خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
والصلاه والسلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین اعوذبالله من الشیطان الرجیم قل ان صلاتی و نسکی و محیای و ماتی لله رب العالمین, اوصی عبادالله بتقوی الله و اتباع امره و نهیه
امیدواریم که خداوند به همه مردم ما توفیق بدهد که جوهره تقوا, گوهر ارزشمند آسمانی را در وجودشان حفظ و تقویت کنند.
حتما در خاطرتان هست که بحث های خطبه اول من درباره اخلاق در قرآن است.
البته بحث اصلی درباره خود قرآن بوده است.
کم کم وارد بحث های محتوایی قرآن شدیم, فصل احکام را تمام کردیم و وارد بحث اخلاق شدیم دامنه بحث های اخلاقی خیلی وسیع است و طولانی شده خطبه های اخلاقی ولی فکر می کنم برای جامعه ما می تواند مفید و سازنده باشد.
در آخرین خطبه درباره انسان دوستی در مقابل حسد حرف زدیم.دو سه خطبه از ضررهای حسد و منافع انساندوستی صحبت شد البته باز حرف خیلی است ولی بیشتر نمی توانم درنگ کنیم روی فصل اخلاقی امروز می خواهم درباره یک مسئله بنیانی و مادر در اخلاق و همه عملکردهای زندگی به طور بسیار فشرده حرف بزنم.
مسئله اخلاص و نقطه مقابل آن ریا که اخلاص امروز از لازمترین روحیات انسانی است در جامعه ما و ریا بیسار خطرناک و مضرر و منهدم کننده انسانهاست.
فرهنگ جامعه ما احتیاج دارد که روی این مسئله یک مقدار تاکید بشود که روحیه اخلاص و جهت درست در زندگی انتخاب شود.
البته بحث های من مختصر است.
آنهایی که علاقمند هستند بااشاراتی که می کنم خودشان می روند دنبال بحث ها در قرآن به مسئله اخلاص بسیار بها داده شده است.
در بحث اخلاص, بحث نیت هم هست و جهت هم هست که اینها همه با هم معنا می دهد و ما جداگانه وارد بحث جهت و نیت نمی شویم و بحث ریا را در همین بحث می بینیم و سعی می کنیم همینجا در یک خطبه و حداکثر در دو خطبه این بحث را تمام بکنیم.
در قرآن راجع به اخلاص, خلوص نیت, آیات زیادی داریم با لفظ ماده خلوص و اخلاص بیش از 25 آیه نیست اما مضموم شاید صدها آیه, آیه هایی که صریح گفته اند در مورد ضرورت و اهمیت اخلاص و جهت دار بودن و هدف دار بودن هدف حق در زندگی انسان بسیار صریح و محکم قرآن حرف زده است و اصلا پایه حرکت تکاملی بشر را و سعادت انسان را از اینجا می گیرد.
و واقعا هم با منطق و استدلال این مسئله قابل اثبات است گرچه خود موصوف قرآن و به تبع آن روایات بسیار گویا است روایات صحبت از هزاران و خیلی فراوان است هم کلمات قصار و هم سیره و داستان و اتفاقاتی که افتاده است گویای این مسئله هستند.
اخلاص اگر در تقسیم کلی گاهی در عبادت است و گاهی در کارهای روزمره زندگی است.
اگر عبادت را بخواهیم بحث بکنم, عبادت بطور کلی بدون اخلاص درست نیست اصلا و هیچ نتیجه ایی ندارد.
مسایل غیرعبادی هم اخلاص در آنها رکن است برای ثمربخشی و تاثیرگذاری و سازندگی و در مورد عبادات فقها نوعا و شاید به اتفاق نظر می دهند که عبادت بدون اخلاص و مشهور به ریا باطل است.
اصلا بطلان و کسی که به نوعی در عبادتش ریاکاری بکند در آن چیزهایی که جنبه عبادت دارد بعضی چیزها است که می تواند عبادت باشد اما ماهیتش عبادی نیست در بسیاری از امور زندگی ما این طور است.
اما چیزهایی است که نسک است و بعنوان عبادت به ما داده شده است اگر در اینها اخلاص نباشد باطل است مثلا در نماز, روزه و حج و هر یک از اینها اگر ریا پیدا شود و تظاهر وجود داشته باشد باطل است این نظر فقها است.
حکما و فلاسفه قبولی عبادات را مشروط به اخلاص می دانند آنها بحث بطلان و صحت ندارد.
بحثشان این است که قبول نمی شود عبادت بدون اخلاص که برای خداوند نباشد قبول نیست و درجه ایی ندارد.
عرفا چون بحث آنها سلوک است و رسیدن به خداوند است اخلاص را شرط وصول می دانند و می گویند اگر اخلاص در عبادت ما نباشد ما واصل نمی شویم به آنجایی که باید واصل شویم, چون عرفان دنبال وصول و رسیدن به حق و خدا است.
حکمت دنبال فلسفه و آثار عبادات است و فقهه متکفل صحت و بطلان و بحث هایی اینچنینی است پس ببینید حکمای اسلام, عرفای اسلام و فقهای اسلام همه می گویند که بدون اخلاص و بدون نیت درست نمی شود عبادت کرد, و وقت انسان هدر می شود و چیزی از آن بیرون نمیآید و هزینه می کنیم بدون گرفتن چیزی همینجا جهت را ببینید, انسان بالاخره در زندگی باید یک جهتی داشته باشد وقتی که جهت را و هدف را انتخاب کنیم, عبادات برای این است که به آن طرف برویم, اگر جهت دار و هدفدار زندگی بکنیم, موارد غیر عبادی هم عبادت می شود.یعنی شما ممکن است الان مشغول کارتان هستید.
استاد درس می دهد, مهندس نقشه طراحی می کند, کاسب در حجره نشسته و تجارت می کند, دانشجو درس می کند و بالاخره هر کسی کاری انجام می دهد.
اینها می تواند عبادت هم باشد, درس باطل نمی شود اگر به خاطر خودنمایی یا پول پست و یا هر چیز دیگری درس بدهید, باطل نمی شود اما آن بحث عبادت چیز دیگری است, اگر بخواهد عبادت باشد این عبادت جنبه خدایی که پیدا می کند و برای خدا و قصد قربت و برای رسیدن به خداوند باشد, هم عبادت است و هم زندگی بنابر این به یک معنا ما اگر اخلاص را در وجود خودمان تعبیه بکنیم و این حالت را انتخاب بکنیم, سراسر زندگی ما عبادت است, خواب, غذا خوردن و همه اینها را که در راه خداوند است عبادت محسوب می شود.
این مهمترین دستاورد بشری است و اگر این نوع انسانها در جامعه پیدا شوند اینها هم خودشان بدنبال حق می رفتند و هم انسانهای دیگری را هم به طرف سعادت می بردند و نقطه مقابل آن ریا است, نعوذوبالله ما اگر مبتلا به ریا شویم, حالا در مسایل زندگی, خانه ریایی داشتن, ماشین ریایی داشتن, تجملات یا زهد و فخر ریایی داشتن و به رخ مردم کشیدن, در همه نوعش که خوب همه اینها خسارت است, اما خسارت عمده اش برای ماها که مسلمانیم, این است که عباداتمان باطل می شود, نماز, روزه و حج و همه اینها اگر ریا آمد.
بنابر این مسئله اخلاص یک مسئله بنیانی است که هر انسانی راه خودش را که ما حالا درباره مسلمانها صحبت می کنیم با اهل قرآن حرف می زنیم که راه خودش را از طریق اخلاص و خلوص نیت انتخاب بکند, بسیار مهم است من خواهش می کنم روی این فکر بکنید.
اگر عاقل هم باشیم, فکر بکنیم صرفه جویی همین است که راه خودمان را خدایی انتخاب بکنیم, و جهت مان را خدایی کنیم آیه ایی که اول صحبتم خواندم, این کلمه اخلاص در آن نیست ولی روح اخلاص است.
((قل انی وجهت وجهی للذی فطرالسموات والارض)) من جهتم را به خدای فاطر آسمانها و زمین قرار دادم ((قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین)), اینجا عبادات را می گوید و نماز و سایر نسک و مناسک به اضافه محیای و ممات یعنی همه چیز.
واقعا انسانهایی را در تاریخ می تواند یافت که اینها اینگونه بوده اند همه چیز برای خداوند.
اینها را می گویند, مخلص, البته یک کسان دیگری را هم در قرآن داریم که آنها مخلص هستند.
مخلص به کسر لام یک معنا دارد و مخلص به فتح لام یک معنای دیگری دارد.
آیات مربوط به مخلصین حدود یازده تا است که کلمه مخلص را دارد, مخلص الهدین, و آیات مربوط به مخلص ظاهرا حدود دوازده تا است.تفاوت اینها این است که مخلص به کسانی در قرآن اطلاق شده, نوعا رفته روی مصداق ها, انسانهایی که واصل شده اند, خداوند اخلاص آنها را پذیرفته و تحت چتر حمایت حفاظتی خداوند قرار داده, یعنی یا معصوم اند یا تالیته و معصوم اند و با عمل و اراده و نیت و سلوک خودشان به نقطه ایی رسیده اند که دیگر از آنجا خداوند حفظشان می کند, مثلا حضرت یوسف تعبیر مخلص برایش شده است, چند انبیا و بعضی غیر انبیا هم در قرآن هستند بنابر این ماها الان اگر باشیم مخلص هستیم نه مخلص یعنی کسانیکه در راه خداوند نیتشان را برای رسیدن به خداوند و جهت حق مخصوص راه خدا کرده اند و همینجا عرض کنم حق و خدا اینجا تقریبا مساوی می شوند.
یعنی انسان اگر جهت حق را انتخاب بکند آنجا خدا هم هست ممکن است عبادت نباشد ولی انسان حرکتی که می کند برای حق حرکت می کند, نوعا جاهایی که حق هست, می تواند انسان جای آن خدا را هم بگذارد و جاهایی که خداوند مطرح است می شود حق را هم گذاشت در ادبیات.بنابر این جهت گیری حق و مشروب نکردن زندگی خودمان به ریا و تظاهر بیخود و ریاضات خودمان را با ریا باطل نکنیم این از توی آن اخلاص, وصول به حق و درجه گرفتن پیش خداوند بیرون میآید.اعمال ما نیتمان معنای درست پیدا می کند, تعبیر ائمه ما این است لوخلصتن نیات لذکه الاعمال این یک روایت است, یعنی اگر نیتها خالص شود, اعمال هم پاک است.ممکن است در آن اشتباه هم اتفاق بیفتد اما پاک است و با خلوص نیت ((نجاه الامور)) یعنی موفقیتها با خلوص نیت بدست میآید.
آیات قرآن را بعضی هایش را برایتان خواندم نقطه مقابل در مقابل ریا ببنید.
من یک دو مورد می گویم خوب خیلی فراوان است نمی شود همه آنها را گفت, عرض کردم صدها آیه صریح و محکم داریم, یک جا قرآن در سوره بقره به مردم می فرماید یا ایها الذین آمنو لاتبطلو صدقاتکم بالمن والعضا تا اینجا مربوط به ریا نیست و بعد از آن می رسیم می فرماید انفاق که می کنید, صدقه که می دهید با منت گذاشتن برطرف یا ایذا طرف و به نوعی زخم زبان شدن و تحقیر کردن, حالا به هر شکلی, صدقات خودتان را باطل نکنید, خوب از این می فهمیم که اگر ما کمکی به کسی بکنیم یعنی منت بگذاریم, یا تحقیر بکنیم یا او را اذیت بکنیم با زبانمان, مثلا آقا برو کار کن وقتی که دارید می دهید نصیحت غیر از اذیت است.
اگر ما اذیت بکنیم باطل است صدقه مان, حالا صدقه دادن, پول خرج کردن است یعنی این درجه نمی گیرد مثل اینکه پول را نگهداشتید یا بیرون ریختید.
البته نتیجه آن را آن کسی گرفته است می برد و تاثیر اجتماعی هم دارد ولی از لحاظ خودتان خود انسان اینجا خسارت می بینید.
قرآن یک تشبیه می کند, می فرماید:کالذی نیفقو مال رعائا الناس اینجور صدقه مثل کسی است که در انفاق ریاکاری می کند در ادبیات عرب می گویند که مشبه باید از مشبهه به کمتر باشد و مشبهه به باید قویتر باشد.
یعنی اینهایی که صدقه ما من العضا را تشبیه می کند در بطلان به صدقه ریایی باید ریا خیلی بیشتر باطل و مذموم باشد که هست یعنی شما با این کارتان شبیه یک انسان ریاکاری می شوید که پولش را خرج می کند برای ریاکاری خوب این خیلی معنا دارد و واقعا اوج بطلان و بی ثمر بودن را و هدر دادن مال را نشان می دهد که انسان با ریاکاری.
البته من اینجا باید یک بحث بسیار مهمی اشاره کنم که مخلوط نشود بحث ما که اینکه آدم انفاق علنی بکند با ریا داشتن فرق می کند.حتما معنایش این نیست که آدم اگر کارهای علنی بکند, مدرسه بسازد, مسجد بسازد, پول به فقرا بدهد, خیرات کند, علنی هم بکند, این عیبی ندارد قرآن در 7 و هشت مورد می گوید باید هم سری و هم علنی شما انفاق بکنید آدم می تواند قصد خداوند بکند, اخلاص داشته باشد ولی علنی انفاق بکند, به خاطر اینکه تاثیر دارد, تشویق دیگران را دارد, دیگران را ترغیب می کند که وارد این کار بشوند جامعه را تلطیف می کند تا حس ترحم را در جامعه نشان بدهد آدم می تواند خیلی از اهداف خوب را در انفاق علنی داشته باشد, اینجا باز اخلاص است.
یعنی انسان علنی می گوید من اینچنین هستم و گاهی علنی انفاق می کند برای اینکه سنت را در جامعه تقویت بکند و انسانها را تشویق بکند این می شود جزو موارد عبادت و اخلاص حتی در عبادت هم می تواند این اتفاق بیفتد یعنی یک کسانی ممکن است عمدا در مسجد بیایند برای اینکه دیگران را تشویق کنند, خوب میآید که مردم ببینند میآید به نماز جمعه برای اینکه مردم ببینند, این دو حالت دارد, یک بار می خواهد بگوید من آمدم که من را ببینید و یک بار می گوید آمدم تا نماز جمعه را ببینید.به منظور ترویج و یکی تظاهر می کند برای اینکه خودش, چتر خودش را بگستراند, همین جا هم می تواند باز دو جور باشد یک جور شخص خودش را محبوب کند برای اینکه کار بکند و یک بار نه بر آدم در ذهن دارد که لذت ببرد خودش کلاه سر مردم بگذارد و یک باطن بدی دارد اما ظاهر خوبی برای خودش ساخته در بعضی از روایات می فرماید که ریاکار; ((باطنه علیل و ظاهره جمیل)) باطن علیل و مریض دارد ولی ظاهر متناسب و خوب و قابل ستایش و پسندیده دارد ممکن این ظاهر به نفع مردم تمام شود و مردم از او درس بگیرند اما او خودش پیش خداوند چیزی را کسب نمی کند چون برای خداوند نکرده و یک چیزی دیگری در ذهن خود می پردازند, است.
لذا من می خواهم این درس را شما از این آیات و روایات بگیرید و آن این نکته است که خودتان بین خود و خدا محاسبه کنید و ببینید این کارهایی که می کنید جهت الهی دارد, اگر جهت الهی داشته باشد سراسر زندگی می تواند الهی باشد و می تواند هم این نقطه منفی باشد آدم ظاهرش جمیل باشد اما با یک باطن مریض و علیل و مجروح در جامعه سالم و روبراه دیده شود و این بدترین خسارتی است که انسانی می بیند.
درباره ریا می گویند اولا نوعی شرک است که آدم چیزهایی را باید از خداوند درخواست کند از مردم مطالبه می نماید مخصوصا در عبادات نوعی نفاق است برای اینکه دورویی, دورنگی و دو شخصیتی است.اینکه نشان می دهی, نیست انهدام از درون است و مثل خوره می ماند که خودمان را از درون می خوریم و این بدترین حالت است تعبیر قرآن برای اینها مثل یک سنگ, صخره ای است که یک لایه از خاک آنرا پوشیده و گیاه می تواند سبز شود و رشد کند و با یک باران تند این خاک شسته شود و سنگ را بدون پوشش خاک و یک صخره مزاحم باقی بگذارد و دیگر آن خاصیت ثمردهی را ندارد فقط خاصیت سنگ را دارد حالا اینکه باید ببینیم سنگ چه خاصیتی می تواند داشته باشد قرآن این موضوع را از بعد پوشش گیاهی به آن توجه کرده است بنابراین واقعا ما خودمان باید خودمان را از نظر اخلاقی محاسبه و ارزیابی کنیم و جهت خودمان را اصلاح کنیم عمل مان را آن مقداری که می تواند مفید باشد تظاهرش برای تربیت جامعه تظاهر کنیم و آن مقداری که لزومی به تظاهر ندارد را بین خودمان و خدا نگه داریم.
البته یک بحث دیگری همین جا وجود دارد بنام سمعه که می تواند بد نباشد یک وقتی انسان کاری را برای خدا انجام می دهد و بعد وقتی می فهمد که مردم فهمیدند خوشحال می شود و از اینکه یک آبروداری در جامعه برایش پیش آمده خوشحال است, این عیبی ندارد چون انسان کار را برای خدا انجام داده و موقعی که کار می کرده به فکر نشان دادن نبوده است ولی مردم بعدا می فهمند و او هم خوشحال می شود و این ریاکاری نیست این حفظ آبروست و این می تواند لطف خداوند باشد.چون در یک روایتی دارد که شاید حدیث قدسی است ((به بنده می فرماید تو تلاش کن اعمال عبادی خودت را بپوشان ولی من او را طاهر می کنم)).یعنی خداوند انسانهایی را که برای خدا کار می کنند مثل گلی که بالاخره عطرش پخش می شود, در جامعه پخش می شود این که خداوند می فرماید این کار را می کنم, اینطوری است و قرار اینجوری داده که کار خوب طبعا آثارش ظاهر می شود و مردم می فهمند عیبش این است که ما از اول بخواهیم برای غیرخدا عبادت کنیم و یا کارهای اجتماعی مان جهت شخصی داشته باشد و نگوئید این مساله به کجا برمی خورد جهت شخصی داشته باشد بالاخره کار می خواهد انجام شود بله من هم می گوید کار می شود ولی اگر فرهنگ جامعه فرهنگ ریاکاری شد این جامعه به جایی نمی رسد, کارهای بی محتوای می کند, ظاهرسازی می کند, کیفیت کار پائین میآید اصلا یک اشکال که کیفیت کار در جوامعی که تربیت درست ندارند کیفیت کارشان پائین است محصول کارشان کیفیت ندارد بخاطر همین ریاکاری است.
اگر جهت الهی داشته باشند کارشان را متقن انجام می دهند و می دانند که خداوند آگاه است و وقت و پولی را که مصرف می کند, حساب می کند و از امکانات الهی استفاده می کند فرض بکنید این باید مورد قبول باشد خوب کار را انجام دهد.
خداوند چنین کاری را به مردم معرفی می کند, معرفی می کند یعنی اینکه سنن الهی و سنن آفرینش این است که نمی گذارد بالاخره این گنج زیر خاک بماند, روزی این گنج خودش را نمایان می سازد نمی گذارد این گل عطر بیافشاند و عطرش به مشام دیگران نرسد.سنت الهی این است, انشاالله که بتوانیم خودمان را با جهت خدایی تنظیم کنیم و ((اینما تولوافتم وجه الله)) اگر هدفمان خدا باشد از هر راهی برویم به خدا خواهیم رسید اما اگر هدفمان خودمان باشد از کعبه هم که عبور کنیم به خودمان باز می گردیم و به خدا نمی رسیم ((من کان هجرته الی الله و رسول و هجرته الی الله و رسول)) به کسی که هجرتش به نفس خودش باشد هر جا برود سقوط می کند و نمی فهمد چه اتفاقی دارد می افتد.
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی صدیقه الطاهره و سبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمدبن علی و جعفربن محمد و موسی بن جعفر و علی این موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی(عج) صلوات الله علیهم اجمعین.
اوصیکم عبادلله و تقوی الله.
مسائل روز متعدد است و بنده باختصار به همه آنها که فکر می کنم تذکرش می تواند مفید باشد می پردازم اولین مساله روز حرکت شکوهمند پیکرهای شهدای مفقودالاثر و جاویدالاثر که این روزها فضای ایران را معطر ساخته است و جامعه ما را در یک کانال دیگری برده است باید تقدیر کرد از این انسانهایی که زحمت می کشند و از زیر خروارها خاک و در جاهای خطرناک می گردند و این سرمایه های عظیم اجتماعی خفته در خاک را پیدا می کنند و میآورند و آنها را شناسنامه دار می کنند.کار بزرگی است.
مساله مفقودان جنگها در همه جنگها همیشه یک مساله مهم و دلخراشی برای ملتها بوده است شما همین الان بعد از گذشت دهها سال از جنگ ویتنام می بینید آمریکائی ها دربه در به دنبال مفقودان خودشان در ویتنام هستند.
اکثر جنگها اینطوری است و یکی از کارهای مهم برای انسانهای خوب این است که بالاخره تکلیف این از دست رفته ها را روشن سازد.
آدم خودش را جای خانوادههای مفقود بگذارد و ببیند که خانواده ای که عزیزش را به خدا داده و هیچ خبری از او ندارد و حتی نمی تواند بر سر قبر او آرامش بیابد چه حالتی دارد مخصوصا وقتی که حرفهایی است که تعدادی در زندانهای عراق اسیرند, مسائل یک قدری پیچیده تر می شود و کار خیلی ارزشمندی است که اینها انجام می دهند.
راههای درستی هم می روند, شبه ای هم ندارد و از پیش بینی های خوبی که در آن زمان ارتش و سپاه کردند پلاکهایی به رزمندگان می دادند که آن پلاکها زیر خاک و حتی در رطوبت هم سالها می ماند و این پلاکها معرف انسانهاست و نوعا با این پلاکها افراد قابل شناسایی هستند البته اگر گاهی پلاک فرد گیر نیاید امروز با علوم پیشرفته ای که وجود دارد از یک قطعه استخوانی هم می تواند آدم را شناخت با امکانی که علوم بیولوژیک در اختیار انسان قرار داده و ما هنوز کمتر به این وسیله احتیاج پیدا کرده ایم اما واقعا عملی است.
من با یکی از مسئولان ویتنامی که صحبت می کردم که شما الان چگونه به آمریکایی ها جسد تحویل می دهید, می گفت:آنها میآیند با دقت و بااستفاده از ابزار, خودشان می فهمند که قطعه استخوان و هرچه ما برده ایم متعلق به چه خانواده ای است و قابل تشخیص است که به کدام مفقود تعلق دارد.
به هر حال امروز تا به حال هزاران نفر از این عزیزان پیدا شده اند و اجساد مطهر آنان آمده و عطرافشانی کرده و همین الان در شهرهایی که اینها وارد می شوند می بینید چه ولوله ای, چه نشاطی و چه شوری و روحیه آسمانی پیدا می شود.
ما باید از این مردم خوب هم تشکر کنیم که شهدایی که از شهر آنان عبور می کنند و به خانواده و شهر آنان مربوط نیست ولی مثل بچه های خودشان از این پیکرهای مطهر استقبال می کنند, جای قدردانی دارد این نشان از عمق وابستگی ملت ما با آرمانهای انقلاب و مجاهدان راه انقلاب است.
موضوع دیگر اظهارات اخیر رهبر بزرگوار انقلاب است چه در فرمان 8 ماده ای ایشان و چه در سخنانی که در سفر به استان گیلان داشتند که سیاستها و راهکارها را تا حدود زیادی برای مسئولان و مردم روشن کردند که این خیلی باارزش است و امروز برای همه مسئولان و مردم مشخص است که سیاست کلی نظام اسلامی مبارزه با فقر, فساد و تبعیض است و جهت کار به کجا می رود و اینکه اقتدار ملی از راهکارهای درست تحقق این سیاستها است و بدون اقتدار ملی عملی نیست که ما بتوانیم این اهداف بزرگ و مشکل را بدست بیاوریم.
کم کم به برنامه هم ایشان جلو رفتند و بخاطر اینکه نیاز می بینند تاکید کنند ایجاد اشتغال برای خیل عظیم انسانهای نیرومند و پرانرژی بیکار و رسیدن به معاش مردم که طبقه فقیر تحت تاثیر این شرایط قرار دارد, تقریبا راهکار را بیان کردند و تکلیف همه ما روشن است دولت, مجلس, قوه قضائیه, نهادهای دیگر همه باید در این مسیر حرکت کنند.
معلوم است که تحقق این اهداف با رونق اقتصادی و توسعه تولید بوجود میآید و راه دیگری نداریم حتی اگر ما آنقدر پول داشتیم که همه چیز را از خارج بیاوریم و به مردم بدهیم, آن سیاستها را جواب نمی داد و اگر زندگی مردم با واردات تامین شود, جوابگو نیست چون بیکاری مثل خوره به جان جوانان مستعد ما افتاده است و این با نان, غذا و مسکن دادن حل نمی شود.
بنابراین باید فضا, فضای سازندگی و سرمایه گذاری باشد انسانها هرچه دارند سعی کنند در درجه اول برای عمران کشورشان و ایجاد شغل و تولید مصرف کنند که البته سیاستهای اجرایی یک برنامه مشخصی می خواهد تا دنبال کنیم که به این اهداف برسیم.
من فکر می کنم اهداف اعلام شده از سوی رهبری مخالفی در کشور ندارد و همه قبول داریم راه همین است و راه هم روشن است ما یک بار در این راه در دوران سازندگی پیش رفتیم و نتیجه گرفتیم می شود با آن تجربه و اصلاح نقاط ضعف و استفاده از نقاط قوت ما متناسب با امروز یک حرکت سازنده و مولدی برای کشور بوجود بیاوریم و الحمدلله منابع مالی هم کم نداریم که از این جهت نگران باشید.
مساله سوم مساله انتخاب است که واقعا موضوع مهم روز کشور است.
به روز انتخابات نزدیک می شویم و مقدمات فراهم شده, بنده دو سه تذکر می دهم که بخشی مربوط به مسئولان, بخشی مربوط به رسانه ها و بخشی هم مربوط به مردم است.
در مورد مسئولان ما همه وظیفه داریم که شرایط مناسبی را ایجاد کنیم تا مردم بتوانند اظهارنظر کنند روح انتخابات این است که مردم از حق خودشان استفاده کنند و تکلیف خودشان و وظیفه خودشان را در جهت دادن به کشورشان ادا کنند که حق و تکلیف است.مسئولان باید این شرایط را مناسب سازند و به صورت مناسبی برای مردم راه را باز بگذارند تا اظهارنظر کند از لحاظ نامزدها مشکلی نداریم, سلیقه های گوناگونی در صحنه است مردم می توانند رای خود را بدهند چه از بعد سیاسی, اقتصادی, فرهنگی و آرمانی و هرچه مورد نظر آنان باشد می توانند به یک فرد رای دهند.بنابراین برای مردم این زمینه هست اما اداره انتخابات مهم است واقعا هم در مرحله تبلیغات و هم در مرحله رایگیری, در مرحله تبلیغات به رسانه ها مربوط است تا سعی کنند اطلاع رسانی نمایند و رسانه ای چه صداوسیما, چه روزنامه, تریبونهای موجود مجلس و ائمه جمعه و دیگران اینها همه مال مردم است از فضای کشور استفاده می کنند.
مهم ترین وظیفه رسانه ها این است که مردم را آگاه کنند و مردم بدانند سعادت از کجا می گذرد و مشکل از کجا می گذرد, به کجا می توانند پناه ببرند یک انتخابی کنند, در چنین شرایطی رای اکثریت می تواند اطمینان بخش باشد چون وجدان عمومی کمتر از وجدانهای فردی اشتباه می کند.
توده مردم بالاخره با آگاهی می توانند انتخاب کنند, و مساله رسانه ها مطرح است, رسانه ها نباید به خود اجازه دهد فریبکاری کند و مردم را گمراه سازد و دیگران را خراب کند اینها درد جامعه را درمان نمی کند ممکن است درد یک باند, جریان و شخصی را درمان نماید که این وظیفه رسانه ها نیست این خیانت به مردم است.
مسئولان هم همینطور, مسئولان الان باید فضا را بگونه ای باز نگهدارند که هر کسی بتواند رای خودش را بدهد, اولا اطلاع رسانی را جدی بگیرید و به رسانه ها کمک کنند تا اطلاع رسانی کنند و ثانیا در سلامت انتخابات واقعا جدی باشند, مردم اگر احساس کنند رائیشان آن چیزی هست که بیرون میآید خیلی بیشتر استقبال می کنند, بالاخره یک اظهارنظری می کنند, یک فرد شاید می داند یک رای او تاثیر عمده ندارد ولی این را هم می داند این رای او با رایهای دیگر ممکن است با هم شود و تاثیر اساسی داشته باشد همه کارهای دنیا همین است بالاخره یک نفر یک رای موثر نیست مجموعه کار می کند ما در جمع می توانیم موثر باشیم, انتظار این است که مسئولان در سلامت انتخابات و آگاه کردن مردم فکر کنند, رسانه ها هم و مردم هم به عنوان یک شهروند یا مسلمان, یا انقلابی, یا غیر انقلابی وظائف خودشان در حضور پای صندوقها و انداختن رایشان به صندوق و نشان دادن افکار عمومی کمک کنند که خوب دمکراسی واقعی و آزادی واقعی و انجام وظیفه ملی همه اینجاست, آن تریبونهایی هم که مال امت هستند و مربوط به کل ملت هستند به نحویی از بیت المال استفاده می کنند یا حیثیتشان یا پولشان یا ابزارشان استفاده می کنند باید بی طرفی خودشان را حفظ کنند و به این و آن هم نسبت ندهند که از این یا از آن حمایت می کنند.بگذراند هر کس می خواهد حمایت کند اگر حق حمایت دارد خودش اعلام کند که من حامی این چنین چیزی هستم و این هم جز حقوق است که باید به آنها هم داد منتهی مسئله استفاده از ابزار امت و ملت و کل کشور مسئله ای است که قطعا باید اینجا عدالت و صحت عمل را ما همه مان مراعات کنیم.
مسئله چهارم این روزها مربوط است به صلیب سرخ بین المللی و هلال احمر و بنیاد بیماریهای خاص است که برنامه های اطلاع رسانی دارند, بنده می خواهم تاکید کنم که این نهادهای موثر و کمک به محرومان و نیازمندان در جامعه مهم اند, اینها هم از دولت بودجه می گیرند, هم مردم کمک شان می کنند ولی میدان کار و تامین نیاز مردم خیلی وسیع تر از اینهاست ما خیلی نیازمند به کمک های هلال احمر داریم و این نهاد هم خیلی زحمت می کشد, خیلی نیازمند به بنیاد بیماریهای خاص داریم بیماریهایی که واقعا نفس گیر است و علاجش مشکل است.رنج هایش خیلی شدید است, هزینه های معالجه اش بسیار بسیار گران است, خیلی بیمه ها حاضر نیستند پوشش دهند و لذا باید مجموعه مردم و دولت, این قشر وسیعی هم هستند باید به اینها برسیم و درد آنها را درد خودمان بدانیم.
و مسئله دیگری که این روزها مهم است مسئله فلسطین است که انصافا مسئله دلخراشی است از یک جهت و امیدوار کننده ای است از جهت دیگر, امیدوار کننده که یک ملتی با این همه رنج و مشقت و سرکوبی و فشار اینطوری در صحنه است و هر روز شهدایش را تشییع می کند و مجروحانش را عیادت می کند ولی باز هم جلوی گلوله ها پیدایش می شود و با حضور در صحنه ها با سنگ و بامشت به جنگ تانک و توپ و هلی کوپتر می رود, این خیلی عظمت دارد نقطه منفی آن این است که هم دنیا و هم اسرائیلی ها انصافا شقیع هستند, انصافا ظالمند, خیلی دارند بد می کنند, همین دیروز هفت مورد حمله با توپ و تفنگ و هلی کوپتر و موشک به این مردم مظلوم داشتند که اینها در محاصره اسرائیل هستند, اینها خودشان دولت مستقلی ندارند, مرزهایشان دست اسرائیل است,از هیچ جا کمک به اینها نمی رسد, خوب یک چنین مردمی در داخلشان هم خیلی جاها اسرائیلی ها هستند, چند متری آنها تانک های اسرائیل ایستاده اند و لوله هایشان را به طرف مردم گرفته اند, این مردم و اینقدر ظلم و فشار به اینها و این وجدان خفته دنیای امروز انصافا خیلی رنجآور است, معکوس عمل می کنند, دو جوان اسرائیلی در یک جایی اجسادشان پیدا شده, در غار در صحرا و در کجا رسانه های غربی برای اینها دارند روضه خوانی می کنند, معلوم هم نیست که چه کسی اینها را کشته, آیا سارق بوده, آیا فلسطینی ها بودند, اما این طرف دو کودک سه ساله و سه ماهه و چهار ماهه با گلوله مستقیم اسرائیلی ها در دامن مادرشان شهید می شوند, دنیا همین را خیلی راحت و ساده از آن می گذرد, آن طرف ماهیت مجرمانه بسیار روشن دارد, این طرف یک مسئله مشکوکی است به بهانه آن دو نفر هفت بار فلسطینی ها را گلوله باران و موشک باران کردند, ببینید این حقی است, تناقض ها را می گویم, آمریکا از هوا و زمین به اسرائیل کمک می کند هواپیما, پول, غذا, بازار و هرچه می خواهد به او می دهد و دیگر کاری ندارد, یک قایق اسلحه در ساحل غزه پیدا شده, یک سازمان رسمی فلسطینی هم اعلام کرده ما فرستاده ایم برای مردممان, یک موجی در دنیا درست کرده اند به عنوان اسلحه قاچاق برای اسرائیلی ها دارند اعصاب مردم را خرد می کنند ولی این طرف این همه کمک آمریکا, یک کمک رسمی قانونی است, چه دنیایی است که ما با آن مواجه هستیم و چه وجدانی است برای مردم غرب و رسانه های مدعی دمکراسی غرب حاکم است که اینجوری مسائل را به خورد مردم می دهند دیروز اسرائیلی ها دارند یک خندق می کشند بین غزه و مصر که رابطه مرزی را قطع کنند, که آنها ارتباطی با مصر نداشته باشند کمک بگیرند, دو کارگر اهل رومانی که خندق می کندند با انفجاری کشته شدند حالا ممکن است آنجا مین بوده, ممکن است چیز دیگری بوده اسمش را گذاشته اند انفجار فلسطینی و بعد رسما اسرائیل به مقر مرکزی نیروهای امنیت دولت خودگردان حمله موشکی کرده و بیست نفر را در آنجا کشته و زخمی کرده ببینید آن طرف یک حرکت مشکوک, این طرف یک کار به این وقاحت, اینها رسانه های غربی هم به این گونه مسائل پوشش می دهند هنوز هم مثل جریان هیتلر برای اسرائیل نوحه سرائی می کنند و مظلوم نمایی می کنند و این جمعیت معدود فلسطینی محاصره شده اسیر و که بالاخره هر موجودی اسیر شود یک چنگالی به صورت اسیر کننده خودش می زند که از جان خودش دفاع کند اینجور دارند با او رفتار می کنند و اسفبارتر از همه اینها که این مردم مظلوم, نیازمند به دارو و غذا و وسایل زندگی روزمره خودشان هستند, این مردم مظلوم, گرسنه, جهاد می کنند و میلیاردها دلار پولهای امت اسلام و عرب در بانک های خارجی دارد همین صنایع پشتوانه اسرائیل را تغذیه می کند, خیلی تناقض هست, خیلی جابرانه هست وضع دنیا, و یک چنین دنیایی ادعای عدالت و دمکراسی و آزادی و حقوق بشر می کند واقعا فضاحت دارد و متاسفیم که حتی در ایران انقلابی ما هم هنوز آدم هایی هستند که قبله شان این نوع دمکراسی هاست و دنبال اینها می گردند و از اینها می خواهند الگو بگیرند و درس بگیرند که متاسفانه فراوان هم هستند.
مسئله دیگری که در این هفته داریم روز دوشنبه سالگرد تنباکوست, لغو قرارداد تنباکوست, من به خاطر اهمیت آن این مسئله تاریخی را اینجا ذکر می کنم, با اینکه خیلی قبل است صد و دهسال پیش است اما مسئله مهمی است فقط این نقطه را می خواهم بگویم به خاطر مسائل روز کشور, می دانید با یک فتوای کوتاه نیم سطری آیت الله شیرازی یک توطئه بسیار خطرناکی که انگلیسی ها کشیده بودند از طریق انحصارات تنباکو, کشت و برداشت و بسته بندی و صادرات و فروش داخلی و همه را انحصارش را گرفته بودند و آن روز تنباکو جز مهم ترین اقلام تولیدی و صادراتی ایران بود و بنا داشتند از این راه ایران را به حیطه استعماری خودشان در بیاورند که بود, بیشترش کنند, با یک فتوا مردم حرکت کردند و حادثه مهمی است و آن کمپانی انگلیسی مجبور شد این را فسخ کند البته از دولت ایران غرامت گرفت حالا آن دیگر ضعف دولت بود, مردم کار خودشان را کردند, من از اینجا می خواهم یک مسئله مهمی را بگویم و آن این است که از روزی که حرکت تاریخ در دنیا به جای اینکه بر کاکل نیروهای مسلح و رزمندگان میدان جنگ بگردد آمد به طرف اراده مردم و رای مردم و حضور مردم در صحنه از روزیکه این فکر در دنیا پیدا شد حالا منشا آن هر که باشد, که تقریبا دو قرن است در ایران ما هر وقت, هر وقت می گویم بدون استثناست حالا آقایان اگر استثنائی دارند می توانند به من بعدا تذکر بدهند, هر وقت در ایران خواسته یک مسئله مهمی اتفاق بیفتد بدون روحانیت اتفاق نیفتاده, هر جا روحانیت در میدان آمده مسئله جدی شده و اساسی شده و به نتیجه رسیده و هر وقت روحانیت غایب بوده جریان شکست خورده شما این را یک تحقیق کنید, من حالا دو سه تای آنرا می گویم شما می توانید صدتا پیدا کنید, یکی همین تنباکو بود, آن طور به سرعت موفق شدند, بعدش مشروطه بود, کسی می توانست سلسله قاجار را که تا اعماق روستا حضور اقتصادی ونظامی و پلیسی داشتند از میدان در بکنند و از اینهامجلس بگیرد, غیر از روحانیت؟ این حرفها بود, فرنگ رفته ها می گفتند اما وقتی روحانیت آمد به میدان, مرحوم آیت الله خراسانی و دیگران فتوا دادند در مدت کوتاهی عدالتخانه و مجلس تاسیس شد, تا بودند مجلس بود, فرصت طلبان روحانیت را از صحنه بیرون کردند, مجلس هم مصادره شد و همه چیز به هم ریخت و بالاخره سر از رضاخان در آورد.
در جریان ملی شدن نهضت نفت که جریان مشعشع و با ارزشی است که از سال 26 و 27 شروع شد و موفق شد وقتی که آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام آ؟مدند و مردم پشت سر اینها آمدند نهضت پیروز شد, به محض اینکه اینها را از صحنه بیرون کردند خیال کردند اینها مزاحمت هستند و مردم هم پشت سر اینها کنار نشستند, وقتی اینها را بیرون کردند, مصدق را زندانی کردند, محاکمه اش کردند و دولت به اصطلاح ملی را از بین بردند, شما می بینید چه سریع اتفاق می افتد, سی تیر و 28 مرداد وقتی مرحوم کاشانی و مریدان اینها به میدان آمدند, شاه را بیرون کردند وقتی که اینها غائب بودند, آمریکائیها توانستند شاه را باز گردانند, ببینید اصلا مثل اینکه این منحنی ها حرف می زند, یک کسی منحنی را ترسیم کند, کوچک و بزرگ, ببینید چه اتفاقی در تاریخ افتاده است, هیچ کس باور نمی کرد دوره محمدرضا با این همه امکاناتی که برای او تنظیم کرده بودند, پول و سلاح و اطلاعات و تبلیغات و شبکه و حزب و....همه چیز درست کرده بودند وقتی روحانیت جدی به صحنه آمد مثل کرباس ازهم دریده شد, این سیستمی که فکر می کرند پولادین است و فکر می کردند آسیب ناپذیر است و در ادبیات سیاسی آنها جزیره امن بود, همیشه این طوری بوده, من بنظرم یکی از جنایاتی که الان دارد اتفاق می افتد و انقلاب را مردم دیدند, جنگ هم همین است, سازندگی هم همین است, کار اگر در کشور شده, مبارزه با شورش های مسلحانه همین است, هر کار مهمی شده حضور روحانیت کارگشا بوده, آنهائیکه الان دنبال این هستند من به مناسبت روز تنباکو عرض می کنم, دنبال این هستند که نقش روحانیت را در جامعه ضعیف کنند نه خدمت به خدا می کنند, نه خدمت به خلق می کنند, نه خدمت به ایران می کنند فقط پشتوانه مردم را از آنها می گیرند و میدان درست می کنند برای اینکه افرادی مثل رضاخان و امثال او دوباره به میدان بیایند و کشور ما را ازاین مسیری که حقیقتا انسانی و اجتماعی است و حضور مردم در صحنه و حاکمیت اراده مردم خالی بکنند.
مسئله دیگری که داریم مربوط است به این اقدامات اخیر آمریکائیهاست که آن هم شرمآور است مثل آن مسئله قبلی, شما می دانید اخیرا در رایگیری دوتا کمیسیون مهم سازمان ملل آمریکا را حذف کردند, و آن کشورها رای ندادند به عضویت آمریکا, یکی کمیسیون حقوق بشر که آمریکا از سال 47 تا به حال یعنی 54 سال است که عضو بود و خیال می کرد اینجا دیگر ملک اوست, و مثل مالک هم رفتار می کرد.این بار هم خیلی لابی کرد که بماند ولی رای ندادند و رای نیاورد, کشورهایی مثل سیرالئون رای آوردند اما او رای نیاورد, دومش باز هیات نظارت بر مواد مخدر بود که آمریکائیها چون از خودشان یک عملکرد نامطلوبی به جا گذاشتند در هر دو مورد یعنی سواستفاده شخصی کردند, سواستفاده برای کشور خودشان کردند, هر جا لازم دیدند حقوق بشر را چماق کردند و هر جا لازم ندیدند حقوق بشر را خفه کردند, این کاری که در اسرائیل و فلسطین می کنند با حقوق بشر که نمی سازد همه مردم هم می فهمند ولی همین ها در جای دیگری اگر یک زندانی ببینند که با افکار آنها موافق هست آنچنان نوحه سرائی می کنند که همه روزنامه های دنیا را پر می کند, در مورد مواد مخدر هم همین است, مردم به عملکرد آمریکا سوظن پیدا کردند و فکر می کنند او واقعا صداقت ندارد و امکانات هم در اختیار اوست به او رای ندادند, میدانید آمریکا چه کار کرد, رفت در مجلس آمریکا به سرعت حالا این به اصطلاح کنگره است من های مدعی آزادی آمریکائی ها هستند, همین دیروز تصویب کردند که از 800 میلیون دلاری که آمریکا به سازمان ملل بدهکار است و همیشه به عنوان یک چماق و اهرم در اختیار گرفته و هر وقت یک خواسته ای دارد می گوید اینقدر طلبمان را می دهیم شما همینجوری بکنید تصویب کردند 240 میلیون آنرا نپردازد.حالا یک کشور مسئول بدهکاری که اگر فرع پولهای تاخیر شده اش را بخواهد بدهد باید صدها میلیون دلار بدهد به خاطر اینکه دو جا رای نیاورده میآید اینجوری انتقام می گیرد و می گوید ما هم پولمان را نمی دهیم, حالا یک وقت می گوید ما می رویم بیرون و بعدا حق عضویت نمی دهیم تازه آن هم درست نیست ولی اینکه الان می گوید ما طلب های گذشته را نمی دهیم یعنی چه, روح آمریکایی را اینجا نشان می دهد, یعنی حاکمیت پول, یعنی حاکمیت سرمایه, این ثابت می کند که اینها دروغ می گویند, حاکمیت رای, حاکمیت انسان حاکمیت حقوق بشر, رای نمیآورند یا در داخل کشور رای نمیآورند, یادر سازمانهای بین المللی رای نمیآورند.نمیآیند که عصبانی شوند و وظایف خود رارها کنند و بروند, اینکه نمی شود.خب اگر شما واقعا به دموکراسی و رای معتقدید این حق را بدهید به کشورهای دیگر در کمیسیونها که در موقع انتخابات هر کس را که می خواهند انتخاب کنند.این عصبانیت و این عکس العمل سریع و این حرکت انفعالی که امریکا انجام می دهد واقعا مایه آبروریزی آمریکاست
(تکبیر نمازگزاران)
این کار هیچ توجیهی ندارد.بهرحال اولا اگر بدهکارید باید بپردازید و ثانیا در آینده هم باید حق عضویت خود را بپردازید خب آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل حق ((وتو)) داری و چقدر تابحال تصمیمات جمع را وتو کرده, چقدر کارها را به تعویق انداخته, حالا یکبار آن بنده های خدا یک رای داده اند, شما اینطوری دارید عکس العمل نشان می دهید.خب عملکردتان را اصلاح کنید.کم کم بهمان نسبتی که در داخل کشورها, مردم بیدار می شوند و به رای خودشان اهمیت می دهند و فکر می کنند که رایشان موثر است و سرنوشت ساز است, این مساله در سطح جهانی هم دارد اتفاق می افتد.
بنابراین من فکر می کنم یکی از تابلوهای خوبی که افتضاح آمریکا را نشان می دهد و غربی ها اکثرا همین طور هستند.اینستکه سازمان ملل را برای خودشان میخواهند و اگر حق عضویتی هم میدهند و صنار بیشتر می پردازند, خب نپردازند, خرجها کم می شود, شما این اسراف هائی که در بودجه سازمان ملل می کنند و هر جا که میل تان است سرباز و نیروی حافظ صلح می فرستید و هر جا که میلتان نیست نمی فرستید, همین خرجها را بیخودی تحمیل نکنید بر سازمان ملل و کسی هم احتیاجی به شما ندارد.بنابر این واقعا حیف است که رسانه های ما ازاین مساله بسادگی بگذرند.البته انتقام دیگری هم گرفت, از ما بود که ما شش سال بود که پیشنهاد دادیم در تجارت جهانی عضو شویم.
البته در ایران هنوز مورد بحث است و معلوم نیست حالا در ایران تائید شود ولی ما نوبت خود را آنجا گرفته ایم تا بعدا بحث شود.اروپائی ها به تنهائی وتو کردند و نگذاشتند مساله ایران در آن سازمان مطرح شود.خب ببینید او خودش آنجا مانع می شود حتی اسم ایران بیاید برای رایگیری و آنطرف وقتی که رای نمیآورد اینطوری عکس العمل نشان می دهد و نمی شود ماها, جوانان ما, دانشگاهی های ما, روشنفکران ما, نویسندگان ما و هنرمندان ما چشم بدوزند به این سراب خطرناک مدعی حقوق بشر و دموکراسی که ریشه اش در این انسانهای خودخواه و انحصارطلب است.
بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد