ماهان شبکه ایرانیان

علامه میرزا مهدی الهی قمشه ای

طبعش بسیار لطیف بود . از طلعت دیوانش، فروغ «إن من الشعر لحکمة» ساطع است، و از طلاقت بیانش شروق «إن من البیان لسحرا» طالع

طبع لطیف و طلاقت بیان مرحوم قمشه ای

طبعش بسیار لطیف بود . از طلعت دیوانش، فروغ «إن من الشعر لحکمة» ساطع است، و از طلاقت بیانش شروق «إن من البیان لسحرا» طالع . نازکی اشعارش خود برهان ناطق است، و تفریظ مرحوم ملک الشعرای بهار که در ابتدای نغمه عشاق ثبت است، شاهدی صادق . این بنده، گوینده ای را از معاصران نمی شناسد که آن همه مضامین رفیع حکمت و معانی منیع عرفان را به این سبک روان به رشته نظم کشیده باشد . لذا، با هیچ یک از دواوین معاصران جز به دیوان درج درر حقایق الهی، خو نکرده است . (ص 239 240)

جلوه های اخلاص

درس ما را بعد از نماز مغرب و عشا می فرمود که به تعبیر لطیفشان تدریس ما به جای تعقیبات نماز ما باشد . ما نیز نماز را با ایشان در منزلش می خواندیم و به آن بزرگوار اقتدا می کردیم . اما نماز می خواند؛ در قنوت گریه ها می کرد . گویا الآن نغمه الهیش را در حال قنوت می شنوم که با گردن کج و صورت حزین و آهنگی جانفزا و دلربا همراه با درر غلطان قطرات اشک می گوید: «إلهی و ربی من لی غیرک، أسأله کشف ضری والنظر فی أمری» . (ص 241)

زاهد و معرض حقیقی از متاع دنیا

کتاب و کتابخانه ای نداشت و بسیاری از کتابهایش را در زمان حیاتش بفروخت و خود کتابخانه متحرک بود؛ گفتار از خودش می جوشید .

بسیار قانع بود؛ ملبسش عادی و مسکنش عادی تر . سقف خانه اش حصیر و چوب بود و برق نکشیده بود و می فرمود: برق را در پشت بام کشیده ایم . مرادش لامپهای گوناگون سقف مینای آسمان، یعنی ستارگان بود . گویا مرحوم شوکت در باره او فرمود:

بس که شد شهد قناعت فرش در کاشانه ام

نیشکر گردد اگر پیچی حصیر خانه ام

وقتی، یکی از اساتید بزرگوارم به این بنده می فرمود که، به آمل نرو، ضایع می شوی؛ مرحوم الهی فرمود: برو که اگر امثال شما حمایت دین را به عهده نگیرد، مبادا ... .

مقامات و مناصب عاریت دنیوی که اگر فرضا آنها را وفا و ثبات و دوام باشد تا لب گور بیشتر نیست، در چشم توحید او ارزش پشیزی نداشت و می فرمود:

جهان کشور من خدا شاه من

نداند جز این قلب آگاه من

(ص 246) .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان