اهداف دشمنان انقلاب از جنگ تحمیلی

جنگ، یکی از محیطترین حوادث برای یک ملت است ما همگی این را با وجودخودمان، با گوشت و پوست و احساس و ادراک خودمان مشاهده کردیم- این نیست که فقط در تاریخ چیزی خوانده باشیم یا به آمارها مراجعه کرده باشیم- لیکن نکته مهم این است که ملتها می توانند این حادثه پرخسارت را به یک فرصت وبه یک سرمایه تبدیل کنند

جنگ، یکی از محیطترین حوادث برای یک ملت است ما همگی این را با وجودخودمان، با گوشت و پوست و احساس و ادراک خودمان مشاهده کردیم- این نیست که فقط در تاریخ چیزی خوانده باشیم یا به آمارها مراجعه کرده باشیم- لیکن نکته مهم این است که ملتها می توانند این حادثه پرخسارت را به یک فرصت وبه یک سرمایه تبدیل کنند. می دانید، خسارت جنگ هم فقط این نیست که عزیزان ملت به کام مرگ کشانده می شوند یا ویرانیهایی به بار می آید و سرمایه هایی برباد می رود. اگر در جنگی عزم ملی و خردمندی سردمداران کشور به کمک کشورنیاید، آن سرافکندگی و ذلت و هزیمت معنوی ای که بر دوش آن ملت سنگینی خواهد کرد، شاید از همه این خسارتها بالاتر است.

الآن بیش از صدوپنجاه سال- نزدیک دویست سال- از قرارداد ننگین ترکمانچای می گذرد. هر ایرانی که آن تاریخ را بخواند، بعد از گذشت نزدیک به دو قرن،در روح خود احساس شرمساری می کند، احساس حقارت می کند، احساس شکست می کند:

چه طور در یک حادثه به آن عظمت، سردمداران کشور قادر نشدند عزم ملی وسرمایه های مادی و معنوی کشور را به کمک هویت ملی این کشور به میدان بیاورند؟! لشکر مهاجم دشمن تا قلب کشور آمد بعد با التماس و درخواست وپیشکش دادن و وساطت دشمنان دوست نما و خسارتهای فراوان ملی و آن اهانتهایی که به ملت ایران شد، قبول کردند که یک قدری عقب بنشینند، هفده شهر قفقازرا از ایران بگیرند و کشور را از بخشی از پاره تن خودش محروم کنند! امروزهم که شما این حادثه را در ذهن خودتان یا در کتاب تاریخ مرور کنید وببینید بر ملت ایران در آن حادثه تلخ چه گذشت، احساس خجلت می کنید، احساس سرافکندگی و ذلت می کنید. همین جور شبیه این، در حوادث جنگ بین الملل دوم،همین شهر تهران محل خودنمایی و پز دادن افسران کشورهای مختلف شد که توی این خیابانها راه بروند، به ایرانی با چشم تحقیر نگاه کنند، از او کاربکشند، به او اهانت بکنند، به نوامیس او تجاوز بکنند. این یک نوع بود، آن نوع دیگری بود اینها نشانه یک خسارت بزرگ است برای یک ملت در یک جنگ.

در جنگی که در سال 1359 در این کشور رخ داد، همه این حوادث ممکن بود. آنهایی که می خواستند قطعه ای از خاک ایران را از ایران جدا کنند، هدفشان فقط این نبود که ایران را از آنچه که هست، قدری کوچکتر کنند. هدف این بودکه این ملت را برای قرنها- حالا یک قرن، دو قرن- با احساس حقارت سر جای خود بنشانند این ملتی که جرات کرده بود در مقابل امپراتوری عظیم استکبارجهانی قیام کند، برخلاف همه عرفهای بین المللی، یک حکومت صددرصد مردمی راکه به هیچ قدرتی در دنیا باج نمی دهد، سرکار بیاورد، این روحیه شجاعت واین خودباوری را در او بمیرانند. آنچه که برای آنها غایت مطلوب بود، این بود و این می شد!

اگر آن کاری که رزمندگان کردند، آن کاری که خانواده ها کردند، آن کاری که بسیج عمومی ملت کرد، آن کاری که گزارشگران این صحنه های شرف کردند و درمقابل چشم مردم قرار دادند، و آن کاری که آن سلسله جنبان همه این افتخارها کرد اگر اینها نمی بود، همین می شد تردید نداشته باشید. قطعه ای ازخاک ایران را می گرفتند، بعد با قدری چک و چانه مقداری از آن را پس می دادند منت هم سر ملت ایران می گذاشتند- البته در طول سالهای متمادی قطعابیش از هشت سالی که جنگ طول کشید- بعد ملت ایران هر وقت به آن منطقه ازکشور خود نگاه می کرد، احساس حقارت می کرد!

این که شما دیدید پشت سر عراق، غرب یکپارچه قرار گرفت، شوروی و تمام اروپای شرقی یکپارچه قرار گرفتند، عربهای خلیج فارس، حکومتهای خلیج فارس که تابع اشاره آمریکا بودند، یکپارچه قرار گرفتند، همه به عراق کمک کردند، هدفشان این نبود که چند تا شهر را از ایران بگیرند و به عراق بدهند یا یک دولت مستقل درست کنند. هدف، نابود کردن ملت ایران بود، هدف، صاف کردن آن حفره هایی بود که ملت ایران در دستگاه اقتدار امپراتوری استکبار بوجودآورده بود خدا نخواست. "خدا نخواست"، یعنی چه؟ یعنی اگر ملت ایران می رفتند و می گرفتند می خوابیدند، رزمندگان به جبهه نمی رفتند، امام نمی غریدو سینه سپر نمی کرد و نمی ایستاد، و این همه استعداد و نیرو در این راه بسیج نمی شد، باز هم خدا همین جور می خواست؟ نه، اراده خدای متعال به نفع یک ملت، تابع اراده آن ملت است. هیچ حقیقت و واقعیتی درمتن زندگی یک ملت به اراده الهی تغییر پیدا نمی کند، مگر وقتی که خود آن ملت بر آن همت بگمارد این صریح آیات قرآنی است و جزو معارف قطعی دینی است.

این خسارتی که بنا بود بوجود بیاید- و اگر عزم ملی و تدبیر و خردمندی سردمداران و مسئولان کشور واخلاص و جدیت کسانی که در این راه قدم گذاشتند،نمی بود، قطعا این پیش می آمد- با این عزم ملی و با این ایمان، تبدیل شد به یک فرصت، بله، ما درجنگ خیلی جانهای عزیز را از دست دادیم و خسارتهای مادی و معنوی زیادی هم تحمل کردیم، اما یک چیزی در دل این ملت جوشید که برکات و ارزشش برای امروز و فردای این ملت، از همه چیز بالاتر است، و آن،احساس اتکا به نفس، احساس عزت، احساس استقلال، احساس خودباوری ملی عظیم واحساس اعتقاد به این که اگر یک ملت حول محور ایمان به خدا وعمل صالح جمع بشوند، معجزات نشدنی یکی پس از دیگری قابل شدن خواهد شد این درزندگی مااتفاق افتاد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر