به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین کاظم سیدباقری، استاد حوزه و به عنوان نظریهپرداز نشست دیشب 19 اردیبهشت در نشست علمی موسسه فهیم که با موضوع ساز و کارهای مهار قدرت از نگاه قرآن برگزار شد، در سخنانی گفت: بحث قدرت از بحثهای بسیار مهمی است که در نظام حکومتی اسلام بیان شده است و اسلام قدرت را یکی از مهمترین موهبتهای خدا میداند که حکومت نیز بر آن استوار خواهد شد.
وی افزود: در حوزه قدرت، دو نوع سطح درونی و بیرونی وجود دارد که حوزه درونی، شکل یافته از مفهوم اخلاقیات است و اخلاق، علم و تقوا در سطح درونی به عنوان معیار مطرح است و اگر کسی به این آثار درونی توجه داشته باشد میتواند جلوی آسیبها را بگیرد.
سیدباقری با بیان اینکه صفت حاکم در پیام امام علی(ع) به مالک و در آیات الهی آمده است تصریح کرد: یک بخش در قدرت اسلامی مرتبط با صفات حکومت است بنابراین حکومتی که مدعی کامل بودن است، باید این صفات را دارا باشد.
پرهیز از تحمیل نظریه به قرآن
وی با اشاره به مبانی عوامل درونی در مفهوم قدرت از نگاه قرآن اظهار کرد: در حوزه علوم قرآنی و علوم بین رشتهای باید سعی شود که مبانی را از قرآن بگیریم و به هیچ عنوان چیزی را به قرآن تحمیل نکنیم.
این محقق با بیان اینکه در جمهوری اسلامی ایران تلاش شده است که امور بر اساس مردمسالاری دینی انجام شود، گفت: استبداد این است که کسی به رای خود بدون توجه به رای دیگران عمل کند بنابراین یکی از مفاهیم کلیدی در تعریف استبداد این است که اگر برخلاف نظر دیگران عمل کنم نتیجه اش آن میشود که اگر دیگران رای مرا نپذیرند آنها را سرکوب میکنم.
عدالت و استبداد قابل جمع شدن نیست
سید باقری بیان کرد: داستان فرعون و ساحران نمونه کامل استبداد است که بر اساس نظر خودش دیگران را مجبور به اطاعت میکند. وی استعلاجویی کرد و مستبد شد ولی امکان ندارد که کسی مستبد باشد و عدالت هم داشته باشد.
وی بیان کرد: وقتی عدالت در نفس و جان انسان مینشیند و بر اساس آن عمل میکند و تقوا در رفتار یک شخص و رفتار یک شخص قدرتمند متجلی میشود از تکروی و خودروی دوری میکند.
این پژوهشگر قرآنی اظهار کرد: شخص قدرتمند مزین به تقوا، رفتاری متفاوت با شخص مستبد دارد. در قرآن بیان شده است که انبیاء میفرمایند که خداوندا به من ملک بده تا عدالت را برپا کنم و دین تو را برپا سازم لذا انبیای الهی به دنبال حکومت مشروع بودند و حکومت را برای خداوند میخواستند.
وی گفت: قطعا کسی که عادل است، عزیز را ذلیل نمیکند و فساد نمیورزد؛ شخص عادل هم امکان هم دارد که خطایی کند ولی قطعا به شکل خودآگاهانه این کار را انجام میشود.
تاکید قرآن بر مهار درونی و بیرونی قدرت
سید باقری اظهارکرد: قطعا مهار درونی قدرت با توجه به رویکرد واقع بینانهای که در قرآن کریم وجود دارد، کافی نیست و لذا حتما نیازمند یک مهار بیرونی است که قرآن این بحث را به شکل مفصلی بیان میکند.
وی گفت: دو نوع قدرت در نظام اسلامی وجود دارد که یکی قدرتی که مردم را به سوی خدا میخواند و قدرتی که مردم را به سوی خود میخواند که اولی، ولایت الهی و دومی طاغوت میشود.
تعریف استبداد
در ادامه این بحث، حجتالاسلام والمسلمین هادی مفتح با اشاره به اهمیت بازشناسی تعاریف مرتبط با قرآن و تفکیک نگاه قرآنی و نگاههای دیگر، گفت: همانگونه که امام خمینی در ابتدای انقلاب بیان کردند، از نظر اسلام، استبداد یعنی آنچه که من میخواهم، نه اینکه ملت میخواهد.
وی گفت: یک بحث دیگری که با عدالت منافات دارد عصبیت(تعصب جاهلی) است که در روایات بسیار تند با آن برخورد شده است و فرمودهاند کسی که به اندازه دانه خردلی در قلبش عصبیت باشد از جرگه مسلمانان خارج شده است که این عصبیت را باید معنی کرد و فقها هم بیان میکنند که این عصبیت عدالت را از انسان میگیرد.
این مدرس حوزه و دانشگاه اظهار کرد: عصبیت در اینجا تعصب ورزیدن به خود و اطرافیان و بی توجهی به دیگران است که از زمینههای فساد است. اگر کسی به عنوان شهروند عادی گرفتار فساد شود این فساد گریبانگیر شخص انسان میشود ولی اگر مدیری از مدیران جامعه یا حاکم گرفتار فساد باشد این فساد به کل جامعه پخش میشود.
وی با بیان اینکه بحث ظلم نباید در مقابل تقوا قرار گیرد تصریح کرد: بی تقوایی همیشه مساوی با ظلم نیست. پیامبر فرمودند که حکومت کافر با عدل ماندگارتر از حکومت مسلم بدون عدل است. این حدیث از پیامبر است که مشخص میشود تقوا و ظلم نقطه مقابل هم نیستند.
وی با بیان اینکه فساد همیشه در راس نیست بلکه ممکن است کل جامعه را در بر بگیرد عنوان کرد: در حوزهای که بخواهیم روی تقوا تکیه کنیم این نوع مهار، مهار قاطعی نخواهد بود و ابزارهای بیرونی نیز لازم است.
قدرت گرفتن مسئله مذمومی نیست
این مدرس حوزه و دانشگاه اظهار کرد: قدرت خواستن و قدرتطلبی مسئله مذمومی نیست. در قرآن هم اشاره شده است که حضرات یوسف و سلیمان نبی چنین درخواستی داشتند ولی مهم این است که این حکومت و قدرت، فساد زا است یعنی مقتضی فساد است. آیاتی که دلالت میکند که خود خداوند انبیاء را کنترل می کند که در خصوص پیامبر نیز همین راهکار در نظر گرفته شد.
وی گفت: پیامبر حتی یک کلمه خلاف را به خداوند نسبت نمیدادند و این اطاعت محض است که حکومت پیامبر را از فساد دور کرد ولی در خصوص مردم عادی چنین نیست.
وی تاکید کرد: هر حاکمی در هرجایی که به قدرت برسد در معرض خطر است مگر اینکه مثل پیامبران از سوی خداوند کنترل شود و یا اینکه از سوی راهکارهای دیگر علاوه بر تقوا کنترل شود.