در گذشته واژه خانه برای نامیدن اتاق به کار می رفته است. چنانچه «خانه خواب» به معنی اتاق خواب و «خانه پایانی» و در ورارود (ماوراء النهر) به معنی «اتاق پایین یا زیرزمین» و «خانه چه» در همان جا به معنی اتاق کوچک کاربرد داشته است. برای خانه به مفهوم امروزین در فارسی، واژه «سرا» را به کار می برده اند. با نشانه کهن ترین خانه ها در اندازه یک اتاق کوچک و سپس وسعت یافته آن و بنای خانه هائی با اجاق و پستو و میان سرا (حیاط) در کاوش های پیش برخورد گردیده و از جمله کهن ترین آن به کاوش های «گنج دره» در منطقه کرمانشاه در حدود هزاره نهم پ م مربوط می گردد. در کاوش های شوش مربوط به دوران عیلام نیز با مجموعه ای از خانه های نظم یافته که در کنار یک گذر بنا شده اند برخورد می کنیم. روند خانه سازی در تمامی دوران پیش از اسلام به اعتبار مدارک باستانشناسی قابل پی جستن است . در دوران بعد از اسلام نیز متن های تاریخی و نوشته های جغرافیانویسان و سفرنامه ها آگاهی را درباره خانه ها به دست می دهند. هم اکنون در برخی شهرها چون: نائین یزد اصفهان شیراز کاشان و مانند آن خانه های بر پا شده در دوران صفویه، زندیه و قاجاریه همچنان استوارند و می توان اندامها و فضاهای مختلف آنها را مورد بررسی قرار داد. خانه های مزبور بسته به بزرگی و کوچکی و مکان جغرافیائی شان از بخش های مختلف بنا شده اند. برخی از این اندامها در همه آنها مشترک است و برخی دیگر ویژه سراهای بزرگ است. از جمله در سراها و خانه های بزرگ: سر در هشتی یا درایگاه دالان میان سرا (حیاط) اندرونی و بیرونی پنج دری و تالار تنبی، گوشوار، شکم دریده، تالار ارسی، مهتابی یا بهار خواب ایوان، آشپزخانه، آبریزگاه، حوضخانه، زیرزمین و... وجود دارد که هر یک از ویژگی های خاص برخوردار می باشند. در خانه های ایرانی تا پیش از نیم قرن اخیر به جنبه های جداسازی زندگی خصوصی از فضای مربوط به میهمان و نحوه دسترسی ها توجه خاصی صورت می گرفت. همچنین در سراهای متوسط و بزرگ برای راحتی زندگی در تابستان و زمستان فضاسازی ها چنان صورت گرفته است که در هر فصل مطلوب ترین شرایط در اختیار ساکنان قرار داشته باشد. حتی ارتفاع دیوار حیاط، سایبان پنجره ها و اندازه شیشه خور آنها، متناسب با جهت تابش آفتاب سامان گرفته اند. کمتر خانه ای بود که دست کم برای تابستان زیر زمین خنکی در اختیار نداشته باشد. کاربرد بادگیر در خانه های ناحیه های گرمسیر چون یزد و ایجاد «شوادان» در خانه های دزفول همه نشانگر آن است که در معماری خانه سازی ایران به پدیده زیست محیطی و آب و هوا توجه لازم می شده است. کاربرد مصالح مناسب و ضخامت دیوارها و نحوه عایق کاری پی و بام و... همه در راستای ایجاد فضائی مطبوع و آرامش بخش مورد توجه بوده اند. بررسی نقشه خانه ها در پیوند با تعداد ساکنان آنها و نوع وابستگی شان با یکدیگر روشنگر آن است که چگونه خانواده های گسترده در یک خانه در کنار هم می زیستند و فضای خانه و تقسیم بندی های آن در ایجاد پیوندهای اجتماعی و همدلی ها و ایجاد روحیه تفاهم و گذشت در جامعه تا چه حد تأثیر گذار بوده است. گذشته از آن خانه های بزرگ دیگر نیز وجود داشت که کم و بیش هنوز تعدادی از آنها در برخی از شهرها به زندگی خود همچنان ادامه می دهند. این خانه ها که از یک میان سرا (حیاط) وسیع برخوردار بودند، شمار زیادی اتاق در پیرامون خود داشتند که هر اتاق به یک خانوار تعلق داشت بدون آن که پیوند و بستگی خانواده میان آنها وجود داشته باشد. چگونگی روابط اجتماعی میان ساکنان، برخوردها و مسائل پیچیده خاص این کانون های زندگی اجتماعی و تأثیر آنها دریافت روابط اجتماعی محیط، خود پدیده قابل توجهی در زندگی شهرنشینی ایران به شمار می رود که چنان که باید، تا کنون مورد یک بررسی ژرف مردم شناسانه قرار نگرفته اند. از کهن روزگاران مسئله مالکیت خانه و صاحب خانه شخصی بودن مورد توجه قرار داشته ولی در چند دهه اخیر این علاقه مندی افزون گردیده و دیگر مردم کرایه نشین را خوش نشین نمی دانند و ترجیح می دهند تا با تحمل بر مشکلی به جای یک خانه بزرگ کرایه ای، مالک یک واحد کوچک شصت متری باشند. افزایش جمعیت و افزایش قیمت زمین و هزینه ساخت در مجموع در بیشتر شهرها حرکت به سوی آپارتمان نشینی را جانشین خانه های مستقل حتی دو تا سه طبقه ساخته است که خود شرایط جدیدی را در روابط اجتماعی جامعه شهری پدیدار ساخته است.
منبع: یادداشت های شخصی.