محبت اهل بیت در کتاب و سنت

بارالها محبت شورانگیز آل محمدصلی الله علیه وآله وسلم را در سرشت کائنات با قلم تکوین نگاشتی، به گونه ای که هر جا نسیمی عطرآگین می وزد، بوی خوش آل محمدصلی الله علیه وآله وسلم را به مشام می رساند و همانگونه که محبت آنان را در دل قرار دادی، اطاعتشان را نیز واجب کردی (۱) و آنان را برای اقامه قسط و عدل وداد، از آغاز وجود تا روز رستاخیز، برانگیختی. (۲)

 

محبت اهل بیت در کتاب و سنت

زهرا پورعبدالله

پیش گفتار

بارالها محبت شورانگیز آل محمدصلی الله علیه وآله وسلم را در سرشت کائنات با قلم تکوین نگاشتی، به گونه ای که هر جا نسیمی عطرآگین می وزد، بوی خوش آل محمدصلی الله علیه وآله وسلم را به مشام می رساند و همانگونه که محبت آنان را در دل قرار دادی، اطاعتشان را نیز واجب کردی (1) و آنان را برای اقامه قسط و عدل وداد، از آغاز وجود تا روز رستاخیز، برانگیختی. (2)

نجات یافتگان کسانی هستند که برکشتی محبت اهل بیت علیهم السلام نشسته اند و این تنها وسیله ای است که آنها را به ساحل نجات می رساند و تنها این گروه رستگارانند.

رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به ابوبرزه فرمود: «یا ابابرزة، ان رب العالمین عهد الی عهدا فی علی ابن ابیطالب علیه السلام فقال انه رایة الهدی و منار الایمان و امام اولیائی و نور جمیع من اطاعنی » (3); ای ابابرزه! همانا پروردگار جهانیان درباره علی علیه السلام، با من پیمانی بست و فرمود: «اوست پرچم هدایت و نشانه ایمان و امام اولیای من و نور تمام کسانی که مرا اطاعت کردند.»

و نیز حضرت رضاعلیه السلام فرمود:«نحن نور من تبعنا» (4); ما نور کسانی هستیم که پیرو ما باشند.

محبت اهل بیت در قرآن

1. قال الله تعالی: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا» (5); «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند، بزودی خدای رحمان برای آنان محبتی (در دلها) قرار می دهد.»

گر چه مسلم است که این آیه، مربوط به همه ایمان آورندگان است، ولی مفسرین شیعه و سنی، شان نزول این آیه را درباره علی بن ابیطالب علیه السلام دانسته اند. شبلنجی از نقاش نقل کرده که این آیه درباره علی ابن ابیطالب علیه السلام نازل شده است (6). سبطبن جوزی در ذکر فضایل آن حضرت از ابن عباس نقل کرده: «و هذا الود جعله الله لعلی علیه السلام فی قلوب المؤمنین »; خداوند این دوستی در دل مؤمنین را برای علی علیه السلام قرار داده است. (7)

علامه امینی در کتاب الغدیر، بسیاری از منابع و مصادر این مطلب را از کتب اهل سنت آورده است (8) و نیز از مجمع البیان نقل کرده که ابن عباس درباره علی علیه السلام گفته است: مؤمنی نیست مگر آن که در قلبش محبت آن حضرت وجود داشته باشد.

وی از تفسیر ابو حمزه از امام باقرعلیه السلام نقل کرده که رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم به علی علیه السلام فرمود، بگو: «اللهم اجعل لی عندک عهدا و اجعل لی فی قلوب المؤمنین ودا»; خدایا برای من نزد خودت عهد و پیمانی قرار بده و محبت مرا در دل های مؤمنان زیاد کن. در ادامه حدیث آمده است که علی علیه السلام پس از آن که این دعا را قرائت فرمود، آیه زیر نازل شد.

2. قال الله تعالی: «قل لااسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا» (9); ای رسول! بگو من هیچ پاداشی از شما به ازای رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم. و هر کس عمل نیکی انجام دهد بر نیکی اش می افزاییم.

در تفسیر مجمع البیان، شان نزولی برای آیه فوق، از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است که حاصلش چنین است: هنگامی که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم وارد مدینه شد و پایه های اسلام محکم گردید، انصار گفتند: ما خدمت رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم می رسیم و عرض می کنیم: اگر مشکلات مالی پیدا شد، این اموال ما بدون هیچ گونه قید و شرط در اختیار تو قرار دارد، هنگامی که این سخن را خدمتش عرض کردند، آیه «قل لااسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی...» نازل شد و پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم این آیه را بر آنها تلاوت کرد، سپس فرمود: نزدیکان مرا بعد از من دوست بدارید. آنها با خوشحالی و رضا و تسلیم از محضرش بیرون آمدند، اما منافقان گفتند: این سخنی است که او بر خدا افترا بسته و هدفش این است که ما را بعد از خود در برابر خویشاوندانش ذلیل کند، آیه بعد نازل شد: «ام یقولون افتری علی الله کذبا» و به آنها پاسخ گفت. پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به سراغ آنها فرستاد و آیه را بر آنها تلاوت کرد، گروهی پشیمان شدند و گریه کردند و سخت ناراحت گشتند، آیه سوم نازل گردید: «و هو الذی یقبل التوبة عن عباده ». (10)

تفسیر آیه

مفسران در تفسیر این آیه بحث های فراوانی دارند که روی هم رفته برای آیه چهار تفسیر معروف وجود دارد:

1- همانطوری که اشاره خواهد شد، منظور از ذوی القربی، نزدیکان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم است و محبت آنها وسیله ای است برای قبول امامت و رهبری ائمه معصومین علیهم السلام از دودمان آن حضرت و پشتوانه ای بر ادای رسالت.

جمعی از مفسران نخستین و تمام مفسران شیعه این معنی را برگزیده اند.

2- منظور این است که اجر و پاداش رسالت، دوست داشتن اموری است که شما را به «قرب الهی » دعوت می کند.

این تفسیر که جمعی از مفسران اهل سنت آن را انتخاب کرده اند، به هیچ وجه با ظاهر آن سازگار نیست; زیرا در این صورت، معنی آیه چنین می شود که از شما می خواهم که اطاعت الهی را دوست بدارید و مودت آن را به دل بسپارید، در حالی که باید گفته شود، من از شما اطاعت الهی را می خواهم(نه مودت اطاعت را).

علاوه بر این، در میان مخاطبین آیه کسی وجود نداشت که دوست نداشته باشد به خدا نزدیک شود. حتی مشرکان نیز علاقه داشتند که به خدا نزدیک شوند و اصولا عبادت بت ها را وسیله ای برای این کار می پنداشتند.

3- منظور این است که شما بستگان خودتان را به عنوان پاداش رسالت دوست بدارید و صله رحم بجا آورید.

با این تفسیر، هیچ تناسبی میان رسالت و پاداش آن وجود ندارد; زیرا دوست داشتن بستگان خود، چه خدمتی به پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می تواند باشد؟ و چگونه ممکن است اجر رسالت قرار داده شود؟!

4- منظور این است که پاداش من این است که خویشاوندی مرا نسبت به خود محفوظ دارید و به خاطر این که با اکثر قبایل شما رابطه خویشاوندی دارم، مرا آزار ندهید (زیرا پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم از طریق نسبی با قبایل قریش ارتباط داشت و از طریق سببی (ازدواج) با بسیاری از قبایل دیگر و از طریق مادر با جمعی از مردم مدینه از قبیله بنی النجار و از طرف رضاعی به قبیله بنی سعد).

این تعبیر بدترین معنایی است که برای آیه شده است; زیرا درخواست اجر رسالت از کسانی است که رسالت او را پذیرا شده اند و هر گاه کسانی رسالت را پذیرا شوند، دیگر نیازی به این بحث ها نیست. آنها پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم را به عنوان فرستاده الهی احترام می گذارند، و دیگر احتیاجی ندارد که به خاطر قرابت و خویشاوندی اش او را محترم بشمرند; زیرا که احترام ناشی از قبول رسالت ما فوق همه اینهاست.

در واقع این تفسیر را باید از اشتباهات بزرگی شمرد که دامان بعضی از مفسران را گرفته و مفهوم آیه را بکلی مسخ کرده است.

در اینجا، برای اینکه به حقیقت محتوای آیه آشناتر شویم، بهترین راه آن است که از آیات دیگر قرآن کمک بگیریم. قرآن مجید می خوانیم: الف: «و ما اسئلکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العالمین » (11); پیامبران می گفتند: پاداشی از شما در برابر دعوت رسالت نمی خواهیم و پاداش ما تنها بر پروردگار عالمیان است و در مورد شخص پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم نیز تعبیرات مختلفی دیده می شود.

ب: در سوره سبا، آیه 47 آمده است: «قل ما سئلتکم من اجر فهولکم ان اجری الا علی الله »; بگو پاداشی را که از شما خواستم، تنها به سود شماست. اجر و پاداش من فقط بر خداوند است.

ج: «قل ما اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا» (12); بگو من در برابر ابلاغ رسالت هیچ گونه پاداشی از شما مطالبه نمی کنم، مگر کسانی که بخواهند راهی به سوی پروردگارشان برگزینند.

د: در سوره ص، آیه 86 آمده است: «قل ما اسئلکم علیه من اجر و ما انا من المتکلفین »; من از شما پاداشی نمی طلبم و چیزی بر شما تحمیل نمی کنم.

هر گاه این آیات را با آیه مورد بحث در کنار هم بگذاریم، نتیجه گیری از آن آسان است; در یکجا به کلی نفی اجر و مزد می کند. در جای دیگر می گوید: من تنها پاداش از کسی می خواهم که راهی به سوی خدا می جوید و در مورد سوم می گوید: پاداشی را که از شما خواسته ام، برای خود شماست.

و بالاخره در آیه مورد بحث می افزاید: مودت در قربی پاداش رسالت من است، یعنی من پاداشی از شما خواسته ام که این ویژگی ها را دارد. مطلقا چیزی نیست که نفعش عاید من شود، صددرصد به سود خود شماست و چیزی است که راه شما را به سوی خدا هموار می سازد.

به این ترتیب، آیا جز مساله ادامه مکتب و خط پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به وسیله رهبران الهی و جانشینان معصومش که همگی از خاندان او بوده اند، امر دیگری می تواند باشد؟ منتها چون مساله مودت پایه این ارتباط بوده، در این آیه، با صراحت آمده است. جالب این که غیر از آیه مورد بحث، در قرآن مجید، در پانزده مورد دیگر کلمه «القربی » به کار رفته که در تمام آنها به معنی خویشاوندان و نزدیکان است. با این حال معلوم نیست چرا بعضی اصرار دارند که «قربی » منحصرا در اینجا به معنای «تقرب الی الله » بوده است و معنای ظاهر و واضح آن را که در همه جای قرآن بدان معنا به کار رفته است، کنار می گذارند؟ این نکته نیز قابل توجه است که در پایان همین آیه مورد بحث می افزاید: آن کسی که عمل نیکی انجام دهد، بر نیکی عملش می افزاییم; زیرا خداوند آمرزنده و شکرگزار است و به اعمال بندگان جزای مناسب می دهد: «و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور». (13)

چه حسنه ای از این برتر که انسان خود را همیشه در زیر پرچم رهبران الهی قرار دهد، حب آنها را در دل گیرد و خط آنها را ادامه دهد. در فهم کلام الهی آنجا که مسائل برای او ابهام پیدا کند، از آنها توضیح بخواهد، عمل آنها را معیار قرار دهد و آنها را الگو و اسوه خود سازد.

در شماره آینده، به نقل و بررسی روایتی که در تفسیر این آیه آمده است، می پردازیم.

پی نوشتها:

1. اذن دخول حرم معصومین علیهم السلام.

2. اذن دخول حرم معصومین علیهم السلام.

3. علامه امینی، الغدیر، ج 10، ص 278.

4. تفسیر قمی، ج 2، ص 104، (ذیل آیه 35 سوره نور).

5. مریم / 96.

6. شبلنجی، نورالابصار، ص 112.

7. سبط بن جوزی، تذکرة، ص 10.

8. علامه امینی، الغدیر، ج 2، ص 55 و 56.

9. شوری / 23.

10. طبرسی، مجمع البیان، ج 9، ص 29.

11. شعراء، آیات 109، 127، 145،164،180.

12. فرقان / 57.

13. شورا / 23.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر