انتظار، به معنای «چشم به راه بودن و درنگ کردن به امید پیشامدی خاص» و به بیان دیگر: «کیفیتی است روحی که موجب به وجود آمدن حالت آمادگی است برای آنچه فرد، انتظارش را دارد» و «ضدّ آن، حالت ناامیدی و بریدن از همه کس و همه چیز است».(1) از این رو انتظار، در درجه نخست، ویژگی حیات و زندگی انسان است.
ماهیت زندگی انسان با انتظار و امید به آینده عجین شده است، به گونه ای که زندگی بدون انتظار، برای وی مفهومی ندارد و بدون آن، شور و نشاط لازم برای تداوم زندگی در کار نیست.
حیات اکنون بشر، ظرف پویایی، تلاش و حرکت به سوی فردا و فرداهاست و این چنین پویایی و حرکتی بدون عنصر «انتظار» ممکن نیست؛ زیرا احتمال معقولِ «بقا و پایداری جهان» و امید به «تداوم حیات» است، که به زندگی کنونی معنا و مفهوم می بخشد و پویایی و نیروی لازم را برای ادامه آن تأمین می کند. از این روست که ماهیت زندگی با انتظار پیوندی ناگسستنی دارد.
پدیده انتظار آثاری دارد و نخستین اثر و نمودش این است که انسان را به حرکت در جهت متناسب با انتظار برمی انگیزد و از هر حرکت و گرایشی به سوی جهت های نامتناسب یا ناسازگار و متضاد با انتظار، باز می دارد.(2)
به نظر می رسد یکی از امور مهمی که ارزش انتظار را معین می کند، چیزی است که انسان در انتظار آن به سر می برد و چنانچه آن چیز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار باشد، انتظار مربوط به آن نیز دارای فضیلت و برتری خواهد بود.
یکی از انتظارهایی که به عنوان امیدهای متعالی بشر همواره از آن یاد شده است، انتظار جامعه ای آرمانی - که برجسته ترین ویژگی آن، اقامه عدل و قسط باشد - بوده است. اگرچه اغلب ادیان و ملل به نوعی در انتظارِ چنان جامعه ای به سر می برند، ولی به نظر می رسد این انتظار - که تحت عنوان مهدویت (اعتقاد به ظهور مهدی موعود) در جامعه مسلمانان مطرح است - شکل کامل آن ایده است.
با این بیان می توان گفت که مهدویت سبزترین اندیشه ای است که خداوند به انسانیت هدیه کرده است و می رود تا با شکوفه زدن، جهان هستی را به عطر دل انگیز خود طراوتی بهشت گونه بخشد. انتظارِ پدید آمدن آن جامعه الهی، از برترین اعمال است.
تحلیل انتظار
آنچه در نگاه نخست به مسأله انتظار، خودنمایی می کند، این است که در واقع این انتظار مرکّب از دو عنصر است: عنصر «نفی» و عنصر «اثبات». عنصر نفی، همان بیگانگی با وضع ناشایست موجود و عنصر اثبات، خواهان وضع بهتر بودن است. اگر این دو جنبه در روح انسان به صورت ریشه دار حلول کند، سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد. این دو رشته اعمال، عبارت اند از: ترک هرگونه همکاری و هماهنگی با عواملی که وضع ناشایست را به وجود آورده اند از یک سو، و خودسازی و خودیاری و جلب آمادگی های جسمانی روحی مادی و معنوی برای شکل گرفتن وضع مطلوب، از سوی دیگر.(3)
شهید مرتضی مطهری، پس از اشاره به اندیشه پیروزی نهایی نیروی حق بر باطل و ریشه دار بودن آن بین همه مردم جهان و اعتقاد مسلمانان به مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به عنوان مجری این حاکمیت، چنین می نویسد: «امید و آرزوی تحقّق این نوید کلّی جهانی - انسانی، در زبان روایات اسلامی «انتظار فَرَج» خوانده شده است و «عبادت» و بلکه «افضلِ عبادات» شمرده شده است».(4) اصل «انتظار فرج (یعنی توقّع گشایش داشتن)» از یک اصل کلّی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج می شود و آن، اصل «حرام بودن نومیدی از رحمت خداوند»(5) است.
مردم مؤمن به عنایت الهی، هرگز و در هیچ شرایطی امید خویش را از دست نمی دهند و تسلیم ناامیدی و بیهوده گرایی نمی گردند. چیزی که هست، در این مورد خاص، این «انتظار فرج» و این «عدم یأس از رحمت خدا» در مورد یک عنایت عمومی خداوند به بشر است و نه به یک شخص یا گروه، و به علاوه توأم است با نویدهای خاص و مشخص که به آن، قطعیت داده است.(6)
انتظارِ موعود نه فقط نویدبخش آینده ای زیبا و باشکوه است، که خود ـ اگر بهطور صحیح مورد توجه و عمل قرار گیرد ـ زندگی زیبا و باشکوهی را رقم خواهد زد. در احادیث فراوانی ذکر شده که خود انتظار فرج (گشایش الهی)، از بزرگ ترینْ فرج هاست.(7) امروزه از نظر دانش روز به اثبات رسیده که امید به آینده خوش و انتظار زندگی بهتر، سهم بسزایی در ایجاد خوشی در زندگی کنونی فرد دارد. پس به راحتی می توان گفت: انتظار گشایش (فرج خداوند) داشتن، خود بخشی از گشایش الهی است و در مقابل، کسانی که دچار یأس و سرخوردگی و ناامیدی هستند، نه تنها در آینده خود جز تاریکی چیزی نمی بینند، بلکه «اکنون» خود را نیز آکنده از سیاهی و تاریکی می کنند.
به سوی انتظار راستین
در جواب این سؤال که انتظار راستین چگونه حاصل می آید، می توان به موارد ذیل که به نوعی لازمه داشتن حالت انتظار است، اشاره نمود:
1. خودسازی فردی
کسی که در انتظار موعود است، همواره متوجه این امر است که چنین تحولی قبل از هرچیز نیازمند به عناصر آماده و با ارزش انسانی است که بتوانند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را در جهان به دوش بکشند و این در درجه نخست، محتاج به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فکری برای همکاری در پیاده کردن آن برنامه گسترده است.
تنگ نظری ها، کوته بینی ها، کج فکری ها، حسادت ها، اختلافات کودکانه و نابخردانه و به طور کلّی هرگونه نفاق و پراکندگی، با موقعیت «منتظران واقعی» سازگار نیست.
بنابراین، انتظارِ یک مصلح جهانی، به معنای آماده باش کامل فکری، اخلاقی، مادّی و معنوی برای اصلاح همه جهان است. فکر کنید چنین آماده باشی چه قدر سازنده است!؟
اصلاح تمام زمین و پایان دادن به همه ستمها و نابسامانی ها، شوخی نیست و کار ساده ای هم نمی تواند باشد. آماده باش برای چنین هدف بزرگی باید متناسب با آن باشد؛ یعنی باید به وسعت و عمق آن باشد. برای تحقق بخشیدن به چنین تحوّلی، انسانهای بزرگ و مصمّم، بسیار نیرومند و شکست ناپذیر، فوق العاده پاک و بلندنظر، کاملاً آماده و دارای بینش عمیق، لازم است(8)
2. خودیاری های اجتماعی
منتظران راستین، در عین حال وظیفه دارند تنها به خویش نپردازند؛ بلکه باید مراقب حال یکدیگر نیز باشند و علاوه بر اصلاح خویش، در اصلاح دیگران نیز بکوشند؛ زیرا برنامه گسترده و سنگینی که انتظارش را می کشند، یک برنامه فردی نیست. در یک میدان وسیع مبارزه دسته جمعی، هیچ فردی نمی تواند از حال دیگران غافل بماند؛ بلکه موظف است هر نقطه ضعفی را در هرکجا دید، اصلاح کند و هر موضع آسیب پذیری را ترمیم نماید و هر عضو ضعیف و ناتوانی را تقویت کند؛ زیرا بدون شرکت فعّالانه و هماهنگ تمام مبارزان، پیاده کردن چنان برنامه ای امکان پذیر نیست.
3. حل نشدن در فساد محیط
اثر مهمّ دیگری که انتظار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دارد، حل نشدن در مفاسد محیط و عدم تسلیم در برابر آلودگی هاست.
هنگامی که فساد فراگیر می شود و اکثریت (یا جمع کثیری) را به آلودگی می کشانَد، گاهی افراد پاک در یک بن بست سخت روانی قرار می گیرند؛ بن بستی که از یأس اصلاحات سرچشمه می گیرد. حتّی گاهی فکر می کنند کار از کار گذشته و دیگر امیدی به اصلاح نیست و تلاش و کوشش برای پاک نگاه داشتن خویش بیهوده است. این یأس و ناامیدی ممکن است آنها را تدریجاً به سوی فساد و همرنگی با محیط بکشاند و نتوانند خود را در جهان به صورت یک اقلیت صالح، (در برابر اکثریت ناسالم) حفظ کنند و همرنگ جماعت نشدن را موجب رسوایی بدانند.
تنها چیزی که می تواند در آنها روح «امید» بدمد و به مقاومت و خویشتنداری دعوت کند و نگذارد در محیط فاسد حل شوند، امید به اصلاح نهایی است. تنها در این صورت است که آنها دست از تلاش و کوشش برای حفظ پاکی خویش و اصلاح دیگران برنخواهند داشت. به همین دلیل، امید را می توان همواره به عنوان یک عامل مؤثّر تربیتی در تربیت شخصیت های ناسالم شناخت. همچنین افراد صالحی که در محیط فاسد گرفتارند، بدون امید نمی توانند خویشتن را حفظ کنند.(9)
از آنچه اشاره شد، به خوبی می توان دریافت که چرا پیشوایان معصوم ما جایگاه بس والایی برای انتظار فرج (بویژه در دوران پنهانْ زیستی آخرین حجّت الهی) قائل بوده اند.
کوتاه سخنْ این که: انتظار، باوری است بارور به عمل، که در زندگی انسان منتظر، در قالب کرداری خاص تجسم می یابد. دست روی دست گذاردن و بی هیچ کُنِشِ منتظرانه، خود را منتظر دانستن، تفسیری وارونه و منافقانه از «انتظار» است.
انتظار، اعتقادی است در گروِ عمل؛ عمل کردن به آنچه فرهنگ انتظار ایجاب می کند. انتظار، چشم داشتن به حاکمیتی است که در آن ناپاکان، ظالمان، متظاهران بی اعتقاد و معتقدان بی کردار، به شمشیر عدالت و دیانت سپرده می شوند؛ دین از بدعت ها، کجی ها، نفاق ها و ناروایی های بشری پیراسته می گردد؛ نادرستی ها و ناراستی ها کنار می روند؛ کاخ های به ظلم افراشته تاریخ، سقوط می کنند؛ زنجیرهای جهل و اسارت، گسسته می شوند و نابِخردی ها و ناحقّی ها پایان می یابند.
و این است آن آینده تابناک، زیبا و باشکوهی که انتظار سبز موعود، نویدبخش آن است.
پی نوشتها:
(1) سید محمد تقی اصفهانی، مکیال المکارم، ج 2، ص 152.
(2) محمد حکیمى، عصر زندگى، ص 261.
(3) ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 7، ص 281.
(4) شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 287، حدیث 6.
(5) سوره یوسف، آیه 87.
(6) مرتضى مطهرى، قیام و انقلاب مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص 14.
(7) کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 319، حدیث 2.
(8) نعمانى، الغیبه، ص 200، حدیث 16.
(9) تفسیر نمونه، ج 7، صص 384 - 387 (با اندکى تصرف).