ماهان شبکه ایرانیان

جایگاه امنیت دراندیشه سیاسی اسلام و امام خمینی(ره)

جمهوری اسلامی ایران نخستین حکومتی است که در عصر جدید، داعیه پیروی و اعمال اصول اسلامی در سیاست را دارد

 

 

مقدمه

جمهوری اسلامی ایران نخستین حکومتی است که در عصر جدید، داعیه پیروی و اعمال اصول اسلامی در سیاست را دارد. پایه های اعتقادی این حکومت، بر گرفته از تفسیری خاص از اسلام می باشد. به قول «فرد هالیدی »، انقلاب اسلامی ایران نخستین انقلاب در تاریخ جدید (پس از انقلاب کبیر فرانسه در1789) می باشد که ایدئولوژی حاکم، شکل سازمان، اعضای رهبری کننده و هدفهای اعلام شده آن، هم در ظاهر و هم در باطن، مذهبی بوده است. (1) نظام حاصل از این انقلاب نیز کاملا بر پایه های ایدئولوژی اسلامی استوار گردیده است.بنابر این، طرح مقولات در عرصه سیاست و حکومت ج .ا.ا بدون یاد آوری و تبیین جنبه اسلامی آن، نامفهوم خواهد بود. بدین منظور، در ابتدای این بحث تلاش می شود تا جایگاه بحث امنیت در اسلام مشخص گردد و پس از آن، دیدگاههای امام خمینی(ره) در خصوص این مساله مورد بررسی قرار گیرد.

 

مباحث مربوط به دیدگاه امام خمینی(ره) از آنجایی در ادامه بحث امنیت در اسلام مورد توجه قرار می گیرد که در واقع، اندیشه های سیاسی و حکومتی امام، باز تاب تفسیر ایشان از سیاست و حکومت در اسلام می باشد. امام خمینی(ره) با توجه به دیدگاه ویژه ای که در خصوص حکومت اسلامی داشتند و تمامی تلاش خود را در دوران مبارزات و استقرار نظام، صرف پیاده نمودن آن نمودند، در زمینه مفاهیمی چون امنیت و منافع ملی نیز دارای تفسیر مذهبی ویژه خود بودند. این تفسیر به طور همه جانبه، مباحث سیاسی و حکومتی نظام را در دوران بیست ساله عمر آن مورد تاثیر خود قرار داده است. با توجه به این مساله طرح بحث امنیت در جمهوری اسلامی بدون فهم دیدگاه های امام ناقص خواهد ماند. لذا بررسی دیدگاه های کلی اسلام و اندیشه های سیاسی امام در این خصوص می تواند مقدمه ای برای ورود به بحث امنیت در جمهوری اسلامی ایران باشد. (2)

 

نکته دیگری که در این مقاله لازم به یادآوری است، مفهوم امنیت می باشد. آنچه که امروزه در مباحث سیاسی، خصوصا در مباحث سیاست خارجی، بیشتر مد نظر می باشد، مفهوم «امنیت ملی » است نه فقط «امنیت » تنها.امنیت ملی از مفاهیمی است که عمر چندانی در مباحث سیاسی ندارد. ریشه آن به انقلاب کبیر فرانسه بر می گردد; زمانی که برای اولین بار واژه هایی چون «ملی » و «ملیت »، خلق شده و دارای تعاریف و محدوده های ویژه ای گشتند. تا امروز این مفهوم دچار تحولات مختلفی شده است که طرح آن در این بحث مقدور نیست. (3) آنچه که می توان در اینجا به آن اشاره نمود، این است که امنیت ملی دارای دو بعد می باشد: 1- بعد داخلی، 2- بعد خارجی. به رغم اینکه نمی توان در اسلام تعریف خاصی از امنیت ملی را جست جو نمود; ولی با معیار قرار دادن «مساله امنیت »، می توان هم برای ابعاد داخلی آن و هم برای ابعاد خارجی آن، دیدگاه های مشخصی یافت. در بررسی آرای امام خمینی(ره) نیز در خواهیم یافت که ایشان به گونه ای به هر دو جنبه از ابعاد یاد شده امنیت ملی توجه داشتند. برای جلوگیری از اطاله کلام و بدون آنکه مبحثی مستقل در خصوص امنیت آورده شود، به اصل موضوع می پردازیم.

 

الف - بررسی دیدگاه اسلام:

1 - بررسی متون اسلامی

بهترین راه شناخت دیدگاه اسلام راجع به مفهوم امنیت، رجوع به منابع اولیه اسلامی است. قرآن کریم اولین منبع احکام اسلامی است. قرآن، امنیت را یکی از اهداف استقرار حاکمیت الله و استخلاف صالحان و طرح امامت می شمارد. قرآن در این باره می فرماید:

 

«خدا به کسانی که از شما بندگان (به خدا و حجت عصر«عج ») ایمان آورد و نیکوکار گردد وعده فرمود که (در ظهور امام زمان) در زمین خلافت دهد، چنانکه امم صالح پیامبران سلف، جانشین پیشینیان خود شدند و علاوه بر خلافت، دین پسندیده آنان را (که اسلام واقعی است)بر همه ادیان تمکین و تسلط عطا کند و به همه مؤمنان پس از خوف و اندیشه از دشمنان ایمنی کامل دهد که مرا به یگانگی بی هیچ شائبه شرک و ریا پرستش کنند(نور 55) و نیز احساس امنیت را از خصایص مؤمن معرفی می کند:«اوست خدایی که سکینت و وقار بر دلهای مؤمنان آورد (فتح 4). همچنین مداهنه با دشمن و روح سازش را منافی با امنیت می داند.«پس تو (و امتت ای رسول) هرگز از مردم کافری که آیات خدا را تکذیب می کنند، پیروی مکن. کافران بسیار مایلند که تو با آنها مداهنه و مدارا کنی (و معترض بتهایشان نشوی) تا آنها هم به نفاق با تو مدارا کنند» (قلم 8 و9) و تامین امنیت را از اهداف جهاد می شمارد:«و با کافران جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین بر طرف شود و همه را آیین دین خدا باشد.»(بقره 193) و شهری که در آن امنیت باشد، از مثلهای الگوهای قرآنی است: «و خدا بر شما حکایت کرد و مثل آورد (تا گوش کرده و عبرت گیرید) مثل شهری را (چون شهر مکه) که در آن امنیت کامل حکمفرما بود و اهلش در آسایش و اطمینان زندگی می کردند و از هر جانب، روزی فراوان به آنها می رسید.»(نحل 112) (4)

 

علاوه بر قرآن کریم، احادیث ائمه اطهار(ع) نیز در باب امنیت راهگشا می باشند. حضرت علی(ع) تامین امنیت در جامعه را از انگیزه های قیام صالحین و اهداف عالیه امام می داند:

 

«خدایا تو می دانی آنچه از ما رفت نه به خاطر رغبت در قدرت بود و نه از دنیای ناچیز خواستن زیادت; بلکه می خواستیم نشانه های دین را به جایی که بود، بنشانیم و اصلاح را در شهرهایت ظاهر گردانیم، تا بندگان ستمدیده ات را ایمنی فراهم آید و حدود ضایع مانده ات اجرا گردد.» (5)

 

و نیز در عهدنامه مالک اشتر، ضمن تاکید بر انعقاد پیمانهای صلح برای تامین امنیت، پیشگیری از عوامل تهدید کننده امنیت را نشان می دهد:

 

«و از صلحی که دشمن، تو را بدان خواند و رضای خدا در آن بود، روی متاب که آشتی، سربازان تو را آسایش رساند. و از اندوه هایت برهاند و شهرهایت ایمن ماند. زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتی بپرهیز که بسا دشمن به نزدیکی گراید تا غفلتی یابد و کمین خود بگشاید... پس دوراندیش شو و به راه خوش گمانی مرو.» (6)

 

اصولا اسلام هر نوع ایجاد وحشت و هراس را در درون انسانهایی که مرتکب خلافی نشده اند، ظلم و تجاوزی بس بزرگ تلقی می کند. امنیت جان و مال و عمل و حقوق و آزادیهای مربوطه، شخصیت و شرف و حیثیت و مسکن، از تاکیدات اسلام است; ضمن اینکه امنیت در اسلام، اختصاص به صالحان و افرادی دارد که مرتکب خلافی نشده و در مسیر انجام وظیفه اند و در مقام احترام به قانون هستند. و اما آنها که در مسیر خلافند و یا مرتکب بزه و جرم شده اند، به دلیل ماهیت عملکردشان، از حق امنیت محرومند: «آنانکه ایمان به خدا آورده و ایمان خود را به ظلم و ستم نیالودند، در دو عالم ایمنی آنها راست.»(انعام 82)

 

توجه به آیات و روایات یاد شده می رساند که اسلام از یک طرف وجود امنیت را در داخل بلاد اسلامی و حتی در درون فرد مسلمان ضروری می داند و از سوی دیگر، به جنبه خارجی امنیت در سرزمین های اسلامی توجه دارد و در همین راستاست که مسلمانان را از مداخله و سازش با دشمن بر حذر می دارد و در عین حال، به انعقاد پیمانهای صلح عادلانه با دشمن تاکید می نماید.

 

از دیدگاه اسلام، حفظ و تامین امنیت از وظایف حکومت اسلامی است. به طوری کلی، حضرت علی(ع) وظیفه حکومت را سه چیز اعلام می دارد:1- اصلاح اهل 2- عمران بلاد3- حفظ ثغور. اصلاح اهل; یعنی ترقی و تعالی انسانها و نسلهای آدمی. تکامل استعدادهای نهفته در هر انسان، در زمره این وظیفه می باشد. عمران بلاد نیز توسعه و ترقی عمدتا مادی سرزمین اسلامی را مورد توجه قرار می دهد. سومین وظیفه حکومت که در اینجا مورد نظر است، حفظ ثغور یعنی حفظ مرزهای کشور است. با توجه به مضمون روایت فوق، در حقیقت، روابط بین المللی وسیله ای در تحکیم و حفظ ثغور سرزمین است و مسؤولین بخشهای دیگر اجرایی در اصلاح اهل و عمران بلاد مسؤولیت خود را باید همگام با برنامه حفظ شؤون و ثغور بین المللی کشور اسلامی ایفاء نمایند. (7)

 

2 - رابطه امنیت و سیاست خارجی

مساله امنیت بدون توجه به مبانی سیاست خارجی در اسلام ناقص خواهد ماند. اعتقاد کلی بر این است که این آیین در همه زمینه ها از جمله نظام حکومتی، که خود سیاست خارجی را نیز شامل می شود، نظر و برنامه دارد. قبل از پرداختن به اصول سیاست خارجی اسلام، لازم است تا مفهوم «منافع ملی » یا «مصالح جامعه اسلامی » روشن گردد. همان طوری که گفته شد، واژه های ملی و ملیت، اصطلاحات نوینی هستند که در عرصه روابط بین الملل ظهور کردند. اسلام دینی است فراگیر، جهانی و همیشگی که برای مرزهای ملی ارزش ذاتی قائل نیست. به همین دلیل، «حفظ منافع ملی » نمی تواند به عنوان اصل اولیه سیاست خارجی اسلام ملحوظ گردد. به عبارت دیگر، در عرف بین المللی، مفاهیم مرز، حاکمیت ملی و جمعیت و تابعیت تعاریف خاص خود را دارد که در اسلام برای مفاهیم یاد شده، تعاریف دیگری در نظر است. همچنین شالوده سیاست خارجی در اسلام، بر قواعد الزام آور حقوقی در فقه استوار است و فقه برای بنیادهای ملیت، ارزش حقوقی قائل نیست; ضمن اینکه اصل حفظ منافع ملی، زیر بنایی ترین و کلی ترین اصل سیاست خارجی عرفی حاکم است. لذا، اصول دیگر تماما رنگ حفظ منافع ملی را به چهره دارد; لکن در فقه سیاسی اسلام اصل دیگری به نام حفظ دارالاسلام حاکم است که اصول دیگر در پرتو آن رنگ می گیرد. (8) با این تفسیر، امنیت ملی نیز در اسلام مفهوم خاصی پیداکرده. و کلمه امت به جای واژه ملت می نشیند و امنیت یک کشور اسلامی به امنیت کل جهان اسلام وابسته می گردد. به عبارت دیگر، در برداشت اسلامی، امنیت امت اسلامی به جای امنیت ملی و مصالح جامعه اسلامی، به جای منافع ملی گسترش می یابد.

 

به هر تقدیر، می توان مبانی سیاست خارجی در اسلام را در سه اصل کلی زیر خلاصه نمود: (9)

 

1 - حفظ دارالاسلام در مقابل دارالحرب، دارالکفر و دارالمعاهد: در اسلام تمامی ارتباطات امنیتی - اقتصادی خارجی باید در راستای این اصل تنظیم گردد. مسائلی از قبیل: حسن همجواری، خرید و فروش تسلیحات، تجهیز قوا، جهاد تدافعی، مناسبات سیاسی، تجاری و اقتصادی با دول و سازمانهای دیگر که موجب امنیت و جلب حمایت دیگران و کمک به بشریت در جهت رسیدن به آرامش و همزیستی مسالمت آمیز است، در زیر مجموعه حفظ دارالاسلام جای دارند.

 

2 - اصل دعوت: اصل دعوت در اسلام به خوبی مؤید طرح تکاملی انسان به سوی حرکت در جهت ایجاد امت واحده جهانی است و به این ترتیب، خواستار بر قراری پیوند میان امنیت جامعه اسلامی با جوامع دیگر است. قرآن کریم می فرماید:«یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم ». علاوه بر اسلام، تمامی مکاتب دینی و سیاسی دیگر نیز به اصل دعوت اهتمام خاصی دارند. فلسفه وجودی بسیاری از ارتباطات نوین امروزی (رادیوها،...) مبتنی بر اصل دعوت است. در دیدگاه اسلامی، اجتنات از این اصل نه تنها دارالاسلام را با خطر اضمحلال مواجه می سازد; بلکه عقوبت اخروی نیز در انتظار خواهد بود. این اصل از چنان اهمیتی بر خوردار بود که جزء اولین وظیفه اجتماعی هر پیامبری به شمار می رفت.

 

3 - اصل نفی سبیل: این اصل مبتنی بر اقتدار اسلام و اعتلای آن بر دیگر مکاتب است. «الاسلام یعلوا و لایعلی علیه ». به عبارت دیگر، ولایت کفار بر مسلمانان در اسلام جایز و پسندیده نیست. بر طبق این اصل، اگر در معاهده ای (اقتصادی - امنیتی) حیثیت دارالاسلام لحاظ نشده باشد، آن معاهده ملغی می باشد.

 

با توجه به مبانی و اصول سیاست خارجی اسلام، مشخص می گردد که این مساله در چارچوب بنیانهای ملی، منطقه ای، نژادی یا جغرافیایی محصور نمی ماند; بلکه رسالتی جهانی و پیام آن برای همه جهانیان است. از نظر اسلام، وضع موجود و حاکم بر سیاست جهانی از قبیل حاکمیت زور و محرومیت ملل مستضعف مردود است. در واقع، هدف نهایی اسلام استقرار کامل ارزشهای الهی در کل جهان است. بر این اساس است که نظام حکومت اسلامی از لحاظ آرمانی باید خود را نسبت به تمام مسلمانان و محرومان جهان متعهد بداند. علاوه بر این دیدگاه آرمانی، فلسفه جهاد در راه اسلام، راهگشای بسیاری از مسائل در سیاست خارجی حکومت اسلامی است. همان طوری که قبلا دیدیم، امر جهاد تدافعی در زیر مجموعه اصل حفظ دارالاسلام آورده شد; بنابر این، مهمترین فلسفه وجودی جهاد در چارچوب این اصل قرار می گیرد.

 

3 - رابطه قدرت و امنیت

در مباحث سیاسی و همچنین در عمل، مفهوم امنیت از مفهوم قدرت جدایی ناپذیر است. در طول تاریخ، مساله قدرت ملل همیشه از طریق جنگها مورد آزمون قرار گرفته است. در مکتب اسلام توسل به جنگ و اعمال قدرت فقط برای دفاع از جان، مال، ناموس، مسکن، آزادی، استقلال و مرام سایر افراد ملت جایز است و اقدام به آن، چه در حالت تدافعی و یا در وضعیت آزادی بخش منوط به مفروض بودن تجاوز و هجوم و یا قصد به تهاجم و اقدام خصمانه از سوی دشمن است; ضمن اینکه مساله جهاد و آمادگی برای آن، یکی از وظایف و شؤون اصلی امامت است و انجام آن منوط به اجازه امام است. با ملاحظه این اصل است که اسلام غیر از جهاد، اقسام دیگر جنگها را منسوخ کرده و فقط جنگی را مشروع و صحیح دانسته که در راه خدا و به منظور رفع تعدی و تجاوز و تخطی باشد. پس می توان استنباط نمود که دکترین نظامی در اسلام ذاتا تدافعی است و نه سلطه جویانه و تهاجمی. با این حال، این اصل بدین مفهوم نیست که در حکومت اسلامی به آمادگی قوای نظامی توجه نباید شود. (10) در اینجاست که مساله اهمیت قدرت در اسلام مشخص تر می گردد. در اسلام منشا قدرت و حاکمیت، خداوند است و هیچ قدرتی نیز جز به خواست خدا و از جانب او وجود ندارد. به عبارت دیگر، هیچ صاحب قدرتی مستقلا در عالم وجود ندارد و همه قدرتها به موهبت الهی در سلسله مراتب ولایت و حاکمیت پدید می آید. بر طبق اعتقادات تشیع، قدرت در حوزه ولایت تشریعی به ولی یا حاکم تفویض می گردد و ولی می تواند در تمام ابعاد اجتماعی، اعم از سیاسی، نظامی، دینی اعمال قدرت کند. علاوه بر دارنده قدرت، در اسلام، کیفیت و کمیت آن نیز بسیار مهم می باشد. در اینجاست که بحث قدرتمندی دولت اسلامی مطرح می گردد. تاکیدات اصلی اسلام در زمینه قدرت، عمدتا شامل خصایص روحی و معنوی قدرت است. ایمان مؤمنین و عمل صالحین و علم مسلمین از مهمترین منابع قدرت در اسلام است. توجه به تاریخ صدر اسلام نیز گویای چنین امری است. در واقع جنگهای پیامبر(ص) نشان می داد که قدرت لشگریان مسلمان در صدر اسلام نه در برتری اسلحه شان بود و نه در امتیازات سازمان; بلکه به برتری اخلاق و روحیه شان وابسته بود. تضعیف این روحیه توکل در اواخر دوره حیات پیامبر(ص) بود که خداوند می فرماید در حالی که قبلا هر سرباز اسلام می توانست در برابر ده سرباز کفر بجنگد، الآن فقط می تواند در برابر دو سرباز آنها استقامت نماید(انفال 65 -66). به هر تقدیر، اسلام به آمادگی دفاعی و نظامی مسلمین نیز برای حفاظت از امنیت امت اسلامی، تاکید می کند. قرآن در آیه ای سوره نساء می فرماید:«ای اهل ایمان! سلاح جنگ بر گیرید و آنگاه دسته دسته یا همه به یکبار متفق برای جهاد بیرون روید.» اسلام با درک واقع بینانه اش از تزویر و تمهیدات سلطه گرانه حکومتهای استعماری و خودکامه، بر ضرورت تحکیم و تقویت استعداد و قدرت نظامی مسلمانان تاکید بسیار دارد:«واعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم و اخرین من دونهم لاتعلمونهم الله یعلمهم ».

 

توجه به عامل قدرت برای حکومت اسلامی محصور به دیدگاههای قرآنی و ائمه اطهار نیست. متفکران اسلامی نیز در این مساله غور و بررسی نموده اند. از جمله کسانی که شاید بیشتر از همه متفکران مسلمان در باب مساله قدرت اندیشه کرده باشد، ابن خلدون است. وی تا حدی بر خلاف اکثر متفکرین قدیم اسلامی که بیشتر به دنبال تشریح آرمانهای اسلامی بوده اند، واقع بینانه تر و عینی تر با مسائل اسلامی بر خورد کرده است. شاید این بدلیل روش شناختی خاصی است. که ابن خلدون انتخاب کرده بود و آن، نظریه پردازی بر حسب عینیات علوم اجتماعی بود. به هر تقدیر، در نزد ابن خلدون، دولتی می تواند موجب تامین خود و جامعه خود باشد که اولا خودکامه باشد و ثانیا هر نوع اختلالی را در درون نظام، به سادگی از بین ببرد. عصبیت بالای دولت، روحیه جوش و خروش و جهانگیری و غلبه، حمیت جمعی و دفاع مشترک، تعداد زیاد کارگزاران، جمعیت زیاد، وسعت قلمرو و خاک، رفاه و توانگری، رابطه متقابل بین دولت و مردم، کسب آداب و سنن، باج و خراج ستانی دولت و تمدن سازی، از ویژگیهای دولت قدرتمند در نظر ابن خلدون است; ضمن اینکه نداشتن عصبیت و روح یادگیری، کمی حد و ثغور، تعارض بین سلطان و دربار در اداره جامعه و نداشتن نیروی نظامی قوی برای مقابله با تهاجمات، از ویژگیهای دولت ضعیف می باشد. (11)

 

ب - بررسی دیدگاه امام خمینی(ره):

دیدگاههای امام(ره) در رابطه با مسائل سیاسی از جمله در مورد مساله امنیت، در چارچوب اسلام و تفسیر فقهی آن می گنجد. بر این اساس چندان نمی توان تفاوت مشخصی را میان دیدگاههای اسلامی و امام(ره) جست و جو کرد. فقط مسائل جدیدی وجود دارند که به مقتضای زمانه در اندیشه سیاسی امام(ره) مطرح می باشند; ضمن اینکه این مسائل نیز حاصل برداشت از منابع سنتی اسلام است. همان طوری که گفته شد بررسی دیدگاههای امام(ره) از آنجایی لازم است که اصول حکومت ج.ا.ا بر گرفته از تفسیری است که ایشان از اسلام می نمایند. علاوه بر این تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی و ج.ا.ا بدون در نظر گرفتن رهبری امام(ره) بی مفهوم خواهد بود.

 

1 - معادله امنیت نظام یا امنیت امت

بنا به برداشت امام(ره)، نه تنها امنیت مردم مسلمان و امنیت کشور و امنیت حکومت جمهوری اسلامی ایران از هم جدا نبوده; بلکه مرتبط با امنیت و منافع دیگر مسلمانان جهان نیز هست. بنابر این دیدگاه، همانند تفسیر اسلام، مفهوم امت جایگزین مفهوم ملت می گردد و امنیت ایران به امنیت کل جهان اسلام وابسته می شود. البته این دیدگاه، بیانگر آرمانهای امام(ره) است که باید کم کم به سوی آن حرکت نمود. بر طبق همین آرمانها بود که ایشان معتقد بودند، هر قدرتی که خاستگاهش «دولت - کشور» باشد; یعنی صرفا به عنصر ملیت توجه نماید، الزاما به تعقیب منافع ملی می پردازد و از نظر تاریخی، همین امر سبب شد تا بخش عمده ای از مسائل جهان اسلام در قالبهای ملی، نژادی و منطقه ای مطرح شود. ایشان بر این باور بودند که قدرت بر خاسته از این خاستگاه نمی تواند در مقابل قدرت ناشی از بلوک سیاسی و فرهنگی غرب دوام آورد. (12) تمایز میان امت و ملت در دیدگاه امام(ره) از لحاظ آرمانی منجر به این نتیجه می شد که ایشان، امنیت مکتب را برتر از امنیت مملکت بدانند:«اگر آمریکا بریزد و ما را از بین ببرد، من به نظرم خیلی چیزی نیست، البته عظیم است; اما از او عظیم تر شکست در مکتب است.» (13) این تفسیر آرمانی از امنیت، مانع از آن نمی شود که امام(ره) حفظ ج.ا.ا را از اهم واجبات بشناسند:«الآن جمهوری اسلامی یعنی اسلام و این، امانتی است بزرگ که باید از آن حفاظت کنید.» (14) و یا در موردی دیگر می گویند:«اگر ایران شکست بخورد، مستضعفین شکست خورده اند.» (15) ایشان می گویند:

 

«مساله حفظ نظام جمهوری اسلامی در این عصر و با وضعی که در دنیا مشاهده می شود و با این نشانه گیری هایی که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف می شود; از اهم واجبات عقلی و شرعی است... حفظ جمهوری اسلامی، یک واجب عینی است... از نماز اهمیتش بیشتر است.» (16)

 

مساله اهمیت حفظ نظام بود که نهایتا در قبول قطعنامه 598 توسط امام(ره) تاثیر بسزایی داشته است. ایشان در این مورد می گویند:

 

«و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مساله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم; ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری می کنم... با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نموده و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم.» (17)

 

2 - ابزارهای تامین امنیت

حفظ نظام از دیدگاه امام(ره) منوط به رعایت بسیاری از مسائل از سوی حکومت اسلامی و مردم است. وحدت داخلی، حضور و پایداری ملت در صحنه، اتحاد در روش و حرکت در کلیت سیاست مورد قبول اسلام، احساس مسؤولیت روحانیون، متعادل و بهنگام بودن، تلاش مسلمانان و مستضعفان جهان برای حفظ ج.ا.ا، آمادگی برای دفاع همه جانبه، حفظ نظم و رعایت سلسله مراتب در نیروهای نظامی و انتظامی، وحدت ارتش و سپاه، عدم سوء استفاده از آزادی و جلوگیری از هرج و مرج، جلوگیری از اشاعه تفرقه میان اهل سنت و شیعه، از جمله سفارشاتی بود که امام(ره) برای حفظ امنیت نظام، مورد تاکید خود قرار می دادند. امام(ره) به نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که پس از بر پایی ج.ا.ا تاسیس شد، برای تامین امنیت کشور بسیار تاکید می کرد. ایشان در جمع اعضای سپاه شرق تهران می گویند:«...شما در این انقلاب اسلامی و در این نهضت اسلامی، سهم بسزایی دارید. شما حفظ امنیت منطقه را کردید...» (18) و در سخنرانی دیگری می گویند:

 

«حفظ استقلال و امنیت و بقای جنبه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی هر کشور، مستقیم یا غیر مستقیم وابسته به قوای انتظامی ارتش، ژاندارمری و شهربانی آن است و در کشور ما که در حال انقلاب به سر می برد، در کنار قوای انتظامی، پاسداران انقلاب نیز موجود و به حفاظت انقلابی اشتغال دارند و باید ملت محترم با تمام قوا کوشش در حفظ این قوای انتظامی و فعال نمایند...» (19)

 

علاوه بر موارد داخلی فوق، سیر نظام به طرف استقلال و خودکفایی نیز از جمله اهداف امام(ره) برای حفاظت از نظام ج.ا.ا می باشد. تجربه طولانی امام(ره) در تاریخ سیاسی کشور و ملاحظه نقض حاکمیت ایران توسط قدرتهای بزرگ از طرق مختلف، باعث شده بود تا همواره امام (ره) از نفوذ و سلطه بیگانگان به نظام و بلاد اسلامی واهمه داشته باشند. به همین دلیل، استقلال واقعی نظام از بیگانگان، سهم والایی در تفکرات حکومتی ایشان داشت. مفهوم استقلال در نزد ایشان، در مقابل مفهوم وابستگی قرار داشت و روی پای خود ایستادن از جمله تاکیدات امام(ره) برای حکومت اسلامی بود. ایشان می گویند:

 

«اگر ما مسامحه بکنیم و وابسته به خارج باشیم، این وابستگی اقتصادی به خارج قهرا وابستگی سیاسی می آورد; قهرا وابستگی اجتماعی می آورد و ما همان اسیرها خواهیم بود که بودیم و بر ما همانان حکومت خواهند کرد که کردند.» (20)

 

و در جای دیگر می گویند:

 

«...اگر شما بخواهید استقلال پیدا بکنید و آزادی حقیقی پیدا بکنید، باید کاری بکنید که در همه چیز خودکفا باشید، مستغنی باشید. کشاورز باید کاری بکند که دیگر ما احتیاج گندمی به خارج نداشته باشیم. دانشگاهی باید کاری بکند که....» (21)

 

رمز استقلال و رفع وابستگی کشور به خارج از دیدگاه امام(ره) در گرو اسلام است: «اسلام است که ما را مستقل می کند... اسلام برای ملت ما تمام آزادیها و استقلال را فراهم می کند...» (22) از دیدگاه امام(ره)، اسلام مهمترین عامل قدرت برای مسلمین است. به این ترتیب، می توان گفت که در نزد امام(ره) رابطه میان مساله قدرت و امنیت نیز یک رابطه مستقیم است. اما همانند برداشت اسلامی در نزد امام(ره) این قدرت بیشتر دارای جنبه های معنوی است. امام(ره) به رغم اینکه روی مسائل نظامی - دفاعی نظام، به عنوان عوامل تامین کننده نظم و امنیت تاکید دارند; ولی در کل همانند دیدگاه اسلامی، قدرت حقیقی در نزد ایشان از آن خدا و اسلام است. به همین خاطر است که رجوع به این منابع قدرت از تاکیدات مکرر ایشان است: «رهایی مسلمین در گرو بازگشت به قرآن است.» (23) ; «شما ملت شجاع ثابت کرده اید که این تانکها و مسلسلها و سر نیزه ها زنگ زده است و با اراده آهنین ملت نمی تواند مقابله کند.» (24) در جایی در خصوص بیگانگان شرق و غرب می گوید:

 

«اشتباهشان در همین است که خیال می کنند زیادی جمعیت و زیادی اسلحه، کار انجام می دهد و نمی دانند که آن چیزی که کار انجام می دهد، بازوی قوی افراد است. افراد کم با بازوان قوی و قلب مطمئن و قلب متوجه به خدای تبارک و تعالی و عشق به شهادت و عشق به لقاءالله، اینهاست که پیروزی می آورد. پیروزی را شمشیر نمی آورد، پیروزی را خون می آورد.» (25)

 

در واقع تاکیدات امام(ره) روی مسائلی چون: آگاهی ملتها، وحدت کلمه، ارجحیت حیات روحانی و مذهبی بر حیات مادی و دنیوی، اصلاح و استقلال فرهنگی و روحیه ایمانی نشان از نقش برتر عوامل معنوی قدرت بر عوامل مادی آن در دیدگاههای ایشان دارد.

 

3 - بسط امنیت نظام به امنیت جهان اسلام

تا اینجا مشخص شد که بر طبق نظر امام(ره) حفظ امنیت نظام ج.ا.ا بر مسائل دیگر ترجیح داشته و هیچ موضوعی برتر از آن قرار ندارد. در واقع به نظر ایشان، در حال حاضر نظام ج.ا.ا قلب جهان اسلام است و کار خون دهی و تغذیه امت مسلمان را بر عهده دارد و اگر این قلب از کار بیفتد، کل بدنه جهان اسلام در خطر مرگ قرار خواهد گرفت. با همه تاکیداتی که امام(ره) روی اصل حفظ نظام ج.ا.ا می کنند; اما این مساله مانع از طرح ارتباط میان امنیت ایران با امنیت جهان اسلام نمی شود. اگر اعتقاد به حفظ نظام ج.ا.ا را در قالب اصل اسلامی «حفظ دارالاسلام » قرار بدهیم، اصل دفاع از مسلمانان و مستضعفین جهان و دعوت آنها به اسلام حقیقی و قیام علیه حکومتها که در قالب کلی «صدور انقلاب » جای می گیرند و همچنین سیاست نه شرعی و نه غربی امام(ره) را باید به ترتیب در راستای پیروی و اجرای اصول «دعوت » و «نفی سبیل » که به عنوان اصول سیاست خارجی اسلام مطرح می باشند، بدانیم. نگاه وسیع امام(ره) در همه زمینه ها از جمله در زمینه دفاع از محرومان و مستضعفان و فقر ستیزی و بر قراری عدالت اجتماعی، به طور طبیعی ایجاب می کند که ایشان این مساله را بسیار فراتر از داخل مرزهای ایران و حتی فراتر از جهان اسلام مطرح کنند. ایشان معتقدند راهی که انتخاب کرده اند «آن روز به کمال می رسد که مستضعفین جهان از زیر بار مستکبرین خارج بشوند.» (26) امام(ره) در این زمینه تا آنجا پیش می روند که تشکیل جبهه قدرتمند اسلامی - انسانی (وسیعتر از جهان اسلام) برای سروری پا برهنگان جهان را توصیه نموده و ضمن معرفی ج.ا.ا به عنوان پناهگاه همیشگی مسلمانان جهان، آمادگی این نظام اسلامی را برای تامین نیازهای سربازان اسلام اعلام می نمایند. (27)

 

اعلام آشکار حمایت همه جانبه از نهضتهای آزادی بخش به عنوان مصادیق بارز مستضعفین جهان تا ریشه کن شدن کفر و رسیدن آنها به حقوق حقه خود (28) ، هر چند بر اساس معیارهای رایج در سیاست خارجی کشور اقدامی غیر عادی است; ولی امام(ره) بارها به این نکته پافشاری کردند و آن را به عنوان سیاست اصولی نظام جمهوری اسلامی مطرح نمودند و مهمتر آنکه، دعوت از مسلمانان برای پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان را اقدامی لازم می دانستند:

 

«من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری می کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروزی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکنند و جلو جاه طلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه ریزی کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم.» (29)

 

امام(ره) در رابطه با صدور انقلاب می گویند:

 

«ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین المللی اسلامی مان بارها اعلام نموده ایم که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهان خواران بوده و هستیم، حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه طلبی و تفکر تشکیل امپراطوری بزرگ می گذارند از آن باکی نداریم و استقبال می کنیم. ...ما درصدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیسم، سرمایه داری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند، نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله(ص) را در جهان استکبار ترویج نماییم و دیر یا زود ملتهای آینده شاهد آن خواهند بود.» (30)

 

سیاست نه شرقی و نه غربی امام(ره) نیز کاملا در جمله فوق نهفته است. در این رابطه امام(ره) همچنین می گویند: «ما مسلمانیم و شرق و غرب برایمان مطرح نیست. دولت اسلامی ما آزاد و مستقل خواهد بود. ما نه به سوی غرب و نه به طرف شرق گرایش نخواهیم داشت و می خواهیم یک جمهوری بی طرف و غیر متعهد باشیم.» (31)

 

به این ترتیب، روشن گردید که دیدگاههای امام(ره) در خصوص امنیت، دارای دو ویژگی کاملا جدای از هم می باشد; از یک طرف، از جنبه آرمانی امنیت جهان اسلام و امت مسلمان برای امام(ره) بیش از هر چیز دیگر مهم می باشد و همانند دیدگاههای کلی اسلامی در جست و جوی درنوردیدن مرزهای ملی است و در این راه، مخالفت با جهان غیر مسلمان و زورگو کاملا شبیه الگوهای انقلابی صدر اسلام است و کمتر با مرامهای دیپلماتیک فعلی سازگاری دارد و از سوی دیگر، حفظ نظام ج.ا.ا از اهم واجبات تلقی می شود. البته حفاظت از این نظام نیز در راستای حفاظت کلی امت اسلامی است و بیشتر دارای ماهیت ایدئولوژیکی و مکتبی است تا ملی; چرا که بر طبق نظریات آرمانی امام(ره) مرزهای ملی ارزش خاصی ندارند و وحدت جهان اسلام، مقصد نهایی وی در ایده آلهای سیاست خارجی است. به این ترتیب، مفهوم «امنیت ملی » به معنای خاص کلمه در نظریات امام(ره) چندان رنگی ندارد و به جای آن، امنیت نظام و جهان اسلام در ولویت خاصی قرار دارد.

 

خلاصه و نتیجه گیری:

برای فهم بیشتر و رسیدن به نتایج بهتر، در اینجا لازم می دانیم تا میان مباحث گذشته و برداشتهای مختلف از امنیت ملی، مقایسه مختصری انجام دهیم. در رابطه با مفهوم امنیت ملی، تا به حال بر داشتهای متفاوتی شده است. به طور کلی می توان سه برداشت مختلف از این مفهوم را در روابط بین الملل برشمرد:

 

1- رئالیستی;

 

2- ایده آلیستی;

 

3- انترناسیونالیستی. (32) در برداشت «رئالیستی »، واحد «دولت - ملت » به عنوان یک اصل در نظر گرفته می شود و صحنه روابط بین الملل چیزی جز رقابت میان واحدهای مختلف برای تامین امنیت و پیشبرد منافع ملی نمی باشد. در این مفهوم، دولتها چاره ای جز تلاش برای بر خورداری بیشتر از قدرت و توانایی ملی در برابر رقیبان ندارند; لذا رابطه میان «امنیت و قدرت » رابطه ای همیشگی و مستقیم است. در این معادله، امنیت یکی، ناامنی دیگری و بر عکس، ناامنی یکی، امنیت دیگری تلقی می شود. در برداشت «ایده آلیستی » که متاثر از اندیشه های کانت می باشد، امنیت ملی «نه توانایی یک ملت »; بلکه «نبود تهدید و وجود تامین » تعریف می شود. به عبارت دیگر، در اینجا، امنیت ملی به فقدان ترس از به خطر افتادن ارزشهای حیاتی معنا می گردد. طرفداران این برداشت، خواهان ایجاد جامعه ای جهانی هستند که در آن، همکاری برای تحقیق آرمانهای مشترک بشری، جای رقابتها را می گیرد. بر حسب این دیدگاه، افراد جامعه بشری به جای دولتهای ملی، به عنوان یک اصل در روابط بین الملل نقش بازی می کنند و مرزبندی های ملی، غیر واقعی و اعتباری می باشند. لذا

 

نهایتا در مورد برداشت «انترناسیونالیستی » از امنیت ملی، باید گفت که این برداشت، امنیت را تنها با وجود همکاری میان واحدهای ملی امکان پذیر می داند. طرفداران این نظریه، دولتها را به عنوان بازیگران عمده بین المللی می پذیرند; ولی به رقابت دائمی بین آنها قایل نیستند. دولتها به رغم آنکه منافع متعارض دارند، منافع مشترک نیز دارند که آنها را مجبور به همکاری با یکدیگر می کند. در این برداشت، گسترش همکاریها از طریق ایجاد نهادهای بین المللی سبب کاهش رقابتها می شود و تهدیدهای امنیتی را از بین می برد.

 

با توجه به توضیح مختصر فوق، بهتر می توان به نتایجی در خصوص مباحث این مقاله دست یافت. با نگاه به بحث امنیت در اسلام و اندیشه امام و مقایسه اجمالی آن با سه برداشت یاد شده، می توان گفت که مفهوم امنیت در اندیشه سیاسی اسلام و همچنین امام، به طور کامل، در هیچ کدام از برداشتهای یاد شده جای نمی گیرد، ولی در عین حال اشتراکاتی با برخی از آنها دارد. همان طوری که قبلا ذکر شد، نمی توان معنای خاص امنیت ملی را در اندیشه سیاسی اسلام و امام جست و جو نمود. این معنای خاص; بخصوص در برداشت رئالیستی از امنیت ملی متبلور شده است; به این معنا که امنیت ملی کارکردی ویژه در رابطه با مفهوم واحد «دولت - ملت » دارد. البته در دهه های اخیر مباحثی چون حفظ زیست، مساله حقوق بشر و... تا حدی باعث شده که این مفهوم صرفا به تنگ نظری های گذشته خود قانع نباشد و از این جهت تا حد ارتباط همه جانبه با امنیت بین الملل بسط نماید. با این وصف، هنوز واحدهای ملی بیش از هر چیز در تامین انحصاری امنیت و منافع ملی خود می باشند و در تعقیب سیاست امنیت بین المللی خود نیز حتی الامکان منافع خاص خود را پی گیری می نمایند.

 

برخلاف برداشت رئالیستی، در اندیشه سیاسی اسلام، مفهوم امت جایگزین مفهوم ملت می گردد. لذا مفاهیمی چون منافع ملی که در تضاد با وحدت طلبی امت می باشد، چندان اعتباری ندارند و به جای آن، مصالح جامعه اسلامی و امنیت امت اسلامی اهمیت پیدا می کنند. در اندیشه سیاسی امام نیز میان امنیت امت و امنیت نظام، معادله پیچیده ای وجود دارد. به نظر می آید حداقل در سالهای اول انقلاب، این امنیت امت بود که بر امنیت نظام اولویت داشت. بعدا با شروع جنگ تحمیلی و به خطر افتادن کیان نظام اسلامی، مساله امنیت نظام در نظر امام به عنوان اولویت اصلی مطرح می گردد. (33) علاوه بر این، در تحلیل دیدگاه امام نمی توان به طور شفاف میان امنیت ملی و امنیت نظام ارتباط برقرار نمود. به این معنا که هنوز این سئوال باقی است که آیا در نظر امام، امنیت نظام همان است که در متون روابط بین الملل به امنیت ملی تعبیر می گردد؟ به نظر می آید، تعبیر امام از امنیت نظام، بیشتر دارای صبغه ایدئولوژیکی باشد و این باعث می شود تا نتوان آن را کاملا مترادف با مفهوم رایج امنیت ملی دانست.

 

از جهت آرمان گرایی، می توان گفت برداشت اسلام از امنیت تا حدی شبیه به برداشت ایده آلیستی است.اسلام هم افراد بشری را دارای ریشه واحدی می داند که باید در مسیر واحدی نیز هدایت گردند. همچنین این آیین نیز مرزبندی های ملی را غیر واقعی و اعتباری می داند و برای آن اهمیت ذاتی قائل نیست. اصل دعوت در سیاست خارجی اسلام در مقایسه با این برداشت، می تواند قابل طرح باشد. با این وصف، نگاه اسلام به تحقق جامعه مشترک بشری، یک نگاه کاملا دینی است و مبنای آن، حرکت به سمت همه جایی شدن اسلام است; بر خلاف طرفداران برداشت ایده آلیستی که عموما خواهان ایجاد جامعه مشترک بشری بر مبنای اصول جهانی حقوق بشر می باشند. در اسلام همان طوری که قبلا ذکر شد، اهمیت اساسی در امنیت امت مسلمان می باشد و این امنیت می تواند حتی تا زمان رسیدن به جامعه مشترک جهانی نیز به عنوان هدف اساسی در سیاست خارجی دنبال گردد. در برداشت امام نیز دیده شد که حداقل در میان کشورهای مسلمان مرزبندی های ملی چندان اعتباری ندارند و آنچه که اصل است همان، مفهوم امت اسلامی می باشد.

 

شاید بتوان بیشترین موارد تشابه را در جایگاه امنیت، میان اسلام و برداشت انترناسیونالیستی یافت; برداشتی که معتقد به همکاری در میان کشورها است. در اینجا دو اصل حفظ دارالاسلام و اصل نفی سبیل در سیاست خارجی اسلام می تواند مورد دقت قرار گیرد. تلاش برای حفاظت از مملکت اسلامی در ارتباطات مختلف خارجی و همچنین جلوگیری از تسلط بیگانگان بر بلاد اسلامی، می تواند مبنای همکاری با دول دیگر قرار گیرد. در دیدگاه امام نیز مسایلی چون وحدت جهان اسلام، ترغیب سران دولتهای بزرگ به توجه به اسلام(دعوت امام از گورباچف به شناخت بیشتر از اسلام) می تواند مبنای این همکاری قرار گیرد. با وجود این با توجه به اینکه امام در راستای استقرار نظام ج.ا.ا کاملا خودشان را رویاروی امپریالیسم می دیدند، کمتر در زمینه همکاری همه جانبه با دول دیگر اندیشه می کرد و بیشتر به چگونگی وحدت و ارتباط با امت اسلامی و ملل مستضعف جهان فکر می نمود.

 

ء پی نوشتها:

 

1- رضا نظر آهاری، «نقش و اهمیت سیاسی اسلام در روابط بین الملل »، اطلاعات سیاسی اقتصادی، سال یازدهم، شماره 113 - 114،(بهمن و اسفند 1375)، صص 48-53.

 

2- برای مطالعه در زمینه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران رجوع شود به: پایان نامه کارشناسی ارشد نگارنده تحت عنوان: سید حسین ولی پور زرومی، سیر تحول در مقوله و ملاحظات امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، به راهنمائی دکتر محمود سریع القلم، دانشگاه شهید بهشتی،1376.

 

3- برای مطالعه در زمینه تحول در مفهوم امنیت ملی می توان به این منابع رجوع کرد:

 

4- ترجمه آیات قرآن کریم از ترجمه قرآن مرحوم الهی قمشه ای می باشد. اصل آیات اغلب از این منبع استخراج شده است:عباسعلی عمید زنجانی، مبانی اندیشه سیاسی اسلام، مؤسسه فرهنگی اندیشه، تهران،[بی تا].

 

5- نهج البلاغه، خطبه 131، ترجمه سید جعفر شهیدی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هشتم، تهران، 1374، ص 129.

 

6- نهج البلاغه، نامه شماره 53، همان، ص 338.

 

7- علی شمس اردکانی، ملاحظه ای درباره امنیت ملی، مجله سیاست خارجی، سال اول، شماره 1، (دی و اسفند1365)، ص 98.

 

8- سید علی قادری، طرح تحقیق مبانی سیاست خارجی در اسلام، مجله سیاست خارجی، سال اول، شماره 2، (فروردین و خرداد1366)، صص 225 -226.

 

9- همان، صص 209 -226.

 

10- علی اصغر کاظمی، نقش قدرت در روابط بین الملل، نشر قومس، تهران،1369، صص 123 - 124.

 

11- تقی آزاد ارمکی، اندیشه اجتماعی متفکران مسلمان از فارابی تا ابن خلدون، انتشارات سروش، تهران، 1374، صص 317 - 322.

 

12- فیروز دولت آبادی، شکست یا پیروزی، بحثی پیرامون رابطه جمهوری اسلامی ایران با جهان اسلام، مجله یاست خارجی، سال دهم، شماره 1، (بهار 1375)، صص 247 -263.

 

13- امام خمینی، صحیفه نور، ج 10، ص 198.

 

14- امام خمینی، صحیفه نور، ج 19، ص 250.

 

15- امام خمینی، صحیفه نور، ج 10، ص 226.

 

16- همان.

 

17- امام خمینی، صحیفه نور، ج 20، صص 238 -239.

 

18- امام خمینی، صحیفه نور، ج 6، ص 5.

 

19- امام خمینی، صحیفه نور، ج 8، ص 92.

 

20- امام خمینی، صحیفه نور، ج 10، ص 40 - 41.

 

21- امام خمینی، صحیفه نور، ج 10، ص 106.

 

22- همان.

 

23- امام خمینی، صحیفه نور، ج 2، ص 253.

 

24- امام خمینی، صحیفه نور، ج 3، ص 44.

 

25- امام خمینی، صحیفه نور، ج 16، ص 69 - 70.

 

26- امام خمینی، صحیفه نور، ج 15، ص 251.

 

27- امام خمینی، صحیفه نور، ج 20، ص 238.

 

28- امام خمینی، صحیفه نور، ج 14، ص 191.

 

29- امام خمینی، صحیفه نور، ج 20، ص 238.

 

30- همان.

 

31- امام خمینی، صحیفه نور، ج 20، ص 202. (لازم به یادآوری است که مطالب صحیفه نور در موضوعات مختلف توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) به صورت خام استخراج شده است. از این جهت از همکاری آن مؤسسه تشکر می نمایم.)

 

32- برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: ح. قاسمی، برداشتهای متفاوت از امنیت ملی، مجله سیاست دفاعی، سال اول، ش 2، (بهار 1372)، صص 53 - 68.

 

33- برای مطالعه در زمینه ادوار مختلف امنیت ملی در ج.ا.ا رجوع شود به: مقاله نگارنده تحت عنوان، سید حسین ولی پور زرومی، گفتمانهای امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال اول، پیش شماره دوم(تابستان 1377) صص 61 - 82.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان