ماهان شبکه ایرانیان

هنگامه ی محشر از یدالله گودرزی

برکبودای زمین هنگامه ی محشر گذشتآسمان در هاله ای از خون وخاکستر گذشتچشمهای خونفشان آسمان خشکید وسوختزآن جه در اوج عطش , بر چشمه ی کوثر گذشتسرنوشت آسمان و چرخ را وارونه کردآنچه در گودال برانگشت و انگشترگذشتدر کنار رود تشنه , در میان نخل هامن نمی دانم چه بر عباس آب آور گذشتای جنونِ شعله ور! ای مرد! ای آتشفشانپرتوی از ماجرایت زیر خاکستر گذشتابرهای تش ...

برکبودای زمین هنگامه ی محشر گذشت
آسمان در هاله ای از خون وخاکستر گذشت

چشمهای خونفشان آسمان خشکید وسوخت
زآن جه در اوج عطش , بر چشمه ی کوثر گذشت

سرنوشت آسمان و چرخ را وارونه کرد
آنچه در گودال برانگشت و انگشترگذشت

در کنار رود تشنه , در میان نخل ها
من نمی دانم چه بر عباس آب آور گذشت

ای جنونِ شعله ور! ای مرد! ای آتشفشان
پرتوی از ماجرایت زیر خاکستر گذشت

ابرهای تشنگی آن قدر باریدن گرفت
تا که در ناوردگاه عشق ، خون از سر گذشت

ظهر عاشورا به روی نیزه ها تا گل کند
آفتاب از مشرق خونین ِ خنجر برگذشت!

شامِ غربت بود و نخلستان وصحرا و عطش
ماه آن شب از کنار آب تنهاتر گذشت…


منبع : یدالله گودرزی
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان