های علمی خود را تا حدی بالا برده باشد تا بتواند ازحوزه درس ایشان بهره گیرد،از این رو در حوزه علمیه قم،محصل تازه به خارج رسیده کمتر به درس ایشان می آمد،با وجود این خصیصه،بزرگترین کرسی تدریس علوم اسلامی از آن ایشان بود،و جمعیت حوزه درسی ایشان،از لحاظ کمیت و کیفیت در حد والایی قرار داشت،و حدود هزار نفر از فضلاء و صاحب نظران محقق وچیره دست در حوزه درس ایشان زانو زده،از آن دریای مواج علم و فضیلت بهره مندمی شدند،و آن گاه که درس ایشان پایان می یافت،انبوه شاگردان در سراسر مسجدسلماسی(واقع در کوچه آقا زاده قم)یا در مدرسه فیضیه موج می زد،و حالتی روحانی به خیابان ارم و حومه صحن مطهر قم می بخشید.در سالهای آخری که ایشان در قم می زیستند،و در مسجد اعظم تدریس می نمودند،تعداد شاگردان درس ایشان از هزار ودویست نفر تجاوز می کرد،که یک برابر و نیم شاگردان درس آیة بروجردی در سالهای آخر عمر آن فقید سعید بود.

اساتید او:

امام خمینی(ره)از محضر جمعی از علماء و بزرگان حوزه های علمیه اراک و قم کسب فیض نموده اند که اسامی برخی از آن بزرگان به ترتیب زیر می باشد:

1-آیة الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی(مؤلف کتاب اسرار الصلوة و غیره)متوفی 1343 ه.ق

2-آیة الله حاج میر سید علی یثربی کاشانی،که از سال 1341 تا1347 ه.ق درقم بوده اند.

3-آیة الله حاج میرزا ابو الحسن رفیعی قزوینی،حکیم و فیلسوف متاله،صاحب شرح دعای سحر،که از سال 1341 تا1349 ه.ق در قم بوده اند،سپس به تهران وقزوین مهاجرت کرده اند.

4-آیة الله حاج شیخ محمد رضا مسجد شاهی،صاحب وقایة الاذهان،که درسالهای 1344 تا1346 ه.ق در قم بوده اند.

5-آیة الله حاج میرزا محمد علی شاه آبادی،صاحب رشحات البحار،که درسالهای 1347 تا 1354 ه.ق در قم بوده اند،و معظم له در تمام این هفت سال از ایشان اخلاق و عرفان تلمذ نموده اند،و در کتاب «چهل حدیث »بارها از ایشان یاد نموده و باکمال تواضع کلمه «روحی فداه »را پس از نام استاد بزرگوارش ذکر می کنند.

6-آیة الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حائری یزدی،مؤسس حوزه علمیه قم،و صاحب کتاب «درر الفوائد»که از حدود سال 1345 تا 1355 ه.ق،از درس فقه واصول ایشان بهره می برده اند. (1)

شاگردان او:

تعداد کثیری از طالبان علم و معنویت از محضر درس او بهره گرفته اند و در اینجابی مناسبت نیست که اسامی تعدادی از علما و فضلایی که در علوم منقول یا معقول،یادر هر دو رشته افتخار شاگردی معظم له را داشته،و از مکتب پرفیض ایشان کسب دانش کرده اند،آورده شود،و صفحات کتاب،با اسامی ستارگان درخشان فضیلت،که در گرد ماه علم و فضیلت ایشان حلقه زده و کسب نور و ضیاء کرده اند،آراسته شود،لیکن از آنجا که به دست آوردن اسامی کلیه شاگردان بزرگ مرجعی که حدود سی سال مهم ترین کرسی تدریس شیعه را به عهده داشته اند،و در هر چند سالی دهها نفر عالم ومجتهد از حوزه درسی ایشان فارغ التحصیل شده و به اطراف و اکناف کشور و جهان پراکنده شده اند،برای ما امکان پذیر نمی باشد،تنها به آوردن اسامی بعضی از آنان اکتفاءمی کنیم و از دیگر علماء و فضلای مبرز که افتخار شاگردی آن حضرت را داشته اند ونام آنان احیانا در اینجا آورده نشده است،پوزش می طلبیم،که گفته اند:«العذر عند کرام الناس،مقبول »

1-مرحوم آیة الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی

2-شهید آیة الله استاد مرتضی مطهری

3-آیة الله شیخ حسینعلی منتظری

4-شهید آیة الله حاج آقا مصطفی خمینی

5-شهید آیة الله سید محمد علی قاضی طباطبائی

6-شهید آیة الله حاج آقا عطاء الله اشرفی اصفهانی

7-آیة الله حاج شیخ عبد الجواد اصفهانی

8-آیة الله حاج شیخ علی کاشانی(فرید)

9-آیة الله حاج آقا ضیاء استر آبادی کاشانی

10-آیة الله حاج شیخ اسد الله نور اللهی اصفهانی کاشانی

11-آیة الله حاج آقا سید رضا صدر

12-آیة الله حاج شیخ عباس ایزدی نجف آبادی

13-آیة الله سید مرتضی خلخالی

14-آیة الله حاج سید عز الدین زنجانی

15-حجة الاسلام و المسلمین شهید سید محمد رضا سعیدی

16-آیة الله شیخ محمد صادقی تهرانی

17-آیة الله حاج شیخ علی مشکینی

18-آیة الله حاج شیخ حسین نوری

19-آیة الله شیخ محمد شاه آبادی

20-آیة الله شیخ محمد موحدی فاضل لنکرانی

21-آیة الله شیخ یحیی انصاری شیرازی

22-شهید دکتر محمد مفتح همدانی

23-استاد شیخ نعمت الله صالحی نجف آبادی

24-آیة الله شیخ هاشم قدیری

25-آیة الله شیخ ابو القاسم خزعلی

26-آیة الله شیخ احمد جنتی

27-آیة الله شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی

28-حجة الاسلام و المسلمین شیخ محمد جواد حجتی کرمانی

29-حجة الاسلام شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی

30-حجة الاسلام و المسلمین شیخ علی اصغر مروارید

31-آیة الله سید علی حسینی خامنه ای(رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران)

32-آیة الله شیخ غلامرضا صلواتی

33-آیة الله شیخ ابراهیم امینی نجف آبادی

34-آیة الله سید حسن شیرازی

35-حجة الاسلام و المسلمین شهید شیخ فضل الله محلاتی

36-حجة الاسلام و المسلمین شهید سید عبد الکریم هاشمی نژاد خراسانی

37-آیة الله استاد شیخ جعفر سبحانی تبریزی

38-آیة الله سید عباس یزدی

39-آیة الله شیخ غلامرضا رضوانی خمینی

40-آیة الله شیخ حسین راستی کاشانی

41-آیة الله شیخ عباس محفوظی گیلانی

42-آیة الله شیخ مجتبی حاج آخوند

43-آیة الله شیخ مرتضی تهرانی

44-آیة الله شیخ مجتبی تهرانی

45-آیة الله شیخ محمد محمدی گیلانی

46-آیة الله سید محمد باقر ابطحی اصفهانی

47-آیة الله شیخ محمد یزدی

48-آیة الله شیخ عبد الله جوادی آملی

49-آیة الله شیخ حسین شب زنده دار

50-حجة الاسلام مرحوم شیخ علی اکبر تربتی(واعظ)

51-آیة الله اخوان مرعشی

52-آیة الله شیخ حسن صافی اصفهانی

53-شهید آیة الله شیخ علی قدوسی

54-آیة الله شیخ محمد علی گرامی

55-حجة الاسلام و المسلمین حیدری نهاوندی

56-آیة الله سید یعقوب موسوی زنجانی

57-آیة الله حاج میرزا ابو القاسم آشتیانی

58-آیة الله حاج میرزا صادق نصیری سرابی

59-آیة الله حاج شیخ محمد مؤمن قمی

60-آیة الله شیخ صدرا قفقازی

61-آیة الله شیخ جواد خندق آبادی

62-آیة الله فقیه برقعی

63-آیة الله سید عبد الغنی اردبیلی

64-آیة الله سید عبد الکریم اردبیلی

65-آیة الله شیخ عبد الله لنکرانی

66-حجة الاسلام و المسلمین حاج آقا مهدی حائری یزدی

67-آیة الله شیخ فضل الله خوانساری

68-آیة الله شیخ یحیی اراکی

69-آیة الله شیخ مسلم ملکوتی سرابی

70-آیة الله شیخ عباسعلی اصفهانی

71-آیة الله شیخ عبد الحسین زنجانی

72-آیة الله شیخ بهاء الدین اراکی

73-آیة الله شیخ محمد نهاوندی

74-آیة الله شیخ محمد حسین لنگرودی تهرانی

75-آیة الله سید اسد الله اشکوری

76-حجة الاسلام و المسلمین صدر اشکوری

77-آیة الله سید عباس ابوترابی قزوینی

78-آیة الله وحیدی تبریزی

79-آیة الله مشایخی اراکی

80-آیة الله سعید اشراقی

81-آیة الله شیخ محمد مهدی ربانی گیلانی

82-آیة الله شیخ محمد رضا کشفی تهرانی

83-آیة الله شیخ حسین مفیدی دلیجانی

84-آیة الله شیخ عباس رفسنجانی

85-آیة الله شیخ عبد العظیم محصلی خراسانی

86-آیة الله شیخ محسن حرم پناهی

87-حجة الاسلام و المسلمین عبد المجید رشیدپور تهرانی

88-آیة الله سید عبد الرسول شیرازی

89-مرحوم آیة الله شیخ عبد الرحیم ربانی شیرازی

90-مرحوم آیة الله سید عبد المجید ایروانی تبریزی

91-آیة الله سید علی اکبر موسوی یزدی

92-آیة الله سید جعفر یزدی

93-آیة الله حسین زرندی قمی

94-آیة الله شیخ محمد حسین قائینی

95-آیة الله سید احمد امامی اصفهانی

96-آیة الله عابدی زنجانی

97-حجة الاسلام و المسلمین مهدی کروبی

98-آیة الله شیخ محمد رضا مهدوی کنی

99-آیة الله شیخ مرتضی مقتدائی

100-آیة الله سید محمد علی حسینی تهرانی

101-آیة الله شهید شیخ حسین غفاری

102-مرحوم آیة الله سید ابراهیم علوی خوئی

103-آیة الله بطحائی گلپایگانی

104-حجة الاسلام و المسلمین شیخ رضا گلسرخی کاشانی

105-شهید آیة الله سید اسد الله مدنی تبریزی

106-آیة الله شیخ یوسف صانعی

107-حجة الاسلام و المسلمین شیخ حسن صانعی

108-آیة الله شیخ محمد مصباح یزدی

109-آیة الله صابری همدانی

110-حجة الاسلام و المسلمین شیخ عباسعلی عمید زنجانی

و جمعی دیگر که در کتابهای تاریخ معاصرین و تذکره ها معرفی شده اند. (2)

آثار و تالیفات امام:

تا کنون درباره آثار قلمی و تالیفات امام خمینی(ره)مطالب زیادی گفته یا نوشته شده است،جامع ترین تحقیق و بررسی، تحقیق حجة الاسلام و المسلمین،آقای رضااستادی است که با اندک تصرف و تغییر جزئی در ذیل می آوریم.

ایشان در تقسیم بندی که در مورد آثار قلمی امام دارند،آنها را در موضوعات دهگانه زیر خلاصه نموده اند:

1-عرفان

2-اخلاق

3-فلسفه

4-فقه استدلالی

5-اصول فقه

6-رجال

7-رسائل علمیه

8-حکومت

9-امامت و روحانیت

10-شعر و ادب

الف-عرفان:در این رشته کتابهای متعددی نوشته اند که تاریخ تالیف آنها از1347 تا 1355 ه.ق می باشد.تالیفات عرفانی ایشان به این شرح است:

1-شرح دعای سحر.این کتاب از کتابهای عرفانی معظم له،همانند تالیف دیگرایشان،«مصباح الهدایة »،فقط مورد استفاده کسانی می تواند باشد که با فلسفه و عرفان آشنایی کامل داشته باشند.

2-مصباح الهدایه.این کتاب در بیان حقیقت محمدیه(ص)و ولایت علویه(ع)است.تالیف این کتاب در سال 1349 ه.ق به پایان رسیده است.

3-لقاء الله.مقاله ای است به زبان فارسی در7 صفحه،که در آن از استادش مرحوم شاه آبادی یاد می کند.این کتاب در پایان کتاب لقاء الله حاج میرزا جواد آقا ملکی چاپ شده است.

4-سر الصلوة(صلوة العارفین یا معراج السالکین)فارسی.این کتاب برای خواص از اهل عرفان و سلوک نگارش یافته و تاریخ پایان تالیف آن،سال 1358 ه.ق است،و تا کنون دو بار چاپ شده است.

5-تعلیقة علی شرح فصوص الحکم(عربی).«فصوص الحکم »،تالیف محی الدین عربی،و شرح آن از محمود قیصری است،و امام خمینی شرح فصوص رادر هفت سالی که از محضر مرحوم آیة الله شاه آبادی استفاده می کرده،نزد ایشان خوانده و تاریخ تالیف این تعلیقه هم در همان سالها است،و در این تعلیقه به مصباح الهدایه خود ارجاع می دهد،و از استادش مرحوم شاه آبادی نیز یاد می کند.

کتاب شرح فصوص،495 صفحه است،و تعلیقه امام تا صفحه 396 آن می باشد.

6-تعلیقة علی مصباح الانس(عربی)

7-تعلیقة علی شرح حدیث راس الجالوت(عربی)

8-شرح حدیث راس الجالوت(عربی).که تاریخ تالیف آن سال 1348 ه.ق می باشد.

9-شرح دیگری بر حدیث راس الجالوت(عربی)،بنا به نوشته سید ریحان الله یزدی

10-تفسیر سوره حمد.تفسیری است عرفانی بر سوره حمد که در سالهای اول پیروزی انقلاب در 5 جلسه بیان فرموده اند.

11-الحاشیة علی الاسفار

12-آداب الصلوة

13-مبارزه با نفس-جهاد اکبر(فارسی).رساله ای است اخلاقی در موضوع جهاد با نفس،که تقریر بیانات حضرت امام در نجف اشرف برای طلاب و فضلاست.این رساله بارها چاپ شده است.

14-شرح جنود عقل و جهل(فارسی)

15-اربعین یا چهل حدیث(فارسی).شرح چهل حدیث است که 33 حدیث آن اخلاقی،و7 حدیث دیگر آن اعتقادی است. (این کتاب توسط نگارنده از کتابخانه مرحوم آیة الله العظمی آخوند ملا علی معصومی همدانی،کشف و پی گیری شد و به سازمان تبلیغات اسلامی،مرکز تهران انتقال یافت،و نخستین بار با استخراج منابع ومصادر در مجله اعتصام،وابسته به آن مرکز تبلیغی انتشار یافت،و سپس به صورت مستقلی چاپ گردید که هم اکنون در تیراژ وسیع انتشار یافته است)

ب-کتابهای فقه استدلالی:در فقه استدلالی کتابهای متعددی دارند که تالیف آنها مربوط به سال 1365 تا تاریخی است که حضرت امام از نجف به ایران آمدند،یعنی در حدود سال 1397 ه.ق.

16-کتاب الطهاره،جلد اول.تاریخ پایان تالیف دهم ذی حجة 1373 ه.ق،چاپ اول در 272 صفحه در قم،و چاپ دوم در 358 صفحه در نجف به سال 1389

17-جلد دوم کتاب الطهاره،بحث میاه ثلاثه،تاریخ پایان تالیف،22 ربیع الاول 1376 ه.ق،چاپ قم در319 صفحه

18-جلد سوم کتاب الطهاره،بحث تیمم،تاریخ پایان تالیف،11 شعبان 1376چاپ قم در 235 صفحه

19-جلد چهارم کتاب الطهاره،پیرامون بحث از احکام طهارات و نجاسات.این کتاب که آخرین قسمت از مباحث طهارت است،تالیف آن در تاریخ 28 ذیقعده 1377ه.ق به پایان رسیده و چاپ آن نیز در سال 1389 در نجف اشرف انجام پذیرفته است.تعداد صفحات این کتاب 290 صفحه است.

20-جلد اول المکاسب المحرمه،پایان تالیف آن پس از سال 1377 و قبل از1380 ه.ق می باشد.چاپ قم در 322 صفحه

21-جلد دوم المکاسب المحرمه،شامل بحثهای قمار،کمک به ظالم،ولایت ازطرف جائر،تکسب به واجبات،جوایز سلطان، و خراج و مقاسمه.تاریخ پایان تالیف،هشتم جمادی الاولی 1380،چاپ قم در 290 صفحه،در سال 1381

22-جلد اول کتاب البیع،تالیف پس از 1380،در457 صفحه که در نجف چاپ شده است.

23-جلد دوم کتاب البیع،در سال 1391 در 575 صفحه در نجف چاپ شده است،متضمن بحث ولایت فقیه معظم له که منشا بسیاری از تحولات اجتماعی وسیاسی گشت.

24-جلد سوم کتاب البیع،تاریخ پایان تالیف 11 جمادی الاولی 1392،و درهمان سالها در 485 صفحه در نجف چاپ شده است.بدین ترتیب این سه جلد حاصل تدریس حدود 12 سال حضرت امام می باشد که به قلم خودشان نوشته شده است.

25-جلد چهارم کتاب البیع،بحث خیارات،تاریخ پایان تالیف،25 جمادی الاولی 1394 ه.ق.این کتاب در 452 صفحه در نجف در همان سال تالیف چاپ شده است.

26-جلد پنجم کتاب البیع،شامل بقیه بحث خیارات،و بحث نقد و نسیه وقبض،تاریخ پایان تالیف،15 جمادی الاولی 1396 می باشد.این کتاب در 402 صفحه در سال 1397 در نجف به چاپ رسیده است.

27-کتاب الخلل،بحث خلل صلوة است که ظاهرا پس از سال 1397 تا هنگام مراجعت به ایران بحث نموده و نوشته اند.این کتاب در 314 صفحه چاپ قم می باشد.

28-رسالة فی التقیه،رساله ای است شامل مباحث تقیه در 35 صفحه،که تاریخ تالیف آن شعبان 1373 می باشد.پیوست رساله های اصولی حضرت امام در سال 1385در قم به چاپ رسیده است.

29-رسالة فی «قاعدة من ملک ».این رساله در کتاب «آثار الحجة »جلد دوم،ص 45 جزء تالیفات حضرت امام یاد شده است.

30-رسالة فی تعیین الفجر فی اللیالی المقمره.این رساله در 32 صفحه رقعی درسال 1367 منتشر شده است.در عین اختصار از تالیفات فقه استدلالی ایشان به شمارمی آید.

ج-کتابهای اصول فقه:در این زمینه هم رساله های متعددی دارند که تالیف آنها مربوط به سالهای قبل از 1370 تا حدود 1371 می باشد که نوعا به زبان عربی است.

31-رساله لا ضرر.تاریخ پایان تالیف آن،غره جمادی الاولی 1368 می باشد که در 68 صفحه،به پیوست چند رساله دیگر، تحت عنوان «الرسائل »در قم،به سال 1385چاپ شده است.

32-رسالة الاستصحاب.این رساله در دوره اول درس اصول ایشان نوشته شده،و تاریخ پایان تالیف آن نهم رمضان 1370 می باشد که در 290 صفحه،با همان رسائل در سال 1385 در قم چاپ شده است.

33-رسالة فی التعادل و التراجیح.در دور اول درس نوشته اند و تاریخ پایان تالیف آن،نهم جمادی الاولی 1370،و تاریخ پاکنویسی آن،ماه رمضان همان سال که در 92 صفحه در همان رسائل در سال 1385 در قم به چاپ رسیده است.

34-رسالة الاجتهاد و التقلید،تاریخ پایان تالیف این رساله،همان سال 1370است،و این رساله در 78 صفحه در همان کتاب رسائل،در سال 1385 در قم به چاپ رسیده است.

35-رسالة فی الطلب و الاراده.پایان تالیف این رساله،ماه رمضان 1371 درهمدان است.این رساله با ترجمه فارسی آن در157 صفحه در سال 1362 ه.ش(1404 ه.ق)توسط مرکز انتشارات علمی و فرهنگی چاپ شده است.

36-تعلیقة علی کفایة الاصول.مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعه،ج 26،ص 285 چاپ مشهد می نویسد: «حاشیه کفایة الاصول آخوند خراسانی،تالیف امام خمینی که تاریخ تالیف آن 1368 می باشد.»

37-رساله در موضوع علم اصول.

38-تقریرات درس آیة الله العظمی بروجردی،بنا به تصریح استاد سبحانی که ازشاگردان برجسته اصول حضرت امام بوده اند،این کتاب از آغاز مباحث اصول،تاحجیت ظن می باشد. د-رسائل عملیه یا فقه غیر استدلالی:رسائل عملیه و حواشی حضرت امام که برای مقلدین نوشته اند.البته غیر از«تحریر الوسیله »که پیش از سال 1380 تالیف شده است.

39-تعلیقة علی العروة الوثقی(عربی)حاشیه ای است بر تمام العروة الوثقی،تالیف مرحوم آیة الله العظمی سید محمد کاظم یزدی.تاریخ پایان این تعلیقه،هفتم جمادی الاولی 1357 می باشد.چاپ اول آن در349 صفحه در قم انجام شده است وپس از چندی توسط مطبوعات دار الفکر تجدید چاپ،و سپس به ضمیمه خود العروة الوثقی مکرر به چاپ رسیده است.

40-تعلیقة علی وسیلة النجاة(عربی)حاشیه ای است بر تمام وسیلة النجاة آیة الله سید ابو الحسن اصفهانی.تاریخ تالیف آن مشخص نیست.

41-حاشیة توضیح المسائل(فارسی)حاشیه ای است بر توضیح المسائل آیة الله العظمی بروجردی که در قم در 138 صفحه در سال 1381 پس از رحلت آیة الله بروجردی چاپ شده است.

42-رساله نجاة العباد(فارسی)این رساله از مکاسب محرمه تا طلاق است،و در155 صفحه در حدود سال 1380 به چاپ رسیده است.

43-حاشیه رساله ارث(فارسی).مرحوم حاج ملا هاشم خراسانی،صاحب کتاب «منتخب التواریخ »رساله ای در ارث به زبان فارسی نوشته که با حاشیه برخی ازمراجع تقلید گذشته چاپ سنگی شده است.حضرت امام خمینی(ره)حاشیه ای بر این رساله نوشته اند که با اصل رساله در 120 صفحه در قم،ظاهرا پس از رحلت آیة الله العظمی بروجردی چاپ شده است.

44-مناسک یا دستور حج(فارسی).این رساله مکررا چاپ شده است.

45- و46-تحریر الوسیله(عربی).وسیلة النجاة تالیف مرحوم آیة الله العظمی آقای اصفهانی،از جهت کثرت ابواب فقهی،بر العروة الوثقی،تالیف آیة الله یزدی برتری دارد،یعنی بسیاری از ابواب فقه،مانند مکاسب،طلاق و نذر در العروة الوثقی نیست،ولی در وسیلة النجاة هست.امام خمینی(ره)همان طور که قبلا گفته شد،بروسیلة النجاة حاشیه داشته اند و در سال 1384 که در ترکیه تبعید بودند،به این فکرافتادند حاشیه خود را در متن وسیله درج کرده و ضمنا بابهایی را هم که وسیلة النجاة ناقص دارد،تتمیم کرده و مسائل مستحدثه را هم به آن بیفزایند.این کار به صورت بسیار خوبی در مدتی که تبعید بودند انجام گرفت و به نام «تحریر الوسیلة »در همان سالها در نجف،در 2 جلد،662 و647 صفحه چاپ شده و سپس مکرر تجدید چاپ گردیده است و اخیرا به فارسی نیز برگردانده شده است.

47-زبدة الاحکام(عربی)رساله مختصری است که با توجه به تحریر الوسیله توسط برخی از شاگردان ایشان تنظیم و مکرر به چاپ رسیده است.یکی از چاپهای ممتاز آن،چاپ سازمان تبلیغات اسلامی،در273 صفحه در سال 1404 قمری انجام پذیرفته است.

48-توضیح المسائل(فارسی)در زمان آیة الله العظمی بروجردی احساس شدکه رساله عملیه ایشان باید ویراستاری شود تا برای عامه مردم باسواد قابل فهم باشد.به این منظور حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی اصغر کرباسچی،مؤسس مدرسه علویه در تهران،و استاد محترم جناب آقای علی اصغر فقیهی،صاحب تالیفات ارزشمند،با همکاری یکدیگر رساله عملیه آن مرحوم را به صورت بسیار مطلوبی درآوردند و به نام «توضیح المسائل »نامیده شد.پس از رحلت آیة الله بروجردی،مراجع تقلید بر این کتاب حاشیه زدند،از جمله حضرت امام،حاشیه ای بر این کتاب نوشتند که بعدها توسط برخی از علماء،حاشیه ایشان در متن درج شده و به نام «توضیح المسائل امام خمینی »مکرر چاپ شده است.

49-ملحقات توضیح المسائل(فارسی).تحریر الوسیله حضرت امام(ره)مسائل جدید و مستحدثه را نیز داشت،ولی به زبان عربی بود،و چون این مسائل برای فارسی زبانان هم لازم بود،به فارسی ترجمه شده و به زبان برخی از مسائل امر به معروف و نهی از منکر و دفاع که در توضیح المسائل نبود،به نام «ملحقات توضیح المسائل »مکرر چاپ شده است.

50- و 51-استفتائات(فارسی).یکی از کارهای بسیار ارزنده،جمع و تنظیم جواب سؤالاتی است که از فقهاء می شد تا برای غیر سؤال کننده هم مورد استفاده قرارگیرد.استفتائات حضرت امام نیز در دو جلد تنظیم شده است.یک جلد آن در519صفحه توسط انتشارات جامعه مدرسین قم چاپ شده است.امید است همین کارنسبت به کل استفتائات آن بزرگوار به صورت وسیع انجام گیرد که جلد دوم آن محسوب گردد.

52-حکومت اسلامی یا ولایت فقیه(فارسی)این کتاب حاصل درسهای حضرت امام راجع به ولایت فقیه است که در کتاب «البیع »ایشان هم به گونه ای مختصرتر آمده است.چاپ سوم این کتاب در 208 صفحه در سال 1391 انجام شده است،و این همان کتابی است که زمینه فکری تشکیل حکومت اسلامی را در ایران آماده ساخت،و دستگاه جبار شاهنشاهی سبت به آن خیلی حساسیت نشان می داد.

53-کشف الاسرار(فارسی).مرحوم حاج شیخ مهدی پائین شهری،از علمای بزرگ قم و از اتقیاء بود.فرزند ناخلف او،علی اکبر حکمی زاده،رساله ای به نام «اسرارهزار ساله »نوشت و در 38 صفحه در سال 1322 ه.ش منتشر ساخت.موضوع این رساله حمله به مذهب تشیع بود.او حرفهای فرقه ضاله وهابی را به ضمیمه تبلیغات سوء علیه روحانیت که آن روزها بازارش بسیار داغ بود،در این رساله آورده بود،و درحقیقت رساله ای بود در ترویج وهابیت،و از طرفی هم سو با کسروی،و از دیگر سو،همگام با رضاخان که دشمن روحانیت بود.امام خمینی(ره)سکوت را روا ندانستند وکتاب «کشف الاسرار»را در همان تاریخ در پاسخ آن رساله نوشتند،و در ضمن خیانتهای رضاخان را هم با صراحت بیان کردند.کتاب مورد استقبال قرار گرفت و بارهابه چاپ رسید.چاپ اول در سال 1323 ه.ش و چاپ سوم آن در سال 1327 ه.ش در334 صفحه توسط کتابفروشی علمیه اسلامیه تهران انجام شده است.قابل ذکر است حضرت امام برای تالیف کشف الاسرار مدتی درس خود را تعطیل کردند و به نوشتن این کتاب پرداختند،و یک بار دیگر به همه این درس را آموختند که باید دنبال عمل به تکلیف بود،نه اینکه به یک کار مخصوص دل بست.

54-رساله ای مشتمل بر فوائدی در بعضی مسائل مشکله.این کتاب در بعضی ازمصادر یاد شده است و اطلاعی از کم و کیف آن وجود ندارد.

ه-رجال:در این موضوع بحثی دارند که در کتاب «الطهاره »درج شده است.

55-رساله در رجال(عربی).حضرت امام در علم رجال تالیف مستقلی ندارند،اما در جلد اول کتاب «الطهاره »که قبلا یاد شد،بحثی درباره خبر اصحاب الاصول والکتب دارند که در 24 صفحه تنظیم شده است،و می توان آن را رساله ای جداگانه دانست.

و-شعر و ادب:

56-دیوان شعر(فارسی).حضرت امام از آغاز جوانی تا پایان عمر،گاهگاهی شعر می سروده اند،و نمونه هایی از آنها در کتابها آمده،یا در حافظه ها هست.بخشی ازآنها پس از رحلت ایشان به صورتهای گوناگون چاپ شده و مجموعه اشعار ایشان دیوان نسبتا بزرگی را تشکیل می دهد،ولی قسمتهایی از آن مفقود شده است.

ز-کتابهای اصول فقه:در این زمینه رساله های متعددی دارند که تالیف آنهامربوط به سالهای قبل از 1370 تا حدود سال 1371 می باشد.

57- و 58-تهذیب الاصول(عربی)تقریر بحث اصول فقه معظم له به قلم استادمحترم آیة الله حاج شیخ جعفر سبحانی است که با چهار رساله «لا ضرر»،«استصحاب »،«تعادل و تراجیح »و«اجتهاد و تقلید»که به قلم خود امام است،دوره کامل اصول فقه می باشد.پایان جلد اول 1373،و تاریخ تقریظی که حضرت امام بر آن نوشته اند،1375می باشد،و تاریخ پایان جلد دوم که تا آخر برائت است،1375،و تاریخ پاکنویسی آن،1379 است.این کتاب در سه جلد و دو جلد مکرر تجدید چاپ شده است.

59-رسالة فی قاعدة لا ضرر یا نیل الاوطار(عربی).تقریر بحث حضرت امام به قلم استاد آیة الله جعفر سبحانی.تاریخ پایان تالیف،1375 و تاریخ پاکنویسی آن 1380ه.ق می باشد.این رساله به ضمیمه تهذیب الاصول چاپ شده است.

60-رسالة فی الاجتهاد و التقلید(عربی).تقریر بحث حضرت امام به قلم استادسبحانی،تاریخ پایان تالیف،1370 ه.ق که تاریخ پایان دوره اول درس اصول فقه امام است،و تاریخ تجدید نظر در این رساله،1377 است که تاریخ پایان دوره دوم درس اصول فقه امام می باشد،و تاریخ پاکنویسی آن 1382 می باشد.این رساله هم به پیوست تهذیب الاصول چاپ شده است.

61-لب الاثر یا رسالة فی الطلب و الاراده و الجبر و التفویض(عربی).تقریرات بحث حضرت امام به قلم استاد سبحانی.تاریخ پایان تالیف،1371 و تاریخ پاکنویسی 1373 می باشد.

62-کتاب البیع(عربی).تقریر قسمتی از بحث بیع حضرت امام است،به قلم استاد محترم،جناب آقای قدیری که اخیرا توسط وزارت ارشاد چاپ شده است.

ح-حکومت و سیاست:

63-تا 82-صحیفه نور(فارسی)اعلامیه ها و گفتارها و حکمها و سخنرانیها ومصاحبه های حضرت امام از سال 1341 ه.ش تا سال آخر عمر شریفشان به صورتهای گوناگون جمع آوری و تنظیم و نشر شده است.این کتاب ظاهرا 20 جلد است که 19جلد آن چاپ شده است.در آغاز این کتاب،نوشته ای از سال 1363 ه.ق که مربوط به حدود 20 سال قبل از نهضت 15 خرداد است،آمده است که بسیار جالب توجه می باشد.

83-وصیت نامه سیاسی،الهی.آخرین تالیف حضرت امام خمینی است که پس از رحلت آن بزرگوار در اختیار امت اسلامی قرار گرفت،و در میلیونها نسخه چاپ وانتشار یافته است و به اغلب زبانهای زنده دنیا ترجمه و منتشر شده است.

ط-عرفان:

84-ره عشق(فارسی).نامه عرفانی حضرت امام خمینی،مورخ 1404 ازانتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره)

85-باده عشق(فارسی)نامه عرفانی دیگری است از انتشارات سروش (3) مطالب فوق،برگزیده ای از مقاله استاد رضا استادی بود که از نظر گذشت.

نگارنده کتاب دیگری از معظم له در کتابخانه آیة الله العظمی مرعشی مشاهده نموده است که همراه جمعی از فضلاء روی کتاب «عبقات الانوار»میر حامد حسین هندی انجام داده اند که می توان آن را جزء آثار آن بزرگ پیرامون ولایت و امامت دانست.

تشکیل حکومت اسلامی:

مهم ترین و بارزترین امری که این مرد بزرگ الهی در طول حیات خود انجام دادند،تشکیل حکومت اسلامی و برانداختن حکومت طاغوتی بود.البته فکر تاسیس حکومت اسلامی و اجرای احکام فقه،در اندیشه اغلب فقهای عظام در طول تاریخ اسلام بوده است،ولی مرحله عملی و عینی این اندیشه الهی،توسط این فقیه بزرگ وعارف وارسته صورت گرفت.مواد اصلی و اصول کلی این اندیشه در وصیت نامه سیاسی و الهی ایشان منعکس است که خواننده را به مطالعه و تعمق در کلمات آن دعوت می نمائیم.

در مورد عامل یا عوامل پیروزی انقلاب اسلامی،تحلیلهای مختلفی از سوی دوست و دشمن ابراز شده است،ولی اعتقاد ما بر آن است که ذیلا یادداشت می گردد:

راز پیروزی انقلاب اسلامی ایران،مرهون دو عامل اساسی زیر بود که جا دارد به صورت فشرده به آنها اشاره شود:

1-کلمه توحید و استواری آن بر ستون دین و معیار آسمانی ایمان و اعتقادمسلمانان،با الهام از مکتب خونین حسینی(ع)، بدون هیچ گونه وابستگی به شرق وغرب،و بدون کمترین پیوستگی به چپ یا راست،فقط و فقط الهام گرفتن از اصالتها ومعیارهای متعالی اسلام،و برخورداری از منبع پر فیض تعالیم انبیاء(علیهم السلام)،واین عامل مهم ترین و اصلی ترین راز و رمز پیدایش،و راز بقا و استمرار انقلاب شکوهمند اسلامی می باشد.

2-وحدت کلمه مسلمین و پیوستگی آنان به حبل مستحکم الهی.البته ایجادوحدت و یکپارچگی،در اثر اعلامیه ها و آگاهی بخشیها و تدابیر حکیمانه مقام معظم رهبری انقلاب بود،ولی هوشیاری و آگاهی ملت متدین و فداکار و ایثارگر که مشکلات را به جان خریدند و در راستای رهبریهای رهبر دانا و فرزانه گرد هم آمدند وهمه اقشار و توده ها و گروهها، اعم از مرد و زن،کوچک و بزرگ،روحانی ودانشگاهی،بازاری و کشاورز،همه و همه در کنار هم دوشادوش همدیگر قرار گرفتندو به مبارزه حیات بخشیدند.این امر دومین عامل پیروزی انقلاب اسلامی بود.درلحظه های پیروزی انقلاب،باران رحمت و عطوفت و انبوه احساسها و محبتها،آن چنان شروع به باریدن گرفته بود که همه بالعیان این عنایات ربانی و فیوض صمدانی رالمس می کردند،بی آنکه بتوانند آن را ترسیم نمایند،و مردم علاقمند انقلاب،آن چنان با هم صمیمی و متحد و متفق شده بودند که قاموس «من »از میان رفته،و جای خود رابه «ما»و«مصالح ما»بخشیده بود.

در این میان نقش رهبریهای امام بس والا و ارزشمند بود که قلم نمی تواندعظمت آن را ترسیم نماید.صحنه ها و صفحه های تاریخ انقلاب اسلامی،بازگو کننده ومیدان نمایش این صداقتها و صرافتها است.

در این عکس تاریخی:جمعی از خبرگان قانون اساسی در لحظه های پس از پیروزی انقلاب اسلامی،در اقامتگاه حضرت امام(ره)در قم،حضور یافتند.از سمت چپ پس از حضرت امام:آیة الله شیخ مرتضی حائری(نماینده قم)،آیة الله سید محمد علی انگجی(نماینده آذربایجان)،آیة الله صدوقی(نماینده یزد)،آیة الله سبحانی(نماینده تبریز)،آیة الله مکارم شیرازی(نماینده شیراز)و جمعی دیگر از سادات و اعیان حضور دارند که متاسفانه قابل شهود و رؤیت نیستند.

نگارنده راز پیروزی انقلاب اسلامی را دو امر بالا می داند و بس،هر چند استادمحمد رضا حکیمی در کتاب «تفسیر آفتاب »، رمز پیروزی را سه چیز دانسته اند:

1-مکتب انقلابی اسلام(تشیع)

2-قاطعیت و والایی رهبری

3-فداکاری فداکاران (4)

گر چه این سخن بهره ای از واقعیت و حقیقت دارد،ولی ما معتقدیم رهبری بزرگوار انقلاب آن چنان در اسلام و تعالیم عالیه مکتب ارزنده آن فانی و فادی شده بود،که نمی توان با حد و مرزی فاصله انداخت،یا مقوله جداگانه ای بر او بازگشود. اوهر چه داشته است،از اسلام بوده است و هر تلاشی انجام داده است،جهت اعتلای اسلام و سرافرازی مسلمین بوده است و بس.

رحلت:

سرانجام پس از عمری تلاش و کوشش در راه خدا و انجام تکالیف فردی واجتماعی،در ساعت 10 شنبه شب 13 خرداد 1368 ه.ش مطابق با29 شوال 1409 ه.ق ندای حق را لبیک گفت و به ملکوت اعلی پیوست،و میلیونها انسان شیفته اندیشه والای اسلامی خود را عزادار ساخت.

حضرت آیة الله العظمی گلپایگانی با جمعیت بی شماری از شخصیتهای مذهبی و سیاسی،بر جسد مطهر امام نماز گزارد، سپس با تشییع عظیم میلیونی،از مصلای تهران،به آرامگاه ابدی خود در بهشت زهرا،در جوار شهیدان انقلاب اسلامی منتقل شد.هجوم جمعیت برای تبرک از خاک مرقد و شرکت در تدفین،ساعتها این مراسم رابه عقب انداخت،و بدین سان جهان ناباورانه با صحنه شگفت انگیز و معجزه آسای دیگری از عظمت اسلام و انقلاب روبرو شد و حتی دشمنان به ناچار اعتراف کردند که بزرگترین تشییع جنازه تاریخ در«بدرقه امام »به وقوع پیوست. (5)

پی نوشتها:

1- کیهان اندیشه،ویژه نامه حضرت امام،مقاله حجة الاسلام رضا استادی.

2- بررسی و تحلیل نهضت امام خمینی،ص 42.

3- کیهان اندیشه،ویژه نامه حضرت امام،مقاله حجة الاسلام رضا استادی.

4- تفسیر آفتاب،ص 15.

5- در مورد زندگی امام(رضوان الله تعالی علیه)منابع و مآخذ فراوانی وجود دارد که نگارنده به منابع زیردسترسی داشته است:

تفسیر آفتاب،تالیف استاد محمد رضا حکیمی،از انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی،در 465 صفحه- تحلیلی از نهضت امام خمینی(ره)،تالیف سید حمید روحانی،در3 مجلد،حدود 3000 صفحه- یکصدسال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی،تالیف نگارنده،از انتشارات دفتر نشر نوید اسلام،4 جلد،حدود 700 صفحه- ویژه نامه کیهان اندیشه،شماره 24،خرداد و تیرماه 1368،مقاله استادآشتیانی و استاد جوادی آملی- ویژه نامه درسهایی از مکتب اسلام، شماره خرداد ماه 1368،مقاله استادجعفر سبحانی و دیگر اعضای هیات تحریریه آن مجله- درخششی در غروب،مرکز پژوهشهای فرهنگی بنیاد شهید- شماره های مجله حضور،از انتشارات مرکز تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، شماره های 1 تا4- ویژه نامه مجله حوزه،از انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی- سایه آفتاب،تالیف حجة الاسلام محمدحسن رحیمیان از اعضای دفتر مرکزی امام(ره)،انتشارات پاسدار اسلام- ویژه نامه مجله مشکوة،بنیادپژوهشهای اسلامی،و دهها منبع دیگر.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر