وَ اَمَّا حقّ رَعِیَّتِک بمِلکِ الیَمین فاءَن تَعلَمَ اءَنَّه خَلقُ ربِّکَ و لَحمُکَ و دَمُکَ و اءَنَّک تَملِکُهُ لا اءَنتَ صَنَعتَهُ دونَ اللَّه و لا خَلَقتَ له سمعا و لا بَصَرا و لا اَجرَیتَ له رِزقا و لکنَّ اللَّه کَفَاکَ ذلِکَ بمَن سخَّرَهُ لَکَ وائتَمَنَکَ علیه واستَودَعَکَ ایَّاهُ لِتَحفَظَه فیه و تَسیرَ فیه بسیرَتِهِ فتُطعِمَهُ ممَّا تاءکُلّ و تَلبِسُهُ ممَّا تَلبس و لا تُکلِّفِهُ ما لا یُطیقُ فاءِن کَرِهتَ خَرَجتَ الى اللَّه منه واستَبدَلتَ به و لَم تُعَذِّب خَلقَ اللَّه و لا قوَّةَ الا باللَّه .
((حقّ برده و غلام تو آن است که بدانى او هم مخلوق خداى توست و گوشت و خون تو. و بدانى که تو مالک او هستى نه خالق او. نه گوش و چشمش را خلق کرده اى و نه روزیش داده اى . همه اینها کار خداست و او را ملک تو قرار داده و به امانت به دست تو سپرده و ودیعه اى است که باید از او محافظت کنى و با او روشى نیکو و موردقبول خداوند داشته باشى و از آنچه مى خورى به او بخورانى و از آنچه مى پوشى به او بپوشانى و کار بیش از طاقت او نخواهى و اگر او را نخواستى براى خدا خود را از مسوولیت او فارغ کنى و مخلوق خداوند را آزار ندهى )).
در مجموعه حقوق کسانى که تحت مدیریت گروه یا فرد دیگرى اداره مى شوند، از حق متعلم و محصل و سپس حق همسران به تفصیل سخن گفته شد و اینک نوبت به ذکر حق کسانى رسیده که در گذشته به عنوان موالى خوانده مى شدند، یا به اصطلاح کسانى به عنوان برده یا بنده خریدارى مى شدند؛ و در تعبیر عامیانه و محاوره اى کنیزان و غلامان گفته مى شدند و ما چون درباره این موضوع - حق مولا و مالک - مفصل بحث کردیم ، دیگر این جا به صورت مستقل درباره آن سخنى گفته نمى شود.