ماهان شبکه ایرانیان

تقسیم عادلانه بیت المال

همچنانکه می دانیم اسلام تبعیضات عصر جاهلیت را از بین برد ولی بعدها این روش ناروا و دور از روح اسلام دوباره زنده گشت

همچنانکه می دانیم اسلام تبعیضات عصر جاهلیت را از بین برد ولی بعدها این روش ناروا و دور از روح اسلام دوباره زنده گشت. قریش بواسطه سابقه ممتدی که در ریاست قبائل عربی داشتند، در دوران عثمان دوباره این تبعیضات را رواج بخشیدند بطوری که افراد فاقد همه گونه فضیلت و سابقه درخشان در اسلام، بصرف اینکه از قریش بودند، به بزرگترین شخصیتهای فداکار و مجاهد و دارای سابقه درخشان اسلامی برتری می فروختند...

امیرمؤمنان (ع) به این اختلافات و امتیازات عصر جاهلیت خاتمه داده فرمود:

«ذلیل و ستمدیده نزد من عزیز و ارجمند است تا آنگاه که حق او را از ظالم بازستانم، زورمند و ستمگر نزد من ناتوان است تا حق مظلوم را از او پس بگیرم.» (2)

سیاست عادلانه اقتصادی

امام در مورد سیاست مالی نیز، روش قاطعی در پیش گرفت. او در این زمینه با دو موضوع مهم روبرو بود: نخست ثروتهای کلانی که در دوران خلافت عثمان از راه نامشروع جمع شده بود . دوم روش تقسیم بیت المال.

علی (ع) طی نخستین خطبه هائی که در آغاز خلافت بمنظور روشن ساختن روش آینده خود، ایراد فرمود، اعلام کرد که تمام زمینهائی که عثمان بصورت «تیول» به این و آن داده و پولهای هنگفتی که به طبقه اریستو کرات بخشیده است، به بیت المال باز خواهد گرداند و نیز اعلام نمود که در تقسیم بیت المال از روش مساوات پیروی خواهد کرد.

امام در این خطبه فرمود:

«مردم! من نیز فردی از شما هستم، و در سود و زیان با شما شریکم. من شما را به سوی روش پیامبر (ص) رهبری خواهم نمود و دستورهای او را در میان شما به مورد اجرا خواهم گذاشت . آگاه باشید که هر تیولی که عثمان به کسی داده و هر مالی که از اموال عمومی به کسی بخشیده است، به بیت المال باز گردانده خواهد شد زیرا اینها همه اموال عمومی مسلمانان است و گذشت زمان و هیچ عامل دیگری، حق مسلم را از بین نمی برد. این را بدانید که حتی اگر این اموال مهریه زنان گشته و یا بهای خریداری کنیزها شده باشد، باز آنها را به بیت المال برمی گردانم زیرا قانون حق و عدالت، وسعت بخش است و آن کس که محیط حق بر او تنگ است، مسلما عرصه ظلم و بیعدالتی برای او تنگتر خواهد بود» . (3)

امیر مؤمنان (ع) در خطبه دیگری فرمود:

«... مردم! از هم اکنون آگاه باشید و خود را برای اصلاحات آماده سازید و کسانی از شما که دنیا آنان را به کام خود فرو برده املاک و مزارع برای خود اندوخته، نهرها روان ساخته، بر اسبهای تندرو و سبکخیز سوار شده، کنیزان زیبا رو و سیمین تن برگزیده اند و ننگ و بدنامی برای خود خریده اند، فردا که من آنان را از شهوات و لذاتی که در آن غوطه ورند، بازدارم و به مرز حقوق شناخته شده خود باز گردانم، خشمگین نشوند و نگویند: پسر ابی طالب ما را از حقوق خویش محروم ساخت!

آگاه باشید که هر یک از مهاجران و انصار، خود را بواسطه سابقه التزام حضور پیامبر، از دیگران برتر می شمارد، باید بداند که این امتیاز مربوط به فردا (روز رستاخیز) است و اجر و پاداش او در پیشگاه خدا است.

هر آن کس که به خدا و پیامبر ایمان آورده دین و آئین ما را تصدیق نموده و قبله ما را قبله خود شناخته، از حقوق و مزایای یک مسلمان برخوردار است. شما همگی بندگان خدائید و این مال، از آن خداست که یکسان میان شما تقسیم می شود و هیچ کس در این باره بر دیگری مزیت ندارد. دنیا پست تر از آنست که خداوند آنرا اجر و پاداش پرهیزکاران قرار دهد، بلکه پرهیزکاران و بندگان مطیع الهی، در پیشگاه خدا بهترین پاداش را دارند.»

امام آنگاه فرمود:

«نزد ما مقداری از بیت المال هست می خواهیم آنرا در میان شما تقسیم کنیم فردا همگی بدون استثنا بیائید و سهم خود را بگیرید و هیچ کس اعم از عرب و عجم، و اعم از اینکه تا کنون حقوق می گرفته یا نه غائب نشود.»

فردای آن روز همه مسلمانان برای گرفتن سهم خود از بیت المال حاضر شدند، امام به منشی و خزانه دار خود «عبید الله بن ابی رافع» فرمود: ابتداء اسامی مهاجرین را بخوان و به هر یک از آنها که حاضر شده است، سه دینار بده. سپس سهم انصار را به همین نحو بپرداز، و به هر یک از افرادی که حضور دارند اعم از سیاه و سفید، بدون استثناء سه دینار بده ...

سهل بن حنیف با اشاره به شخصی، گفت: یا امیرالمؤمنین! این شخص غلام و برده من بود که دیروز آزاد کردم. حضرت فرمود: «به او هم به اندازه تو می دهیم» و به هر یک از آن دو نفر، سه دینار داد.

البته طلحه، زبیر، عبد الله بن عمر، سعید بن عاص، مروان بن حکم و عده دیگری از بزرگان و رجال قریش و غیرقریش در مراسم تقسیم بیت المال شرکت نکرده بودند (4).

استرداد تیولها

به این ترتیب امام با سرعت و قاطعیت تمام، به عمر نظام طبقاتی با همه عواقب و آثار اقتصادی و دینی آن، خاتمه داد و ما بین برده و آزاد و مسلمان با سابقه و تازه مسلمان تساوی برقرار نمود و امتیازات دینی افراد را وسیله جلب منافع اقتصادی قرار نداد.

امیر مؤمنان با یک اقدام دیگر، نفوذ و قدرت طبقه ای را که در دوران خلافت عثمان به وجود آمده بود، در هم شکست، و آن هنگامی بود که اموال و «تیولهائی» را که عثمان به آنها بخشیده بود به بیت المال برگرداند.

این سیاست به همان اندازه که برای طبقه فقیر و فشار دیده که زیر بار سنگین ظلم از پا در آمده بودند، شادی آفرین بود، به غرور و خودخواهی و برتری طلبی قریش لطمه وارد ساخت زیرا از آن روز دیگر قریش آن قدرت را از دست دادند که ثروت های کلانی اندوخته کنند و کسی جرأت نداشته باشد بپرسد از کجا آورده ای؟ دیگر قریش نمی توانستند استبداد و برتری فروشی کنند و بنام اسلام، تسلط دوران جاهلیت خود را به مردم تحمیل نمایند.

کارشکنی های ثروتمندان آلوده

از این رو سران و بزرگان طبقه ثروتمند، نقشه کشیدند که با علی مذاکره کرده موافقت او را به این موضوع جلب نمایند که آنها از علی اطاعت کنند، علی هم در مقابل، از گذشته آنها صرفنظر نماید و در آینده نیز با نرمش و ملایمت با آنها رفتار کند. لذا «ولید بن عقبة بن ابی معیط» را به این منظور به حضور علی فرستادند، ولید محضر امام شرفیاب شد و عرض کرد:

«یا اباالحسن! تو در حق همه ما ظلم کردی... در حالی که ما «بنی عبدمناف» نیز برادران و امثال تو هستیم. ما به این شرط با تو بیعت می کنیم که اموالی را که در زمان عثمان به چنگ آورده ایم، از ما پس نگیری و قاتلان عثمان را بکشی، ولی اگر منافع ما به خطر افتد و از رفتار تو بیمناک شویم، تو را ترک گفته به سوی شام خواهیم رفت.»

امام در پاسخ فرمود: «اما اینکه گفتید درباره شما ظلم کرده ام، باید بگویم اگر ظلمی در کار باشد حق درباره شما کرده است نه من! و در مورد صرفنظر نمودن از اموال شما، باید بدانید که من نمی توانم از حق پایمال شده خدا چشم بپوشم چه در چنگ شما باشد و چه در دست دیگران...» (5)

و چون سران این طبقه اطمینان پیدا کردند که از راه گفتگو و تهدید به پیروزی نخواهند رسید، متوسل به تلاش و کوشش برای نقض بیعت شدند. شخصی به علی خبر داد که اینها مردم را به نقض بیعت دعوت می کنند و عامل محرک اینها در این کار از دست دادن امتیازات اقتصادی و اجتماعی گذشته است.

امیرمؤمنان خطبه ای ایراد نموده مردم را در جریان فعالیتهای مغرضانه اینها گذاشت. گویا مقصود امیرمؤمنان این بود که پرده از چهره عوامل این فتنه جدید برداشته مسئله را از حدود خفا و فعالیتهای زیر زمینی، به سطح افکار عمومی خارج نموده قیافه اصلی سران توطئه و هدفهای آنان را آفتابی سازد، امام می خواست مردم را در جریان مانور آنها بگذارد که می خواستند بوسیله این گونه مانورها آثار و نتایج انقلاب را به نفع شخصی خود تمام کرده اوضاع گذشته را دوباره زنده کنند بطوری که از انقلاب جز عوض شدن چهره ها، نتیجه دیگری عاید مردم نشود.

امام در این خطبه تأکید کرد که تصمیم دارد برنامه ای را که آغاز کرده است، ادامه دهد، امام فرمود:

«هیچ کس از بیت المال بهره بیشتری نخواهد برد، خداوند آنرا میان همه یکسان تقسیم فرموده است. مال، مال خداست و شما بندگان مسلمان خدائید، اینک کتاب خدا (قرآن) که به آن ایمان آورده تصدیق نموده ایم، و وصیت پیامبر در دست ماست، هر کس به دستور قرآن و روش پیامبر راضی نشود، هر کجا می خواهد برود» (6).

عزل فرمانداران پیشین

مهمترین تصمیم سیاسی امام عزل فرمانداران خلیفه پیشین ودر رأس آنان معاویه بود. علی علیه السلام از روز نخست که خلافت را پذیرفت تصمیم داشت کلیه فرمانداران عصر عثمان را، که اموال وبیت المال را در مقاصد واغراض خاص سیاسی خود مصرف می کردند یا آن را به خود وفرزندانشان اختصاص می دادند وحکومتی به سان حکومت کسری و قیصر برای خود بپا کرده بودند، از کار بر کنار سازد. یکی از اعتراضات امام علیه السلام بر عثمان ابقای معاویه بر حکومت شام بود ومردم این اعتراض را کرارا از زبان علی علیه السلام شنیده بودند .

امام در آغاز سال 36 هجری اشخاص برجسته وصالحی را برای حکومت در اقطار بزرگ اسلامی تعیین کرد. عثمان بن حنیف را به بصره، عمار بن شهاب را به کوفه، عبید الله بن عباس را به یمن، قیس بن سعد را به مصر وسهل بن حنیف را به شام اعزام کرد وهمگی، جز سهل بن حنیف که از نیمه راه برگشت، با موفقیت کامل به حوزه های فرمانداری خود وارد شدند وزمام کار را به دست گرفتند. (7)

عزل فرمانداران پیشین، خصوصا معاویه، در همان روزها وپس از آن مورد بحث بوده است. گروهی نزدیک بین وغیر آگاه از اوضاع وشرایط، آن را دلیل بر ضعف سیاسی ومملکت داری ونارسایی تدبیر حکومت علی علیه السلام دانسته اند ومی گویند چون علی علیه السلام اهل خدعه ومکر سیاسی نبود ودروغ وظاهر سازی را بر خلاف رضای الهی می دانست، از این جهت معاویه وامثال او را از حکومت عزل کرد ودر نتیجه با حوادث جانکاه رو به رو شد. ولی اگر او به ترکیب فرمانداران پیشین دست نمی زد وآنان را تا مدتی که بر اوضاع مسلط گردد بر مسندشان باقی می گذارد وسپس آنان را عزل می کرد، هرگز با حوادثی مانند جمل وصفین وغیره مواجه نمی شد ودر حکومت وفرمانروایی خویش موفقتر می بود.

این سخن تازگی ندارد ودر همان نخستین روزهای حکومت امام علیه السلام نیز برخی این مطلب را به علی علیه السلام پیشنهاد کردند ولی آن حضرت زیر بار آن نرفت.

مغیرة بن شعبه، که یکی از سیاستمداران چهارگانه عرب بود، وقتی از تصمیم علی علیه السلام آگاه شد به خانه امام رفت وبا وی محرمانه به مذاکره پرداخت وگفت: مصلحت این است که فرمانداران عثمان را یک سال در مقام خود ابقاء کنی وهنگامی که از مردم برای تو بیعت گرفتند وفرمانروایی تو بر قلمرو امپراتوری اسلامی، از خاور تا باختر، مسلم گردید وکاملا بر اوضاع مملکت مسلط شدی، آن گاه هرکس را خواستی عزل کن وهرکس را خواستی بر مقام خود باقی بگذار. امام علیه السلام در پاسخ او گفت: «و الله لا أداهن فی دینی و لا أعطی الدنی فی أمری» . یعنی: به خدا سوگند من در دینم مداهنه نمی کنم وامور مملکت را به دست افراد پست نمی سپارم .

مغیره گفت: اکنون که سخن مرا در باره تمام فرمانداران عثمان نمی پذیری، لااقل با معاویه مدارا کن تا وی از مردم شام برای تو بیعت بگیرد وسپس، با فراغ بال واطمینان خاطر، معاویه را از مقامش عزل کن. امام علیه السلام فرمود: به خدا سوگند دو روز هم اجازه نمی دهم که معاویه بر جان ومال مردم مسلط باشد.

مغیره از تأثیر پذیری علی علیه السلام مأیوس گردید وخانه آن حضرت راترک گفت. فردا بار دیگر به خانه امام آمد ونظر او را دائر بر عزل معاویه تصویب کرد وگفت: شایسته مقام تو نیست که در زندگی از در خدعه وحیله وارد شوی؛ هرچه زودتر معاویه را نیز از کار برکنار کن.

ابن عباس می گوید: من به علی علیه السلام گفتم که اگر مغیره تثبیت معاویه را پیشنهاد کرد هدفی جز خیرخواهی وصلاح اندیشی نداشت، ولی در پیشنهاد دوم خود هدفی بر خلاف آن دارد .به نظر من صلاح در این است که معاویه را از کار بر کنار نکنی وآن گاه که با تو بیعت کرد واز مردم شام برای تو بیعت گرفت بر من که او را از شام بیرون کنم. ولی امام علیه السلام این پیشنهاد را نیز نپذیرفت. (8)

اکنون وقت آن رسیده است که مسأله عزل فرمانداران پیشین وخصوصا عزل معاویه را، از نظر اصول سیاسی واوضاع اجتماعی ومصالح جامعه اسلامی وهمچنین مصالح شخصی امام علیه السلام، مورد بررسی قرار دهیم.

آیا گذشته از اینکه تثبیت فرمانداران ناصالح پیشین بر خلاف مصالح اسلام ومسلمانان بود، آیا از نظر اصول سیاسی وتدبیر امور مملکتی، مصلحت در ابقاء وتثبیت آنان بود، یا اینکه راه تقوی وسیاست در اینجا یکی بود واگر غیر امام علیه السلام نیز بر مسند خلافت می نشست راه وچاره ای جز عزل فرمانداران سابق نداشت؟ اگر پس از عثمان، معاویه برای خلافت برگزیده می شد چاره ای جز برکنار کردن فرمانداران پیشین نداشت؟

علت تعجیل امام (ع) درعزل معاویه

شکی نیست که تثبیت موقعیت افرادی مانند معاویه برخلاف تقوا ودرستکاری وپاکی بود که امام علیه السلام به آن اشتهار کامل داشت، ولی بحث در این است که آیا ابقای چنین افرادی مطابق سیاست وتدبیر وهمراه با م آل اندیشی وآینده نگری بود؟ واگر فردی غیر متقی در موقعیت امام قرار داشت وبه وسیله همان گروهی روی کار می آمد که امام به وسیله آنها روی کار آمد، آیا چنین افرادی را در مقام ومنصب خود باقی می گذاشت؟ یا که درایت وآینده نگری ومصالح شخصی امام (منهای تقوا ومصالح عالی اسلام) نیز ایجاب می کرد که این گونه افراد را از مقام ومنصب خود کنار بزند وپستهای حساس اسلامی را به دست افرادی بسپارد که مورد رضایت مسلمانان وانقلابیون باشند؟

برخی طرفدار نظر نخست هستند ومی گویند تقوای امام علیه السلام سبب شد که این گونه افراد را از مناصب اسلامی برکنار کند، والا مصالح شخصی علی علیه السلام ایجاب می کرد که به معاویه کاری نداشته باشد ومدتی با او مدارا کند تا با حوادثی مانند جنگ «صفین» و «نهروان» رو به رو نشود ولی محققان دیگر، مانند دانشمند فقید مصری عباس محمود عقاد، نویسنده کتاب «عبقریة الامام علی» ونیز نویسنده معاصر حسن صدر نظر دوم را تأیید می کنند وبا ارائه دلایلی روشن نشان می دهند که اگر امام علیه السلام راهی جز این را می رفت با مشکلات بیشتری رو به رو می شد وعزل معاویه وامثال او نه تنها مقتضای تقوای آن حضرت بود، بلکه م آل اندیشی وآینده نگری ومصالح کشور داری نیز ایجاب می کرد که این عناصر فاسد را از دستگاه خلافت طرد کند.

درست است که امام علیه السلام پس از عزل معاویه با امواجی از مخالفتهای شامیان رو به رو شد، ولی در صورت ابقای او نه تنها با مخالفت این گروه مواجه می بود بلکه مخالفت انقلابیون ستمدیده را نیز که امام علیه السلام را روی کار آورده بودند موجب می شد ومخالفتها ومشکلات روز افزون می گردید وجامعه اسلامی بیش از پیش گرفتار تشتت و زیان می شد.

اکنون لازم است با دلایل این نظر آشنا شویم:

1 امام علیه السلام به وسیله انقلابیون محروم وستمدیده ای روی کار آمد که از ستمگریهای عمال عثمان جان به لب آمده بودند وسرانجام در مدینه گرد آمده، او را به قتل رسانیدند . قدرت طغیان وخشم توده های محروم به اندازه ای بود که حتی افرادی مانند طلحه وزبیر را به سکوت واداشت وبه بیعت با علی علیه السلام وادار کرد.

این گروه انقلابی به این منظور دست امام علیه السلام را به عنوان بیعت فشردند که در کشور اسلامی به خودسریها وخودکامگیها خاتمه داده شود وطومار فساد وتباهی طبقه حاکمه در هم پیچد.

در کنار این گروه، نیکان صحابه بودند که از خلیفه قبل کاملا ناراضی بودند، ولی خاموش وبی طرف مانده بودند وپس از قتل خلیفه با امام علیه السلام بیعت کردند.

از طرفی استبداد وفساد دستگاه معاویه بر کسی پوشیده نبود. اگر علی علیه السلام در این مورد اغماض ومسامحه می کرد کار او بجز یک نوع سازش با معاویه ونادیده گرفتن اهداف انقلابیون ونیکان صحابه تلقی نمی شد. تثبیت موقعیت افرادی مانند معاویه در نظر فداکاران پاکباز امام علیه السلام یک نوع مصالحه سیاسی وریاکاری محسوب می شد وهرقدر که معاویه از این کار برای تطهیر خود استفاده می کرد علی علیه السلام همان قدر زیان می دید. احساسات تند وطوفانی مردم را جز اعلام عزل وانفصال پسر ابوسفیان چیز دیگری فرو نمی نشاند .اگر امام علیه السلام با معاویه مداهنه ومماشات می کرد در نخستین روزهای حکومت خود اکثریت طرفداران خود را از دست می داد وروح عصیان وطغیان آنان بار دیگر تحریک می شد وبنای مخالفت با علی علیه السلام را می گذاردند وتنها اقلیتی که در هر حال تسلیم نظرات امام علیه السلام بودند به او وفادار می ماندند ودر نتیجه در مرکز حکومت اسلامی اختلاف و دو دستگی پدید می آمد وتوده های متشکل را که پشت سر امام علیه السلام قرار گرفته بودند، به صورت دسته های موافق و مخالف در می آورد و چراغ عمر حکومت علی علیه السلام در همان روزهای نخست خاموش می شد.

2 فرض کنیم انقلابیون تند وحاد مماشات امام علیه السلام را با معاویه می پذیرفتند ودر صفوف متحدان علی علیه السلام اختلاف ودو دستگی پیش نمی آمد، ولی باید دید که معاویه در برابر مدارا ودعوت امام به همکاری چه واکنشی از خود نشان می داد.آیا دعوت علی علیه السلام را می پذیرفت واز مردم شام برای وی بیعت می گرفت ودر نتیجه خاطر امام از ناحیه شام آسوده می شد؟ یا که معاویه با هوشیاری وآینده نگری خاص خویش پی می برد که این مماشات ومدارا چند روزی بیش نمی پاید وعلی علیه السلام پس از استقرار وتسلط کامل بر سراسر قلمرو حکومت اسلامی، او را از کار برکنار خواهد کرد وبه خودکامگی او پایان خواهد داد؟

شیطنت وم آل اندیشی معاویه بر کسی پوشیده نیست.او بیش از همه کس علی علیه السلام را می شناخت ومی دانست که وی نمی تواند در پوشش حکومت او به خودکامگی وصرف بیت المال در راه اغراض سیاسی خود ادامه دهد، واگر امام او را به همکاری دعوت کند جز سازش موقت ومصلحت آمیز چیز دیگری نمی تواند باشد وبعدا او را با تمام قدرت قلع وقمع خواهد کرد وسرزمین بزرگ شام را به دست نیکان صحابه وافراد صالح خواهد سپرد.

با توجه به مراتب یاد شده، هرگز معاویه دعوت امام علیه السلام را نمی پذیرفت بلکه از آن، همچون پیراهن عثمان، برای تحکیم موقعیت خود در میان شامیان ومتهم ساختن علی علیه السلام به شرکت در قتل خلیفه استفاده می کرد.

جایی که ابن عباس می داند که مماشات امام علیه السلام همیشگی نخواهد بود بلکه تا وقتی است که آن حضرت بر اوضاع مسلط گردد، معاویه بهتر از او می داند که سازش علی علیه السلام با او موقت وزود گذر است ودر آن صورت قطعا دعوت امام را نمی پذیرفت وبه فکر چاره می افتاد .

فرصتی که از دست می رفت

بزرگترین فرصت وحربه ای که معاویه داشت خون عثمان بود. اگر او در همان روزهای نخست از این فرصت استفاده نمی کرد دیگر نمی توانست این حربه را به کار ببرد.

معاویه پیراهن خونین خلیفه را همراه با انگشتان نائله همسر عثمان، که هنگام دفاع از شوهرش قطع شده بود، از بالای منبر شام آویخته بود تا شامیان را به خونخواهی عثمان، که به ادعای معاویه به تحریک علی علیه السلام کشته شده بود، وادار کند.اگر او در همان روزهای نخست به دعوت علی علیه السلام پاسخ مثبت می گفت دیگر نمی توانست ریختن خون عثمان را به حساب امام بنویسد ومظلومیت عثمان را بر ضد آن حضرت عنوان کند. قتل عثمان تنها فرصت تاریخی بود که معاویه می توانست از آن به عنوان حربه برنده بر ضد علی علیه السلام استفاده کند واعمال این حربه در صورتی امکان پذیر بود که دعوت علی علیه السلام را نپذیرد و الا با بیعت او با امام، پیشوایی علی علیه السلام تثبیت وخون عثمان نیز لوث می شد وفرصت از دست می رفت.

پی ریزی یک حکومت موروثی

معاویه سالها بود که با زیرکی خاص، با بذل وبخششهای بی حساب، با تبعید شخصیتهایی که حکومت او را تحمل نمی کردند، با تبلیغات گسترده، با جلب عنایت خلیفه وقت، مقدمات یک سلطنت موروثی را پی ریزی کرده، پیوسته مترصد مرگ یا قتل عثمان بود تا به آرزوی دیرینه خود جامه عمل بپوشاند.

از این رو، حتی پس از آگاهی از محاصره خانه خلیفه به وسیله انقلابیون، او را کمک نکرد تا هرچه زودتر سایه عثمان از سرش کوتاه شود واو به آرزوی خود برسد.چنین فردی هرگز دعوت امام علیه السلام را نمی پذیرفت، بلکه از آن به نفع خود وبه ضرر امام استفاده می کرد . تاریخ به روشنی گواهی می دهد که خلیفه وقت از معاویه استمداد کرد، ولی او با کمال آگاهی از وضع او به یاریش نشتافت.

امیرمؤمنان علیه السلام در یکی از نامه های خود به معاویه می نویسد: «تو در آن روز عثمان را کمک کردی که کمک کردن به نفع تو بود، ودر آن روز او را خوار وذلیل کردی که کمک کردن تنها به نفع او بود» . (9)

امیرمؤمنان علیه السلام در یکی دیگر از نامه های خود به معاویه می نویسد: «به خدا سوگند، پسر عموی تو را جز تو کسی نکشت ومن امیدوارم که تو را، به مانند گناه او، به او ملحق سازم» . (10)

ابن عباس در نامه خود به معاویه می نویسد: «به خدا سوگند، تو مترصد مرگ عثمان بودی ونابودی او را می خواستی ومردم را از یاری او بازداشتی.نامه واستمداد واستغاثه او به تو رسید، ولی به آن اعتنا نکردی، در حالی که می دانستی مردم او را تا نکشند رها نخواهند کرد. او کشته شد، در حالی که تو آن را خواستی. اگر عثمان مظلوم کشته شد، بزرگترین ستمگر تو بودی» . (11)

آیا با این وضع که وی پیوسته مترصد مرگ یا قتل خلیفه بود تا به آرزوی خود برسد، دعوت امام علیه السلام رامی پذیرفت وفرصتی را که روزگار به او ارزانی داشته بود از دست می داد؟ (کتاب: فروغ ولایت ص 376، جعفر سبحانی)

پی نوشت ها:

1 نهج البلاغه

2 نهج البلاغه ج 1 ص 59 و شرح نهج البلاغه ج 1 ص 269 270

3 شرح نهج البلاغه ج 7 ص 37 38

4 این گروه، با آغاز خلافت امیرمؤمنان (ع) منافع نامشروع خود را در خطر می دیدند، و عدم شرکت آنان در مراسم تقسیم بیت المال، جنبه اعترض داشت! مترجم

5 شرح نهج البلاغه ج 7 ص 38 39

6 مدرک سابق ج 7 ص 39 40

7 تاریخ طبری، ج 5، ص .161

8 تاریخ طبری، ج 5، ص .160

9 نهج البلاغه، نامه .37

10 العقد الفرید، ج 2، ص .223

11 شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص .58

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان