دیدار: ضمن تبریک میلاد با سعادت عقیله بنی هاشم; حضرت زینب علیها السلام به همه آنهایی که اهل آسمان آبی حقیقت اند و از تبار پاک دلدادگان صبر و ایثار و بردباریند. به همین مناسبت، خدمت دو تن از اساتید محترم رسیدیم تا با گوشه ای از زندگانی علمی، فرهنگی و معنوی عالمه اهل بیت علیهم السلام آشنا شویم.
ضمن تشکر از خواهران گرانقدر، سرکار خانم عطارزاده و سرکار خانم درویشی. اولین سؤال در خصوص القاب و اسم های حضرت زینب علیها السلام است. در این مورد توضیح دهید.
درویشی: قبل از هرچیز بدنیست اشاره کنیم که یکی از رسالت های مهم حضرت رسول صلی الله علیه وآله مبارزه با خرافات بود، به همین جهت بیان نکاتی در زمینه نامگذاری حضرت زینب علیها السلام خالی از لطف نیست.
اولین نکته، رعایت ادب اسلامی بین خاندان وحی و عصمت است; یعنی وقتی ایشان به دنیا می آیند و قرار است، نامی برای حضرت انتخاب شود، مادر بزرگوارشان می فرمایند، من در نامگذاری از علی علیه السلام پیشی نمی گیرم، حضرت علی علیه السلام می فرمایند: من از رسول خدا، در نامگذاری جلو نمی افتم و رسول خدا نیز از خداوند متعال پیشی نمی گیرند تا این که خداوند نام زینب را برای او برمی گزیند.
از دیگر لقب هایی که حضرت زینب علیها السلام دارند; خطیبه است. خطبه هایی که در کوفه و شام ایراد کردند کاملا بیدارکننده بود. آن هنگام که مردم شام با هلهله و کف و سوت می خواستند به استقبال اسیران بروند و در واقع می خواستند آنها را تحقیر کنند. با آن خطبه ای که حضرت زینب علیها السلام قرائت کردند گویا کوفیان از خواب طولانی بیدار شدند. وقتی ندای حضرت بلند شد، از اسکتوی (ساکت باشید!) حضرت آن چنان نفس ها در سینه ها حبس شد که فقط صدای زنگوله شتران به گوش می رسید. مردم با شنیدن صدای حضرت زینب علیها السلام گفتند: گویا علی بار دیگر بر فراز منبر رفته و سخن می راند.
از القاب دیگر ایشان عفیفه است. خود ایشان می فرمایند: «افضل العباده العفاف » با توجه به این که کوفیان می خواستند در جمع اسیران نان و خرما پخش کنند، اینها هیچ کدام به دستور حضرت زینب نپذیرفتند، اما زنی از میان کوفیان، تا فهمید اینان دختران پیغمبرند که دشمن حجاب و مقنعه را از آنان ربوده اند، برای آنها معجر و مقنعه آورد. حضرت زینب پذیرفتند این جای تامل بسیار و عبرت آموزی برای دختران و زنان جامعه ماست. دختران پیامبر با وجود گرسنگی نان و خرما را نپذیرفتند اما معجر و روسری را قبول کردند.
در این جا بیان نکته ای خالی از لطف نیست. هم اکنون هرجای دنیا، اسمی از خرافات به میان می آید، انگشت ها را به طرف مسلمان ها نشانه می رود. وقتی به ارزش های مورد توجه در اسلام می نگریم، خلاف این مساله را می بینیم. می بینیم که اسلام شدیدا با موهومات مبارزه می کند. خداوند نام زینب را برمی گزیند. به جای این که بنابر اعتقاد بت پرست ها، دختر ننگ پدر باشد، خداوند متعال می فرماید: دختر زینت پدر است.
متاسفانه برخی از مردم، نسبت به اسامی و القابی که ائمه اطهارعلیهم السلام، با اهداف والایی بر فرزندان خود، می نهادند بی توجه هستند. این مشکل بزرگی است که برخی از افراد در ارتباط با نامگذاری، اشتیاق فراوانی به اسم های آن چنانی که حتی معنی آن را هم نمی دانند از خود نشان می دهند. اما اسامی معنادار، پرمحتوا، و زیبای اهل بیت علیهم السلام، مورد کم لطفی و یا بی مهری واقع می شود. اگرچه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این روند، سیر نزولی خود را پیموده است.
یکی دیگر از القاب معروف حضرت زینب علیها السلام، عقیله است. عقیله بنی هاشم. نسب نبوی و تربیت علوی و لطف خداوندی که شامل حال ایشان بود چنان صفات برجسته ای از ایشان ساخته بود که کاملا از لحاظ علم و آگاهی بی نظیر بودند. لذا این لقب را به ایشان می دهند.
لقب دیگر حضرت زینب علیها السلام محدثه است. ابن عباس که ظاهرا خطبه حضرت زهراعلیها السلام را نقل کرده است می گوید که خطبه حضرت زهراعلیها السلام را از حضرت زینب آموخته ام. وقتی به این خطبه توجه می کنیم، می بینیم که آن قدر بلاغت و فصاحت دارد که جای بسی شگفتی است. و این خطبه دقیقا زمانی نقل می شود که حضرت در سنین سه - چهارسالگی قرار دارند. خطبه را می شنوند و برای دیگران بدون هیچ عیب و نقصی بیان می کنند که این خود نشانگر کمال علمی حضرت زینب علیها السلام می باشد.
لقب دیگر آن حضرت، عالمه است. امام سجادعلیه السلام می فرمایند: «یا عمه انت بحمدالله عالمه غیر متعلمه » حضرت زینب علیها السلام در موقعیت های گوناگون زندگی پربار خود، نسبت به فقر فرهنگی جامعه بی تفاوت نبودند و با کلاس های علمی تفسیر، به ارشاد مردم می پرداختند و نسبت به زدودن غبار جهل و فقر فرهنگی از خود حساسیت نشان می دادند.
از دیگر لقب های ایشان عابده است. در تاریخ موجود است که امام حسین علیه السلام از خواهرشان حضرت زینب می خواهند که یا اختی لا تنسینی فی نافله اللیل - خواهرم در نافله شب مرا فراموش نکن. این در حالی است که عالم هستی محتاج دعای ائمه اطهارعلیهم السلام و امام حسین علیه السلام است و امام حسین علیه السلام از حضرت زینب می خواهند که در هنگام نمازشب ایشان را فراموش نکنند.
دیدار: سرکارخانم عطارزاده در رابطه با ابعاد مختلف شخصیت حضرت زینب علیها السلام توضیح بفرمایید.
عطارزاده: هرآنچه در عالم هستی وجود دارد. بعدی ظاهری و بعدی باطنی دارد.
در رابطه با بعد ظاهری با توجه به نقل هایی که در تاریخ از زندگانی حضرت وجود دارد، بنده به بخشی از آن اشاره خواهم کرد. اما بعد باطنی و کنه ذات هر شی ء یا هر شخص، فقط آفریدگار عالم به طور کامل خبردار است و دیگران، بنا بر معرفت و میزان شناختشان می توانند به بخشی از آن پی ببرند.
در بعد ظاهری اگر خوب توجه کنیم، زندگی ایشان در سه مقطع خلاصه می شود: میلاد این بانوی بزرگوار در سال پنجم هجری و ازدواج ایشان در سال هفده هجری می باشد. در سال 60 هجری، همراه امام حسین علیه السلام راهی کربلا می شوند. هرآنچه در رفتار و کردار و منش حضرت در واقعه کربلا و قبل از آن مشاهده می شود، دقیقا تجلی و ظهور دوران کودکی و دوران تربیت این بزرگوار در محضر حضرت علی علیه السلام و حضرت زهراعلیها السلام است.
حضرت زینب مشترکات رفتاری با چهارمعصوم دیگر داشتند که این خود نشانگر این مطلب است که تا چه میزان حضرت زینب به منبع عظیم ولایت نزدیک بوده اند. چهار معصوم علیهما السلام، خواب هایی را که به عنوان رؤیای صادقه، در رابطه با رحلت پیامبر دیدند، ایشان هم خوابی در این زمینه دیده بودند که وقتی برای حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله خواب را تعریف کردند، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در تعبیر آن به بیان واقعه هایی که پس از ایشان رخ خواهد داد، پرداختند. شاهد دیگر بر این مدعا که ایشان از جهات گوناگون به معصومین علیهم السلام نزدیک بودند، ماجرای معروفی است که بخشی از شخصیت والای حضرت زینب را تشکیل می دهد:
در تاریخ آورده اند که حضرت علی علیه السلام از ایشان می خواهند که بگوید یک; و حضرت زینب می گوید: یک; اما وقتی حضرت از ایشان می خواهند که عدد دو را بگوید. ایشان عرض می کند که زبانی که به یک توحید باز شد، دو نمی گوید. این خود بیانگر روح والای معرفتی حضرت زینب حتی در دوران کودکی ایشان است.
در جای دیگر از پدر سؤال می کند که پدرجان آیا مرا دوست دارید؟ وقتی از پدر مهربان پاسخ مثبت می شنود، می پرسد، مگر در یک دل دو محبت می تواند وجود داشته باشد؟ البته این سؤال حضرت زینب نفی مهر و محبت نیست، ولیکن باز اشاره به روح معرفتی ایشان دارد.
نکته قابل توجه این است که پس از این گفت وگو حضرت علی علیه السلام فرمودند: «محبتی که من به شما دارم محبتی است که در زیر مجموعه عشق و محبت خدا قرار دارد و من به خاطر خدا شما را دوست دارم.»
باید به این نکته مهم توجه داشت که محبت بر دو نوع است محبت های طولی و محبت های عرضی، محبت عرضی همان عشق و علاقه ای است که انسان نسبت به چیزی یا کسی پیدا می کند و غیر از آن عشق در دل او چیزی دیگری وجود ندارد. اما محبت های طولی در طول این محبت قرار دارند. مثلا انسان آثاری که از محبوب خود دارد، آن را دوست می دارد و به کتابی که محبوب نوشته یا نقاشی که او کشیده علاقه دارد، اما این بدین معنی نیست که دیگر با این محبت ها و علاقه ها، به محبوب بی علاقه شود. مرحله برتر عشق پرستش است. اگر آدمی دلباخته خدا شود غیرخدا در دلش جایی ندارد و اگر پدر، مادر، همسر و فرزندان را دوست دارد، اگر به صحنه های طبیعت علاقه مند شود به خاطر خداست و در طول محبت پروردگار متعال قرار دارد و به این معنی نیست که چون عشق خدا در دل ایجاد شد باید پرونده علاقه های دیگر را بست بلکه باید آن علاقه ها را در مسیر عشق خدا قرار داد.
مقطع دوم زندگانی ایشان از زمان ازدواج یعنی 12 سالگی شکل می گیرد. ما می بینیم که حضرت پس از ازدواج از دامان وحی جدا نمی شوند و طوری برای زندگی خود برنامه ریزی کرده اند که بیشتر اوقات خود را در محضر پدر و برادران هستند و از وجود آن معصومان بهره مند می گردند. در سفرهای متعدد حضرت علی علیه السلام، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام حضرت زینب علیها السلام حضور دارند و به تعبیری می توان این گونه نتیجه گرفت که خانواده حضرت زینب همراه ایشان و این بانوی بزرگوار همراه ولایت بوده اند. با توجه به این که شوهر حضرت زینب علیها السلام، عبدالله بن جعفر از مردان بزرگوار و عالم بوده اند، این نکته کاملا قابل درک است.
مقطع سوم زندگانی عقیله بنی هاشم، که بیشتر می توان ابعاد باطنی ایشان را در این مقطع به تصویر کشاند، از زمانی است که همراه امام حسین به سوی کربلا حرکت می کند. زمانی که خیمه ها را می گسترانند، خیمه حضرت زینب بین خیمه امام حسین علیه السلام و امام سجادعلیه السلام است. از سویی، محافظ عاطفی امام حسین علیه السلام است و از سوی دیگر، به پرستاری امام سجادعلیه السلام می پردازد.
در واقعه عاشورا هم نقلی در تاریخ است که حضرت زینب اولین نفری بودند که خود را به شهدا کربلای می رساندند، تا به امام حسین علیه السلام از لحاظ عاطفی روحیه بدهند و در هنگام اسارت هم سپر بلای امام سجادعلیه السلام بودند، هرگاه دشمن قصد جان امام سجادعلیه السلام را دارد در مقابل دشمن می ایستد و از امام خود محافظت می کند.
دیدار: لطفا بفرمایید نقش حضرت فاطمه علیها السلام در تربیت حضرت زینب علیها السلام چگونه بوده است؟
خانم درویشی: من برای پاسخ به این سؤال از فرمایش حضرت امام قدس سره کمک می گیرم که فرمودند، حضرت زهراعلیها السلام در خانه محقر خود، فرزندانی را تربیت کرده اند که هستی مدیون آنهاست. حضرت زهراعلیها السلام بسیار اده زیست بودند. در همان خانه محقر خود فرزندان را با روحی متعالی پرورش دادند، روحی مستعد، آماده و متعالی برای انجام وظیفه و پذیرفتن حقیقت. نمونه آن صحنه ای است که در تاریخ ذکر شده است.
حضرت فاطمه زهراعلیها السلام در روزهای آخر عمر شریفشان از دختر سه یا چهارساله خود حضرت زینب می خواهند که بقچه ای را بیاورد و در آنها کفن های یکایک اهل بیت علیهم السلام را به ایشان نشان می دهد و حتی می فرماید که برادرت حسین علیه السلام کفن ندارد؟ و از وقایع عاشورا برای ایشان مسائلی را بازگو می کند. پذیرش این مسائل برای دختران سه - چهار ساله بسیار دشوار است، مگر این که روحی والا و لطیف و دلی دریایی داشته باشد. و خاندان عصمت این روح والا را در دل فرزندان خود کاشته اند. نکته دیگر این که حضرت زینب هفت معصوم (از پیامبر تا امام باقرعلیه السلام) را درک کرده است و همین می تواند برای درک عظمت آن حضرت کافی است. او درس های بسیاری از رفتار علوی، فاطمی می آموزد. احترام به پدر، حمایت از ولایت را از مادرش یاد می گیرد. می بیند که مادر چگونه پدر را مورد خطاب قرار داده و می گوید: «روحی لروحک الفدا و نفسی لنفسک الوقاع » «روح و جان من فدای تو باد.» این سخن تنها بیانگر یک جمله عادی که همسری به همسرش می گوید نیست. بلکه از روح والا و بلندی که در این جمله وجود دارد، پیداست که حضرت زهراعلیها السلام خود را فدایی ولایت می داند، این را زینب می بیند و می آموزد.
حضرت زینب علیها السلام کلاس حجاب و متانت و شهامت مادرش فاطمه علیها السلام تلمذ می کند و در مکتب صبر علی علیه السلام نکته هایی به وسعت همه عمرش برمی دارد. شهامت علوی و فاطمی در شکل گیری شهامت و عطوفت او در واقعه کربلا، آینه تمام نمای درس هایی است که حضرت زینب از محضر پدر و مادر خود فراگرفته است.
دیدار: خانم عطارزاده; به نظر شما، دختران جامعه امروز ما چگونه می توانند از این شخصیت بزرگوار به عنوان نمونه و الگو بهره گیرند.
این نکته بسیار قابل توجه است که آینده را گذشته می سازد. اگر شخصیت ها در زمان کودکی که گذشته هر فردی است، خوب پی ریزی شده باشد، ساختمان هم به شکل صحیح بالا می رود و شکل می گیرد. متاسفانه مطلبی که اکنون در جامعه ما مطرح است، آزادی بی قیدوبندی است که کنایه ای از بی بند و باری است و اگر جامعه ای این آزادی را باور کند و از آن پیروی نماید سعادت ها به شقاوت ها تبدیل خواهند شد.
قرآن کریم هم نسبت به گرایش برخی از انسان ها به آزادی مطلق اشاره نموده است آنجا که می فرماید: «بل یرید الانسان لیفجر امامه » (1)
حال اگر دختران جامعه ما با نگاهی آزاد به زندگی این بزرگواران بنگرند، حتما خواهند توانست از این شخصت های والا بهره های معنوی ببرند. مادری که آشنا با تربیت زینبی و فاطمی است می تواند پایه شخصیت فرزندان خود را پی ریزی کند و آنها را با تربیت دینی بپروراند.
حضرت زینب علیها السلام از آنجا که در یک صحنه سرنوشت ساز تاریخی و حماسی نقش مؤثر داشتند، آن هم درسن 55 سالگی، مسلما در گذشته ای پر افتخار و نورانی به سر برده اند تا به این رسالت نائل گشته اند.
در تاریخ ذکر شده است که حضرت زینب علیها السلام در سنین کودکی خطبه مذکیه حضرت زهراعلیها السلام را برای ابن عباس بیان می کند.
اگر حضرت زینب با دقت تمام خطبه مذکیه را از مادر نمی آموختند چگونه می توانستند خطبه کوفه و شام را با آن عظمت که تاریخ آن را ثبت کرده و همه اهداف و نیات شوم یزید را برملا کرد، بخوانند؟
اگر گفتار علوی بر اساس آیات قرآن نبود کجا زینب کبری علیها السلام می توانستند در کوفه تفسیر تدریس کنند؟
من خدمت دختران جامعه امروز عرض می کنم، برای الگوگیری از شخصیت والای حضرت زینب علیها السلام نوعی خودسازی نیاز است خودسازی در سطح عالی، محکم، اساسی، بنیادی و طولانی.
دیدار: با تشکر از این که وقتتان را در اختیار ما گذاشتید.
1. بلکه او می خواهد در تمام عمر گناه کند. (سوره قیامت / آیه 5)
منبع : سبطین