بازهم فیلم بد دیگری از پوران درخشنده با دغدغههایی از جنس آنچه در جراید زرد و مجلاتی مانند زندگی ایدئال، خانواده سبز و … بر روی دکههای روزنامهفروشی به چشم میخورد. «زیر سقف دودی» کارکردی مشابه با رویکرد این مجلات دارد و در پی ارائه تصویری تربیتی از مسائل و مشکلات خانوادگی است و هدفش هم صرفاً این است که تماشاگر را از تماشای فیلم ناراحت کند و تحت تأثیر قرار دهد تا رجوعی به زندگی خودش کند و از بروز مشکلاتی مشابه جلوگیری شود. هدفی که در قیاس با آنچه از «زیر سقف دودی» بر پرده سینما میبینیم، یک شوخی بامزه بهحساب میآید و نه بیشتر. چراکه آخرین ساخته پوران درخشنده پیش از آنکه اصلاً بخواهد به پرورش هدفی در لایههای خود فکر کند، در سادهترین و سطحیترین مسائل مربوط به فیلم از خلق آدم و شخصیت گرفته تا پردازش آنها، میلنگد و در همان بطن متوقف میشود.
زوج فیلم یعنی مریلا زارعی و فرهاد اصلانی یکی از غیرقابلباورترین زوجهای این سالهای سینمای ایران هستند که تماشاگر حتی نمیتواند بفهمد دلیل اختلاف و فاصلهای که آنها در تمام این سالها از یکدیگر گرفتهاند، چیست. آنها زیر یک سقف زندگی میکنند اما زندگی جداگانهای دارند در عین اینکه مرد، زن صیغهای دیگری دارد که همه حرفها و درد و دلهایش با اوست و در طول فیلم همواره رفتاری بیدلیل تند و سبع با همسرش دارد بدون اینکه سازنده و فیلمنامهنویس کوچکترین دلیل و زیر متن منطقی و قابلتوجهی برای این رفتارهای اغراقآمیز کاراکترشان داشته باشند.درخشنده در پی موفقیت تجاری که با فیلمهای قبلیاش مانند «شمعی در باد» و «هیس دخترها فریاد نمیزنند» در میان مردم و البته در جشنواره فیلم فجر به دست آورد، در اینجا هم به سراغ موضوع و دغدغه اجتماعی/خانوادگی بهروزی رفته است؛
علاوه بر داستان زوج اصلی که فیلم بیشتر با آن درگیر است، به شکل موازی داستان پسر جوان این خانواده هم روایت میشود. او هم از مشکلات والدینش رنج میبرد و هم به تعبیر فیلمساز از راه درستش خارج میشود و به بیراهه میرود و در پی آشنایی و معاشرت با چند خلافکار، در لبه پرتگاه خطر قرار میگیرد، درست مشابه آنچه در «شمعی در باد» در شخصیت بهرام رادان به چشم میخورد و خب البته به شکل بسیار ضعیفتر و مضحکتر از آن!
او در چنبره قدرت حسام نواب صفوی و شهرام حقیقت دوست قرارگرفته و مجبور است به خواستههای آنان تن دهد، این موقعیت در کنار موقعیت زناشویی اصلی و اولیه داستان دومین رویداد غیرقابلباور و مضحک فیلم را شامل میشود.
پوران درخشنده به همراه مریلا زارعی و فرهاد اصلانی در پشتصحنه «زیر سقف دودی»
«زیر سقف دودی» در مقام مقایسه با دیگر فیلمهای درخشنده، امتیاز پایینتری میگیرد. در «هیس دخترها فریاد نمیزنند» تماشاگر تا حدی درگیر با موضوع دختربچه و این تابوی اجتماعی بزرگ بود و کنجکاو به دانستن آخر ماجرا و یا در «شمعی در باد» اگر بهواسطه حضور بهرام رادان و بازی خوب شهاب حسینی، مخاطب تا انتها پیگیر فیلم میشد، در اینجا حتی دلیلی هم برای دنبال کردن فیلم تا انتها وجود ندارد، نه صحنهای، نه بازی ویژهای نه رویداد مهم یا موقعیت کنجکاوی برانگیزی…
«زیر سقف دودی» از آن دست فیلمهاست که برخلاف هدف کارگردان، بلافاصله بعد از پایان یافتن و خروج تماشاگر از سالن سینما از یاد میرود و چیزی ازش باقی نمیماند.
رویکرد
درخشنده، همانطور که از کارنامه کاریش برمیآید، همواره رویکردی گلدرشت و ژورنالیستی نسبت به مسائل تربیتی و بنیانهای خانوادگی بوده که آنها را به شکل ملودرامهایی آبکی ساختهوپرداخته است تا اشک و آه تماشاگرش را با خود و فیلمهایش همراه کند.
«زیر سقف دودی» علاوه بر اینکه فیلم بدی است، بسیار پرمدعا نیز هست؛ این ادعاها نهتنها در خود فیلم بهوضوح دیده میشود بلکه سازندگانش هم ادعا میکنند که فیلم خوب و قابل قبولی ساختهاند و هم در جشنواره فیلم فجر بسیار تحویل گرفتهشده و چندین نامزدی و سیمرغ برای عوامل سازنده به ارمغان آورده است. جریان رسمی در سینما ایران در طول این سالها ثابت کرده که بیشتر مجذوب فیلمهای دمدستی و بیخطر میشود. هرچه بیخطرتر، در دیدگاه جریان رسمی هم محبوبتر و
«زیر سقف دودی» عملاً بهواسطه برخورد سطحینگرانه و بیخطری که با مضمون خود دارد، اینچنین محبوب جریان رسمی شده است.
Post Views:
17