ماهان شبکه ایرانیان

تسلیم شدن یزید در برابر عظمت امام حسین (ع)

شیخ مفید در ارشاد صفحه ۲۳۰ مى گوید: وقتى که سرهاى شهداى کربلا را در مقابل یزید به زمین گذاشتند آن خبیث این شعر را خواند:سرهاى مردم عزیزى را در بارگاه خود درخشانیده ایم که آنان نفرین شده و سزاوار ستم بودند

شیخ مفید در ارشاد صفحه 230 مى گوید: وقتى که سرهاى شهداى کربلا را در مقابل یزید به زمین گذاشتند آن خبیث این شعر را خواند:
سرهاى مردم عزیزى را در بارگاه خود درخشانیده ایم که آنان نفرین شده و سزاوار ستم بودند.
سپس رو به على بن الحسین علیه السلام کرد و گفت : پدرت حق مرا نادیده گرفت و علیه سلطنت من قیام نموده و از من قطع رحم کرد، پس خداوند او را این چنین کرد که دیدى . و از سوره شورا، آیه 30 را خواند: و ما اصابکم من مصیبه فما کسبت ایدیکم .
امام سجاد علیه السلام در پاسخ وى آیه 22 سوره حدید را خواند: (هر مصیبت و رویدادى که در روى زمین نسبت به جان هاى شما وارد مى شود، قبلا در کتاب خدا برنامه منظم آن ریخته شده و این براى خدا آسان است ) و فرمود: ما مشمول این آیه هستیم .
یزید به پسر خود خالد گفت : جواب او را بگو. ولى او نتوانست چیزى بگوید، یزید آیه 20 سوره شورا را در مقام پاسخ خواند: (هر چه به شما مى رسد از ناگوارى ها، نتیجه عمل هاى خودتان است ).
اما به نقل طبرى در جلد چهارم تاریخ خود صفحه 355 یزید نگاهى به سر مبارک کرد و به حضار مجلس گفت : اتدرون من این اتى هذا؟ آیا مى دانید این حادثه قتل حسین علیه السلام از کجا نشاءت گرفته ، این به من افتخار مى کرد. الى آخر خبر... که ذیلا گفته خواهد شد.
علامه طباطبائى چنین آورده : یزید رو به اهل مجلس کرد و گفت : این مرد - یعنى حسین علیه السلام - به من افتخار مى کرد و مى گفت : پدرم از پدر یزید بهتر و مادرم از مادر یزید برتر است و جدش از جد یزید و خودم از یزید بهترم و به این خلافت لایق ترم .
اما گفتار اولى او بى اساس بوده زیرا پدر او من مبارزه نمود و خداوند به پدر من پادشاهى داد؛ اما گفتار دومى به جانم سوگند راست است . فاطمه دختر پیغمبر از مادر من افضل است . و آنکه مى گفت جدم بهتر از جد یزید است ، به جان خودم سوگند هر کس به خدا و روز جزا ایمان دارد کسى را هموزن رسول خدا نمى داند؛ اینها همه درست است .
تا اینجا عبارت طبرى و علامه طباطبایى مطابق است . اما بعد از این طبرى چنین آورده :
ولکنه انما اننى من قبل فقهه و لم یقرا: ((قل اللهم مالک الملک توتى الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء بگو (اى پیغمبر) بار خدایا! اى پادشاه ملک هستى ! تو هر که را خواهى ، ملک و سلطنت بخشى و از هر که خواهى ، بگیرى و به هر که خواهى ، عزت و اقتدار بخشى ))
ولیکن فهم و تشخیص حسین بن على درست نبوده که به این روز افتاد و این آیه را نخوانده بوده که ...
اما عبارت علامه طباطبائى بدین قرار است : اما قوله بانه خیر منى فلعله لم یقرا هذه الایه اللهم مالک الملک  یعنى گفتار او که من بهتر از یزیدم گویا حسین علیه السلام این آیه را نخوانده بود.
یزید بن معاویه در برابر عظمت جد حسین علیه السلام و در برابر محبوبیت مادر وى چاره اى جز تسلیم و اعتراف ندارد و این همان عقده حقارتى است که پسر معاویه در برابر پیشواى بزرگ اسلام و خاندان با عظمت نبوت و در برابر شخص حسین بن على علیه السلام در خود احساس مى کرد و در برابر مسلمانان چاره اى نداشت جز اینکه جد و مادر حسین را به بزرگى و عظمت یاد کند و این اعتراف تلخ را که براى او از هر چیزى تلخ ‌تر است به زبان بیاورد.
ولى براى آنکه تا حدى رنج روحى خود را آرام کند و هم افکار مردم را درباره شخص امام حسین علیه السلام منحرف نماید، دست و پایى مى کند و به آیه قرآن پناه مى جوید لذا مى گوید: خدا حکومت را به هر کس بخواهد مى دهد و از هر کس بخواهد مى گیرد.
منطق یزید بن معاویه این است که هر کس سر نیزه دارد و مى تواند با سلب آزادى مردم و ریختن خون بى گناهان بر مردم حکومت کند خدا یار و مددکار اوست و اساسا خدا این حکومت را به وى داده است و قرآن هم این مطلب را تایید کرده است .


منبع : تبیان
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی