ماهان شبکه ایرانیان

سناریوهای اسرائیل علیه لبنان در سایه تحولات جدید

ارتش "اسرائیل" حدود یک ماه و نیم پیش، پنج تیپ (حدود ۸۰ هزار سرباز) را برای آنچه که "عملیات زمینی" نامیده بود، در مرحله اول در جنوب لبنان جمع‌آوری کرد که این نیروها پشتیبانی کامل نیروهای هوایی، دریایی و توپخانه ارتش اشغالگر را به همراه داشتند.

عصر ایران؛ ماهر ابی نادر ارتش "اسرائیل" اعلام کرده است که مرحله اول "عملیات زمینی" خود را که در جنوب لبنان آغاز کرده بود، به پایان رسانده است، این در حالی است که اگر مقاومت حماسی نیروهای مقاومت اسلامی لبنان در برابر پیشروی‌هایش نبود، این اعلامیه را هرگز صادر نمی‌کرد.

این امر را می‌توان در گفته تحلیلگر "اسرائیلی" امیربوخبوط مشاهده کرد که پس از پیروزی دونالد ترامپ،گفته است که بنیامین نتانیاهو باید تصمیم بگیرد که آیا عملیات زمینی در لبنان را عمیق‌تر کند یا به جای درگیری طولانی و فرسایشی به سمت توافق برود؟

ارتش "اسرائیل" حدود یک ماه و نیم پیش، پنج تیپ (حدود 80 هزار سرباز) را برای آنچه که "عملیات زمینی" نامیده بود، در مرحله اول در جنوب لبنان جمع‌آوری کرد که این نیروها پشتیبانی کامل نیروهای هوایی، دریایی و توپخانه ارتش اشغالگر را به همراه داشتند.

این تعداد نیرو نشان ‌دهنده نیت‌های "اسرائیل" برای چیزی فراتر از یک پیشروی محدود زمینی بوده است، با وجود اینکه از ابتدای این جنگ، فرماندهان نظامی "اسرائیل" در مورد انتخاب بین دو گزینه "جنگ زمینی گسترده" یا "جنگ محدود" در حال تردید بودند، اما به مرور زمان و با توجه به مقاومت جانانه نیروهای مقامت اسلامی مشخص شد که گزینه دوم احتمال بیشتری دارد. 

نبرد در روستای خیام ، تپه‌ها و ارتفاعات اطراف آن یک نقطه عطف نظامی به نفع گزینه دوم بود، چرا که تلاش ارتش "اسرائیل" برای پیشروی به سمت منطقه خیام یا محاصره آن از جنوب، شرق و غرب، با شکست و تلفات سنگین در نیروی انسانی و تجهیزات ارتش اسرائیل مواجه شد.

از این رو، سربازان دشمن نه تنها از اطراف روستای خیام، بلکه از روستاهای دیگری در مناطق شرقی، غربی و مرکزی جنوب خط آبی(جنوب رودخانه لیطانی) عقب‌نشینی کردند، به ویژه پس از آنکه در مناطق تصرف ‌شده(به صورت موقت)، دیگر مکانی برای پناه گرفتن از آتش مقاومت نداشتند. با پایان این مرحله، سوالاتی درباره ماهیت، عمق، اهداف و روش‌های مرحله دوم ارتش اسرائیل مطرح می شود. 

در حاشیه اجرای طرح دوم اسرائیل ، بیانیه‌ای از اتاق عملیات مقاومت اعلام کرد که تنها "دستاورد" ارتش "اسرائیل" در جریان "عملیات زمینی" فقط تخریب خانه‌ها، زیرساخت‌های غیرنظامی و زمین‌های زراعی در مناطق مرزی بوده است و هیچگونه پیشرفت و یا تثبیت موقعیت در مناطق جنوبی لبنان نداشته است. 

رفتار ارتش "اسرائیل" در "مرحله اول" نشانه ای روشن به ماهیت مرحله دوم می‌دهد. در مرحله اول، اشغالگران اسرائیلی بیش از چهل روستای مرزی را نابود کرده و آنها را به ویرانه ای تبدیل کردند، به گونه‌ای که آنها مجبور شدند تا سربازان خود را از آن مناطق عقب بکشند زیرا دیگر مکانی برای پناه گرفتن از آتش و موشک‌های مقاومت اسلامی نداشتند.

علاوه بر این، بخش قابل ‌توجهی از روستاها و مزارع منطقه بقاع در شرق لبنان را نیز ویران کردند و حملاتی را انجام دادند که نه تنها جنوب لبنان، بلکه مناطق گسترده ای از پایتخت لبنان را نیز شامل می شد، مناطقی که حامی مقاومت به شمار می رفتند تا بدین ترتیب همه جاهایی که به عنوان پایگاه مردمی مقاومت اسلامی به شمار می رفت ، مورد هجوم قرار گرفته باشد. این اقدامات نشان‌دهنده این است که بانک اهداف ارتش اسرائیل تقریباً به پایان رسیده و به جای آن، وارد مرحله‌ای از جنگ فرسایشی شده‌اند که پیش‌بینی زمان، عمق، اهداف و نتایج آن برای ارتش اسرائیل بسیار دشوار است.

مرحله دوم جنگ: ادامه تلاش برای تضعیف مقاومت از طریق ترور و تخریب

در اینجا می‌توان مرحله دوم را به عنوان ادامه عملیات هدفمند برای ترور فرماندهان و اعضای مقاومت از طریق حملات هوایی و پهپادها، یا حتی با عملیات هلی‌برن برای ربودن و ترور مبارزان، همانند "عملیات بترون" (ربودن عماد أمهز) تفسیر کرد. علاوه بر این، "اسرائیل" با حملات هوایی و پهپادها به شهرها و روستاهای حامی مقاومت، از شمال شرقی لبنان تا بقاع غربی و بیروت، به تخریب کامل زندگی در این مناطق و کوچ اجباری ساکنان آنها ادامه می‌دهد. از نگاه اسرائیل این "سیاست تخریب و کوچ اجباری" می‌تواند منجر به ایجاد بحران شدیدی در سایر مناطق لبنان و تهدید صلح داخلی شود.

در این میان اتاق عملیات مقاومت اسلامی با صدور بیانیه های متوالی اعلام کرد که حملات متمرکز و دقیق خود را علیه پایگاه‌ها، تاسیسات نظامی و مراکز استراتژیک و امنیتی "اسرائیل"، تا عمق 145 کیلومتری در فلسطین اشغالی، با استفاده از موشک‌ها و پهپادهای پیشرفته ادامه می‌دهد. این حملات، که 56 عملیات از جمله 18 مورد آن در هفته گذشته انجام شده است، مطابق با یک برنامه مشخص و با کنترل کامل بر میدان نبرد اجرا می‌شود.

علاوه بر موفقیت این عملیات در دستیابی به اهداف نظامی، بیش از 2 میلیون شهرک‌نشین در مساحتی بیش از 5000 کیلومتر مربع و تا عمق 145 کیلومتری در فلسطین اشغالی مجبور به پناه گرفتن در پناهگاه‌ها، تعلیق مدارس، مشاغل و پروازها شده‌اند.
این هفته، مقاومت اسلامی اهداف خود را گسترش داد و برای اولین بار با موشک‌های پیشرفته و پهپادهای هجومی به پایگاه دریایی "ستیلا ماریس" در شمال غربی حیفا و همچنین پایگاه بیلو در جنوب تل‌آویو و پایگاه دریایی حیفا حمله کرد.

این حملات نشان می‌دهد که مقاومت تاکنون به خط قرمز عدم تجاوز به تل‌آویو و عدم هدف قرار دادن غیرنظامیان پایبند بوده است، اگرچه بار دیگر به شهرک ‌نشینانی که هشدار تخلیه دریافت کرده‌اند (25 شهرک شمالی در فلسطین اشغالی) مجددا یادآوری کرد که بازگشت به این شهرک‌ها، به دلیل تبدیل شدن آنها به اهداف نظامی به خاطر داشتن مقرهای فرماندهی، پادگان‌ها، کارخانه‌های نظامی و پایگاه‌های خدمات لجستیکی و تدارکاتی، خطرناک است و مجددا به آنها اعلام کرد به این شهرک ها هرگز بازنگردند.

وضعیت میدان با توجه به نتایج انتخابات آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ

در صورت دریافت چراغ سبز از سوی رئیس‌جمهور منتخب آمریکا برای ادامه تجاوز، احتمالاً ارتش "اسرائیل" تلاش می‌کند تا با عملیات هلی‌برن، ارتباط مناطق لبنان را قطع کرده و منطقه بقاع در شرق و جنوب شرقی لبنان را از منطقه جنوبی لبنان جدا کند و یک منطقه تحت کنترل خود در مرز لبنان و سوریه ایجاد کند.

این سناریو برای اسرائیل خطرات زیادی را به همراه دارد، زیرا این منطقه حاوی توانایی‌های قابل توجه نیروی انسانی و نظامی مقاومت اسلامی است. اما از سوی دیگر اگر ارتش اسرائیل چنین سناریویی را تدارک ببیند،آنگاه  نرسیدن تدارکات به ارتش "اسرائیل" در این مناطق ممکن است حضور آنها را به فاجعه‌ای در سطوح تاکتیکی و استراتژیک نظامی میدان نبرد تبدیل کند.

گزینه‌های پیش‌روی "اسرائیل" در صورت عدم دریافت چراغ سبز از رئیس‌جمهور منتخب آمریکا

اگر "اسرائیل" نتواند چراغ سبز از رئیس‌جمهور منتخب آمریکا دریافت کند، به احتمال زیاد به طرح "ب" روی خواهد آورد. این طرح شامل ادامه حملات هوایی ویرانگر به روستاها و شهرهایی است که پایگاه اجتماعی و مردمی مقاومت اسلامی نه تنها در جنوب لبنان بلکه در منطقه بقاع نیز محسوب می‌شوند، تا از این طریق باعث افزایش مهاجرت‌ها و بالا بردن هزینه‌های بازسازی شود. این وضعیت ممکن است "اسرائیل" را قادر سازد که بازسازی لبنان را به عنوان اهرم فشاری در مذاکرات آینده به کار بگیرد.

اهرم فشار برای شرایطی مانند "بازگشت امن" شهرک‌نشینان شمالی اسرائیل و همچنین منع هرگونه حضور نیروهای مقاومت در جنوب رودخانه لیطانی که از جمله خواسته‌های اصلی "اسرائیل" به شمار می رود.بر اساس این طرح، نیروهای حافظ صلح بین‌المللی (یونیفل) نیز با اختیارات بیشتری برای جلوگیری از حضور نیروهای مقاومت و سرکوب مقاومت اسلامی در این منطقه فعالیت خواهند کرد و ارتش لبنان نیز باید بیش از ده هزار سرباز به این منطقه اعزام کند تا به اصطلاح عهده دار امنیت منطقه جنوبی لبنان باشند و از هرگونه حضور نیروهای مقاومت در جنوب لبنان جلوگیری کنند. 

همچنین، "اسرائیل" درخواست کرده است تا در انتخاب یگان‌ها و فرماندهان اعزامی به این مناطق(از میان نیروهای یونیفل)، نقش کلیدی ایفا کند. علاوه بر این، بر اساس این شرایط، نیروهای یونیفل بر گذرگاه‌های مرزی لبنان-سوریه، فرودگاه بیروت و بندر بیروت نیز نظارت خواهند داشت و نیروی هوایی "اسرائیل" همچنان آزادی پرواز در آسمان لبنان را به منظور مقابله با هرگونه "تهدید امنیتی" احتمالی خواهد داشت.این ها تصورات و سناریوهای تجاوزگرانه و شومی است که اسرائیل در سر می پروراند و مقاومت اسلامی لبنان اعلام کرده است که هرگز اجازه پیاده شدن چنین سناریویی را نخواهد داد.

سه عامل اصلی میان این دو سناریو

میان این دو سناریو، سه عامل کلیدی تعیین‌کننده امکان اجرای هرکدام از این طرح‌ها می دهد و یا آن که موجب تغییر کامل این سناریوها می شود: 

1. توانایی مقاومت اسلامی در مقابله با تجاوز اسرائیل: مقاومت در درگیری‌های ماه گذشته ثابت کرد که از توانایی‌های بسیار خوبی برای کاهش سطح بلندپروازی‌های ارتش "اسرائیل" برخوردار است و می‌تواند در هر دو سناریو مقاومت و مقابله موثری داشته باشد.

2. واکنش ایران به حمله موشکی اخیر اسرائیل: پاسخ ایران به این حمله، از نظر حجم و میزان خسارت‌های احتمالی وارده، تأثیر بسیاری بر گزینه‌های موجود در جبهه‌های نبرد در غزه و لبنان خواهد داشت.

3. استراتژی رئیس‌جمهور منتخب آمریکا: رویکرد رئیس‌جمهور منتخب آمریکا نسبت به تجاوز اسرائیل در لبنان و فلسطین اشغالی، همچنین سیاست‌های وی در قبال اوکراین و تایوان(برای مقابله با چین) نیز تعیین‌کننده خواهد بود. انتخاب او میان گزینه‌های مذاکرات و کاهش تنش یا افزایش و گسترش درگیری‌ها در تمامی جبهه‌ها، می‌تواند شرایط را به سمت فرضیه جنگ جهانی سوم سوق دهد و بحران در فلسطین اشغالی و لبنان را به عاملی برای رویارویی های بین المللی تبدیل کند.
 
منبع سایت لبنانی : www.180post.com 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان