خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
نحمده و نستعینه و نشکره و نستغفره و نتوب الیه و نعوذ به تبارک و تعالی من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا عبده و رسوله ((صلوات نمازگزاران)) صلی الله علیه و آله سیما بقیه الله فی ارضه قال الله العظیم فی کتابه الکریم و کانت امه صدیقه یإکلان الطعام انظر کیف نبین لهم الایات و إنا یوفکون. اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.
بحثم پیرامون صدق و صداقت در خطبه ی اول بود آیاتی از قرآن کریم را به همین مناسبت انتخاب می کردم و توضیح می دادم در یکی از خطبه ها عرض کردم علمای اخلاق درباره ی مراتب صدق و صداقت مختلف بحث کردند بعضی مثل فیض اعلا الله مقامه در المحجه البیضإ و از علمای اهل سنت مثل غزالی در احیإ القلوب صدق را به 6 مرحله تقسیم کرده که در یکی از بحثهایم اشاره کردم بعضی از علمای اخلاق صدق را به 4 مرحله تقسیم کردند که به نظرم این تقسیمات اختلاف جوهری ندارد بلکه می تواند همین 6 مرحله در این 4 مرحله خلاصه گردد و آن 4 مرحله که با یک بیان دیگر به 6 مرحله تقسیم می شود صدق در سخن صدق در عمل و عزم و نیت سوم صدق در وفا و تصمیم در تمام مراحل و چهارم صدق نه فقط در سخن و عمل و نیت بلکه صدق در تمام مراحل اسلام در توحید صدق در معاد صدق در عدل خدا صدق در امامت صدق در انفاق صدق در رفاقت صدق در زندگی با همسر صدق در زندگی با فرزند صادق با پدر و مادر صادق در خیابان و بازار صادق در مدرسه صادق در تمام ابعاد زندگی صادق در فهم هستی صادق در درک کاروان وجود صادق این تمام مراحل صدق است که از آیات مبارک قرآن هم چنین استفاده می شود و آنچه که بحث بنده امروز است کلمه ی صدیقه است در قرآن کریم این لفظ مبارک درباره ی حضرت مریم سلام الله علیها آمده است در سوره ی مبارکه ی مائده آیه ی شریفه ی 75 است و کانت إمه صدیقه مسیح مادرش صدیقه بود آیه شریفه چنین است ماالمسیح بن مریم الا رسول قد خلت من قبله الرسل و کانت امه صدیقه و کانا یإکلان الطعام این درباره ی تجلیل حضرت مریم و حضرت مسیح است و در عین حال در بیان رد نصاری است در مسئله ی تثلیث و مسئله ی توحید که این بحث دیگری است در اینجا که می فرماید کانت إمه صدیقه مادر مسیح صدیقه بود و غذا می خورد خود عیسی و مریم غذا می خوردند این بعد این خانم را یعنی حضرت مریم را اشاره فرموده یک بعد الهی اش و یک بعد مادیاش در بعد الهی می فرماید صدیقه است در بعد مادی می فرماید غذا می خورد این غذا می خورد خیلی حرفها دنبالش است یعنی می نوشد می خورد می خوابد به تمام مراحل ماده همه و همه هست همان طوری که هر فرد بشری چنین است تمام مسائلی که مربوط است به جهاز هاظمه و معده و دفع فضولات همه و همه انتخاب همسر اینها لوازم عالم ماده است در یإکلان الطعان به آن نکته اشاره فرموده در إمه صدیقه به بعد عرفانی و معنوی و انسانی حضرت مریم اشاره فرموده است در اینجا این نکته قابل توجه است که صدیقه وقتی از بعد الهی اش بحث می شود به چه معناست صدیقه را باید معنایش را از قرآن گرفت قرآن صدیقه را تالی تلو نبوت می داند در جای دیگر قرآن سوره ی مبارکه ی نسإ می فرماید فإولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهدإ و الصالحین در کنار نبیین صدیقین است بنابراین صدیقه تالی تلو نبوت است چرا حالا تالی تلو نبوت است و چرا صدیقه است فخر رازی در تفسیر کبیراش در ذیل آیه مبارکه به این نکات اشاره کرده می گوید صدیقه بود چون تصدیق کرد تمام مراحل توحید را وقتی فرشته آمد و گفت آمده ام تا تو باردار شوی تصدیق کرد وقتی به او گفتند در کناری بنشین و چنین بگوئید و روزه ی سکوت بگیرید وقتی فرزندش مسیح گفت من صاحب کتابم همه و همه را تصدیق کرد پس تصدیق به ابعاد توحید به ابعاد نبوت به احکامی که از طرف خداست و دوری از گناه و اجتناب از معاصی همه و همه در کلمه ی صدیقه است مفردات راغب وقتی صدیقه را معنی می کند می گوید صدیقه لایتعطی منه المعصیه صدیقه یعنی کسی که گناه نمی تواند بکند چون معصوم است نه نمی تواند بکند آنقدر فهم از عالم دارد آنقدر درک از هستی دارد که اصلا نمی تواند یعنی به خودش اجازه گناه نمی دهد معنی عصمت هم همین است یک آدمی که می داند این گناه این غذا پر از میکروب است آشنا به میکروب است هر چی اصرارش کنید نمی خورد ولی می تواند بخورد اما نمی خورد چون می داند این چیست حقیقت عصمت هم بازگشتش به چنین نکته است بنابراین صدیقه یعنی کسی که به تمام این عالم دست دارد و به تمام هستی فهم دارد و توجه دارد مسئله ی مهم اینجاست در آیه ی شریفه ای که تلاوت نمودم درس عجیبی است واقعا می فرماید کانت امه صدیقه و کانا یإکلان الطعام بعد می فرماید انظر ای پیغمبر دقت کن توجه کن کیف نبین لهم الایات ما چگونه آیات را برای اینان توضیح می دهیم آیات را بیان می کنیم حقایق را باز می کنیم ولی انی یوفکون چرا اینقدر پرت می کنند خودشان را چرا اینقدر دچار وسوسه می شوند چرا اینقدر برای خودشان شبهه ایجاد می کنند این فطرت چیزی است که حق را می تواند بفهمد به خوبی إنی یوفکون پرت شدن از جاده ی فطرت است از مسیر صحیح است تمام انسانها چنین است تمام آدمها اینجورند اگر درست حرکت کنند و فکر کنند پرت نمی شوند پرت شدن در اثر شهوات است پرت شدن در اثر هوا و هوس است پرت شدن در اثر جهل است این نه نکته ی مسلمانها باشد این نه بیان قرآن باشد نگاه می کردم در نظرات رنه دکارت دیدم دکارت هم همین را مطرح کرده دکارت می گوید که فیلسوف برای فهم حقایق اول گامش این است که هوا و هوس را کنار بگذارد جهل را کنار بگذارد بدون دیدن افراد و تقلیدها و جوسازیها و حرفها و آن صحنه سازیها وارد یک حقیقت می شود بفهمد حرف دکارت را پاسکال فرانسوی دنبال کرده او هم همین را می گوید با شدت بیشتر می گوید فلاسفه شما اینقدر دنبال دلیل نروید در مسائل الهی و الهیات و اعتقادیات به جای رفتن به دنبال برهان گناه را ترک کنید هوای نفس را رها کنید آن وقت است که حقیقت را می فهمید نکته اینجاست فقط چه نکته ی بلندی است از امام صادق علیه السلام که این خود جای سخن فراوان دارد می فرماید العلم نقطه کثرها الجاهلون علم یک نقطه است علم یک مرکز است جهل است که این علم را پرتش کرده جهل است که راههای مختلف ایجاد کرده از این بگذرم منظورم کلمه ی صدیقه است صدیقه یعنی آن انسانی که درک همه ی هستی را می کند حالا ایام فاطمه سلام الله علیهاست من اصلا حقیقتش اینه, این لفظ مبارک هم انتخاب کردم چون می خواستم عرض ارادت به زهرای اطهر بکنم سرش هم این بود صدیقه اطهر سلام الله علیها اسامی فراوان دارد ولی به نظر بنده هر اسمی از اسامی آن بزرگوار آئینه ی یک بعدی از صدیقه ی اطهر است فاطمه یک بعدش است زهرا یک بعدش است عذرا یک بعدش است بتول یک بعدش است که همه معنا شده اصلا در جای خودش صدیقه هم بعد دیگری است معنای صدیقه یعنی آن انسانی که به تمام مراحل توحید آشناست همه ی حقایق را فهمیده و درک کرده و عمل کرده معنای صدیقه اینه بنابراین صدیقه وقتی مریم بود صدیقه اطهر دختر پیغمبر طبق روایاتی که خود اهل سنت نقل کردند حتی بخاری, بخاری که گاهی بعضی مسائل را نقل نمی کند ولی در اینجا نقل می کند از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ((صلوات نمازگزاران)) که در جلد 5 صحیح بخاری صفحه ی 20 می فرماید پیغمبر اکرم فرمود فاطمه سیده نسإ اهل الجنه; فاطمه آقای حضرت مریم هم هست خانم همه ی بانوان بهشتی است حتی حضرت مریم چون حدیث معتبر در کنار قرآن است قرآن بدون سنت کارائی لازم را ندارد این را تمام محققین مسلمان از شیعه و سنی معتقدند مطلب دیگری که باز بخاری نقل کرده در همین جلد 5 در صفحه ی بعد از این که صفحه ی 21 است, می گوید فاطمه بضعه منی فمن اغضبها اغضبنی; فاطمه پاره ی تن من است کسی که فاطمه را ناراحت کند من ناراحت کرده بنابراین صدیقه اطهر سلام الله علیها احادیث دیگر هم از همین هست که غضب فاطمه غضب خداست رضای فاطمه رضای خداست این را اهل سنت سیء لو اعلام النبلإ بقیه همه آوردند من فقط از بخاری نقل کردم در هر حال صدیقه ی اطهر سلام الله علیها دارای یک چنین پایه ایست یعنی حالا که تصدیق می کند همه ی حقایق را به دنبال این تصدیق عمل می کند به دنبال این تصدیق حرکت می کند در شوهرداری صادق است در تربیت فرزند صادق است در عبادت و سجده صادق است در راز و نیاز با خدا می کند صدیقه است یعنی به عمق سجده رسیده به عمق عبادت رسیده این را عایشه نقل می کند اینقدر فاطمه سجده می کرد که ورم کرد زانوهای زهرا سلام الله علیها این صدیقه بودن حضرت زهرا سلام الله علیهاست حالا من و شما که شیعیان این بانوی بزرگیم محب این بانوی عظیم الشإن اسلامیم در زیارت حضرت زهرا اینچنین می خوانیم ما تصدیق می کنیم آنچه تو تصدیق کرده ای حالا فاطمه صدیقه است خیلی راهها را فهمیده که ما نفهمیدیم خیلی راهها را رفته که نمی توانیم برویم ولی یک خورده این راه را باید رفت یک خورده در این جاده باید قدم برداشت حالا من در اینجا نکته ای نقل می کنم ببینید چقدر عظمت هست در اینجاها دولت اسلامی در مدینه ی طیبه دچار جنگهای فراوان شده این جنگها بر بودجه کشور تحمیل شده وضع امت اسلام از نظر مالی بسیار بد شده چون جنگ است جنگ هزینه ها دارد و گرفتاریها دارد مشکلات مردم زیاد بود وقتی که در این فقر به سر می بردند خوب اگر غنائمی هم به دست میآمد چنین نبود که غنائم را تقسیم بر همه کنند این صرف سربازان می شد صرف افسران می شد صرف میدانهای جنگ می شد این وضع چنین بود حالا در این دیر و دار افرادی میآمدند باز سئوال می کردند حالا از جمله اینه که یدخل علی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ((صلوات نمازگزاران)) شیخ کبیر, حالا از این چیزها را منحصر به شیعه نیست هم کتب معتبر شیعه می گویند هم اهل سنت می گویند حالا با تعابیر مختلف و قضایای مختلف دخل بر پیغمبر اکرم شیخ کبیر تبدو الفاقه علی ملامح شخصیته کلها فقر بر تمام اندام این پیرمرد پیدا بود فالثیاب مهلهه لباس پاره پاره بود و الظهر محدوب قدش خمیده بود و الغم بارز علی تباسم وجهه آثار غم و غصه بر تمام صورتش پیدا بود فقال یا رسول الله انا جائع الکبد گفت من اولا گرسنه ام فاطعمنی به من غذا بدهید و عاری الجسد و من برهنه ام من را بپوشان فاکسنی و فقیر فآثر لی فقیرم یک چیزی به من بده ولکن مالیت التی تحیاها دوره محمد بصعب العسکریه بعد می گوید چون مشکلات پیغمبر اکرم به خاطر ارتش و اینها زیاد بود پیغمبر اکرم نتوانست مشکل این را حل کند ولی چنین فرمود, فرمود ما اجد لک شیئا پیرمرد من برای تو چیزی ندارم ولکن الدال علی الخیر کفاعله ولکن تو را راهنمائی کنم امیدوارم در راهنمائی نزد خدا اجر داشته باشم انطلق الی ابنتی فاطمه برو پیش دخترم زهرا و إمر غلامه ان یدله علی بیت الزهرإ ولی از این چیزهایی که من همیشه در این چیزها وقتی می رسم فکر می کنم می بینم خوب پیغمبر اکرم امیرالمومنین هم کنارش ایستاده این پیرمرد هم آمده خانه هم خانه علی است هرچی هم در خانه هست مال امیرالمومنین است ولی نمی گوید برو در خانه علی نمی گوید به امیرالمومنین این را کمک کن می گوید برو پیش زهرا این چه موقعیت مستحکمی برای زهرا بوده این هم خود یک مسئله ی سیاسی مهمی است برای این که موقعیت حضرت زهرا را تحکیم می کند این حرکتهای پیغمبر اکرم فرمود و امر غلامه ان یدله علی بیت الزهرإ گفت برو در خانه ی فاطمه و این رفت و رسید در خانه و علی الباب یرفع صوته السلام علیکم یااهل بیت النبوه و مختلف الملائکه یابنت محمد اقبلت علی ابیک سید البشر مهاجرا من پیش پیغمبر رفتم او هم گفته است که بیایم پیش تو تسرع الزهرإ الی جلد کبش متروک کانت فراش الحسنین فاطمه یک نگاهی به خانه کرد و دید یک چیزی زیر تن امام حسن و امام حسین انداخته اشت آن پوست گوسفندی که این دوتا آقازاده رویش می خوابند دوتا آقازاده که پیغمبر اکرم به امیرالمومنین می فرمود ای پدر دو گل خوشبوی من دو گل خوشبوی پیغمبر می خوابند روی این, این را برداشت و آمد دم درب فرمود که بیا این را بگیر فتمنعه الشیخ المحتاج این پیرمرد گفت بانوی اسلام با این چه کار کنم این که سیرم نمی کند فاطمه یک فکری کرد چه کند یک دفعه متوجه شد بر این که الی عقد فی عنقها اهدتها الیها فاطمه بنت حمزه که فاطمه بنت حمزه بن عبد المطلب یک گردنبندی هدیه داده بود به فاطمه متوجه گردنبند شد و هدیه هم بود خوب هدیه هم نمی خواست می خواست فاطمه فقط گردن بکند نمی خواست به کسی بدهد ولی زهرا چه کار کند این گردنبند داد به او این برداشت رفت در مسجد فروخت و چنین کرد این داستانی دارد که من حالا نمی خواهم طول بدهم من این را می خواهم عرض کنم این که همه هم نقل می کنم من عرض می کنم که حالا ما در این زیارتنامه حضرت زهرا می خوانیم السلام علیک یا ممتحنه امتحنک الذی خلقک قبل ان یخلقک فاطمه انا اولیإ مصدقون بکل ما اتی به ابوک و وصیه صلوات الله علیه ما تصدیق می کنیم به آنچه پیغمبر آورده ما تصدیق می کنیم تو را تصدیق می کنیم کارهایی که پیغمبر آورده ما اولیای تو هستیم ما ولی تو هستیم ما عاشق تو هستیم ما دوست تو هستیم خوب اگر آدم این کارها را نمی کند اقلا یک کمکی به فقیر بکند اقلا به بستگانش برسد لااقل اینجور هزینه ها و خرجها نکند چقدر, خانمها آقایان این عقد و عروسیها خرج دارد چقدر هزینه های بالا می کنید آخر این هزینه های بالا یک مقدارش را بدهید به دیگران جامعه باید جامعه ای باشد که زهرا پسند باشد دنبال صدیقه باشیم اهل تصدیق باشیم اهل عمل باشیم اینهاست که آدم را بزرگ می کند اینهاست که آدم را پیرو فاطمه می سازد وقتی پیغمبر اکرم به زهرا می فرماید فاطمه جان چی از همه بهتر است می فرماید بهترین چیز برای یک زن این است که لاتری الرجل المحرم ولا یراها الرجل المحرم; مرد نامحرم نبیند نامحرم هم آن را نبیند البته نبیند به معنای آن که موازین اسلام است معلوم است که طبق موازین اسلام است این پیغمبر اکرم آنجور تجلیل می کند از زهرا خوب توجه به این معنی این پارکها این خیابانها این برنامه ها این مجلس عقدها و عروسیها آیا توجهی به این مسائل کردند ما پیرو فاطمه ایم ما وقتی صحبت از زهرا می شود اشک می ریزد روی صورتمان, روی صورت همه اشک می ریزد همه مرد و زن در این مملکت و غیر این مملکت و همه ی مسلمانها که ارادت به حضرت زهرا سلام الله علیها دارند این ارادت باید در زندگی انسان به وقوع به پیوندد و ما تصدیق کنیم آنها را به فکر تصدیق کنیم به عمل تصدیق کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سید الانبیإ و المرسلین ابی القاسم محمد ((صلوات نمازگزاران)) و علی وصیه و خلیفته امیرالمومنین و علی قره عین الرسول الزهرإ البتول و علی الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجه القائم العسکری ((صلوات نمازگزاران)) حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک.
خودم و همه ی عزیزان را به ورع به تقوی دعوت می کنم همینطور که بعضی می دانیم اولین خطبه ی نماز جمعه, در روز جمعه در چنین جمعه ای, به وسیله ی حضرت آیت الله آقای طالقانی رضوان الله تعالی علیه به امر امام بزرگوارمان اعلی الله مقامه تشکیل شد بنده یک مقداری در وقت کوتاهی که هست به همین نماز جمعه اشاره می کنم نماز جمعه یک ارزشهای فردی دارد و یک ارزشهای اجتماعی دارد اما ارزشهای فردی, در اینجا احادیث خیلی است ولی بنده به یکی دو تا روایت از اهل سنت و شیعه اشاره می کنم درباره ی ارزش نماز جمعه که اهل سنت می نویسند یکی در سنن ابی داود است که نقل می کند از میمونه بنت سد همسر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ((صلوات نمازگزاران)) قالت افتنا یا رسول الله من صلاه الجمعه; درباره ی نماز جمعه به ما بفرما چقدر ارزش دارد قال فیها ساعه لا یدعوا العبد فیها ربه الا استجاب له; پیغمبر اکرم می فرماید در جمعه ساعتی است که بنده ی خدا دعا نمی کند مگر دعایش مستجاب است قلت إیه الساعه یارسول الله; گفتم چه ساعتی است پیغمبر اکرم فرمود ذلک حین یقوم الامام آن وقتی است که امام جمعه برمی خیزد برای نماز یعنی در پایان خطبه ها وقت نماز حساسترین وقت دعاست, دعا در آن لحظه به هدف اجابت می رسد این یک حدیث, حدیث دوم از طرق خاصه است این از سنن ابی داود بود این وسائل الشیعه عن احدهما یعنی امام باقر یا امام صادق سلام الله علیهما قال ان العبد المومن لیسئل الله الحاجه; بنده ی مومن حاجتش را سئوال می کند از خدا فیوخر الله قضائه حاجته التی سئل الله الی یوم الجمعه; وقتی که بنده از خدا حاجتی می خواهد خدا حاجت او را تإخیر می اندازد تا روز جمعه و نماز جمعه و دعای در نماز جمعه پس دعای در نماز جمعه بسیار بسیار ارزشمند است این دو حدیث, حدیث سوم می فرماید ان رسول الله این باز از طرق عامه است ان رسول الله صلی الله علیه و آله ((صلوات نمازگزاران)) من ترک ثلاث جمع تهاونا بها; اگر کسی سه تا جمعه را نماز جمعه نیاید تهاونا بها یعنی بی اعتنا باشد به نماز جمعه یک بار نمیآید کار دارد گرفتاری دارد مسافرت است مشکلاتی است, ولی نمیآید تهاونا می گوید نرفتیم نرفتیم مهم نیست نماز جمعه اگر سه جمعه, جمعه را ترک کند تهاونا بها طبع الله علی قلبه; دل این زنگ می خورد قلبش تاریک می شود چرا تاریک می شود چون وقتی آدم نماز نرفت گفت ولش کن نرفتیم, نرفتیم مهم نیست این اجتماع عظیم مهم نیست یاد خدا مهم نیست توجه به مشکلات جامعه مهم نیست این حالات هی روح انسان را متوجه می کند به بی اعتنائی ها, هر چی آدم از در خانه ای دور می شود هر قدم عقبتر برود دورتر شده هر چی نزدیکتر در خانه برود نزدیکتر شده این طریق طبیعی است وقتی آدم چنین حالتی پیدا کرد این قلبش زنگ می خورد زبانش هم دیگر معلوم است گوش, زبان, دل, فکر بعد هم کم کم می نشیند برای انقلاب هم می گوید برای جمهوری اسلامی هم می گوید کم کم برای اسلام هم می گوید خیلی خطر دارد بی اعتنایی به نماز جمعه خیلی خطر دارد هم خطر فردی دارد برای این که دل آدم سیاه می شود آدم توجهش به مطالب کم می شود چون آدم هرچی به خدا نزدیکتر شد دلش روشنتر می شود در روایات هم دارد که ان للقلوب صدائا کصدإ النحاس دلها زنگ می خورد مثل اینکه مس زنگ می خورد این زنگ را پاکش کنید فاجلوها بالاستغفار با استغفار پاکش کنید بهترین پاکشدن زنگ دل این آدم نماز جمعه بیاید در نماز جمعه استغفار کند یاد خدا را بشنود توجه به خدا بکند این دل را باز می کند وقتی هم آدم در درگاه خدا گفت یا الله خدا می گوید بله می گوید لبیک, بیایم کاری بکنیم که وقتی گفتیم یاالله خدا جوابمان بدهد بیاییم چنین باشیم بیاییم نسبت به حقوق مردم نسبت به حقوق خدا نسبت به وظائفمان کوشاتر باشیم خواهران و برادران دختران اسلام پسران قرآن به خود بیایم و توجه کنیم که یاد خدا و به راز و نیاز خدا بودن مخصوصا در نماز جمعه به استغفار و یاد خدا پرداختن آدم را نور می دهد فکر نکنید در فلان جا فلان امام جمعه چقدر ما گاهی در بعضی نقاط کشور داریم مثلا یکی به امام جمعه ارادت خیلی دارد یکی به همان امام جمعه ارادت کم دارد این ارادت و بی ارادتی ها اینها را نگذاریم پای آن اصول و ارزشهایی که می توانیم در این جمعیت برای خودمان به دست بیاوریم اینها تمام وسوسه شیطان است و امام مسئله ی مهم مسئله ی اجتماعی است البته این جهات جهات فردی است اما جهات اجتماعی اش, جهات اجتماعی اش این هم در روایات دارد که بنده این را هم به یک حدیث فقط در جهت اجتماعی اش اشاره می کنم و این هم در کتب عامه به یک صورت آمده اهل سنت در شیعه هم به صورت دیگری آمده بنده این را از وسائل الشیعه از امام رضا صلوات الله علیه نقل می کنم ((صلوات نمازگزاران)) الخطبه یوم الجمعه; چطور نماز جمعه دو رکعه شد و دو رکعتش خطبه شد لان الجمعه مشهد عام برای این که جمعه محل اجتماع است فإراد ان یکون للامیر سبب الی موعظتهم و ترغیبهم فی الطاعه وترهیبهم عن المعصیه خدا می خواهد که امیر و کسی که امام جمعه هست مردم را از گناه دور بدارد و به طاعت نزدیک کند این یک نقطه, نقطه ی دیگر و علاوه بر توقیفهم آشنا کند مردم را علی مااراد من مصلحت دینهم و دنیاهم مصلحت دین مردم را بگوید مصلحت دنیای مردم را بگوید مشکلات مسلمانها را بگوید جامعه ی اسلامی را در مشکلات متوجه کند این حدیث مفصل است بنده یک توضیح کوتاهی می دهم ملاحظه بفرمایید این یک بحثی است در جامعه شناسی, که جامعه چقدر ارزش دارد این بحثی است فلاسفه هم زیاد بحث کردند غربیها هم بحث کردند که جامعه خیلی ارزش دارد بعضیها هم پرت شدند و یک مفاهیم خیالی برای جامعه حساب کردند اسلام هم هم به فرد اصالت داده هم به جامعه اصالت داده ولی به جامعه خیلی اصالت داده و اجتماع را برایش آثار بسیاری اسلام قائل شده یکیش همین نماز جمعه است چرا جامعه اهمیت دارد برای این که خیلی کارها در جامعه انجام می شود اجتماع اگر اجتماعی بود پایبند هنجارها پایبند ارزشها این از ارزشها حمایت خواهد کرد اگر تجمع پایبند ناهنجارها بود دنبال ضد ارزشها بود از ضد ارزشها حمایت خواهد کرد اسلام می خواهد در کشور اسلامی به جامعه ی اسلامی جامعه هایی در هر جمعه تشکیل بشود که از ارزشها حمایت کند از هنجارها حمایت کند خطیب وقتی بیان می کند آنها همه حمایت بکنند معنای حکومت مردم همین است معنایت مردم سالاری همین است یعنی مردم نمی خواهم عرض کنم مردم سالاری که حالا بعضی بعضیها می نویسند بگویند کسانی که در نماز جمعه شرکت نمی کنند پس جزء مردم نیستند نه من اصلا در فاز دیگر عرض می کنم اگر کسی فکر می کند به عرض بنده دقت کند من در فاز دیگرم من عرض می کنم اسلام چنین جامعه ای می خواهد اسلام با سفارشی که می کند می فرماید که اذا نودی للصلاه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله و ذروا البیع; تمام کارها را کنار بگذارید به نماز جمعه شرکت کنید اسلام به این نکته می خواهد توجه بکند, به این که جامعه را جامعه ای بسازد که وقتی میآید نیروی انتظامی از امنیت صحبت می کند جامعه از امنیت حمایت می کند یکپارچه کشور از امنیت حمایت کند آنوقت است که مسئولین امنیتی می توانند خوب کار بکنند وقتی دستگاه قضائی می خواهد راجع به مسائل قضائی صحبت کند آن جامعه از مسائل قضائی حمایت کنند و آنجاهایی که نقص است جبران بشود و آنجاهایی که کمال است تقویت بشود در مسائل اقتصادی در کار در تجارت در اموری که مربوط است به نسل جوان ما از نظر درس و کار و ازدواج و همه ی اینها خطیب اینها را مطرح بکند و جامعه از این ارزشها حمایت بکند و کلا جامعه ی نماز جمعه ببرد اجتماع و به همه ی هنجارها و به همه ی ارزشها عنایت فرمودید رهبر معظم انقلاب دام ظله چه نکته ی جالبی فرمودند به گروهی که به عنوان گروه فرهنگیان و هنر آمده بودند خدمت ایشان جمله ی بسیار مهمی است به نظرم این جمله که در زمانی که کودتا می خواستند می کنند در زمان محمدرضا و اینها آمدند از همین گروه هنر استفاده کردند و ایشان می خواستند به فرمایند که این هنر باید در خدمت اسلام باشد این از ابزار باید باشد برای اسلام, هنر و هنرمندان و شعر و همه ی این بساطی که به عنوان هنر مطرح است البته آنی که موازین اسلام است آنی که در موازین شرع است نه آنی که در بیرون شرع است آن که بیرون شرع اسلام است آن اصلا ضد هنجار است و او ضد ارزش است ولی آن چیزی که واقعا هنری است که از نظر علمی و اصول انسانی ارزشمند است این ابزار برای انقلاب است ابزار برای جامعه است وسیله ایست پس همانطوری که نماز جمعه وسیله است اسلام برای این که جامعه را جامعه ای بسازد چنین به این ابزارها اهمیت داده و هیچ ابزاری و هیچ وسیله ای محکمتری مقدستر ارزشمندتر از نماز جمعه نیست عزیزان جوانان دختران اسلام و پسران اسلام فرزندان علی و فاطمه اهمیت بدهید به نماز جمعه اهمیت بدهید به یاد خدا اهمیت بدهید به ذکر خدا تا خدا هم برکاتش بر ما بیشتر کند اگر چنین بود یعنی نماز جمعه اینقدر گسترده پیدا کرد اینقدر حامی پیدا کرد آنوقت است که دیگر نمی تواند در برابر دنیای اسلام, صهیونیست این کارها را بکند نمی تواند این واقعا چه دردی است این درد را کجا باید برد که دیکتاتورها و این صهیونیستم دنیا در آمریکا نشسته اند و برای اینور دنیا تعیین تکلیف می کنند و ایران جمهوری اسلامی تحریم اقتصادی می کنند اینقدر زور اینقدر قلدری و نامش را می گذارند آزادی نامش را می گذارند تمدن ای مرگ بر این تمدن ها و بر این اصطلاح سازیها ((مرگ بر آمریکا, شعار نمازگزاران)) با اصطلاح این که کجا حامی تروریست است کجا متمدن است با لفظ که کار درست نمی شد شما آمدید یک مشت وحشی را در سرزمین فلسطین به جان مسلمانهای فلسطین انداختید و می گویید که ایران چرا نامی از فلسطین می برد چرا حمایت از فلسطین می کند ما, برادرها, خواهران, آقایان و بانوان ملت بزرگ ایران ما در یک چنین شرایطی زندگی می کنیم که این فرهنگ آلوده می خواهد بگوید فرهنگ جهان باید چنین باشد ما در یک چنین شرایط زندگی می کنیم که تمام ناهنجاریها را مرتکب می شوند و طرح می کنند و تمام هنجارها علیه اش کار می کنند و ارزشها را زیر سئوال می برند و من موعظه می کنم در اینجا به کسانی که در داخل هستند که ابزار آنها نشوید ابزار آنها نشوید از خدای عزوجل بترسید و از نفرین شهدا و نفرین این ملت عزیز ما بیم داشته باشیم خداوند انشإالله همه ی ما را به آن راهی که رضای اوست و تقوی و خلوص او در راه او اقتضا می کند توفیق مرحمت بفرماید.
بسم الله الرحمن الرحیم
والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
چند کلمه هم دعا می کنیم و قبل از دعا باید تبریک عرض کنم ولادت زینب کبری علیهاالسلام را و همچنین از طرفداران عزیز کشورمان تجلیل کنیم و عرض کنم که بایستی پرستاری در نظام جمهوری اسلامی هم مردم حمایت کنند و هم نظام حمایت کند که انشإالله بهتر از این هم بشود انشإالله.
اللهم یا حمید بحق محمد و یا عالی بحق علی و یا فاطر بحق فاطمه و یا محسن بحق الحسن و قدیم الاحسان بحق الحسین صلواتت را بر محمد و آل محمد فرو فرست.
فرج امام عصر را مرحمت بفرما.
به ما ورع و تقوی مرحمت بفرما.
دختران و پسران ما دامنشان از گناه دور بدار.
این دعوتهای شیطانی و گناهان را از آنها دور بدار.
به ما فهم تقوی و ورع مرحمت بفرما.
پدران و مادران و ذوی الحقوق ما ببخش و بیامرز.
امام شهدا و شهدا را مقامشان را متعالی بفرما.
عزت و عظمت بیش از پیش به نظام جمهوری اسلامی مرحمت بفرما.
پرچمدار این نظام رهبر معزز انقلاب را در سایه امام عصر معززتر و مکرم تر بدار.
و به دست ایشان پرچم اسلام را به دست مبارک امام عصر ارواحنا له الفدا بسپار.
به ما توفیق چنین روزی را مرحمت بفرما.
بیمارانمان خاصه منظورین لباس عافیت عنایت بفرما.
اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.