خبر آمد که دگر یاس نخواهد روئید
آبهای دو جهان از تب این غم خشکید
شب بی عاطفه از سمت بلا آمده بود
شب تنهایی دستان خدا آمده بود
فصل دلتنگ شدن از قفس پنجره ها
فصل بی بالی پرواز علی بی زهرا
نیمه ی شب به زمین ریخت دل زخمی رود
ماند در حافظه ی آب تن یاس کبود
چاه ماند وعلی وکوفه ی پر رنگ وریا
چاه ماند وعلی وتشنگی کرب وبلا
باید اندیشه ی گل را نفسی یار شود
دست آب آور شیری که علمدار شود
کوفه در کوفه علی را غم این داغ شکست
کسی از طایفه ی عشق به مولا پیوست
کسی از نسل ابو صمصمه از غیرت شیر
کسی ازطایفه ی عشق به دوشان دلیر
کسی از نسل شجاعان عرب...فاطمه بود
مادر ماه بنی هاشمی علقمه بود
فاطمه بود ولی گفت رهایش نکنند
جز کنیز پسر یاس صدایش نکنند
.
..
خبر آمد که علی باز به دنیا آمد
تشنگی را تب یک راز به دنیا آمد
قفس تنگ زمین از هیجان می لرزید
تا که اندیشه ی پرواز به دنیا آمد
عطر خوشبوی گل یاس دوباره پیچید
ماه زیبای گل ناز به دنیا آمد
مادر عشق ووفا سمت خدا زانو زد
دست آب آور اعجاز به دنیا آمد
ماه را با هیجان نزد پدر آوردند
شیر را وعده ی دیدار پسر آوردند
چشم خورشید به دستان پسر می بارید
وخدا داشت بر این لحظه غزل می تابید
وخدا داشت شهادت به وفایش میداد
خبر از تشنگی کرب وبلایش می داد
فاطمه گفت علی جان من وجان حسین
دست آب آور عباس به قربان حسین
.
خبر آمد کمر عشق در این لحظه شکست
فرق خونین علی بر دل تاریخ نشست
بعد او وعده ی دیدار مجدد نشده ست
نان وخرمای کسی از دل شب رد نشده ست
روح دریایی مولا به خداوند پرید
وزمین بار امانت نتوانست کشید
.
..
خبر آمد که جگر گوشه ی زهرا خشکید
جگر عشق به دستان برادر پاشید
تیر باران ستم شد بدن صبر حسن
وجهان ماند وشب تشنه ی بی غسل وکفن
.
..
شب بی عاطفه از سمت بلا آمده بود
شب مظلومیت آل عبا آمده بود
آب را از پسر آب جدامی کردند
کوفیان ظلم به دستان خدا می کردند
شب هفتاد ودو پرواز نمایان شده بود
دست آب آور اعجاز نمایان شده بود
....
....
فاطمه ام بنینیست که تنها شده است
4داغیست که همسفره ی زهرا شده است
4 داغیست که می سوزد از او کرب وبلا
4داغیست رسیده ست به دستان خدا
4 شیری که فدا کرده به راه تب عشق
لب عطشان علمدار فدای لب عشق
ماه زیبای پسر را به خدا بخشیده
هستیش را به شه کرب وبلا بخشیده
بعد عباس دلیرش کمر آب شکست
داغ لب تشنگیش بر دل تاریخ نشست
فاطمه مانده وشبهای غم وروز بقیع
فاطمه مانده وتنهایی جانسوز بقیع
منبع : مریم حقیقت