عصر ایران؛ علی منتظری - نواف سلام، نخست وزیر منتخب و مأمور تشکیل دولت جدید لبنان، پس از موجی از خوشبینیها که این مأموریت به دنبال انتخاب ژنرال جوزف عون به عنوان رئیسجمهور لبنان چند روز پیش از آن به وجود آورد ، روز گذشته وارد دومین هفته از مأموریت خود میشود. همزمان با این رویداد سیاسی در لبنان ، یکشنبه گذشته، مهلت شصتروزهای کهتوافق آتشبس میان لبنان و اسرائیل ( برای عقب نشینی ارتش اسرائیل ) تعیین کرده بود به پایان میرسد، بدون اینکه اسرائیل از روستاهای مرزی در جنوب لبنان عقبنشینی کند.
کشور اکنون گرفتار کشمکشهای سیاسی است که معمولاً روند تشکیل دولتها را همراهی میکند، کشمکشهایی که ناشی از شروط و ضدرشروط نیروهای سیاسی است که قرار است پس از تشکیل دولت، به آن رأی اعتماد دهند. اما این بار تفاوتی اساسی وجود دارد که علاوه بر حضور «کشورهای موثر در لبنان» در این روند، شامل حضور چیزی است که به آن «جامعه مدنی» با نمادها و احزابسیاسی آن گفته میشود، اگرچه نفوذ این کشورها (آمریکا ، فرانسه و پادشاهی سعودی) در تشکیل دولتهای قبلی نیز مشهود بود.
در همین حال، لبنان مهلت شصتروزه توافق آتشبس با اسرائیل را پشت سر گذاشت، بدون اینکه اسرائیل از مناطقی که در جریان جنگ و پس از آن اشغال کرده بود، عقبنشینی کند. فرماندهیارتش اشغالگر اسرائیل پس از آنکه از دولت جدید ایالات متحده به ریاست دونالد ترامپ موافقت گرفت ، تمدید این مهلت را بدون تعیین زمان مشخص،اعلام کرد.
با توجه به اینکه نقش «واسطه و مجری سیاسی» در هر دو موضوع (تشکیل دولت جدید وعقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان ) بر عهده دولت ایالات متحده بوده است، نمیتوان تأخیر در تشکیل دولت را از تأخیر در عقبنشینی «اسرائیل» از جنوب لبنان جدا دانست. همه میدانند که وقتی ترامپ تصمیم به آتشبس در نوار غزه گرفت، فرستاده خود، دیوید ویتکوف، را به نزد بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، فرستاد تا تصمیم رئیسجمهور را به او ابلاغ کند. طبق گزارش رسانههای اسرائیلی، این پیام به شکلی صریح و بدون رعایت آداب دیپلماتیک به نتانیاهو منتقل شد و در آن گفته شد: «رئیسجمهور ترامپ میخواهد همین امروز با آتشبس موافقت کنید و این موضوع قابل بحث نیست.»
بنابراین، فارغ از شکل و نحوه کارشکنی در مسیر تشکیل دولت نواف سلام و همچنین مانعتراشی در عقبنشینی «اسرائیل» از جنوب لبنان، نتیجهگیری منطقی این است که هر دو موضوع تحت تصمیم ایالات متحده آمریکا رخ میدهند. در اینجا لازم است جزئیات هر دو مورد بررسی شود تا اهداف پشت پرده این مانعتراشیها مشخص شود.
ابتدا به موضوع جنوب میپردازیم. کمیته نظارت بر آتشبس به ریاست ژنرال آمریکایی جاسپر جیفرز بیش از 600 مورد نقض آتشبس توسط «اسرائیل» را ثبت کرده است. این نقضها شامل مواردی چون عدم عقبنشینی طبق مکانیسم توافقشده، نفوذ به عمق مناطق جنوبی لبنان، حملات پهپادی به سایتها و خودروهای غیرنظامی، حملات هوایی به منطقه بقاع در شرق لبنان، انفجارها در جنوب، تخریب منازل، اماکن عبادی، نهادهای بهداشتی، اجتماعی و ورزشی، و همچنین تخریب و مسدود کردن جادهها برای جلوگیری از استفاده از آنها بوده است. این در حالی است که هیچ نقضی از آتش بس و توافق از سوی مقاومت اسلامی لبنان "حزب الله" ثبت نشده است.
بدین ترتیب، مهلت شصتروزهای که قرار بود برای عقبنشینی «اسرائیل» از جنوب تعیین شده باشد، به فرصتی بیپایان برای «اسرائیل» تبدیل شده تا روند نابودی تمامی نشانههای زندگی در این منطقه را ادامه دهد. تمدید نامحدود مهلت آتشبس نیز برای تکمیل این سیاست تخریبی، تحت پوشش کمیته نظارت بر آتشبس و رئیس آن، ژنرال جیفرز، صورت گرفته است.
با این شرایط، این پرسش مطرح میشود که آیا ارتباطی میان تأخیر در تشکیل دولت نواف سلام و تأخیر در اجرای توافق مربوط به عقبنشینی اسرائیل از جنوب وجود دارد؟
نخست باید مشخص شود که چه کسی نقش «واسطه سیاسی» را برای تحقق انتخابات ریاست جمهوی لبنان و انتخاب رئیسجمهورجوزف عون و مأموریت تشکیل دولت توسط نواف سلام ایفاء کرده است، و همچنین چه کسی در دستیابی به توافق آتشبس نقش داشته است. همه میدانند که ایالات متحده آمریکا نقش اصلی را در هر دو مورد ایفاء کرده است. با این حال، آمریکا در هیچکدام از این مسائل، چه موضوع داخلی لبنان (تشکیل دولت جدید) و چه در زمینه درگیری با اسرائیل (موضوع توافق شصت روزه برای عقب نشینی ارتش اشغالگر اسرئیل )، بیطرف نیست. در هر دو مورد، واشنگتن حزبالله را به عنوان یک سازمان تروریستی میبیند و بر این اساس با آن برخورد میکند. همچنین دولت آمریکا ،امنیت اسرائیل را بخشی از امنیت خود میداند و از ایندیدگاه راهبردی با آن تعامل دارد.
اما در موضوع تشکیل دولت جدید لبنان، پس از آنکه نخست وزیرمنتخب نواف سلام با حکمت، مهارت و درک عمیق خود از ماهیت نظام طایفی – سیاسی لبنان و ساختار پیچیده طایفهای آن، موفق شد گره موسوم به «گره شیعی» (دوگانه شیعی حزب الله و جنبش امل ) را باز کند و گزینه عدم نامگذاری (عدم انتخاب وی به عنوان نخست وزیر) از سوی «دوگانه شیعی» در مشاورههایاولیه برای تکمیل مأموریت (در تشکیل دولت جدید ) و سپس تحریم مذاکرات، تشکیل دولت را به فرصتی برای گفتوگو با جنبش امل و حزبالله تبدیل کند و به تفاهمی در مورد میزان حضور آنها در دولت جدید دست یابد، به سرعت با فشارهایی برای عقبنشینی از این تفاهم روبهرو شد. این فشارها در ظاهر از سوی نیروهای داخلی و از طریق شروط مختلف طرفین اعمال شد، اما بهطور واضح از سوی «رهبر ارکستر سیاسی و واسطه سیاسی » آمریکایی مدیریت میشد.
با روشن شدن این نکته که تأخیر در تشکیل دولت جدید و عقبنشینی «اسرائیل» هر دو در دستان دولت ایالات متحده آمریکا است، مهم است که هدف از این مانعتراشیها شناسایی شود.
ضربه نظامی سنگینی که مقاومت لبنان در طول جنگ 66 روزه متحمل شد، موجب شد دولت ایالات متحده فرصتی برای از بین بردن کامل نه تنها ساختار مقاومت در لبنان، بلکه نفس ایده مقاومت و اثربخشی آن را پیدا کند. در نتیجه، ادامه فشارهای سیاسی داخلی بر مقاومت، همراه با فشار نظامی «اسرائیل» از طریق به تأخیر انداختن عقبنشینی از جنوب، میتواند به تحقق این هدف کمک کند.
بدون شک، این روند با محاصره مالی و اقتصادی شدید همراه است تا مانع از دریافت کمکهای مالی مقاومت، به ویژه از ایران، برای بازسازی خانهها و مؤسسات تخریبشده در مناطق حامی مقاومت در جنوب، بقاع، ضاحیه جنوبی و برخی مناطق دیگر لبنان شود.
متأسفانه، برخی نیروهای سیاسی داخلی، با تکیه بر نمایندگی پارلمانی خود و نفوذ در پارلمان لبنان نیز با موضع آمریکا همراهی کرده و در تلاش برای اجرای آن پیش میروند. این نیروها تجربیات قبلی را تکرار میکنند که به فاجعههای سیاسی منجر شده و کشور را به جنگ داخلی کشانده است. این نیروها اکنون شعار تشکیل دولت "امر واقع نواف سلام" بدون هیچ تفاهمی با «دوگانه شیعی» را مطرح میکنند، موضوعی که می تواند انعکاس ها و آثار مخربی در لبنان بر جای گذارد.
چنین پروژهای از ابتدا محکوم به شکست است، چراکه یا بر جهل نسبت به ساختار پیچیده لبنان بنا شده یا این ساختار به عمد نادیده گرفته میشود و به جای آن به فشار نظامی «اسرائیل» تکیه میشود تا بدون توجه به واقعیتها، به سوی آیندهای مبهم حرکت کند. این مسیر نه به نفع شروع ریاستجمهوری جدید ژنرال جوزف عون خواهد بود، نه عدالت مورد نظرنخست وزیر منتخب "نواف سلام" را محقق میکند و نه به پروژه بازسازی دولت ،کمکی خواهد کرد.
برای درک بهتر این موضوع کافی است به این نکته اشاره کنیم که لبنان شاید تنها کشوری در جهان باشد که طی27 سال اخیر، چهار ژنرال پیاپی بر آن حکمرانی کردهاند و چهارمین آنها کار خود را دو هفته پیش آغاز کرده است (امیل لحود، میشل سلیمان، میشل عون و اکنون جوزف عون، بدون ذکر ژنرال فؤاد شهاب که بین سالهای1958 تا 1964 حکمرانی کرد). اما هیچیک از این ژنرالها نتوانستند دیکتاتوری نظامی ایجاد کنند، با وجود اینکه برخی از آنها با شعار «ارتش راهحل است» به قدرت رسیدند.
بنابراین، به تأخیر انداختن عقبنشینی «اسرائیل» از جنوب لبنان به این معنا نیست که مقاومت بلافاصله پس از پایان مهلت اجرای توافق آتشبس به سمت ارتش «اسرائیل» آتش خواهد گشود،بلکه مقاومت با این اقدام، مسئولیت را به دوش دولت لبنان به رهبری ژنرال عون و نواف سلام و تمامی نیروهایی که خود را حامی حاکمیت میدانند، خواهد انداخت و ثابت خواهد کرد که اعتماد به میانجیگری آمریکا بیهوده است و اینکه مقاومت، بر اساس تمامی قوانین و معاهدات بینالمللی،یک حق مشروع است. بنابراین، مقاومت برای برنامهریزی و آمادهسازی رویارویی با اشغالگری، وقت لازم را در اختیار خواهد داشت، اگر این برنامهریزی را طی شصت روز گذشته از قبل آماده نکرده باشد.
اما در مورد تشکیل دولت امر واقع، بعید است که رئیسجمهور عون و نخست وزیر نواف سلام به این گزینه روی آورند، چرا که چنین اقدامی آغاز دوره ریاست جمهوری جدید را تخریب خواهد کرد. اما اگر چنین چیزی رخ دهد، این بدان معنا نیست که کنار گذاشتن حزبالله و جنبش امل منجر به آغاز جنگ داخلی خواهد شد. بلکه این وضعیت به مرحلهای از بیثباتی داخلی منجر میشود که خیابانها از آن در امان نخواهند بود، همانطور که تجربیات گذشته نشان داده است.
چنین پیامدهایی میتواند طرح اصلاحی که رئیسجمهور عون و نواف سلام "نخست وزیر منتخب لبنان " به دنبال آن هستند و درصدد اجرای آن میباشند را قبل از اینکه به نتیجه برسد، از میان بردارد.
-------------------------------------------------
از : ماهر ابی نادر
منبع : سایت لبنانی www.180post.com