چکیده
وصیت نامه حضرت امام خمینی مشحون از معارف قرآنی است و در آن به طور صریح یا به طریق اشاره به آیاتی از قرآن استناد شده است; نظیر نقطه جمع بودن قرآن برای همه مسلمانان بلکه همه انسانها، مبارزه با طاغوت، ودر موارد بسیاری نیز به کلمات و تعابیری از قرآن تمثل جسته شده است;مثل: شجره خبیثه، بقیة الله، خاتم النبیین و مفسد فی الارض. همچنین ازجایگاه قرآن در جوامع اسلامی و تحذیر از برداشتهای انحرافی و التقاطی از قرآن سخن گفته شده است.
کلید واژه ها: وصیت نامه، امام خمینی، وحدت، طاغوت، التقاط،تمثلات قرآنی.
1. مقدمه
حضرت امام خمینی (ره) مجدد و احیاگر معارف اسلام در قرن اخیر، یکی از تربیت شدگان مکتب قرآن کریم است. بزرگترین افتخار او صرف عمری پر برکت در پیروی از مذهبی است که می خواهد حقایق قرآنی را که سراسر از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می زند، از مقبره ها و گورستان ها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و عقل و قلب او پیچیده است واو را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاند نجات دهد.
امام (ره) خود از چشمه آب حیات قرآنی نوشیده و شمه ای از آنچه چشیده برای نسل ها و عصرها باز گفته است. همچنان که پس از حیات خاکی خویش، وصیت نامه ای سراسر نور و حکمت قرآنی را فرا راه پویندگان راه خویش قرار داده است.
این مقال می کوشد بخشی از ابعاد تاثیر عینی قرآن را در این سند مستحکم بررسی کند .
2. قرآن کریم «نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری »[1]
در این زمینه توجه به آن چه در دو سوره مؤمنون و شوری آمده، مناسب است. خدای تعالی در سوره مؤمنون فرموده است:
«یا ایها الرسل کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا انی بما تعملون علیم و ان هذه امتکم امة واحدة و اناربکم فاتقون » [مؤمنون، 51 و 52]. (1)
از آیه اخیر و آیه ای دیگر که نظیر آن است و خواهد آمد، معمولا در مواردی نظیروحدت بین شیعه و سنی استفاده می شود; لکن قرآن کریم این ندای وحدت را پس ازذکر سرگذشت نوح [مؤمنون، 23] و پیامبری دیگر پس از وی بدون تصریح به نام او[مؤمنون، 32] و پیامبرانی دیگر مانند [مؤمنون، 44] موسی و هارون [مؤمنون، 45] و فرزندمریم [مؤمنون، 50] و خطاب به همه رسل می آورد. همچنان که در سوره انبیاء پس ازذکر سرگذشت هایی از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم [آنبیاء، 3 به بعد] و عموم قریه های دیگر [انبیاء، 11] و موسی و هارون [انبیاء، 48]، ابراهیم [انبیاء، 51]، لوط [انبیاء، 71]، اسحاق و یعقوب [انبیاء، 72]، نوح [انبیاء، 76]، داوود و سلیمان [انبیاء، 78]، ایوب [83]، اسماعیل وادریس و ذالکفل [انبیاء، 85]، ذاالنون [انبیاء، 87]، ذکریا [انبیاء، 89]، یحیی [انبیاء، 90] و مریم[انبیاء، 91] می فرماید: «ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون » [انبیاء، 92] و درنهایت مهر ختم این سلسله طولانی، ذکر خاتم رسولان و خطابی به اوست که: «و ماارسلناک الا رحمة للعالمین » [انبیاء، 107] این رحمت فراگیر، در بر گیرنده تمامی عالمیان است; چنان که در همین سوره درباره کتاب وی به تمامی اهل عالم می فرماید: «و هذا ذکر مبارک انزلناه افانتم له منکرون » [انبیاء، 50]. (2)
قرآن کریم در این سوره ها و سوره هایی دیگر [نظیر، شوری 12] نقطه جمع بودن خود را نه تنها برای مسلمانان بلکه به فرموده حضرت امام (ره) برای عائله بشری نشان می دهد.
3. ارزیابی امام (ره) از جایگاه قرآن در جوامع اسلامی
حضرت امام در این زمینه به نکات ذیل توجه داده است:
1 - کشیده شدن قرآن به گورستان ها: حضرت امام (ره) ضمن اشاره ای گذرا به آن چه پس از شهادت حضرت علی علیه السلام، بر قرآن رفته مهجوریت قرآن را در زمان معاصر یاد آور می شود که به گورستان ها و مقبره ها کشانیده شده است و افتخار او وامت او - چنان که اشاره شد - به صحنه حیات آوردن اوست.
2 - چاپ و توزیع قرآن توسط طواغیت: حضرت امام (ره) موضوع مهم دیگری را نیز در نظر قرار داده که عبارت از چاپ توزیع مصحف توسط حاکمان جور و باصرف هزینه های گزاف از محل بیت المال مسلمین جهت نمایش های تبلیغاتی است و از این بین به محمد رضا پهلوی و بعضی شیوخ عرب اشاره می فرماید.
باید گفت این گونه اعمال به دو شخصی که امام (ره) در وصیت نامه ذکر می کند،اختصاص ندارد و مقصد امام نیز تعیین جایگاه قرآن مهجور در جوامع اسلامی فعلی است; نه احصای اشخاص.
امروزه مصاحف گوناگون توسط احکام و سلاطین جور در بیشتر کشورهای عربی و اسلامی و صد البته با نام و نشان آنان بر روی جلد یا صفحه آغازین آن چاپ وتوزیع می شود.
برگزاری مسابقات پرطمطراق و بی محتوانی قرآنی و تخصیص جایزه های چشم پرکن چند ده هزار دلاری برای شرکت کنندگانی محدود و اغلب تکراری در برخی ازاین کشورها، تلاشی دیگر از همین باب جهت کسب مشروعیت مذهبی و مقبولیت مردمی است.
4. مبارزه با طاغوت و افشای آن
در وصیت نامه حضرت امام (ره) بارها لفظ طاغوت، طواغیت، طاغوتیان و... به کاررفته است. نامیدن حکومت های غیر الهی به طاغوت از مبادی فقه سیاسی امام (ره) وآن نیز منبعث از قرآن کریم است. چنان که می بینیم حضرت ایشان در دروس «حکومت اسلامی » خود به این موضوع اشاره و مقبوله عمر بن حنظله را نقل می کندو آن را مورد توجه قرار می دهد.
عمر بن حنظله می گوید: "از امام صادق علیه السلام درباره دو نفر از دوستان (یعنی شیعه)که نزاعی در مورد قرض یا میراث بینشان بود و به قضات (تحت نظر دستگاه خلافت) برای رسیدگی مراجعه کردند، سؤال کردم که آیا چنین مراجعه ای رواست.امام فرمود: هر که در مورد دعاوی حق یا دعاوی نا حق به ایشان مراجعه کند و هرآنچه را در مورد وی حکم کرده شده بگیرد، اگر حق ثابت وی نیز باشد، سحت و حرام خواهد بود. زیرا آن را به حکم طاغوتی گرفته که خدای تعالی امر فرموده است که به آن کفر ورزیده شود: «یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت و قد امروا ان یکفروابه » (3) [نساء، 60] تا پایان حدیث [2].
نکته دقیق تر این که حضرت امام (ره) در وصیت نامه غیر از طواغیت، «ازآخوندهای خبیث تر از طاغوتیان » یاد می کند[3] . همان گونه که قرآن کریم بر نقش دلالان مظلمه های طواغیت تصریح و تاکید می کند و از آنان با تعابیری همچون «جبت » و «ملا» یاد می کند. نقش ملا در سوره اعراف در فتنه گری و حتی تحریک طاغوت بزرگ، بسیار بارز است:
قال الملا من قوم فرعون ان هذا لساحر علیم (4) [اعراف،109] و قال الملا من قوم فرعون اتذر موسی و قومه لیفسدوا فی الارض و یذرک و آلهتک قال سنقتل انباءهم و نستحیی نساءهم و انا فوقهم قاهرون (5) [اعراف، 127].
به گفته راغب «ملا» عبارت از جماعتی چشم پرکن است که اتفاق نظر پیدا می کنندو این جماعت می تواند متشکل اصناف گوناگون باشد و اگر در ملا طاغوت، «آخوند»یافت شود، به دلیل نقش و اثر خود می توانند برتر از طواغیت باشند. از قضا در آیه 127 نیز این ملا غصه دار امر دین و فساد در زمین و عبادت آلهه هستند و بر اثرتحریک آنان است که فرعون وعده خونریزی می دهد.
امام (ره) در عین حال از روحانیونی که بازی سیاست بازان را خورده [4] و نیز از«آخوندهای بی اطلاع از مصالح مسلمین » [5] و نیز روحانی نمایانی که گمان نداردموفق به توبه شوند یاد می کند [6]. البته در مواضع متعدد دیگر خدمات روحانیون اصیل و متعهد را می ستایده و از «مرحوم مدرس آن روحانی متعهد، پاک سیرت وپاک اندیشه » تجلیل می کند[7] و نیز بر جدایی روحانیون از دانشگاهیان بیم می دهد.
5. دغدغه حضرت امام از برداشت های ناشیانه و التقاطی از قرآن
امام خمینی در قسمتی از وصیت نامه می نویسد: «بعضی کج فهمان بی اطلاع از رژیم حکومت اسلامی و از مسائل سیاسی حاکم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طوری وانمود کرده اند -و باز هم دست برنداشته اند- که اسلام طرفدار بی مرز و حد سرمایه داری و مالکیت است و با این شیوه که با فهم کج خویش از اسلام برداشت نموده اندچهره نورانی اسلام را پوشانیده و راه را برای مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده که به اسلام بتازند [...]. یک دسته با کج فهمی ها و بی اطلاعی از اسلام و اقتصاد سالم آن درطرف مقابل دسته اول قرار گرفته و گاهی با تمسک، به بعضی آیات یا جملات نهج البلاغه، اسلام را موافق با مکتب های انحرافی مارکس و امثال او معرفی نموده اند وتوجه به سایر آیات و فقرات نهج البلاغه ننموده اند"[8].
از دیدگاه حضرت امام (ره)، عمل این گونه افراد، از باب «نؤمن ببعض و نکفرببعض » (6) [نساء، 150] و یا دست کم نداشتن روش تدبری و فهم قرآن به قرآن است که تنها راه فهم صحیح قرآن کریم می باشد[9].
6. بهره گیری امام از تعابیر قرآنی
خدای تعالی معانی ملکوتی و ازلی و ابدی را لباس بیان پوشانیده و کاخی عظیم وگزند نایافتنی را با مصالحی معین پی افکنده است. این مصالح صرفا عبارت ازحروف عربی و کلمات زبان عربی مصطلح نیست، بلکه آنچه این توانایی را به این زبان بخشیده نحوه ترکیب و ارتباط متقابل هزاران لفظ و عبارت و آیه با یکدیگراست; همان گونه که در یک بنای عظیم و برجسته، آن چه تمایز بخش از بناهای دیگراست نحوه ترکیب و کاربرد سنگ و گل و آجر و نه خود آن هاست.
به کارگیری تعابیر قرآنی در حوزه گفتار و نوشتار راه را برای اندیشیدن به این کتاب و باروری و پویایی قلوب در پرتو آن را فراهم می سازد. به علاوه، تعابیر ومصطلحات قرآنی، توانایی حل مفاهیم وسیع و بلند مورد نیاز بشر را به صورت همه جانبه و فراگیر دارند، در حالی که این توانایی در ترجمه ها و معادل های دیگر سراغ نمی رود.
ترویج و به کارگیری تعابیر قرآنی از یکسو بیانگر میزان تربیت پذیری از مکتب وحی و از سوی دیگر موجب ترویج معارف قرآنی و بارور سازی اندیشه انسان ها بابذر الفاظ و تعابیر قرآنی است. چنین چیزی در حال حاضر یکی از واجبات موکدفرهنگی در عرصه کتب، مطبوعات و گفتار است; چنان که کمبود آن در معنای مطبوعاتی، نوشتاری و فرهنگی کشور احساس می شود. از این رو با این نگرش،برخی تعابیر و اصطلاحات قرآنی مورد استعمال حضرت امام (ره) را در وصیت نامه مرور می کنیم:
6.1. شجره خبیثه
امام در خطبه آغازین وصیت نامه، پس از ذکر حدیث ثقلین و تسبیح و حمد الهی ونیز ورود بر پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و آل او بر ظالمان در حق آنان لعنت می فرستد و آنان را اصل شجره خبیثه می خواند.
تعبیر «شجره خبیثه » در سوره ابراهیم چنین آمده است:
«و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة » (7) [ابراهیم، 26]. در این سوره پس از آیات مذکور،به نحو استیناف، سخن از کسانی می رود که نعمت خدا را از روی کفر دگرگون کردندو قوم خود را به هلاکت کشاندند:
الم تر الی الذین بدلوا نعمة الله کفرا و احلوا قومهم دار البوار[ابراهیم] نتیجه بارز،دگرگون ساخت نعمت خدا و ورود به خانه هلاکت، همان مصائبی است که شمه ای از آن در آغاز وصیت نامه آمده است.
ایشان می نویسد: «از جمله مسائل اسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد»[1] عقب زدن «مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق است که سراسر قرآن کریم را از پیامبر صلی الله علیه و آله دریافت کرده بودند»[11].
روایات متعدد معصومین علیهم السلام نیز بر تطبیق آیه های فوق یعنی شجره خبیثه و نیزتبدیل نعمت الهی بر دشمنان اهل بیت به ویژه بنی امیه تاکید می کند[12].
6.2. توبیخ خداوند در سوره توبه نسبت به برخی اصحاب پیامبر
امام (ره) که همواره توجه به مردم را سر لوحه اندیشه و عمل مبارک خویش داشتند،در بخشی از وصیت نامه، امت خود را برتر از ملت حجاز در عهد رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم به دلیل بهانه جویی های آنان در برابر امر حق می شمارد و در این باره به توبیخ الهی درمورد آنان در سوره توبه اشاره ای تلمیح وار می کند و می گذرد.
برخی از آیات سوره توبه که متضمن این عقاب و توبیخ شدید است و در آخر به برخی از آنان وعید جهنم می دهد بدین قرار است:
و لو ارادوا الخروج لاعدوا له عدة ولکن کره الله انبعاثهم فثبطهم و قیل اقعدوا مع القاعدین لو خرجوا فیکم مازادوکم الا خبالا و لاوضعوا خلالکم یبغونکم الفتنة وفیکم سماعون لهم والله علیم بالظالمین لقد ابتغوا الفتنة من قبل و قلبوا لک الامورحتی جاء الحق و ظهر امر الله و هم کارهون و منهم من یقول ائذن لی و لا تفتنی الافی الفتنة سقطعوا و ان جهنم لمحیطة بالکافرین[توبه، 46 - 49]:(و اگر [به راستی]اراده بیرون رفتن داشتند، قطعا برای آن ساز و برگی تدارک می دیدند، ولی خداوند راه افتادن آنان را خوش نداشت; پس ایشان را منصرف گردانید و [به آنان] گفته شد: «با ماندگان بمانید». اگر با شما بیرون آمده بودند جز فساد برای شما نمی افزودند و به سرعت خود را میان شما می انداختند و در حق شمافتنه جویی می کردند و در میان شما جاسوسانی دارند [که] به نفع آنان [اقدام می کنند] و خدا به [حال] ظالمان داناست. در حقیقت، پیش از این [نیز] در صددفتنه جویی بر آمدند و کارها را بر تو وارونه ساختند، تا حق آمد و امر خداآشکار شد، در حالی که آنان ناخشنود بودند و از آنان کسی است که می گوید:«مرا [درماندن] اجازه داد به فتنه ام مینداز» هش دار، که آنان خود به فتنه افتاده اند، و بی تردید جهنم بر کافران احاطه دارد).
6.3. تعابیر قرآنی دیگر
1 - امام از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم با این تعابیر قرآنی یاد می کند: حضرت بقیة الله [13]: بقیة الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین (8) [هود، 86]، خاتم النبیین [14]: ولکن رسول الله و خاتم النبیین[احزاب، 30]، رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم در موارد فراوان: ولکن رسول الله و خاتم النبیین[احزاب، 40].
گفتنی است ترکیب «بقیة الله » در قرآن در شان امام عصرعلیه السلام نازل نشده است، لکن تعبیر و اصطلاحی است قرآنی که حضرت بدان ملقب گشته اند و امام (ره) نیز از میان القاب و صفات حضرت، این تعبیر قرآنی را برگزیده است.
2 - رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگی ها [15]: و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم (9) [اعراف، 157].
3 - و بیده ملکوت کل شی ء (10) ،[یس، 83]،[16].
4 - وسواس خناسان [17]: من شرالواسواس الخناس (11) [ناس، 4].
5 - صراط مستقیم [18]: و انک لتهدی الی صراط مستقیم (12) [شوری، 52].
6 - ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم (13) [محمدصلی الله علیه وآله وسلم، 7]،[19].
7 - لقاء الله [20]: من کان یرجو لقاء الله فان اجل الله لآت (14) [عنکوبت، 4].
8 - ارحم الراحمین [21]: و هو ارحم الراحمین (15) [یوسف، 92].
9 - مفسد فی الارض [22]: مفسدون فی الارض (16) [کهف، 94].
10 - انا لله و انا الیه راجعون (17) [بقره، 156]، [23].
11 - یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما[24]: یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاعظیما (18) [نساء، 73].
12 - ان شاء الله در موارد فروان: و لا تقولن لشی ء انی فاعل ذلک غدا الا ان یشاءالله (19) [کهف، 23 و 24].
13 - اولیاء الله الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لا هم یحزنون (20) [یونس، 62].
14 - ولیده علم الاسماء [26]: و علم آدم الاسماء کلها (21) [بقره، 31].
برخورداری انسان از توانایی نیل به درجاتی نظیر علم الاسماء و قاب قوسین اوادنی [نجم، 9]، موضوعی است که نظر حضرت امام (ره) را بسیار به خود جلب کرده است. همچنان که مطلع یکی از اشعار ایشان نیز بیت زیر است:
گر تو آدم زاده هستی علم الاسماء چه شد قاب قوسین ات کجا رفته است اوادنی چه شد[27]
تنها وجود چنین آرمان هایی است که می تواند از یک انسان، این همه مجاهدت وکوشش بیافریند. حضرت امام (ره) این آرمان را برای فرد و جامعه می خواست;
همچنان که حکومت الهی را [تنها] یکی از آرمان های قرآن کریم می دانست [28] وبرای نیل به چنین آرمانی او را از هرگونه انانیت و سستی و کاستی باز داشت و به مرتبه ای رساند که کلامی جاوید و گهربار را در پایان وصیت نامه بر قلم جاری سازدو ما همان را نیز مسک الختام این مقال قرار می دهیم.
15 - «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل و رحمت خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفرمی کنم » که اشاره به چنین آیاتی است: «یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة » [فجر ، 27 و 28] و نیز «الا بذکر الله تطمئن القلوب »[رعد، 27]. این سخنی است که تاکنون هیچ یک از رهبران سیاسی غیر از معصومین نتوانسته است ختام عملکردخویش قرار دهد (22).
منابع
1. خمینی (امام): وصیت نامه حضرت امام خمینی، چ 1، قم، انتشارات صحفی، 1368ش، مقدمه، ص 15.
2. همو; حکومت اسلامی، بی چا، بی جا، بی تا، ص 116 و 117 و حر عاملی، محمد بن حسن; وسایل الشیعه،ط 5، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج 18، ص 98.
3. همو; وصیت نامه، مقدمه، ص 5.
4. همان، ص 26.
5. همان، مقدمه، ص 9.
6. همان، ص 43.
7. همان، ص 40.
8. همان، ص 42.
9. طباطبایی، سید محمد حسین; المیزان، بی چا، قم، انتشارات جامعة المدرسین، بی تا ج 1، مقدمه، ص 12.
10. خمینی (امام)، پیشین، مقدمه، ص 3.
11. همان، ص 5.
12. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، بی چا، قم بی تا، ج 2، ص 310 - 13312. خمینی (امام)، پیشین، مقدمه، ص 11.
14. همان، ص 14.
15. همان، ص 7.
16. همان، ص 11.
17. همان.
18. همان، متن، ص 20.
19. همان.
20. همان، ص 34.
21. همان، ص 37.
22. همان، ص 41.
23. همان، ص 44.
24. همان، ص 46.
25. همان، ص 14.
26. همان.
27. همو; دیوان امام خمینی، چ 3، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373ش، ص 94.
28. همو; وصیت نامه، پیشین، مقدمه، ص 4.
پی نوشتها:
1) ای فرستادگان، از پاکیزه ها بخورید و عمل صالح انجام دهید. من به آن چه می کنید دانایم و در حقیقت این مت شماست که امتی یگانه است و من پروردگار شمایم، پس در برابر من تقوا داشته باشید.
2) و این ذکری است مبارک که فرو فرستاده ایم، آیا آن را منکرید؟!
3) می خواهند طاغوت را حاکم میان خویش قرار دهند حال آن که امر شده بودند بدان کفر بورزند.
4) ملا»قوم فرعون گفتند: بی شک این ساحری کاردان است.
5) و «ملا» قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا می گذاری تا در زمین فساد کنند و [آنان نیز] تو وخدایانت را واگذارند؟ گفت: به زودی پسرانشان را می کشیم و زنانشان را زنده می گذاریم و ما بر آنان[غالب] و قاهریم.
6) به برخی ایمان می آوریم و به برخی دیگر کفر می ورزیم.
7) و مثل کلمه خبیث، همانند شجره خبیث است.
8) باقیمانده خدا برای شما بهتر است اگر مؤمن هستید.
9) و میثاق های سنگین و اغلالی را که بر آنان بوده، از آنان فرو می گذارد.
10) و ملکوت هر چیز به دست اوست .
11) از شر وسوسه گر همواره پنهان شونده.
12) و بدون شک تو به سوی صراطی مستقیم هدایت می کنی.
13) اگر خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند و گام های شما را استوار می گرداند.
14) هر کس به لقای خدا امید دارد، پس [بداند] که قطعا اجل خدا آینده است.
15) و او ارحم الراحمین است.
16) فساد کنندگان در زمین.
17) ما برای خداییم و به سوی او بازگشت کننده ایم.
18) کاش با آنان بودم و به فوزی عظیم نائل می گشتم.
19) و در مورد هیچ چیز مگو که من فردا انجام دهنده آنم.
20) زینهار که اولیاء خدا را هیچ بیم و حزنی نیست.
21) و به آدم، تمامی اسماء را تعلیم داد.
22) تا خداوند، صادقان را از صدقشان پرسد. او برای کافران عذابی دردناک آماده ساخته است.